هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.


 
الرئيسيةالرئيسية  PortalPortal  جستجوجستجو  أحدث الصورأحدث الصور  ثبت نامثبت نام  ورود  

 

 شب يلداتون مبارك

اذهب الى الأسفل 
5 مشترك
نويسندهپيام
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

شب يلداتون مبارك Empty
پستعنوان: شب يلداتون مبارك   شب يلداتون مبارك Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 21, 2009 9:09 am

روی گل شما به سرخی انار
شب شما به شیرینی هندوانه
خندتون مانند پسته
و عمرتون به بلندی یلدا
شب یلدا مبارک

شب يلداتون مبارك 8


شب يلداتون مبارك 9


شب يلداتون مبارك 10


شب يلداتون مبارك 11



شب يلداتون مبارك 12

تو میری و من فقط نگاهت می کنم ، تعجب نکن که چرا گریه نمی کنم ، بی تو یک عمر
فرصت برای گریستن دارم ، اما برای دیدن تو همین یک لحظه باقیست ،
تا یلدایی دیگر انتظارت را خواهم کشید . . .

شب يلداتون مبارك 2


شب يلداتون مبارك 3


شب يلداتون مبارك 4


شب يلداتون مبارك 5
دوستاي گلم شب يلدا پيشاپيش مبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارك
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
magnoon diab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
magnoon diab


تعداد پستها : 7074
Age : 659
Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...!
Registration date : 2007-12-05

شب يلداتون مبارك Empty
پستعنوان: رد: شب يلداتون مبارك   شب يلداتون مبارك Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 21, 2009 9:35 am

شب یلداتون مبارک flower flower flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Yasaman
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Yasaman


تعداد پستها : 2411
Location : بندر بوشهر
Registration date : 2007-12-02

شب يلداتون مبارك Empty
پستعنوان: رد: شب يلداتون مبارك   شب يلداتون مبارك Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 21, 2009 1:07 pm

شب یلدا بر همه مبارک
خوش بگذره

عمرتون صد شب یلدا I love you
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.yassesefid.blogfa.com
دلارام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
دلارام


تعداد پستها : 4639
Location : تهران
Registration date : 2007-12-02

شب يلداتون مبارك Empty
پستعنوان: رد: شب يلداتون مبارك   شب يلداتون مبارك Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 21, 2009 5:33 pm

شب یلدای همگی مبارک و پر برکت و شاد، در کنار اعضای خانواده انشالله
flower flower flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
MILAD
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
MILAD


تعداد پستها : 1601
Age : 33
Location : تهران
Registration date : 2008-02-14

شب يلداتون مبارك Empty
پستعنوان: رد: شب يلداتون مبارك   شب يلداتون مبارك Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 21, 2009 6:51 pm

شب یلدا همه مبارک ...

امیدوارم در کنار خانوادتون خوش و خرم باشید ...

شب یلدای من که خیلی عجیب بود ... تا حالا اینجوریش رو تجربه نکرده بودم ...
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.kyokushinmatsui.mihanblog.com
magnoon diab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
magnoon diab


تعداد پستها : 7074
Age : 659
Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...!
Registration date : 2007-12-05

شب يلداتون مبارك Empty
پستعنوان: رد: شب يلداتون مبارك   شب يلداتون مبارك Icon_minitimeالثلاثاء ديسمبر 22, 2009 8:17 am

MILAD نوشته است:
شب یلدا همه مبارک ...

امیدوارم در کنار خانوادتون خوش و خرم باشید ...

شب یلدای من که خیلی عجیب بود ... تا حالا اینجوریش رو تجربه نکرده بودم ...


من خیلی کنجکاوم scratch scratch
چرا عجیب بود Question Exclamation Wink
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Yasaman
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Yasaman


تعداد پستها : 2411
Location : بندر بوشهر
Registration date : 2007-12-02

شب يلداتون مبارك Empty
پستعنوان: رد: شب يلداتون مبارك   شب يلداتون مبارك Icon_minitimeالأربعاء ديسمبر 23, 2009 9:50 am

magnoon diab نوشته است:
MILAD نوشته است:
شب یلدا همه مبارک ...

امیدوارم در کنار خانوادتون خوش و خرم باشید ...

شب یلدای من که خیلی عجیب بود ... تا حالا اینجوریش رو تجربه نکرده بودم ...


من خیلی کنجکاوم scratch scratch
چرا عجیب بود Question Exclamation Wink

ما نیز هم! کنجکاو شدیم. بگو از برای چه جوان؟!

Shocked حالم خوش نیست می دونم دیگه این جوری نگام نکنین خب Rolling Eyes
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.yassesefid.blogfa.com
MILAD
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
MILAD


تعداد پستها : 1601
Age : 33
Location : تهران
Registration date : 2008-02-14

شب يلداتون مبارك Empty
پستعنوان: رد: شب يلداتون مبارك   شب يلداتون مبارك Icon_minitimeالأربعاء ديسمبر 23, 2009 8:35 pm

MILAD نوشته است:
شب یلدا همه مبارک ...

امیدوارم در کنار خانوادتون خوش و خرم باشید ...

شب یلدای من که خیلی عجیب بود ... تا حالا اینجوریش رو تجربه نکرده بودم ...

والا جریان از اونجا شروع شد که بابا و مامانم ما رو به خاطر رفتن به کربلا تنها گذاشتن و روز دوم محرم رفتن ...

من هم 4 شب اول محرم شل بودم و هیچ جا نمی رفتم .... تا این که به دعوت یه بنده خدایی که خدا واقعا خیرش بده ، ما رو شب یلدا دعوت کرد به یه هیئت ...
و چون آدرس خیلی دقیقی نداشتم ساعت 5 از خونه راه افتادم ...

تو ایستگاه مترو چیتگر که بودم ، چند تا جوون بودن که میگفتن و می خندیدن و هی از من سوال می پرسیدن .... تا اینکه یکیشون پرسید آقا به نظرت ما ساعت 7 می رسیم بهارستان ؟
گفتم : آره ، من خودم هم دارم میرم بهارستان ...
گفت : اااا ، تو هم میری بهارستان ؟ هیئت آقا مجتبی ؟
گفتم : آره ...
تعجب کرده بود ...
گفت : دمت گرم ... خیلی خوشم اومد ازت ... از کی میری اونجا ؟
گفتم : امشب شب اوله ...
گفت : خوش به حالت که تو این سن با هیئت آقا مجتبی آشنا شدی .... یه شب که بری عاشقش میشی ...

بالاخره تا بهارستان کلی با هم حرف زدیم ... مترو هم که کیپ تا کیپ پر از آدم بود و نمی شد نفس بکشی ...

ساعت 10 دقیقه به 7 رسیدیم به ایستگاه مترو بهارستان ...
گفت : حاج آقا 10 دقیقه دیگه برنامشو شروع می کنه ، من می خوام بدوم ...

من هم پشتش تا محل هیئت دویدم ... استخوان ترقوه ام هم درد می کرد و هر چی که می دویدم دردش بیشتر می شد ...
از کلی کوچه و پس کوچه رد شدیم ...
به هیئت که رسیدم ، خیس عرق بودم ... کلی هم از انرژیم رو از دست داده بودم ...

خیلی شلوغ بود ... بهم گفت بیا با هم بریم جلو بشینیم ...
با هم رفتیم جلوی جلو ... فکر کنم از بین 300 نفر که اومده بودنو جا گرفته بودن رد شدیم ... تا این که یه جا پیدا کردیم و نشستیم ...

واقعا جاتون خالی ... 1 ساعت بود ، اما واقعا پر بار بود ... جدا انگار فقط آدمای دل پاک اونجا بودن ( البته من توشون استثنا بودم ) ... یه دل سیر گریه کردم ... تا حدی که وقتی اومدم بیرون سر درد شدیدی گرفته بودم ...

اما خب دوباره برگشتم مترو و سوار شدم ... رسیدم ایستگاه آزادی ...
خدا رو شکر این دفعه خلوت تر بود ...
رفتم حسینیه خودمون ... جایی که از بچگی می رفتم ....

ساعت 9 شروع کردن ... خیلی هم سینه زنی سنگینی دارن و واقعا واسه آدم نا نمی مونه ...
یه نفر از فامیلامون هم اونجا هست که تا منو می بینه ، فکر می کنه آرنولد رو دیده !!! ما رو می بره یه جایی که مجبوری پا به پای همه سنگین سینه بزنی ...
موقع سخنرانی که شد ، سخنران می گفت امشب از دیشب خلوت تره ، چیزی شده ؟
تا این که یادش اومد که امشب شب یلداست ...

بعد از سخنرانی هم تا ساعت 11:45 دقیقه دوباره سینه زدن ... دیگه نا نداشتم ... واقعا خسته شده بودم ... سر دردم هم اذیتم میکرد ...

تو راه داشتم فکر می کردم چرا باید شب یلدا تنها باشم ... شب يلداتون مبارك Bf5

ساعت 12:15 رسیدم خونه ... همه چراغا خاموش بود ... گفتم بذار 2 تا چراغ رو روشن کنم که حداقل هوای مهمونی به خونه دست بده ...
بعد تازه شروع کردم به درست کردن شام ... از ساعت 12 ظهر که ناهار خورده بودم ، تا اون موقع به جز چند تا لیوان چای ، چیز دیگه ای نخورده بودم ...

تا این که یه نیم ساعت استراحت کردمو و بعد یه سر به فروم زدم ...

حالا با توجه به این که معمولا شب یلدا ، همه خانواده ها کنار هم جمع میشن و آجیل و هندونه میزنن به بدن ، تصمیم این که شب یلدای من عجیب بود یا نه با شما ...
شب يلداتون مبارك Be4
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.kyokushinmatsui.mihanblog.com
magnoon diab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
magnoon diab


تعداد پستها : 7074
Age : 659
Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...!
Registration date : 2007-12-05

شب يلداتون مبارك Empty
پستعنوان: رد: شب يلداتون مبارك   شب يلداتون مبارك Icon_minitimeالخميس ديسمبر 24, 2009 12:24 pm

MILAD نوشته است:
MILAD نوشته است:
شب یلدا همه مبارک ...

امیدوارم در کنار خانوادتون خوش و خرم باشید ...

شب یلدای من که خیلی عجیب بود ... تا حالا اینجوریش رو تجربه نکرده بودم ...

والا جریان از اونجا شروع شد که بابا و مامانم ما رو به خاطر رفتن به کربلا تنها گذاشتن و روز دوم محرم رفتن ...

من هم 4 شب اول محرم شل بودم و هیچ جا نمی رفتم .... تا این که به دعوت یه بنده خدایی که خدا واقعا خیرش بده ، ما رو شب یلدا دعوت کرد به یه هیئت ...
و چون آدرس خیلی دقیقی نداشتم ساعت 5 از خونه راه افتادم ...

تو ایستگاه مترو چیتگر که بودم ، چند تا جوون بودن که میگفتن و می خندیدن و هی از من سوال می پرسیدن .... تا اینکه یکیشون پرسید آقا به نظرت ما ساعت 7 می رسیم بهارستان ؟
گفتم : آره ، من خودم هم دارم میرم بهارستان ...
گفت : اااا ، تو هم میری بهارستان ؟ هیئت آقا مجتبی ؟
گفتم : آره ...
تعجب کرده بود ...
گفت : دمت گرم ... خیلی خوشم اومد ازت ... از کی میری اونجا ؟
گفتم : امشب شب اوله ...
گفت : خوش به حالت که تو این سن با هیئت آقا مجتبی آشنا شدی .... یه شب که بری عاشقش میشی ...

بالاخره تا بهارستان کلی با هم حرف زدیم ... مترو هم که کیپ تا کیپ پر از آدم بود و نمی شد نفس بکشی ...

ساعت 10 دقیقه به 7 رسیدیم به ایستگاه مترو بهارستان ...
گفت : حاج آقا 10 دقیقه دیگه برنامشو شروع می کنه ، من می خوام بدوم ...

من هم پشتش تا محل هیئت دویدم ... استخوان ترقوه ام هم درد می کرد و هر چی که می دویدم دردش بیشتر می شد ...
از کلی کوچه و پس کوچه رد شدیم ...
به هیئت که رسیدم ، خیس عرق بودم ... کلی هم از انرژیم رو از دست داده بودم ...

خیلی شلوغ بود ... بهم گفت بیا با هم بریم جلو بشینیم ...
با هم رفتیم جلوی جلو ... فکر کنم از بین 300 نفر که اومده بودنو جا گرفته بودن رد شدیم ... تا این که یه جا پیدا کردیم و نشستیم ...

واقعا جاتون خالی ... 1 ساعت بود ، اما واقعا پر بار بود ... جدا انگار فقط آدمای دل پاک اونجا بودن ( البته من توشون استثنا بودم ) ... یه دل سیر گریه کردم ... تا حدی که وقتی اومدم بیرون سر درد شدیدی گرفته بودم ...

اما خب دوباره برگشتم مترو و سوار شدم ... رسیدم ایستگاه آزادی ...
خدا رو شکر این دفعه خلوت تر بود ...
رفتم حسینیه خودمون ... جایی که از بچگی می رفتم ....

ساعت 9 شروع کردن ... خیلی هم سینه زنی سنگینی دارن و واقعا واسه آدم نا نمی مونه ...
یه نفر از فامیلامون هم اونجا هست که تا منو می بینه ، فکر می کنه آرنولد رو دیده !!! ما رو می بره یه جایی که مجبوری پا به پای همه سنگین سینه بزنی ...
موقع سخنرانی که شد ، سخنران می گفت امشب از دیشب خلوت تره ، چیزی شده ؟
تا این که یادش اومد که امشب شب یلداست ...

بعد از سخنرانی هم تا ساعت 11:45 دقیقه دوباره سینه زدن ... دیگه نا نداشتم ... واقعا خسته شده بودم ... سر دردم هم اذیتم میکرد ...

تو راه داشتم فکر می کردم چرا باید شب یلدا تنها باشم ... شب يلداتون مبارك Bf5

ساعت 12:15 رسیدم خونه ... همه چراغا خاموش بود ... گفتم بذار 2 تا چراغ رو روشن کنم که حداقل هوای مهمونی به خونه دست بده ...
بعد تازه شروع کردم به درست کردن شام ... از ساعت 12 ظهر که ناهار خورده بودم ، تا اون موقع به جز چند تا لیوان چای ، چیز دیگه ای نخورده بودم ...

تا این که یه نیم ساعت استراحت کردمو و بعد یه سر به فروم زدم ...

حالا با توجه به این که معمولا شب یلدا ، همه خانواده ها کنار هم جمع میشن و آجیل و هندونه میزنن به بدن ، تصمیم این که شب یلدای من عجیب بود یا نه با شما ...
شب يلداتون مبارك Be4



عجیب بید
اما فکر کنم الکی کنجکاو شده بیدم lol!
امیدوارم مامان و بابا تون هم به سلامتی برگردن
خوش به حالشون تاسوعا و عاشورا اونجا هستن
خوش به سعادتشون
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
شب يلداتون مبارك
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1
 مواضيع مماثلة
-

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: عمومي :: تبریک ها و مناسبت ها-
پرش به: