ساغر و دلتنگي هاش.........

دوستان عزیزم مطالبی که ادیت کردم اشتباهی در این بحث نوشته شده بودن که حذفشون کردم
بازم عذر میخوام
به زودی به جاشون مطلب خواهم گذاشت

روزي چواشك چشم
شبنم شدم وروي گل نشستم
بادآمدو با عبورش
من قطره شدم زودشكستم
افسانه همين بود
اشك بودن
شبنم روي گل بودن
ياكه نه
يك آن درخودشكستن
‍بوچ گشتن.........
ساغر

دوباره قاب عكس

شاكي از سكون شده
شاكي از صدرنشين بودنش
شاكي از بي هدف بودنش
شاكي از نظاره گربودنش
شاكي از چوب بودنش
شاكي از زبان بي زبانيش
شاكي ازقاب بودنش........
ساغر

من..........

من موج شدم دربستردريا
من قطره شدم ميون ابرا

من صداي آروم بهارم
من چكاوك مونده توراهم

من قاصديه هواي تازم
من رهگذريه خواب سادم

من تشنه ي يه جرعه آبم
من تحصن يه حرف نابم

من مترسك ميون باغم
من خسته ترين آه و نمادم

من تشنه ي عدل اين زمينم
من فراري از آدماي دروغينم

من طوق سفيدياكريمم
من دراوج باز زيرزمينم

من باده نشين بي نصيبم
من در جدال اين شك ويقينم

من نرم ترين صخره ي صحرام
من بروانه ي ميون گلهام

من منتظر عبور بادم
من مسافر خاكي جادم.........
ساغر

آهاي مسافراي حرص وحسرت
بياده شين
فرصتي نيست
جادتون يه طرفست
دارين ميرين دل خوشكي به مقصد
حواستون نيست
يه فرسخيتون سر راه
يه صخرست
صخره اي كه جاي چراغ قرمزه
سبزشدنش محاله
واسه آدماي سادست
آدمايي كه با دستاشون بل زدن
بل واسه گذرمردم زدن
اونا كه عشقو معنا كردن
جلوي رنگ اهرمن وايستادن
فرصتي نيست
نگين بياين تماشا
تحصن آدماي صفادل وبي رياست
بياين ماهايه باربشيم يه نقاش
نقاشي كه جادو داره تورنگاش
بياين باهم
رنگ بزنيم دلا را
ياكه نه
جلابديم دلاي با خدارا
اگه تونستيم زنگارارو باك كنيم
شك نكنين
آخرشه
بااين كارهم دنيارورنگي كرديم
واسه يه باربوي سيبومعني كرديم
توهاله ي زمينيا نورداديم
واسه بودن شقايق شورداديم
بياين بشيم مخلص وبي سياست
رهگذراي ساده وبي كياست
بياده شين
فرصتي نيست
همين روزاست جاربزنن
رسيديم
آخرخط.....................

ساغر

ناله هاي دل تبدار مرا ميشنوي

دل من مست تمناي تواست اي زيبا

لحظهاي خوش من زير باران نگاه تو تراست

ونفس عطر تماشاي تو را ميجويد

مهر سبز تو دل زرد مرا رنگي كرد

و لبم آتش شهد لب گلرنگ تو را ميطلبد.......

ساغر

دیده بر هم بگذار
نیک بنگر که چه رویای عزیزی هستی
تو کنون ارزش یک سنجاقک
تو کنون نرمی باران شده ای!
تو به قانون پریها عادت کردی
تو به قاموس گل یاس ارادت کردی
تو پر از عطر تماشا شده ای!
من کنون محفل استنشاقم
من کنون تشنه ی باران تماشای توام
چه کسی می داند در نگاهت چه جریان دارد؟؟؟
من ولی عاشق چشمان توام
من ولی تشنه ی امای معمای توام!!
ساغر