هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.


 
الرئيسيةالرئيسية  PortalPortal  جستجوجستجو  أحدث الصورأحدث الصور  ثبت نامثبت نام  ورود  

 

 حقيقتي بر گونه اساطير ...

اذهب الى الأسفل 
+5
nAvId
amin
MajidDiab
دلارام
Arakadrish
9 مشترك
نويسندهپيام
Arakadrish
مشتاق
مشتاق
Arakadrish


تعداد پستها : 986
Location : كاخك
Registration date : 2007-12-04

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالجمعة ديسمبر 28, 2007 3:16 pm

سلام !!

دوست داشتم جايي باشه ، گرم و صميمي ... آدمايي دوست داشتني ... بيايم بشنيم كنار هم ، حرف بزنيم از لحظه هاي نابي كه توي زندگيمون تجربه

كرديم ... عشقهايي رو كه شناختيم ...

هم كلوم بشيم درباره ي حقيقت ... عشق و سخاوت !! بگيم از آدماي افسانه ها ... پريزادهاي مهر و محبت...

از كسايي كه حقارت تاريخ ، هيچ وقت بهشون مجال تولد و تنفس نداد ... !!

مادر زمين هيچ وقت گرماي آغوشي ، به كامشون نريخت ...!!

بشر اين رو فهميد !! ... سرزميني آفريد و قلمرويي ساخت ... سقفي از جنس آسمون به روي اين شهر عشق كشيد ... مملو از ستاره هاي اميد !!

درك كرده بود ، جستجوي عظمت اقيانوس ، توي مردمك محدود چشمه ، از داغ بودن يخ هم خنده دار تره !!

حقيقت رو توي سرزمين روياهاش به جستجو نشست ... شهر اساطير ، وادي عاشقا ... قهرمانان شكست ناپذير ...

رستم و هركول و راما ها شدن پهلووناي اين سرزمين ... بزرگ ... توفنده و شكست ناپذير !!

دموستنس ها و تير ها بر مركب سخن تكيه زدند و سخنراناني شدند ... بي نظير !!

آفروديته ... عشتروت و پرسفونه ها ... پري هاي رويايي اين سرزمين !!

و رئاي بزرگ ... فرزند زئوس ... الهه ي بي همتاي خرد و انديشه و فهم و يقين ...

مهربونترين ... پر احساس ترين و محزون ترين موجود اين سرزمين هم كسي نبود جز پرومته ي در زنجير !!!

اما ... اما ... اما ...

الهه اي بود بي نشوني تر از نسيم ... نوازشگر تر از موج ... بيناتر از خورشيد

تنهاي تنهاي تنها ...

استوار مثل صخره و ... دست نيافتني ، مثل ناهيد !!

قلبش پر از رنج بود و سوزش ...

الهه اي كه برفراز بلنداي قله ي مونپارناس بشينه و فقط رنج مردم زمين رو ببينه ... الهه نيست !!!

يه روزي ... همپاي سحر ... همون لحظه اي كه خورشيد ، زلف هاي درخشانش رو ، در بينهايت سپيد رنگ فلق شونه ميزنه ...

كوله بارش رو بست ... توي سكوتي كه از خواب سنگين الهه ها ، بر امپراطوري خدايان سايه انداخته بود ...

سندل هاي چرمي كهنه اش رو به پا كرد و شد ... راهي زمين !!

سفر يك روزه اش از انتهاي آسمون به آغوش پردرد زمين ، به انتها رسيد .

پا گذاشت در مقدسترين جاي زمين

عــــلي در تاريكي يك شب رويايي ... در آغوش كعبه ، افتخاري داد به هستي و شد ... مهمون زمين

بقول استاد شهيدم ، عـــلي شد ... حقيقتي بر گونه اساطير

خداي سخنوري و ايثار ... الهه ي گذشت و ... قهرمان صحنه هاي پيكار ... بزرگترين روح پرستنده ي تاريخ ... عـــلي ، مردي از جنس ديدار !!

حقيقتي كه همه ي خصائل و قدرتهاي ، الهه هاي خيالي و موهوم رو يكجا داشت ، مسافر زمين شد تا فرياد بزنه :

زمين ، از حقيقت ، خالي نيست

غدير ... تجلي آفتاب محبت و حقيقت ... بر فراز قله ي نبوت ... باشه مبارك بر اين ملت با معرفت !!


خب ... بسه ... البته فعلا ، بسه !! مامانم داره شاكي ميشه و من ، هنوز حرف براي گفتن زياد دارم .

خيلي وقته سفره پهنه ... براش لبخند ميزنم و با مهربوني بهش ميگم : مامان جون پنج دقيقه ي ديگه !!
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
دلارام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
دلارام


تعداد پستها : 4639
Location : تهران
Registration date : 2007-12-02

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: رد: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالجمعة ديسمبر 28, 2007 4:23 pm

از صبح دنبال یه متن قشنگ، یا یه جمله زیبا بودم که برای تبریک عید بنویسم اما چیزی پیدا نکردم که به دلم بشینه
اما سلمان مثل همیشه با قلمش جادو کرد
می خوام بگم خوش به حال ما که علی رو داریم، نمی گم حقش رو ادا کردیم، نمی گم قدرش رو دونستیم، نمی گم خوب شناختیمش، نمی گم...
فقط می گم خوش به حال ما که علی رو داریم
خوش به حال ما که اسم علی روی لبامون میاد
خوش به حال ما که ذکر یا علی می گیم
خوش به حال ما که علی مولامونه
خوش به حال ما که علی دستمون رو می گیره
خوش به حال ما ...
عیدتون مبارک
یا علی
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
MajidDiab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
MajidDiab


تعداد پستها : 6314
Age : 39
Location : تهران / تبریز
Registration date : 2007-12-05

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: رد: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالجمعة ديسمبر 28, 2007 8:17 pm

بی نظیر بود
نوشته هر دوتاتون
هیچی نمی گم یعنی اینقدر قشنگ نوشتید که زبونم بند اومده
به قول دلارام خوش به حال ما
فقط دوست دارم دستم رو بگذارم زیر چونه ام و دوباره متن قشنگ تون رو بخونم
الحق که افتخار می کنم به داشتنتون Very Happy Very Happy Very Happy

عیدتون مبارک
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.a-d-w.blogfa.com
amin
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
amin


تعداد پستها : 2691
Registration date : 2007-12-02

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: رد: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالجمعة ديسمبر 28, 2007 9:22 pm

واقعا ممنون از دلارام و سلمان عزیز
منم خیلی علی(ع) رو دوست دارم خیلی زیاد
انقدر که نمی تونم در موردش صحبت کنم پس منم صحبت سلمان رو با جملاتی
در وصف علی (ع) از زبان دکتر علی شریعتی کامل می کنم:

دکتر علی شریعتی:

«علي(ع) نيازهايي كه در طول تاريخ، انسانها را به خلق نمونه هاي خيالي، به خلق الهه ها و رب النوع هاي فرضي مي كشانده، در تاريخ عيني اشباع مي كند. اين رب النوع ها به انسان نشان مي دادند كه هر احساسي و هر استعداد انساني تا اين حد مي تواند رشد كند و انسان هايي كه تا آن حد هيچ كدامشان نمي توانستند رشد كنند، اين را به عنوان يك سرمشق، يك چيزي كه بايد به آن برسيم، يك عظمت و درجه اي كه نمونه زندگي ما و وجهه نظر ما و مسير حيات و تكامل ما بايد باشد، به ما نشان مي دادند، علي(ع) در تاريخ نشان مي داده و نشان داده و از همه شگفت تر، همه استعداد هايي را كه ما ناچار در همه اساطير و در رب النوع هاي مختلف مي ديديم، در يك اندام عيني جمع كرده است.
در جنگ، خونريزي و بي باكي و نيرومندي شديدي را كه مانند يك رب النوع اساطيري مي جنگد نشان مي دهد كه نياز انسان را به قهرماني سيراب مي كند و در كوچه در برابر يك يتيم، چنان ضعيف و چنان لرزان و چنان پريشان مي شود كه رقيق ترين احساس يك مادر را به صورت اساطيري نشان مي دهد.
در مبارزه با دشمن چنان بي باكي و چنان خشونت به خرج مي دهد كه مظهر خشونت است و شمشيرش مظهر برندگي و مظهر خونريزي و مظهر بي رحمي نسبت به دشمن است و در داخل خانه از او نرمتر و از او صبورتر و از او پرگذشت تر ديده نمي شود. علي(ع) وقتي مي بيند اگر بخواهد براي احقاق حق خودش شمشير بكشد، مركز خلافت اسلامي و مركز قدرت اسلامي متلاشي مي شود، ناچار صبر مي كند، يك ربع قرن صبر مي كند و با شرايطي و در وضعي زندگي مي كند كه درست احساس زندگي پرومته در زنجير را در انسان به وجود مي آورد، اما به خاطر انسان اين زنجير را خودش براندامش مي پيچد.

من از كلمه «امام»، معني يك رهبر سياسي يا حتي اجتماعي يك جامعه را نمي فهمم، من از كلمه «امام»، همان معني را مي فهمم كه انسانيت در طول تاريخ خودش براي داشتن نمونه هاي اعلاي فضائل انساني اي كه در عالم نبوده و نمي ديده و بدان نيازمند بوده، در ذهن خودش اين نمونه هاي عالي را مي ساخته و اين نمونه هاي عالي به عنوان سرمشق و الگو برايش وجود داشته و دوست مي داشته و مي پرستيده، به عنوان نمونه هاي اعلايي كه بالاتر از خاك و بالاتر از انسان هاي واقعي هستند.
علي(ع) يك «امام» است كه مي خواهد به تاريخ و انسان نشان دهد كه شما كه نيازمند به نمونه هاي اعلاي فضائل بي نقص، فضائل مطلق بوديد و بعد نمونه هاي اينها را در ذهنتان به عنوان قهرمانان برجسته مطلق مي ساختيد، براي اينكه سرمشق زندگي ايده آلتان باشد، من همه آن نمونه ها و همه آن فضائل را در يك فرد انساني محقق كرده ام. معني «من كتاب ناطقم» اين است.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
nAvId
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
nAvId


تعداد پستها : 2240
Age : 35
Location : همه جاي ايران سراي من است
Registration date : 2007-12-04

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: رد: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالجمعة ديسمبر 28, 2007 10:00 pm

Crying or Very sad

چیزی ندارم که بگم ...

فقط ..

نمیدونم ...

باشه ..

عیدتون مبارک ...
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
Jany
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Jany


تعداد پستها : 2939
Location : قلب شما
Registration date : 2007-12-05

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: رد: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالسبت ديسمبر 29, 2007 4:26 am

چو به عرش برد ایزد ز تراب مصطفی را
به دو چشم خود عیان دید مقام مرتضی را
بشنید از ملایک به ترنم این نوا را
علی ای همای رحمت تو چه ایتی خدا را
عید همه تون مبارک.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
الهام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
الهام


تعداد پستها : 2828
Age : 35
Location : ایـــــران
Registration date : 2007-12-02

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: رد: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالسبت ديسمبر 29, 2007 11:43 am

…امروز روز توست …روزی که صاحب اختیار دلم شدی….

….تو امروز پیمان بستی که اشکها را پاک کنی.........

من به قول تو ایمان دارم…بعد از آن پیمان چشمان نگران تو دیگر هیچ شبی نخوابید….
دست مهربان تو بدون نوازش خسته های بی پناه چقدر احساس گناه میکرد….
پای خسته ی تو به رفتن عادت کرد…تمام کوچه های کوفه با قدمهای تو خاطره ها دارند....

تو امروز عهد بستی هر چه خوبی در دنیاست معنا کنی…
تو امروز پیمان تنهایی دلت را امضا کردی.....
تو امروز علی هستی....
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://toradoostdaram.blogfa.com
Arakadrish
مشتاق
مشتاق
Arakadrish


تعداد پستها : 986
Location : كاخك
Registration date : 2007-12-04

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: رد: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالسبت ديسمبر 29, 2007 5:48 pm

من چه حسي ميتونم داشته باشم الان ... غير از شرمندگي و خجالت !!

مجسم كن ... لحظه اي رو كه يك خار سياهرنگ روي گلبرگ لطيف گل قرار بگيره ...

منطق من ، اين رو بهم ميگه :

خار بايد دق كنه ... از ديدن خودش ، در ميون اون همه لطافت !!

چقدر دل همه تون پاكه و من ... چه بي اندازه ... سياهم .

چشمام روشن ميشه با خوندن نوشته هاتون و قلبم پر ميشه از اين احساس كه ، در مقابل نور معرفت شما ... چقدر تباهم !!


اجازه دارم ادامه بدم ؟؟
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
الهام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
الهام


تعداد پستها : 2828
Age : 35
Location : ایـــــران
Registration date : 2007-12-02

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: رد: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالسبت ديسمبر 29, 2007 8:06 pm

حتما ادامه بده....چرا که نه....

دلم میخواد حرفهای قشنگت رو بشنوم flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://toradoostdaram.blogfa.com
Jany
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Jany


تعداد پستها : 2939
Location : قلب شما
Registration date : 2007-12-05

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: رد: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 4:25 pm

هرچه می خواهد دل تنگت بگو
ما آماده شنیدنیم.
دلمون برای بال گرفتن تنگ شده.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Arakadrish
مشتاق
مشتاق
Arakadrish


تعداد پستها : 986
Location : كاخك
Registration date : 2007-12-04

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: رد: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالجمعة أغسطس 15, 2008 5:00 pm

فردا ...

براي فردا كلي كار مانده است ! جاده هايي كه نشسته ام و گردهايي كه نگرفته ام ... خانه بزرگ است و دلتنگي تو از آنهم بزرگتر !
براي زدودن اين همه دربه دري آب ميخواهم . به نظر تو گنجايش كل ابرها از چشمهاي من بيشتر است ؟
بايد راه تو را بشويم ...
آب چشمه از چشم من تميز تر است ؟

ديشب رهگذر ، سنگي بر پنجره ي كوچك خانه ي فقيرانه ام زد و او را ، به درد قلبم كه همان شكستگيست مبتلا ساخت . خرده هايش
را كه جمع ميكردم ، درخشش ماه را در آن خرده هاي كوچك ديدم ... چقدر زيبا بود .
اين شيشه ي قديمي اگر نميشكست هرگز اين بلورهاي كوچك را نمي آفريد .

سر چرخاندم و به ماه خيره شده ... سيزدهم ماه بود كه قطره اي بر گونه ام لغزيد ، لبخند ماه در آن درخشيد ... اشكم از هميشه زيبا تر
بود و دلتنگي ام براي تو از هميشه عميقتر !!
راست گفته بود دكتر ، كه « انتظار مكتب اعتراض است !!» در آن لحظه به همه چيز بدبين بودم !! به آسماني كه از دوري تو شكاف
برنميداشت و به زميني كه از فراق تو خود را از هم نميدريد !! به دلم كه بي تو هنوز ميتپيد و نگاهم كه از غم تو ، به كوري نميگراييد


واي ، فردا پانزدهم ماه است و هنوز كلي كار مانده است ... روياهايي كه فراموش نكرده ام و لباسهايي كه از تن بدر نكرده ام !!
براي بريدن اين همه رابطه چاقو ميخوام ... به نظر تو دستم جسارت گرفتن چاقو را دارد ؟؟ دست ميخوام !!
به نظر تو ، جسمي كه در ماتم دوري ات پوسيده و خاك شده است ، دستي دارد ؟؟

آآه ... چه بخواهم كه درمان من باشد و از پس اين ساليان غم اندود سالم مانده باشد ؟

دانستم !!

تو را ميخوام ... تو را ميخواهم كه قلب من باشي و دست من و تمام هستي من ...
چقدر شيرين و لذت بخش است كه مني نباشد و هر چه قرار است باشد فقط و فقط تو باشي !

براي فردا كلي كار مانده است ... بايد وقتي به استقبالت مي آيم ، ديگي مني وجود نداشته باشد !!
فرصتي باقي نيست ...

حقيقتي بر گونه اساطير ... Gol10
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: رد: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالسبت أغسطس 16, 2008 12:42 am

سلمان عزيز از دست نوشته هاي زيبات، حقيقتاً لذت بردم Razz

خوب مينويسي و خوب تفهيم ميكني .. ميشه بازم بنويسي؟!
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: رد: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالسبت أغسطس 16, 2008 2:01 am

انتظار
وااژه ي غريبي كه بر سر انگشتان تحيرم نقش بسته و ماهها و سالهاست با آن خو گرفته ام ..

هر صبح دمي از جمعه كه ميگذرد و نميايي، انتظار ديگري است بر طلوع فرداهايم..

طلوع هايي كه دست غروب غمگينانه اش سپردم و بغضي كه در گلو خفه ماند..

اين جمعه هم گذشت و تو نيامدي و مرا به انتظاري ديگر سپردي!!..

تا جمعه ديگر كي ميمونه و كي ميره؟؟ ..

و باز دل كه در آرزوي آمدنت بر چشمهايم حسادت مي كند..


براي ورودي ات لحظه ها را مي شمارم.. به مانند مليكه، دختر يسوعا‌، فرزند قيصر روم

اما انتظار من كجا و انتظار او كجا؟!

انتظار او براي همسري پدرت، از لحظه اي كه در خواب، پيامبر خدا او را به عقد پدرت در آورد و او عاشق شد .. و بعد اسارت دلچسبي كه به انتظارش پايان بخشيد..

با كدامين جشن و سروري پذيراي ظهورت شوم كه تو بيايي؟؟ مهـــديا در كدامين صحرا خيمه زده اي تا آواره ي كويت شوم؟؟

بيا درمان هر دردم .. بيا صاحب عدل و داد.. بيـــا .. بــــيا Sad Sad Sad



حقيقتي بر گونه اساطير ... 99


دوباره شنبه شدو من به در نگاه میکنم

دوباره روز بعدهم کمی گناه میکنم

دلم گرفته می شود دوشنبه ها بدون تو

گلایه از ستاره و طلوع ماه میکنم

دوازده ستاره را سه شنبه میشمارم و

به انتظار یک نگاه نظر به راه میکنم

چهار شنبه می شود و قول میدهی که زود

شبانه های تیره را شبی پگاه میکنم

چه بعض ها که در گلو نشست و جابجانشد

نیامدی و درد و دل به قلب ماه میکنم

و جمعه ها به خاطر شکستن طلسم تو

کنار شمعدانیم به در نگاه میکنم

غروب شد نیامدی و مثل جمعه های قبل

به جای بغض در گلو دوباره آه میکنم
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: رد: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالسبت أغسطس 16, 2008 2:14 am


عاشقان عيدتان مبارك باد!



حقيقتي بر گونه اساطير ... 2mythkj

يكي از شبهاي دعاي توسل در جمكران .. ببخشيد كه عكسم زياد شفاف نيست..
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Jany
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Jany


تعداد پستها : 2939
Location : قلب شما
Registration date : 2007-12-05

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: رد: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالسبت أغسطس 16, 2008 12:13 pm

سلمان خیلی عالی بود
دل سنگ خارایی من هم هوایی شد...

امشب از شلوغی نمیشه توی کوچه ها قدم برداشت
امشب از صدا آواز و شادی نمیشه صدای زنگ در را شنید
وای که اگه او بیاد و من....صدای قدماش رو نشنوم...ای وای من اگه وقتی
در رو باز میکنم رد پاهای غریبه روی جای پای آشنای او نشسته باشه و من
نفهمم که بیخبر اومده و عطر مهرش رو بر سر خونه م پاشیده و رفته...
................
بهار غبطه میخورد به سبزی نگاه تو
دوباره باغ یخ زده شده دخیل راه تو
اگر شبی گذر کنی بر آسمان خانه ام
دوباره میشود دلم غریق نور ماه تو
در این خساست زمین کزو نرست سایه ای
پرنده لانه میکند به سایه نگاه تو
اگر چه نیستی ولی سیاهی زمین شده
به چشم انتظار ما ز بودنت گواه تو
طلوع میکنم ز تو اگر دوباره بشکند
خمیده پشت نیمه شب به معجز پگاه تو
عید همگی مبارک
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
دلارام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
دلارام


تعداد پستها : 4639
Location : تهران
Registration date : 2007-12-02

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: رد: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالسبت أغسطس 16, 2008 12:33 pm

خدایا
دل جهانی مرده
تعجیل کن در فرج زنده کننده دلها
عید مبارک
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: رد: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالسبت أغسطس 16, 2008 1:07 pm

واي نميدونين چه شور و غوغايي به پا شده .. قم شده يكپارچه جشن و سرور .. مثل هميشه lol!

خونه ما توي يكي از محله هاي اصيل و قديمي قم واقع شده .. يكي از خيابوناي اصلي حرم حضرت معصومه (س) Razz Razz

هميشه نيمه شعبان كه ميشه خيابون بسته ميشه و هيچ وسيله نقليه اي تردد نميكنه .. سراسر خيابون چراغونيه و شربت و شيريني، كيك يا مهدي (هر ساله كيك بزرگ چند متري مي پزند كه روش نوشته يا مهدي.. اين كيك چند متر طول داره).. حتي از آش و شعله زرد و انواع ساندويچ هم پيدا ميشه .. خيابون پر جمعيت كه اكثراً هم به سمت جمكران ميرن.. جاتون خالي Razz Razz Razz

نزديك به سه ميليون زائر و مسافر الآن تو قم هست كه همه به عشق مسجد جمكران اومدن .. البته اين شبا جايي واسه ما نيست كه بريم جمكران Rolling Eyes

شهر من براي هر مناسبتي همينطوره .. اينجا براي هر مناسبتي از ائمه مردم كلي برنامه دارن .. حتي وفاتهاي روايتي بازار قم و ديگر مغازه ها به حرمت حضرت معصومه تعطيل ميكنند و توي خيابونا و حسينيه ها مراسم بر پا مي كنند .. براي اعياد هم بطور مفصل جشن و پذيرايي دارن ..
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Arakadrish
مشتاق
مشتاق
Arakadrish


تعداد پستها : 986
Location : كاخك
Registration date : 2007-12-04

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: رد: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالسبت أغسطس 16, 2008 6:31 pm

شب باراني ...

به خاطرت هست ، بر بخار پنجره ي چوبي ، اسمت را مي نوشتم و تو به من مينگريستي ؟
سماور به آرامي ميجوشيد و بوي كاهگل نم كشيده ، به خانه طراوتي دوست داشتني ميبخشيد ...
نزديك بهار بود و دم دم هاي نيمه شب ... در آن شب رويايي . كه هم ماه در آسمان بود و هم ابر ، و باراني كه ميباريد تا فقط
خود را به زمين برساند !!

پرسيدم : فالي بگيرم برايت ؟
و تو آنچه را گفتي به ياد ندارم ، كه صدايت نه از جنس صحبت بود و نه گفتگو ... مفهوم بود و قلبم دانست آنچه را بايد ميدانست .

يكبار سريع آن ورقه هاي كاهي را از نظر گذراندم ... لابلاي هر صفحه عكسي بود و قاطي بوي كنهگي كاغذ ، طعم خاطره اي .
عكسهايي از من و تو ... عكسهايي كه هميشه من ديده ميشدم و تو نبودي !!
بستم و يكباره گشودم :


رواق منـظر چشم من آشـيانه ي توست _____ كـرم نـما و فـرود آ كـه خانه ، خانه ي توست
به لـطف خـال و خـط از عـارفان ربـودي دل _____ لطيـفه هاي عجـب زيـر دام و دانه ي توست
دلت به وصل گل اي بلبل صـبا ، خوش باد _____ كه در چمن هديه گلبانگ عاشقانه ي توست
عـلاج ضـعف دل مـا بــه لـب حـوالــت كـن _____ كـه ايـن مفـرح يـاقـوت در خـزانـه ي تـوست
بـــه تــن مـــقصرم از دولـــت مـــلازمتـت _____ ولي خـلاصه ي جان ، خاك آستانه ي توست
من آن نيم كه دهم نقد دل به هر شـوخي _____در خـزانـه ، بـه مـهر تــو و نــشانـه ي توست
چه جـاي مـن كه بلغزد سـپهر شعـبده باز _____ ازيـن جيـل كـه در انـبانـه ي بهــانه ي توست
تو خود چه لعبتي اي شهسوار شيرين كار ____ كـه تـوسني چــو فـلك رام تـازيـانـه ي توست
سـرود مجـلست اكـنون فلك به رقص آورد _____ كه شعر حافظ شيرين سخن ترانه ي توست


باران همچنان ميباريد تا خود را به زمين برساند !!

به تو مينگريستم كه در را گشودي و بر آستانه ي آن ايستادي ...
پنداشتم رفتنت ديري نخواهد پاييد !
سحر شد و سحر ها گذشت و باران همچنان بر زمين باقي بود ... باراني كه فقط باريده بود تا خود را به زمين برساند و
فرش گامهاي تو شود !! و من چه ، گم در خود بودم كه اين رمز عاشقانه ندانستم !

نرگسي مي چينم برايت ، از همان دشتي كه تو بر آن گام نهادي ... و دل از هر چه سياهي ست ميشويم ...
با قطره هايي كه تو بر چمن زندگي جا نهادي .
بر آستانه ي دري كه بعد از تو هرگز بسته نشد ، مي ايستم ...

بگو كه به دل صحرايي من باز مي آيي !!

حقيقتي بر گونه اساطير ... Shabna10


از همه تون ممنونم بچه ها ...
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Yasaman
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Yasaman


تعداد پستها : 2411
Location : بندر بوشهر
Registration date : 2007-12-02

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: رد: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالأحد أغسطس 17, 2008 5:16 am

عيد بر همگيتون مبارك
واقعا زيبا مي نويسين بچه ها...
داداش سلمان اي ولا...حض كردم به خدا
به اميد آمدنش... cheers
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.yassesefid.blogfa.com
MajidDiab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
MajidDiab


تعداد پستها : 6314
Age : 39
Location : تهران / تبریز
Registration date : 2007-12-05

حقيقتي بر گونه اساطير ... Empty
پستعنوان: رد: حقيقتي بر گونه اساطير ...   حقيقتي بر گونه اساطير ... Icon_minitimeالإثنين أغسطس 18, 2008 12:07 pm

جاتون خالي ما رفتيم جمكران
خيلي خيلي شلوغ بود
اينقدر كه دور حرم جا واسه پارك نبود و يك راست رفتيم جمكران
باورتون نميشه راه 5 دقيقه اي رو تو دو ساعت رفتيم
جاي همگي نماز امام زمان خوندم
تازه اونجا ماه هم گرفت و نماز ايات هم خونديم
خيلي صفا داشت
جاي همتون خالي
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.a-d-w.blogfa.com
 
حقيقتي بر گونه اساطير ...
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1
 مواضيع مماثلة
-

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: عمومي :: تبریک ها و مناسبت ها-
پرش به: