یه مدته که راجع به ریاضی و دنیا فکر می کنم
نتایج جالبی هم بدست اوردم که بعضی چیزا رو تو دنیا میشه بوسیله روابط ساده ریاضی بهش رسید
مثلا اینکه خدا بینهایت و چون هر عددی به بینهایت اضافه شه و یا ازش کم شه جواب همون بینهایته
پس هیچی از خدا نه کم میشه نه زیاد میشه
پس خدا به قول رضا مارمولک اند لطافت اند مهربونی و بخششه زیرا هرچی از بینهایت کم شه باز هم جواب بینهایته
و خدا به هیچ کدوم از بنده هاش نیاز نداره چون بنده ها هرچی به خدا بدن هیچی بهش اضافه نمیشه و جواب همون بینهایته
اگه کسی بخواد با خدا دشمنی کنه مثل عددی میمونه که به بینهایت تقسیم میشه و جواب صفر میشه یعنی عدد نابود میشه
منظورم اینکه هر کی بخواد بالای خدا باشه
صفر میشه
بینهایت منهای بینهایت تو ریاضی مبهمه پس دو تا خدا وجود نداره
چون اگه 2 تا خدا روبروی هم جلوی تساوی باشن میشه بینهایت منهای بیتهایت و مبهمه
خدا انسان رو با مشتق آفرید یعنی مشتق خاک رو گرفت شد انسان
و با انتگرال مرگ رو افرید یعنی اننگرال انسان رو گرفت و شد تابع اولیه اش ( همون خاک )
پس انسان یه تابع است
که دامنه این تابع R یعنی همه چی توش وارد میشه
ولی برد اون محدوده و نمیتونه هم کاری انجام بده
نظر شما چیه راجع به اینا
مزخرف بود یا جالب ؟
شما چی فکر میکنید ؟؟؟