كلاس روانشناسي و مشاوره...

دلارام عزیزم سلام ...خوبی خانمی ...عذر زحمات ...ممنونتم به خدا ...آخرین باری که باهات حرف زدم یادمه ...ببخش منو نمی خواستم تو اون شرایط...
حرفات مثل هیزم رو آتیش دلم بود و شعرت بادی که وزشش شعله هاش رو بشتر و بیشتر به عمق وجودم کشید...نگو که امتحاناتت رو خراب کردی که داغون میشم...

محبوبه جان عزیز دلم خوبی ؟ چرا اونطوری نگاه می کنی تو رو خدا اخماتو وا کن به خدا خیلی سخته صورتی رو که همیشه خنده هاو شیطنت هاش آرامش دهنده ام هست رو این طوری ببینم ...دلم واسه بیچهو عسل ابولفضل... یه ذره شده... دلم واسه شیطنت هات یه ریزه شده ... داداشه سرا پا تقصیرت رو ببخش واسه همه ی نبودن هاش...

مرجان گلم خواهر گلم ... نوشته ات از تمام زلزله هایی که تا حالا زمین به خودش دیده سخت تر و شدید تر بود ... تنها به یاد آووردن نوشته های قشنگت و

احساس پاکی که پشت حرفات پنهون شده میتونه منو پا برجا نگه داره و ...

بهاره خانم ...گل قشنگم ... چطوری ؟ وای چه دعای قشنگی ... چه حرفای پر محبتی ... آرزو می کنم که طعم خوشی و شادی تنها طعم موندگار زندگیت باشه...

وای ببینید کی اومدی داداش سلمان گلم ... کیف حالک یا اخی ... خوش گلمیشی قارداش ... از یغلوی و صبحگاه و مراسم پرچم و شب های پر خاطره پر از

دلتنگی چه خبر... تموم نشد این آموزشی... کی از صفری در میایی ؟

یاسمن جان عزیز دلم خوبی ؟ ببینم خانم خانما هنوز امتحان داری ... هنوز تو واژه های بیگانه و غریب انگلیسی غرق هستی از ... چه خبر خوبن؟ سلام منو برسون عزیزم...

ارغوان جون خوبی خواهر گلم ؟چه خبر از داروخانه و داروها ...با محبتات و پیام زیبات نسخه ی دل من یکی رو پیچیدی رفت پی کارش ...

به به نوید جون خوبی داداش... بین همه فکر تو نگرانی تو از همه بیشتر اذیتم میکرد...بیخبری خیلی سخت بود ...اما دیدن نوشته هات همه شون رو از یادم برد...

یاسمین جان عزیز جان واسه اون باد کنک هایی که گذاشتی و حرفای مهربونت ممنونم ... خوبی عزیزم؟ دلم واسه مهربونیات تنگ شده بود...

صبا جان خواهر خوبم چطوری؟ حال و احوال خوبه ؟ واسه تولد هم ممنون عزیز...
هستی گلم... خوفی خواهری...

امین جان داداش کجایی ؟ خوبی؟ هنوز تجارت ... می کنی؟ بابا گناه دارن این بیچاره ها...

مریم جون خوبی خانم گل؟ شرمنده ام کردی عزیز ... اوضاع احوال خوبه؟

داداش مجید خوش حالم که همه موانع رو پشت سر گذاشتی و به خواسته ات رسیدی ... ان شا الله موفقیت های بهترو بیشتر ... از تجربیاتت در اختیار بچه ها بگذار ...

وای من که روم نمیشه اسمت رو بیارم ...به خدا شرمنده ام... عسل جان ممنونم واسه همه چیزی بخصوص صبر و حوصله ات که واسه من یکی خیلی دلچسبه ... خوبی؟ امتحانات خوب بود؟

آنیکا خانم خوبین؟ مبینا جون چطورن؟ ازش تشکر کن و بهش بگو که چقدر دوسش دارم ممنون از اینکه به فکرم بود...

نمی دونم از نسیم جون خبر دارین یا نه ؟ سلام منو بهش برسونین

الهام جان خواهری امشب با دیدن بچه ها و به یاد آووردنشون کمی از ناراحتی هام کم شد اما جای خالیت و اون رفتنت .......جات خالیه کاش اینو متوجه بشی !...بچه ها دلشون برات تنگ شده کاش اینو بدونی!نمی دونم کجایی و چه می کنی ؟ هرجا هستی در هر حالی همه به یادت هستن...
......................................................................................................................................
از همه تون ممنونم هم واسه محبتاتون هم واسه جشن تولد ... این تنها جشن تولدی بود که دیر رسیدن بهش انقدر خوب بود و مزه داد... به خاطر یه سری مسایل یه مدتی نمی تونم بیام منو ببخشین ... اما قول میدم زود زود برگردم و جرعه جرعه کویر تشنه ی دلم سیراب کنم از مهربونیتون...

در آخر از خدا میخوام تا یاریمون کن تا دیر قضاوت کنیم و زود ببخشیم

همه پیام هاتون رو خوندم ببخشید که اینجا جواب دادم تو اولین فرصت برای تک تکتون پی ام میدم...

مرتضی علی یار و یاورتون باشه

شادی همه تون آرزوی همیشگیه منه/ خرداد ماه 1387/ کوچیک شما/میثم

بهاره نوشته است:

سلام ميثم جان .. خيلي خيلي خوشحالم كه ميبينمت

غم به دلت راه نده و ما همه برات دعا ميكنيم كه هيچ وقت نا اميد نشي و مطمئن باش كه خدا هم نا اميدت نميكنه و هميشه با توست، در همه احوالات

خدايا دعاي ميثم ما رو برآورده بفرما .. آمـــين

سلام عزیزم ... من فدای مهربونیت بشم... همین دعاهاست که منو سره پا نگه داشته... ممنونتم عزیزم

maryashena نوشته است:

سلام میثم جان

اولش خیلی خوشحال شدم دیدم برگشتی

ولی بعدش که پستت خوندم

نگران و ناراحت شدم

هستی ام رو با یک نسیم از بین برد ؟؟؟

خدای من چه اتفاقی افتاده کاری از دست ما بر میاد؟

سلام مریم گلم... خوبی؟

ممنون عزیز همین که به یادم بودین و هستین ... دعام کردین و دعام می کنین یه دنیا واسه ام ارزش داره ...

ان شاالله بتونم یه گوشه اش رو جبران کنم ...

میثم جان
سلام..
خیلی خوشحالم از اینکه برگشتی و خیلی ناراحت از اینکه این مدت خیلی بهت سخت گذشته
کاش از دست ناتوان من کاری بر می اومد، تا بلکه دل خودم آروم بگیره که باری رو از دوش معلم عزیزم برداشتم
غمگینم از اینکه جز دعا کردن کاری ازم بر نمیاد
ولی می خوام بدونی که از ته قلبم، از اونجا که بیشتر از همه وجودم به خدا نزدیکه، اونجا که مال خود خود خداست، واست دعا می کنم
با همه قلبم از خدا می خوام که کمکت کنه و حتی برای یک لحظه تنهات نذاره
کاشکی زودتر بیای با خبرای خوب
قول میدم امتحانام رو خوب بدم، قول
منتظرتیم
..

ميثم جان خوشحالم كه برگشتي..واقعا متاسفم كه زندگي با تو هم ناسازگاري ميكنه..
ولي نگرانت نيستم چون ميدونم تو قوي هستي....كسي كه ذره ذره و با حوصله...
تحمل كردن رو به ديگران ياد ميده خودش بدون شك يه كوه تحمله....برات توي سقا خونه
شمع روشن كردم برات دعا ميكنم مشكلت حل بشه....
اميدوارم نوشته هام اثر نا اميد كننده اي نداشته باشند...
من هم هميشه از نوشته هام ميترسم...از حرفهايي كه ممكنه چند سال ديگه برام بي معني باشه..
دلم نميخواد...چند سال ديگه كلماتي رو كه با عشق نوشتم برام غريبه و دور باشند...دلم ميخواد تا هميشه عاشق بمونم
عاشق علتي كه زبونم رو باز كرد....
موفق و سلامت باشي و دلت پر از اميد....

meysam-r نوشته است:

از وقتی که تونستم کلمات رو روی کاغذ بنویسم

از وقتی تونستم به واژه ها تو دل دفترم زندگی ببخشم

دلم به این بود و هست که می تونم دلم و حرفشو دردشو شادیشو توصیف کنم و از بار خیلی از اونها راحت بشم ...

هر دفعه که میرفتم سراغ دفترم میترسیدم ...من آره من میترسیدم از اینکه ...

از اینکه روزی بیاد و دلم و نوشته هام باهم هم خونی نداشته باشن ...

خط خطی های دفترم با خط های احساسم غریبی کنن...

اما انگار از هرچی بترسی به سرت میاد...

الان تو این حالم ...

هر نقطه ای هر حرفی هر کلمه ای بی اختیار جاری میشه و ذره ای از باری که رو دلم بر نمی داره ...

حتی نقطه چین ها هم نمی تونن یاریم کنن...

خدایا مددی کن ...

خدایا مددی کن...
[img][/img]

سلام ميثم خيلي خوشحالم كه اومدي
منم دلم واسه ت تنگ شده بود
شده بود يه ذره كوچولوي كوچولو

meysam-r نوشته است:

دلارام عزیزم سلام ...خوبی خانمی ...عذر زحمات ...ممنونتم به خدا ...آخرین باری که باهات حرف زدم یادمه ...ببخش منو نمی خواستم تو اون شرایط...
حرفات مثل هیزم رو آتیش دلم بود و شعرت بادی که وزشش شعله هاش رو بشتر و بیشتر به عمق وجودم کشید...نگو که امتحاناتت رو خراب کردی که داغون میشم...

محبوبه جان عزیز دلم خوبی ؟ چرا اونطوری نگاه می کنی تو رو خدا اخماتو وا کن به خدا خیلی سخته صورتی رو که همیشه خنده هاو شیطنت هاش آرامش دهنده ام هست رو این طوری ببینم ...دلم واسه بیچهو عسل ابولفضل... یه ذره شده... دلم واسه شیطنت هات یه ریزه شده ... داداشه سرا پا تقصیرت رو ببخش واسه همه ی نبودن هاش...

مرجان گلم خواهر گلم ... نوشته ات از تمام زلزله هایی که تا حالا زمین به خودش دیده سخت تر و شدید تر بود ... تنها به یاد آووردن نوشته های قشنگت و

احساس پاکی که پشت حرفات پنهون شده میتونه منو پا برجا نگه داره و ...

بهاره خانم ...گل قشنگم ... چطوری ؟ وای چه دعای قشنگی ... چه حرفای پر محبتی ... آرزو می کنم که طعم خوشی و شادی تنها طعم موندگار زندگیت باشه...

وای ببینید کی اومدی داداش سلمان گلم ... کیف حالک یا اخی ... خوش گلمیشی قارداش ... از یغلوی و صبحگاه و مراسم پرچم و شب های پر خاطره پر از

دلتنگی چه خبر... تموم نشد این آموزشی... کی از صفری در میایی ؟

یاسمن جان عزیز دلم خوبی ؟ ببینم خانم خانما هنوز امتحان داری ... هنوز تو واژه های بیگانه و غریب انگلیسی غرق هستی از ... چه خبر خوبن؟ سلام منو برسون عزیزم...

ارغوان جون خوبی خواهر گلم ؟چه خبر از داروخانه و داروها ...با محبتات و پیام زیبات نسخه ی دل من یکی رو پیچیدی رفت پی کارش ...

به به نوید جون خوبی داداش... بین همه فکر تو نگرانی تو از همه بیشتر اذیتم میکرد...بیخبری خیلی سخت بود ...اما دیدن نوشته هات همه شون رو از یادم برد...

یاسمین جان عزیز جان واسه اون باد کنک هایی که گذاشتی و حرفای مهربونت ممنونم ... خوبی عزیزم؟ دلم واسه مهربونیات تنگ شده بود...

صبا جان خواهر خوبم چطوری؟ حال و احوال خوبه ؟ واسه تولد هم ممنون عزیز...
هستی گلم... خوفی خواهری...

امین جان داداش کجایی ؟ خوبی؟ هنوز تجارت ... می کنی؟ بابا گناه دارن این بیچاره ها...

مریم جون خوبی خانم گل؟ شرمنده ام کردی عزیز ... اوضاع احوال خوبه؟

داداش مجید خوش حالم که همه موانع رو پشت سر گذاشتی و به خواسته ات رسیدی ... ان شا الله موفقیت های بهترو بیشتر ... از تجربیاتت در اختیار بچه ها بگذار ...

وای من که روم نمیشه اسمت رو بیارم ...به خدا شرمنده ام... عسل جان ممنونم واسه همه چیزی بخصوص صبر و حوصله ات که واسه من یکی خیلی دلچسبه ... خوبی؟ امتحانات خوب بود؟

آنیکا خانم خوبین؟ مبینا جون چطورن؟ ازش تشکر کن و بهش بگو که چقدر دوسش دارم ممنون از اینکه به فکرم بود...

نمی دونم از نسیم جون خبر دارین یا نه ؟ سلام منو بهش برسونین

الهام جان خواهری امشب با دیدن بچه ها و به یاد آووردنشون کمی از ناراحتی هام کم شد اما جای خالیت و اون رفتنت .......جات خالیه کاش اینو متوجه بشی !...بچه ها دلشون برات تنگ شده کاش اینو بدونی!نمی دونم کجایی و چه می کنی ؟ هرجا هستی در هر حالی همه به یادت هستن...
......................................................................................................................................
از همه تون ممنونم هم واسه محبتاتون هم واسه جشن تولد ... این تنها جشن تولدی بود که دیر رسیدن بهش انقدر خوب بود و مزه داد... به خاطر یه سری مسایل یه مدتی نمی تونم بیام منو ببخشین ... اما قول میدم زود زود برگردم و جرعه جرعه کویر تشنه ی دلم سیراب کنم از مهربونیتون...

در آخر از خدا میخوام تا یاریمون کن تا دیر قضاوت کنیم و زود ببخشیم

همه پیام هاتون رو خوندم ببخشید که اینجا جواب دادم تو اولین فرصت برای تک تکتون پی ام میدم...

مرتضی علی یار و یاورتون باشه

شادی همه تون آرزوی همیشگیه منه/ خرداد ماه 1387/ کوچیک شما/میثم

سلام میثم جان ...

ازت ممنونم به یادم بودی ... یعنی به یاد ما بودی ...

میثم جان ...



بذار چیزی نگم ... چون دلم واقعا داره کباب میشه ...

منتظریم برگردی ...

سلام میثم جان
خیلی دلمون واست تنگ شده بود
با حرفات هم غمگین شدم هم نگران
انشالا که مشکلاتت زودتر حل شه و همون میثم شاد و سرحال بشی
منتظر برگشتنت هستیم...

ميثم عزيزم
خوشحالم كه برگشتي...
نمي دونم واقعا نمي دونم چي بايد بگم...كاش مي تونستم مثل خودت دلداري بدم و كمك كنم...اما از من ساخته نيست.
اي كاش مي تونستم كمكت كنم
.......
از خدا مي خوام كه زود زود با دلي شاد و آسوده برگردي پيشمون
خدا بزرگه
و تو هم نيرومند
پيروز باشي آقا معلم گلم

به سلام آقا میثم............

اومدین..............

حاضر.................

سلام آقا ميثم
از اينكه به ياد من بودين ممنونم اين جمله هميشه منو دلگرم كرده اميدوارم كه باعث دلگرمي شما هم بشه
[color=cyan]به خدا نگو كه من مشكل بزرگي دارم به مشكل بگو كه من خداي بزرگي دارم[i][/color]
موفق باشين

حاضــــــــــــــــــــــــــر

كسي نميخواد دستي به سر و روي اين كلاس بكشه....
همه جا رو خاك گرفته....

وقتی اقا معلم نیست دیگه کدوم کلاس

من كه ميگم تا آقا معلم نيومده در كلاس رو تخته كنيم بريم
كلاس بدون معلم مثل چايي بدون قند مي مونه
من يكي تا استاد نياد بي خيال درس و كلاس مدرسه مي شم
تا اومدن استاد خداحافظ

magnoon diab نوشته است:

من كه ميگم تا آقا معلم نيومده در كلاس رو تخته كنيم بريم
كلاس بدون معلم مثل چايي بدون قند مي مونه
من يكي تا استاد نياد بي خيال درس و كلاس مدرسه مي شم
تا اومدن استاد خداحافظ

عکست چقدر ترسناکه
تماشای این عکس برای زیر 18 ساله ها ممنوعه

دلارام شيردل كجاي اين عكس ترسناكه
اگه فيلموشو مي ديدي چي مي گفتي
من كه نترسيدم اما خواهر بزرگيم تا صبح خواب نرفته بود
خيلي فيلمش قشنگ بود اون آقاهه آدما مي كشت و مي خوردشون :
خيلي قشنگه نه

دلارام نوشته است:

magnoon diab نوشته است:

من كه ميگم تا آقا معلم نيومده در كلاس رو تخته كنيم بريم
كلاس بدون معلم مثل چايي بدون قند مي مونه
من يكي تا استاد نياد بي خيال درس و كلاس مدرسه مي شم
تا اومدن استاد خداحافظ

عکست چقدر ترسناکه
تماشای این عکس برای زیر 18 ساله ها ممنوعه

منم با بهار موافقم
اگه من اون حرفا زدم فقط به خاطر اين بود كه از دست ميثم كفري بودم
كلاس ول كرده و رفته
من شخصا حاضرم براي جبران اون حرفام كل كلاس تنهايي آب و جارو كنم
تا يه هفته نظافت كلاس با من
بعدشم بيائيد براي برطرف شدن مشكل ميثم دعا كنيم
به قول بهاره جون اميد ميثم به ماست

هر كه بخواد كلاس رو تعطيل كنه سرو كارش با منه
منم مي دمش دست اقاهه عكس آواتارت
حالا ببينم كي جرات تعطيل كردن كلاس رو داره

بهاره نوشته است:

بچه ها؟!! بي رحم نشين تو رو خدا .. ميثم همه اميدش به ماست

بياين براي مشكلش دعا كنيم تا زودتر بتونه بياد سر كلاسمون

كلاس آموزنده ميثم كه هميشه برامون اميدواري بوده .. حالا چطور تعطيلش كنيم؟؟

كمك كنين يالا .. كمك كنين كه كلاس رو آب و جارو كنيم .. خدا نكرده اگر ميثم بياد و اينجا رو نامرتب ببينه ناراحت ميشه

كلاس رو آماده كنيم و دعا كنيم كه آقا معلممون زودتر برگرده

وای می شه آواتارتون رو عوض کنید؟؟واقعا یه جوریه1

عكسش قشنگه
من تو عمرم عكس به اين ملوسي و لطيفي نديده بودم
ببين چه لبخند زيبايي داره

Anika نوشته است:

وای می شه آواتارتون رو عوض کنید؟؟واقعا یه جوریه1

اقا معلم پس کجایید؟

نکنه کلاس تعطیل کردید تا پاییز؟

سلام صابخونه .........

کسی خونه نیست ........

سلام بچه ها خوفین .......

آقا میثم خوفین ....

امیدوارم که مشکلتون زود تر حل بشه و به این جمع صمیمی برگردین ایشالا .........

هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي روزگار كج مرااااااااااااااد
عجب روزايي داشتيم تو اين كلاس
شيطونه ميگه....برم روي تخته يه مطلب غم انگيز بنويسم..اقا معلم فكركنه
حالم بده..نگران بشه..بهمون سر بزنه...