روستای کندوان

مرسی یاسمین جونم
من عاشق اینجور مکان هایی هستم
یه ارامش خاصی به آدم دست میده
اون خونه سنگی منو یاد دهات یزد می اندازه
ا اما به جای خونه های سنگی اون خونه های کاهگلی هستن
و دم غروب بوی کنده ی سوخته
زوزه ی شغالها و غار غار کلاغ ها بع بع کردن گوسفندان
کنار نهر آب نشستن پا تو آب خنک کردن و خوردن شولی داغ کنار آب
خیلی خوش میگذره خیلی آرامش بخشه

magnoon diab نوشته است:

مرسی یاسمین جونم
من عاشق اینجور مکان هایی هستم
یه ارامش خاصی به آدم دست میده
اون خونه سنگی منو یاد دهات یزد می اندازه
ا اما به جای خونه های سنگی اون خونه های کاهگلی هستن
و دم غروب بوی کنده ی سوخته
زوزه ی شغالها و غار غار کلاغ ها بع بع کردن گوسفندان
کنار نهر آب نشستن پا تو آب خنک کردن و خوردن شولی داغ کنار آب
خیلی خوش میگذره خیلی آرامش بخشه

خواهش میکنم عزیزم.....
وااااااای که از خدام بود اگه الان اونجا بودم که گفتی......

چقدر قشنگند و چقدر باید زندگی کردن
توی اون خونه ها سخت باشه.
ممنون دستت درد نکنه

دمت گرم گلکم

وااااای
هنوز قسمت نشده بریم
قبل عید با بچه ها قرار گذاشتیم هر کس اومد 3 تا سیخ با خودش بیاره تا بعد عید بریم بساط جوجه رو راه بندازیم تو کندوان
خیلی جای قشنگیه ما که ندیدیم و خیلی شنیدیم
ان شالله که رفتم کلی عکس هم من میگذارم

MajidDiab نوشته است:

وااااای
هنوز قسمت نشده بریم
قبل عید با بچه ها قرار گذاشتیم هر کس اومد 3 تا سیخ با خودش بیاره تا بعد عید بریم بساط جوجه رو راه بندازیم تو کندوان
خیلی جای قشنگیه ما که ندیدیم و خیلی شنیدیم
ان شالله که رفتم کلی عکس هم من میگذارم

به به مجید جان...شما تو متن قضیه ای و هنوز نرفتی....من اگه جای تو تو تبریز دانشجو بودم از خوشحالی سکته میکردم
آخه من عاشق تبریزم.....خیلی شهر تمیز و متمدنیه

مجید
بدو برو ببین
جای ما رو هم خالی کن

yasamiin نوشته است:

MajidDiab نوشته است:

وااااای
هنوز قسمت نشده بریم
قبل عید با بچه ها قرار گذاشتیم هر کس اومد 3 تا سیخ با خودش بیاره تا بعد عید بریم بساط جوجه رو راه بندازیم تو کندوان
خیلی جای قشنگیه ما که ندیدیم و خیلی شنیدیم
ان شالله که رفتم کلی عکس هم من میگذارم

به به مجید جان...شما تو متن قضیه ای و هنوز نرفتی....من اگه جای تو تو تبریز دانشجو بودم از خوشحالی سکته میکردم
آخه من عاشق تبریزم.....خیلی شهر تمیز و متمدنیه

تقصیر ما نبود تقصیر هوای سرد زمستانی بود
ولی جاتون خالی چه هوایه اینجا
تو تهران خواب همچین صبح دل انگیزی رو هم نمی دیدیم

نوش جونت مجید
حالشو ببر

MajidDiab نوشته است:

ولی جاتون خالی چه هوایه اینجا
تو تهران خواب همچین صبح دل انگیزی رو هم نمی دیدیم

کیفش رو ببر
چند تا عکس هم از آسمون نیمه ابریش بگیر باید قشنگ باشه
من عاشق آسمون با ابرای تکه تکه مخصوصا روز بعد از بارونم

چشم مرجان عزیزم
الان هوا صافه ولی ابرای خوشگلی داره اسمون اینجا
هر وقت اومدند برات عکس می گیرم

MajidDiab نوشته است:

چشم مرجان عزیزم
الان هوا صافه ولی ابرای خوشگلی داره اسمون اینجا
هر وقت اومدند برات عکس می گیرم

ممنونم
زود بگو ابری بشه آسمون رو میگم

آسمون ابری شو به دستور مرجان

MajidDiab نوشته است:

آسمون ابری شو به دستور مرجان

الان دارم حس میکنم سلیمان نبی شدم..
حالا ایراد جنسیتی نگیرید بذارید تو خیالاتم خوش باشم

Jany نوشته است:

MajidDiab نوشته است:

آسمون ابری شو به دستور مرجان

الان دارم حس میکنم سلیمان نبی شدم..
حالا ایراد جنسیتی نگیرید بذارید تو خیالاتم خوش باشم

من هی میگم به مرجان شک دارم
بیا بلاخره خودش اعتراف کرد

Jany نوشته است:

MajidDiab نوشته است:

آسمون ابری شو به دستور مرجان

الان دارم حس میکنم سلیمان نبی شدم..
حالا ایراد جنسیتی نگیرید بذارید تو خیالاتم خوش باشم

به چطوری سلیمون جون
نشناختی ؟نوح نبی هستم
جات خالی آسمون که ابری نشد هیچ بارون هم اومد
خوب شد دعا نکردم طوفان بیاد

MajidDiab نوشته است:

Jany نوشته است:

MajidDiab نوشته است:

آسمون ابری شو به دستور مرجان

الان دارم حس میکنم سلیمان نبی شدم..
حالا ایراد جنسیتی نگیرید بذارید تو خیالاتم خوش باشم

به چطوری سلیمون جون
نشناختی ؟نوح نبی هستم
جات خالی آسمون که ابری نشد هیچ بارون هم اومد
خوب شد دعا نکردم طوفان بیاد

ااا ببین کیا اینجا هستن
سلی جون نوح جون بچه ها سلام
چطورید ا نشناختید منم یوزارسیف

MajidDiab نوشته است:

Jany نوشته است:

MajidDiab نوشته است:

آسمون ابری شو به دستور مرجان

الان دارم حس میکنم سلیمان نبی شدم..
حالا ایراد جنسیتی نگیرید بذارید تو خیالاتم خوش باشم

به چطوری سلیمون جون
نشناختی ؟نوح نبی هستم
جات خالی آسمون که ابری نشد هیچ بارون هم اومد
خوب شد دعا نکردم طوفان بیاد

آقا دست بوسیم .خوشحال میشم ما رو با کشتی معروفتون
سفری دور دنیا ببری.میشه دم نمایشگاه کتاب وایسی و بچه ها
رم سوار کنی با هم یه سفر خوب بریم.بعد منم قالیم رو میارم تا همگی ب
ا هم پرواز ناب رو تجربه کنیم

Jany نوشته است:

MajidDiab نوشته است:

Jany نوشته است:

MajidDiab نوشته است:

آسمون ابری شو به دستور مرجان

الان دارم حس میکنم سلیمان نبی شدم..
حالا ایراد جنسیتی نگیرید بذارید تو خیالاتم خوش باشم

به چطوری سلیمون جون
نشناختی ؟نوح نبی هستم
جات خالی آسمون که ابری نشد هیچ بارون هم اومد
خوب شد دعا نکردم طوفان بیاد

آقا دست بوسیم .خوشحال میشم ما رو با کشتی معروفتون
سفری دور دنیا ببری.میشه دم نمایشگاه کتاب وایسی و بچه ها
رم سوار کنی با هم یه سفر خوب بریم.بعد منم قالیم رو میارم تا همگی ب
ا هم پرواز ناب رو تجربه کنیم

ای بابا سلیمون جون تو هنوز با قالی میری این و اون ور این هم هواپیما جت بوئینگ اومده تو هنوز سوار قالی میشی مرد مومن نمی گی کفار و منافقین می خندن بهمون ؟
جات خالی من او کشتی رو دادم رفت رفتم یه ناو خریدم این هوا اومدی میتونی با قالیت روش فرود بیایی
فقط این یورارسیف هم با خودت بیار می خوام بکنمش عزیز ناوم

MajidDiab نوشته است:

ای بابا سلیمون جون تو هنوز با قالی میری این و اون ور این هم هواپیما جت بوئینگ اومده تو هنوز سوار قالی میشی مرد مومن نمی گی کفار و منافقین می خندن بهمون ؟
جات خالی من او کشتی رو دادم رفت رفتم یه ناو خریدم این هوا اومدی میتونی با قالیت روش فرود بیایی
فقط این یورارسیف هم با خودت بیار می خوام بکنمش عزیز ناوم

آقا این روزا که همه به هواپیما دست رسی دارند..گفتم قالیم رو بیارم
که متفاوت باشه...تازه شم این هواپیما های این دوره که هرکه هرکه شده
شست چی هم میتونه بپرونه ولی قالی فقط به فرمان خودمه...
به قالیم دستور میدم هر که بهمون خندید با گوشه هاش یه ضربه محکم به سرش بزنه
تا ده روز گیج باشه و دیگه هوس خندیدن به سلیمون نبی رو نکنه
باشهیوزارسیف هم میارم

من نه با ناو میام و نه با قالی
چقدر شماها بی کلاس هستید حق با سرورم جناب آخن آتن بود
قالی و ناو دیگر چیست من یا با قاطرم میایم و یا با اسبم
اگر خداوندگار من بهم اجازه دادم میایم و گرنه من از همگی پوزش می طلبم

باید به عرض جناب نوح نبی برسانن که بنده عزیز سرزمین بویو هستم
از اینکه نمی توانم فرمان شما رو اجرا کنم پوزش می طلبم
امیدوارم بنده رو عفو کنید ای نبی خدا