هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.


 
الرئيسيةالرئيسية  PortalPortal  جستجوجستجو  أحدث الصورأحدث الصور  ثبت نامثبت نام  ورود  

 

 شکلات

اذهب الى الأسفل 
3 مشترك
نويسندهپيام
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

شکلات Empty
پستعنوان: شکلات   شکلات Icon_minitimeالثلاثاء يناير 26, 2010 11:04 am

شکلات Fc3c6951-1b17-4c0d-8cac-4d9fa5acf8b8
با یک شکلات شروع شد ...
من یک شکلات گذاشتم توی دستش اونم یک شکلات گذاشت توی دستم .
من بچه بودم او نم بچه بود
سرم را بالا کردم سرش را بالا کرد
دید که منو میشناسه . خندیدم .


گفت دوستیم ؟
گفتم دوست دوست
گفت تا کجا ؟
گفتم دوستی که تا ندارد
گفت تا مرگ !! خندیدم و
گفتم من که گفتم تا ندارد !
گفت باشد تا پس از مرگ !
گفتم نه نه نه تا ندارد .
گفت قبول تا اونجا که همه زنده می شوند . یعنی زندگی پس از مرگ.
باز هم با هم دوستیم . تا بهشت تا جهنم تا هر کجا که باشد من و تو با هم دوستیم .


خندیدم ...

گفتم تو براش تا هر کجا دلت می خواهد یک تا بذار .
اصلا یک تا بکش از سر این دنیا تا اون دنیا . اما من اصلا تا نمی ذارم .
نگاهم کرد .
نگاهش کردم .
با ور نمی کرد . می دونستم
اون می خواست حتما دوستیمون تا داشته باشد .
دوستی بدون تا رو نمی فهمید... .

گفت بیا برای دوستیمون یه نشونه بذاریم .
گفتم باشه توبذار
گفت شکلات .
هر بار که همدیگر را می بینیم یک شکلات مال تو یکی مال من باشه ؟؟
گفتم باشه .

هر بار یک شکلات میگذاشتم توی دستش او هم یک شکلات توی دست من .
باز همدیگر را نگاه می کردیم یعنی که دوستیم دوست دوست
من تندی شکلاتم را باز می کردم و می ذاشتم توی دهنم و تند تند اون رو می مکیدم
می گفت شکمو !! تو دوست شکموی من هستی .
و شکلاتش را می ذاشت توی یه صندوق کوچلوی قشنگ .
می گفتم بخورش !!
می گفت تموم می شه . می خواهم تموم نشود برای همیشه بمونه .
صندوقش پر از شکلات شده بود .
هیچ کدومش رو نمی خورد . من همه اش راوخورده بودم .
گفتم اگر یک روز شکلاتهایت رو مورچه ها بخورن یا کرمها
اون وقت چه کار می کنی ؟؟
گفت مواظبشون هستم .
می گفت می خواهم نگهشون دارم تا موقعی که دوست هستیم
و من شکلاتو رو می ذاشتم توی دهنم و می گفتم نه نه نه دوستی که تا ندارد

...
یک سال . دو سال . چهار سال . هفت سال . ده سال . بیست سالش شده .
اون بزرگ شده . منم بزرگ شد ام
من همه شکلات هام رو خوردم .اما اون همه شکلات ها را نگه داشته .
اون امده تا امشب ا خدا حافظی کنه .
می خواهد بره . بره اون دور دور ها
می گه میرم اما زود بر می گردم.
من میدونم می ره و بر نمی گرد.
یادش رفت شکلات به من بدهد .
من که یادم نرفته . یک شکلات گذاشتم کف دستش
گفتم این برای خوردن . یک شکلات هم گذاشتم کف اون دستش .

این هم اخرین شکلات برای صندوق کو چکت یادش رفته که صندوقی دارد برای شکلات هایش .
هر دوتا رو خورد .
خندیدم

می دونستم دوستی من تا نداره
اما دوستی اون تا داره

مثل همیشه .
خوب شد همه شکلات هامو خوردم . اما او هیچ کدومش رو نخورد .
حالا با یک صندوق پر از شکلات نخورده چی می کنه ؟؟

امیدوارم دوستی های شما تا نداشته باشهشکلات 16 شکلات 23


بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
magnoon diab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
magnoon diab


تعداد پستها : 7074
Age : 659
Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...!
Registration date : 2007-12-05

شکلات Empty
پستعنوان: رد: شکلات   شکلات Icon_minitimeالثلاثاء يناير 26, 2010 4:09 pm

منم امیدوارم دوستی هامون تا نداشته باشه
ممنون قشنگ بود
flower flower flower flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
yasamiin
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
yasamiin


تعداد پستها : 2958
Age : 37
Location : *ايران*تهران*خاكم*وطنم*.-~*¨¨`*~-.¸,.-~*¨¨`*~-.¸
Registration date : 2007-12-18

شکلات Empty
پستعنوان: رد: شکلات   شکلات Icon_minitimeالخميس يناير 28, 2010 4:43 pm

ایشالله......تا منظور تا کجاست؟ study
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
شکلات
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: عمومي :: گفتگوی آزاد-
پرش به: