.: پاتوق :.

سلام به همه بچه های خوب عربی رایان
بفرمایید، این شما و اینم پاتوق که مطمئنم به زودی زود می شه محبوب ترین اتاق پاتوق محبوب ما، فروم عربی رایان
اینجا راجع به هر چی که دلمون میخواد صحبت می کنیم، ، نظراتمون رو می گیم، بحث می کنیم، درد دل می کنیم، مشورت می کنیم، می خندیم و حتی گریه می کنیم
قوانینش هم همون قوانین نانوشته ایه که توی این چند سال به این خونه حاکم بوده، و همگی به خوبی رعایتش کردین و اینجا این همه وقت پابرجا مونده
امیدوارم چراغ پاتوقمون همیشه روشن باشه، و همیشه گرم باشه به حضور صمیمی شما





بسم الله...

انشاءالله که با حضور دوستان این تاپیک گل میکنه

من زنبیل گذاشتم!

آقا منم اومدم..
داداش رضا یه کم برو اونورتر آخه من زیاد جا میگیرم..

ممنون دلارام عزیزم

قول میدم یه پایه ی توپ واسه این تاپیک باشم

خب ....

منم امیدوارم تو این تاپیک بحثای خوبی رو داشته باشیم و به نتایج خوبی هم برسیم ...

آفرین به بر و بچز فرهیخته فروم خودمون
محبوبه جان خیلی ازت ممنونم که اولین بحث رو شروع کردی، و موضوع جالب و مهمی رو هم انتخاب کردی
من روش فکر می کنم و بعد میام نظرم رو می گم
اینجا هر چی دلت می خواد بگو، جک و جونورهات رو هم بیار شاید دلشون خواست چیز یاد بگیرن
این از اون تاپیک هاست که هر چی اینور و اونور ببریمش کسی چیزی نمیگه، اینجا محل حرف زدنه
فقط وقتی بحثی شروع میشه بهتره بیشتر انرژیمون رو روی همون بحث بذاریم تا بحث های جانبی، ولی وقتی بحث خاصی نیست می تونیم مجازات هم بکنیم
فقط قربونت، آتیش مجازات رو زیاد نکن که بر و بچز رو از پاتوق فراری ندی، اونوقت خودمون دوتا می مونیم باید گیس هم رو بکشیم

به نظر من همه چیز بستگی به خود شخص داره.اگه آدم تو زندگیش برنامه ریزی درستی

برای اهداف آیندش (که یکیش ازدواجه ) داشته باشه حتی اگه به مشکل برخورد میتونه از پسش

بر بیاد. مثلا کسی که هنوز شغل درست و حسابی و درآمد کافی برای تامین زندگی حداقلی رو

نداره باید تلاش کنه و ابتدا وضعیت فعلیشو سروسامون بده .

محبوبه عزیزم عشق لغت و احساس ژرفی که نمیشه با یک یاحتی چندجمله توصیفش کرد
ولی میتونم بگم عشق یه نوع انرژیه که توظرف مادیات نمیگنجه
پس با دیدمادی گری هم نمیشه به قضاوتش رفت
عشق از جنس احساسه
اگه کسی دم از عشق و محبت میزنه اولا که باید
استحقاق به دوش کشیدن این بارمعنویو داشته باشه
درثانی مجهز به فهم و درک وهم توانی با این معقوله راداشته باشه
میدونی چراتوتوخلقت خداوند هیچ کم و کاستی وجود نداره چون:
همه چی با هم هماهنگه و ریتم خاصیو داره
قبلا تویکی از تاپیکا مثالی زده بودم و اینکه
اگه قرارباشه یه ارکستر نتیجه ی خوبی واحساس خوبیو به مستمعش طزریق کنه باید اعضا هماهنگ کارکنن تا نتیجه ی کار یه اثربه یاد ماندنی باشه
توزندگی ما آدمها هم برای ثباتیت عشق و ادعای حفظ اون یه سری عوامل درونی هست یه سری عوامل بیرونی
عوامل درونیش همون چیزاییه که همون اول گفتم و مربوط به باورهای ماست
اما عوامل بیرونی همون آدمهایی هستا که ما باهاشون سر و کار داریم
اگه عشق واقعاناب و بکر باشه اونقدر با خودش قشنگی داره که خیلی چیزا به چشم نمیاد
عشق مظهر قشنگیه
باعشق چشم زیبا میبینه و زیبایی خلق میکنه
عشق باخودش ویرونی ندارهبرعکس مظهرسازندگیه
عشق با خودش سستی وناامیدی نداره بلکه برعکس مظهرایمان و تلاش و سازندگیه
و.........................
محبوبه جان خیلی چیزا به بسترفراموشی سپرده شده و فقط ازش یه مشت ادعای پوچ بافی موندهکه منتج میشه به این ناباوریها .
من فکرمیکنم اگه آدما کنکاش کنن توبطن وجودشون میفهن که یه عصاره ی نابی توسرشتشون نهادینه شده ازطرف خدا که نباید با خواسته های مادی جمع بسته بشه
اگه خیلی از جوونای ما با نام عشق شروع میکنن و به بن بست میرسن واسه اینکه یه رصدخونه واسه خواسته های
مادیشون باز کردن و با حسادت و چشم و هم چشمی و بدون درنظرگرفتن جواطرافشون میخوان همه چی داشته باشن
اگه عشق باشه حتی انسان قادره که به نفع طرف مقابل عقب نشینی کنه و کمی و کسورات رانادیده بگیره و یه دورنمای قشنگی به زندگی بده
عشق مظهر سازندگیه..........
اگه فرصت بشه و بحث ادامه داشته باشه بازم حرف دارم
ممنون از موضوع قشنگت

به نظرم خوبی اینجور بحث ها اینه که هر کسی از یه دیدگاه موضوع رو بررسی می کنه و اینجوری از زوایای مختلف موضوع دیده میشه
راجع به عشق و عاشقی و ازدواج، خیلی چیزها هست که باید در نظر بگیریم
یکیش به نظر من اینه:

یه وقتا هست آدم احساس می کنه یه چیزی توی زندگیش کم داره و اون چیزی که نداره رو توی وجود یه نفر دیگه جست و جو میکنه
مثلا کسی که احساس ضعف میکنه، مجذوب کسی میشه که در نظرش نماد قدرت و حمایته
همین باعث میشه بین اون دوتا آدم رابطه به وجود بیاد، چون یکی به چیزی که نداره می رسه و یکی لذت می بره از اینکه احساس کنه موثر واقع شده
به نظر من این اشتباهه

به نظر من تا پایه های یه بنا محکم و درست پی ریزی نشن، نمیشه بنای با دوام و مستحکمی روی این پایه ها ساخت
من فکر می کنم این دلیل، دلیل محکمی نیست برای برقراری یه رابطه عمیق و پایدار، و شروع زندگی مشترک، یا شروع عشق
بنایی که پایه اش "ضعف" باشه، حتما بنای ضعیفی میشه و زود فرو می ریزه

من فکر می کنم آدم تا در وجود خودش یه حسی رو به وجود نیاره، نمی تونه از دیگران انتظار داشته باشه اون حس رو براش ایجاد کنن
در نهایت مگه تا چند سال میشه یکی قوی باشه و اون یکی که ضعیفه رو حمایت کنه؟
چند وقت آدم می تونه بقیه احساساتش رو نادیده بگیره و فقط به یه بعد وجودش برسه؟
من فکر میکنم اولین کسی که باید برای اینکه من احساس خوبی داشته باشم تلاش کنه، خود منم نه کس دیگه

من نمی گم اول باید آدم کاملی شد، بعد عاشق شد یا ازدواج کرد، نه
اتفاقا عشق و ازدواج از ابزارهای تکامل انسانه
ولی می گم آدما وقتی در روابط عاطفی احساس خوشایندی دارن که هم تحت تاثیر باشن و هم موثر واقع بشن، یعنی یه رابطه دو طرفه، یه جور بده بستان
دو تا آدم زمینی در عشق زمینی، وقتی راضی و خوشحال هستن و زندگیشون دوام پیدا میکنه، که قسمت وسیعی از ابعاد جسمانی و روحانی، و مادی و معنوی وجودشون ارضا بشه
نه فقط یه حس، نه فقط یه خواسته گذرا

REZA*HAMAKI نوشته است:

به نظر من همه چیز بستگی به خود شخص داره.اگه آدم تو زندگیش برنامه ریزی درستی

برای اهداف آیندش (که یکیش ازدواجه ) داشته باشه حتی اگه به مشکل برخورد میتونه از پسش

بر بیاد. مثلا کسی که هنوز شغل درست و حسابی و درآمد کافی برای تامین زندگی حداقلی رو

نداره باید تلاش کنه و ابتدا وضعیت فعلیشو سروسامون بده .

من با این قسمت از حرفت که نارنجیش کردم خیلی خیلی موافقم
به نظر منم آدم باید اول سعی کنه یه سر و سامون نسبی به وضعیت فعلی خودش بده، بعد بره سراغ پیدا کردن شریک زندگی
کسی که نتونه خودش به تنهایی رو اداره کنه، از پس دو نفر چجوری میخواد بربیاد؟

از نظراتتون خیلی ممنونم

Saghar نوشته است:

محبوبه عزیزم عشق لغت و احساس ژرفی که نمیشه با یک یاحتی چندجمله توصیفش کرد
ولی میتونم بگم عشق یه نوع انرژیه که توظرف مادیات نمیگنجه
پس با دیدمادی گری هم نمیشه به قضاوتش رفت
عشق از جنس احساسه
اگه کسی دم از عشق و محبت میزنه اولا که باید
استحقاق به دوش کشیدن این بارمعنویو داشته باشه
درثانی مجهز به فهم و درک وهم توانی با این معقوله راداشته باشه
میدونی چراتوتوخلقت خداوند هیچ کم و کاستی وجود نداره چون:
همه چی با هم هماهنگه و ریتم خاصیو داره
قبلا تویکی از تاپیکا مثالی زده بودم و اینکه
اگه قرارباشه یه ارکستر نتیجه ی خوبی واحساس خوبیو به مستمعش طزریق کنه باید اعضا هماهنگ کارکنن تا نتیجه ی کار یه اثربه یاد ماندنی باشه
توزندگی ما آدمها هم برای ثباتیت عشق و ادعای حفظ اون یه سری عوامل درونی هست یه سری عوامل بیرونی
عوامل درونیش همون چیزاییه که همون اول گفتم و مربوط به باورهای ماست
اما عوامل بیرونی همون آدمهایی هستا که ما باهاشون سر و کار داریم
اگه عشق واقعاناب و بکر باشه اونقدر با خودش قشنگی داره که خیلی چیزا به چشم نمیاد
عشق مظهر قشنگیه
باعشق چشم زیبا میبینه و زیبایی خلق میکنه
عشق باخودش ویرونی ندارهبرعکس مظهرسازندگیه
عشق با خودش سستی وناامیدی نداره بلکه برعکس مظهرایمان و تلاش و سازندگیه
و.........................
محبوبه جان خیلی چیزا به بسترفراموشی سپرده شده و فقط ازش یه مشت ادعای پوچ بافی موندهکه منتج میشه به این ناباوریها .
من فکرمیکنم اگه آدما کنکاش کنن توبطن وجودشون میفهن که یه عصاره ی نابی توسرشتشون نهادینه شده ازطرف خدا که نباید با خواسته های مادی جمع بسته بشه
اگه خیلی از جوونای ما با نام عشق شروع میکنن و به بن بست میرسن واسه اینکه یه رصدخونه واسه خواسته های
مادیشون باز کردن و با حسادت و چشم و هم چشمی و بدون درنظرگرفتن جواطرافشون میخوان همه چی داشته باشن
اگه عشق باشه حتی انسان قادره که به نفع طرف مقابل عقب نشینی کنه و کمی و کسورات رانادیده بگیره و یه دورنمای قشنگی به زندگی بده
عشق مظهر سازندگیه..........
اگه فرصت بشه و بحث ادامه داشته باشه بازم حرف دارم
ممنون از موضوع قشنگت

به به چشمم روشن!!بین اینجا چه خبره...؟؟دیگ بار گذاشتن و رفتن روی منبر و
در وصف کمالات عشق و عاشقی مدیحه سرایی میکنن!!
دختره گیس ...چشم سفید وایساده میگه عشق چنانه و عشق بهمانه..
پسره هم که آبرو رو خورده و حیا و قی کرده!!
این حرفای بی حیایی یعنی چی..دوره دوره اخرالزمون شده...
این دخترا که گیساشون از زیر چارقد ییرون زده و توی کوچه با اون همه ناز عشوه راه میرن و وقتی
کسی در خونه شون رو میزنه انگشت صاب مرده شون (بخشید به خاطر استفاده از الفاظ نا مربوط)
رو توی دهنشون نمیکنن..این میشه دیگه اون پسره هم که از صبح تا ظهر مواظبه تا حاجی باباش
هواسش نباشه و دخترای مردم رو دید بزنه.هی جای آفتاب و سایه رو با دست وجب میکنه
ببینه کی ظهر میشه باباش بره مسجد و او هم با خیال راحت دخترا که از خیاط خونه میان..
یا رفتن حافظ خونی برگردن و چشم سیر نگاشون کنه..
اگه این دخترای ورپریده رو مثل دوره ما توی خونه حبس میکردن و حموم تا حموم اجازه بیرون رفتن بهشون نمیدادن
دنیا اینطوری نمیشد.نمیدونم از کی تا حالا باب شده حافظ برای دخترا بخونن..زمون ما که شنیدن سوره یوسف هم برای زن ممنوع بود
حالا میشینن برام قصه هزار و یک شب میخونن و لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد..معلومه اینطور میشه دنیا ..
دین و دیانت تموم شده..!!! شرم و حیا رفته !!!
بلند شید نزنید این حرفا رو. اینا کفره و گناه داره. خدا غضبش میگیره و
نعمت یه شوهر یا زن خوب رو ازتون میگیره...

این طرز فکر حدودا مال 70-80 سال پیشه...عشق معناش بی حیایی بوده (البته در بین عموم الناس)
منشا این بی حیایی هم که دخترای ورپریده...
افراط گرایی در همه چی ..!!

البته من هنوز حرفم تموم نشده..میرم ونظر خودم رو بعدا میگم..

Jany نوشته است:

به به چشمم روشن!!بین اینجا چه خبره...؟؟دیگ بار گذاشتن و رفتن روی منبر و
در وصف کمالات عشق و عاشقی مدیحه سرایی میکنن!!
دختره گیس ...چشم سفید وایساده میگه عشق چنانه و عشق بهمانه..
پسره هم که آبرو رو خورده و حیا و قی کرده!!
این حرفای بی حیایی یعنی چی..دوره دوره اخرالزمون شده...
این دخترا که گیساشون از زیر چارقد ییرون زده و توی کوچه با اون همه ناز عشوه راه میرن و وقتی
کسی در خونه شون رو میزنه انگشت صاب مرده شون (بخشید به خاطر استفاده از الفاظ نا مربوط)
رو توی دهنشون نمیکنن..این میشه دیگه اون پسره هم که از صبح تا ظهر مواظبه تا حاجی باباش
هواسش نباشه و دخترای مردم رو دید بزنه.هی جای آفتاب و سایه رو با دست وجب میکنه
ببینه کی ظهر میشه باباش بره مسجد و او هم با خیال راحت دخترا که از خیاط خونه میان..
یا رفتن حافظ خونی برگردن و چشم سیر نگاشون کنه..
اگه این دخترای ورپریده رو مثل دوره ما توی خونه حبس میکردن و حموم تا حموم اجازه بیرون رفتن بهشون نمیدادن
دنیا اینطوری نمیشد.نمیدونم از کی تا حالا باب شده حافظ برای دخترا بخونن..زمون ما که شنیدن سوره یوسف هم برای زن ممنوع بود
حالا میشینن برام قصه هزار و یک شب میخونن و لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد..معلومه اینطور میشه دنیا ..
دین و دیانت تموم شده..!!! شرم و حیا رفته !!!
بلند شید نزنید این حرفا رو. اینا کفره و گناه داره. خدا غضبش میگیره و
نعمت یه شوهر یا زن خوب رو ازتون میگیره...

این طرز فکر حدودا مال 70-80 سال پیشه...عشق معناش بی حیایی بوده (البته در بین عموم الناس)
منشا این بی حیایی هم که دخترای ورپریده...
افراط گرایی در همه چی ..!!

البته من هنوز حرفم تموم نشده..میرم ونظر خودم رو بعدا میگم..

الان دیگه به نظر من با عشق تنها نمیشه زندگی کرد.....
دیگه انقدر زندگیا پیچیده شده که مثل 20 یا 30 سال پیش نیست که با یه حقوق ناچیزو دل خوش بشه زندگی کرد...
به نظر من یه پسر با تمام شرایط مناسب و جور باید اقدام به ازدواج کنه....
این یه حقیقته....با یه حقوق ناچیز و بدون خونه و ماشین یه سال که هیچی یک هفته ام نمیشه زندگی کرد...
حالا شاید واقعا 2 طرف همدیگرو خوب بشناسن و عاشق هم باشن که اونم بیشتر از 1 سال دووم نمیاره...

نمیگم شرایط مالی خیلی مهمه که همه چیزو تحت الشعاع خودش قرار میده...
ولی الان دیگه دوره زمونه فکرای پااین نیست..

الان 2 نفر که با هم ازدواج میکنن تو شروع زندگی فقط نباید به خودشون فکرکنن...
خواه نا خوا بعد 4 سال یه بچه وارد زندگی میشه....
انقدر شرایط براشون باید جور باشه که بتونن جوابگوی بچه باشن....

به نظر من توی ازدواج اول عقل بعدا دوست داشتن شرطه....

تو روزنامه سلامت داشتم میخوندم امروز نوشته بود:
عشق بین همسران معمولا بعد از 2 سال و 6 ماه و 25 روز رو به افول میره....
این برای یه تحقیق دانشگاهی بود از نیویورک....


نمیدونم باید چی گفت......

این گل واسه ی همه ی شما پاتوقیهاست

به نظر من عشق از همه چیز مهمتره . آدم هر کاری رو که میخواد انجام بده اگه با عشق انجامش

بده مطمئنا موفق تره .... ازدواج هم همینطوره . اگه بدون عشق شروع بشه یعنی با اهداف

دیگه که همشون فانی و زود گذر هستن اگه آغاز بشه حتما شکست میخوره. پول هم وقتی

میتونه ضامن خوشبختی زندگی بشه که در راه عشق صرف بشه . اگه آدم ازدواجش رو با عشق

واقعی شروع کنه حتی اگه خیلی هم ثروتمند نباشه میتونه با امید به آینده مشکلاتش رو حل

کنه ... البته همونطور که قبلا هم گفتم فرد باید یه امکانات حداقلی رو بتونه تهیه کنه.

Jany نوشته است:

به به چشمم روشن!!بین اینجا چه خبره...؟؟دیگ بار گذاشتن و رفتن روی منبر و
در وصف کمالات عشق و عاشقی مدیحه سرایی میکنن!!
دختره گیس ...چشم سفید وایساده میگه عشق چنانه و عشق بهمانه..
پسره هم که آبرو رو خورده و حیا و قی کرده!!
این حرفای بی حیایی یعنی چی..دوره دوره اخرالزمون شده...
این دخترا که گیساشون از زیر چارقد ییرون زده و توی کوچه با اون همه ناز عشوه راه میرن و وقتی
کسی در خونه شون رو میزنه انگشت صاب مرده شون (بخشید به خاطر استفاده از الفاظ نا مربوط)
رو توی دهنشون نمیکنن..این میشه دیگه اون پسره هم که از صبح تا ظهر مواظبه تا حاجی باباش
هواسش نباشه و دخترای مردم رو دید بزنه.هی جای آفتاب و سایه رو با دست وجب میکنه
ببینه کی ظهر میشه باباش بره مسجد و او هم با خیال راحت دخترا که از خیاط خونه میان..
یا رفتن حافظ خونی برگردن و چشم سیر نگاشون کنه..
اگه این دخترای ورپریده رو مثل دوره ما توی خونه حبس میکردن و حموم تا حموم اجازه بیرون رفتن بهشون نمیدادن
دنیا اینطوری نمیشد.نمیدونم از کی تا حالا باب شده حافظ برای دخترا بخونن..زمون ما که شنیدن سوره یوسف هم برای زن ممنوع بود
حالا میشینن برام قصه هزار و یک شب میخونن و لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد..معلومه اینطور میشه دنیا ..
دین و دیانت تموم شده..!!! شرم و حیا رفته !!!
بلند شید نزنید این حرفا رو. اینا کفره و گناه داره. خدا غضبش میگیره و
نعمت یه شوهر یا زن خوب رو ازتون میگیره...

این طرز فکر حدودا مال 70-80 سال پیشه...عشق معناش بی حیایی بوده (البته در بین عموم الناس)
منشا این بی حیایی هم که دخترای ورپریده...
افراط گرایی در همه چی ..!!

البته من هنوز حرفم تموم نشده..میرم ونظر خودم رو بعدا میگم..

REZA*HAMAKI نوشته است:

به نظر من عشق از همه چیز مهمتره . آدم هر کاری رو که میخواد انجام بده اگه با عشق انجامش

بده مطمئنا موفق تره .... ازدواج هم همینطوره . اگه بدون عشق شروع بشه یعنی با اهداف

دیگه که همشون فانی و زود گذر هستن اگه آغاز بشه حتما شکست میخوره. پول هم وقتی

میتونه ضامن خوشبختی زندگی بشه که در راه عشق صرف بشه . اگه آدم ازدواجش رو با عشق

واقعی شروع کنه حتی اگه خیلی هم ثروتمند نباشه میتونه با امید به آینده مشکلاتش رو حل

کنه ... البته همونطور که قبلا هم گفتم فرد باید یه امکانات حداقلی رو بتونه تهیه کنه.

magnoon diab نوشته است:

من هر وقت در مورد عشق عاشقی با رئیسم حرف میزنم
رئیسم این جمله بهم میگه
خدایا :
به هر که دوست میداری بیاموز که عشق از زندگی کزدن بهتر است
و به هر که دوست تر میداریبچشان که دوست داشتن از عشق برتر است
بعد بهم میگه هر وقت فهمیدی منظور دکتر از این جمله چیه
اونوقت معنی عشق و عاشقی رو می فهمی

میشه بگی این جمله ازکیه عزیزم؟