| ايــــــــــــران من .. نامت جاودان | |
|
|
|
نويسنده | پيام |
---|
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان السبت نوفمبر 08, 2008 7:57 am | |
| سلام به ايرانيها .. به بچه هاي ايراني .. به دوستاي هموطنم از هر نقطه ايران تصميم گرفتم اين تاپيك رو بزنم تا هر كدوم از ما گوشه اي از تمدن جاودانه مون رو به رخ بكشيم فقط منو تنها نذارين و كمكم كنين .. متشكرم
كورش در لباس نبرد كوروش دوم ، معروف به كورش كبير ( 559-528 پيش از ميلاد )، بهخاطر نام برده شدن از وي در كتب تاريخي با عناويني همچون بخشندگي، بزرگمنشي، بنيان گذاشتن حقوق بشر ، پايه گذاري نخستين امپراطوري چندقوميتي، آزاد كردن بردهها و اسرا، احترام به عقايد و مذاهب مختلف، گسترش تمدن و... شناخته شدهاست. منشور حقوق بشر كورشدر حدود سال ۱۲۸۵ ه.ش به هنگام كاوشها در بابل در ميان رودان (بين النهرين)، يك باستان شناس، استوانهٔ سفالين كوچك از گل پخته يافت، كه شامل يك نوشته از كوروش بزرگ بود. بررسيها نشان داد كه نوشتهاي استوانه مربوط به سال ۵۳۹ (پ.م) از سوي كوروش بزرگ پس از شكست بخت النصر و گشوده شدن شهر بابل، نويسانده شدهاست و به عنوان سنگ بناي يادبودي در شهر بابل قرار داده شدهاست. آزادسازي يهوديانايرانيان كورش را پدر و يونانيان، كه وي ممالك ايشان را تسخير كردهبود، او را سرور و قانونگذار ميناميدند. يهوديان اين پادشاه را به منزله "ممسوح پروردگار" محسوب ميداشتند، ضمن آنكه بابليان او را مورد تأييد مردوك ميدانستند. درباره شخصيت ذوالقرنين كه در كتابهاي آسماني يهوديان، مسيحيان و مسلمانان از آن سخن به ميان آمده، بسياري از بزرگان جهان ذوالقرنين قرآن فرزند نيكسرشت خداوند را كوروش هخامنشي ميدانند. | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان السبت نوفمبر 08, 2008 8:12 am | |
| يكي از مورخان معروف يوناني كه در زمان هخامنشيان مي زيست،گزنفون(430 تا352ق م)بود.او يكي از شاگردان سقراط (م 399ق م) حكيم معروف يوناني بود.وي داراي چند كتاب در مورد ايران است. در كورش نامه خود،وصيت نامه كورش كبير را نگاشته است.كورش كبير(559 تا 529 ق م) بزرگترين پادشاه ايران قديم مي باشد.او در كنار اسكندر و قيصر(ژول سزار) يكي از پادشاهان بزرگ و مشهور جهان مي باشد.كورش از چند جهت داراي معروفيت ميباشد:نخست آنكه پيامبران بني اسرائيل او را ستوده اند و براي او احترام زيادي قائل بوده اند. ديگر آنكه كورش در نظر مورخان قديم و جديد،باني بزرگترين دولت مقتدر مي باشد. اما اگر به ديده انصاف بنگريم،كوروش از حيث فتوحات معروفيت پيدا نكرده است.آنچه او را شهره خاص و عام ساخت،رفتار و منش دادگرانه او بود.در شهرها پس از فتوحات كشتار نميكرد و به مقدسات آنها احترام ميگذارد.طبق نظر مورخين،او سرداري دلير و كاردان به سياست بود. وصيت نامه او به راستي نمونه كامل يك برنامه درست وكامل زندگيست.بهتر است وصيت نامه او را از زبان گزنفن بشنويم: فرزندان من،دوستان من!اكنون به پايان زندگی نزديك گشتهام. من آن را با نشانههای آشكار دريافتهام.وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپنداريد و كام من اين است كه اين احساس در کردار و رفتار شما نمايانگر باشد، زيرا من به هنگام كودكی، جوانی و پيری بختيار بودهام. هميشه نيروی من افزون گشته است، آن چنان كه هم امروز نيز احساس نمیكنم كه از هنگام جوانی ناتوانترم.من دوستان را به خاطر نيكويیهای خود خوشبخت و دشمنانم را فرمانبردار خويش ديدهام.زادگاه من بخش كوچكی از آسيا بود. من آنرا اكنون سربلند و بلندپايه باز میگذارم. اما از آنجا كه از شكست در هراس بودم ، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم. حتی در پيروزی های بزرگ خود ، پا از اعتدال بيرون ننهادم. در اين هنگام كه به سرای ديگر میگذرم، شما و ميهنم را خوشبخت میبينم و از اين رو میخواهم كه آيندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چيزی است شبيه به خواب . در مرگ است كه روح انسان به ابديت می پيوندد و چون از قيد و علايق آزاد می گردد به آتيه تسلط پيدا می كند و هميشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنين بود كه من انديشيدم به آنچه كه گفتم عمل كنيد و بدانيد كه من هميشه ناظر شما خواهم بود ، اما اگر اين چنين نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسيد كه در بقای او هيچ ترديدی نيست و پيوسته شاهد و ناظر اعمال ماست. بايد آشكارا جانشين خود را اعلام كنم تا پس از من پريشانی و نابسامانی روی ندهد.من شما هر دو فرزندانم را يكسان دوست میدارم ولی فرزند بزرگترم كه آزمودهتر است كشور را سامان خواهد داد.فرزندانم! من شما را از كودكی چنان پروردهام كه پيران را آزرم داريد و كوشش كنيد تا جوانتران از شما آزرم بدارند.تو كمبوجيه، مپندار كه عصای زرين پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت. دوستان يک رنگ برای پادشاه عصای مطمئنتری هستند. همواره حامی كيش يزدان پرستی باش، اما هيچ قومی را مجبور نكن كه از كيش تو پيروی نمايد و پيوسته و هميشه به خاطر داشته باش كه هر كسی بايد آزاد باشد تا از هر كيشی كه ميل دارد پيروی كند .هر كس بايد برای خويشتن دوستان يك دل فراهم آورد و اين دوستان را جز به نيكوكاری به دست نتوان آورد.از كژی و ناروايی بترسيد .اگر اعمال شما پاك و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد يافت ، ولی اگر ظلم و ستم روا داريد و در اجرای عدالت تسامح ورزيد ، ديری نمی انجامد كه ارزش شما در نظر ديگران از بين خواهد رفت و خوار و ذليل و زبون خواهيد شد . من عمر خود را در ياری به مردم سپری كردم . نيكی به ديگران در من خوشدلی و آسايش فراهم می ساخت و از همه شادی های عالم برايم لذت بخش تر بود. به نام خدا و نياکان درگذشتهی ما، ای فرزندان اگر می خواهيد مرا شاد كنيد نسبت به يكديگر آزرم بداريد.پيكر بیجان مرا هنگامی كه ديگر در اين گيتی نيستم در ميان سيم و زر مگذاريد و هر چه زودتر آن را به خاك باز دهيد. چه بهتر از اين كه انسان به خاك كه اينهمه چيزهای نغز و زيبا میپرورد آميخته گردد.من همواره مردم را دوست داشتهام و اكنون نيز شادمان خواهم بود كه با خاكی كه به مردمان نعمت میبخشد آميخته گردم. هماكنون درمی يابم که جان از پيكرم میگسلد ... اگر از ميان شما كسی میخواهد دست مرا بگيرد يا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزديك شود و هنگامی كه روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم كه پيكرم را كسی نبيند، حتی شما فرزندانم. پس از مرگ بدنم را موميای نكنيد و در طلا و زيور آلات و يا امثال آن نپوشانيد . زودتر آنرا در آغوش خاك پاك ايران قرار دهيد تا ذره ذره های بدنم خاك ايران را تشكيل دهد . چه افتخاری برای انسان بالاتراز اينكه بدنش در خاكی مثل ايران دفن شود.از همه پارسيان و هم پيمانان بخواهيد تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از اينكه ديگر از هيچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گويند. به واپسين پند من گوش فرا داريد. اگر میخواهيد دشمنان خود را تنبيه كنيد، به دوستان خود نيكی كنيد. برگرفته از:کــوروش نـــامه – گـزنـفون آرامگاه كوروش بزرگ بازسازي از مارسل ديولافواآرامگاه فعلي کوروش کبیر در پاسارگاد[ | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان السبت نوفمبر 08, 2008 8:23 am | |
| كوروش كبير به روايت تصاوير مراسم نصب تندیس منشور كوروش کبیر در ايالات متحده آمريكا مراسم نصب تندیس ۴ متری کوروش کبیر در پارک المپیک سیدنی استرالیا در سال 1944 (سال ۱۳۷۲ هجری خورشیدی) تندیس ۴ متری کوروش کبیر در پارک المپیک سیدنی استرالیا همایش بزرگداشت کوروش کبیر در استرالیا | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: منشور آزادي كوروش كبير السبت نوفمبر 08, 2008 8:37 am | |
| يكي از متأثرترين رخدادهاي ايران كه بايد اموال آن در كشورهاي ديگر نگهداري شود منشور کورش بزرگ (اولین اعلامیه حقوق بشر)منشور حقوق بشر کوروش در موزه بریتانیا539 سال قبل از ميلاد مسيح لوحه ی استوانه ای کورش بزرگ در سال 1879 میلادی توسط «هرمز رسام»(باستان شناس بریتانیایی آسوری تبار) در شهر بابل (در کشور عراق کنونی) یافته شد. نخستین آوانویسی لوحه توسط «سر هنری راولینسون»(Sir H.C. Rawlinson) در «مجله ی انجمن سلطنتی آسیایی»(Journal of the Royal Asiatic Society) سری جدید شماره ی 12 (سال 1885) به چاپ رسید. نخستین نسخه برداری توسط «تئوفیلوس گ. پینچس»(Theophilus G. Pinches) در کتاب «سنگ نبشته های آسیای غربی»(Cuneiform Inscription of Western Asia) معروف به «پنج راولینسون» در مجلد پنجم شماره 35 در سال 1882 میلادی به چاپ رسید. در این اواخر تحقیقات جدید نشان داد که قسمتی از یک لوحه ی استوانه ای که آن را نبونئید پادشاه بابل می دانستند و در موزه ی دانشگاه «ییل»(Yale) در آمریکا نگهداری می شد و در کتاب سنگ نبشته های بابلی در مجموعه ی «ج.ب. نیس»(Babylonian Inscription in the Collection of J.B. Nies) مجلد دوم شماره ی 32 به چاپ رسیده است، جزئی از لوحه ی کورش بزرگ از سطر 36 تا 43 می باشد. از این رو قطعه ی مزبور به انگلستان برده شد و به لوحه ی اصلی ملحق گردید. متن این قطعه همراه با متن لوحه ی اصلی یکجا در سال 1975، به همراه تصحیحات و یادداشت های بسیار سودمند آقای پروفسور «پاول ریچارد برگر»(Paul Richard Berger) استاد دانشگاه «مونستر»(Munster) آلمان در مجله ی آشورشناسی (Zeitehrift für Assyriologie) مجلد 64 (جولای 1975) به چاپ رسید. متن منشور کورش بزرگ برای نخستین بار توسط دکتر «عبدالمجید ارفعی» از خط میخی به فارسی ترجمه شد. جنس این استوانه از گل رس است، ۲۳ سانتی متر درازا و ۱۱ سانتی متر پهنا دارد و در اکنون در بخش «ایران باستان» در موزه ی بریتانیا نگهداری می شود. | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان السبت نوفمبر 08, 2008 8:43 am | |
| متن منشور كوروش كبير 1. ...
2. همه ی جهان.
3. ... مرد ناشایستی به نام [ نبونید ] به فرمان روایی کشورش رسیده بود.
4. ... او آیین های کهن را برانداخت و نادرستی ها را جایگزین آن ها کرد.
5. معبدی به تقلید از نیایشگاه «ازگیلا»(Esagila) برای شهر «اور»(Ur) و دیگر شهرها ساخت.
6. او، کار ناشایست قربانی کردن [ انسان ] را رواج داد که پیش از آن نبود ... هر روز کارهای ناپسند می کرد. خشونت و بدکرداری.
7. او، کارهای ... روزمره را دشوار ساخت. او با وضع مقررات نامناسب، در زندگی مردم دخالت می کرد. [ او ]، اندوه و غم را در شهرها پراکند. او، از پرستش «مردوک»(Marduk) خدای بزرگ روی برگرداند.
8. او، مردم را به سختی معاش دچار کرد. [ و ] هر روز به شیوه ای ساکنان شهر را آزار می داد. او، با کارهای زشت خود، مردم را نابود می کرد ... همه ی مردم را.
9. از ناله و دادخواهی مردم، «انلیل»(Enlil)، خدای بزرگ آزرده شد ... دیگر ایزدان آن سرزمین را ترک کرده بودند.
10. مردم از خدای بزرگ می خواستند تا به وضع همه ی باشندگان روی زمین که زندگی و کاشانه ی شان رو به ویرانی می رفت، توجه کند. مردوک خدای بزرگ اراده کرد تا ایزدان به بابل بازگردند.
11.ساکنان سرزمین «سومر»(Sumer) و «اکد»(Akad)، به روز ِمردگان افتاده بودند. مردوک به آنان توجه کرد و بر آنان رحمت آورد.
12. مردوک به دنبال ِفرمان روایی دادگر در سراسر همه ی کشورها به جست و جو پرداخت. به جست و جوی شاهی خوب که او را یاری دهد. آن گاه، او نام کورش پادشاه «انشان»(Anshan) را برخواند [ و ] از او به نام پادشاه جهان یاد کرد.
13. او تمام سرزمین «گوتی»(Guti) و همه ی مردمان ماد را به فرمانبرداری کورش در آورد. کورش با همه ی انسان ها، دادگرانه رفتار کرد.
14. کورش با راستی و داد، کشور را اداره می کرد. مردوک خدای بزرگ با شادی از کردار نیک و اندیشه ی نیک این پشتیبان مردم خرسند بود.
15. از این رو، او کورش را برانگیخت تا راه بابل در پیش گیرد. در حالی که خود، چونان یاوری راستین دوشادوش او گام برمی داشت.
16. لشگر بی شمار او که چونان آب رودخانه، شمارش ناپذیر بود، آراسته به انواع جنگ افزارها در کنار او، ره می سپرد.
17. مردوک مقدر کرد تا کورش بدون جنگ و خونریزی به شهر بابل وارد شود. او بابل را از هر بلایی ایمن داشت. او نبونید شاه را به دست کورش سپرد.
18. مردم بابل و سراسر سرزمین سومر و اکد و همه ی فرمانروایان محلی، کورش را پذیرفتند. از پادشاهی او شادمان شدند و با چهره های درخشان او را بوسیدند.
19. مردم، مردی را شادباش گفتند که به یاری او از چنگال مرگ و غم رهایی یافتند و به زندگی بازگشتند. همه ی ایزدان او را ستودند و نامش را گرامی داشتند.
20. منم کورش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهارگوشه ی جهان.
21. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه انشان، نوه ی کورش، شاه بزرگ، شاه انشان، نبیره ی چیش پیش، شاه بزرگ، شاه انشان.
22. از دودمانی که همه شاه بوده اند و فرمان روایی اش را «بل»(Bel) و «نبو»(Nabu) گرامی می دارند و با خرسندی قلبی پادشاهی او را خواهانند. آنگاه بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم :
23. همه ی مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک دل های پاک مردم بابل را متوجه من کرد ... زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.
24. ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید.
25. اوضاع داخلی بابل و جایگاه های مقدسش، قلب مرا تکان داد ... من برای صلح کوشیدم. نبونید مردم درمانده ی بابل را به بردگی کشیده بود، کاری که در خور شأن آنان نبود.
26. من برده داری را برانداختم. به تیره بختی های آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه ی مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچ کس، اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. مردوک از کردار من خوشنود شد.
27. او بر من، کورش که ستایشگر او هستم و بر کمبوجیه پسر من و هم چنین بر همه ی سپاهیان من.
28. برکت و مهربانی اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی، مقام بلندش را ستودیم. به فرمان مردوک، همه ی شاهان بر اورنگ پادشاهی نشسته اند.
29. همه ی پادشاهان سرزمین های جهان، از دریای بالا تا دریای پایین همه ی مردم سرزمین های دور دست، همه ی پاشاهان «آموری»(Amuri) [ و ] همه ی چادر نشینان!
30. مرا خراج گذاردند و در بابل بر من بوسه زدند. از ... تا آشور و شوش.
31. من شهرهای «آگاده»(Agetdeh)، «اشنونا»(Eshnuna)، «زمبان»(Zamban)، «متورنو»(Meturnu)، «دیر»(Der)، سرزمین گوتیان و هم چنین شهرهای آن سوی دجله را که ویران شده بود. از نو ساختم.
32. فرمان دادم همه ی نیایشگاه هایی را که بسته شده بودند، بگشایند. همه ی خدایان این نیایشگاه ها را به جاهای خود باز گرداندم. همه ی مردمانی را که پراکندهو آواره شده بودند، به جایگاه های خود برگرداندم. خانه های ویران را آباد کردم.
33. هم چنین پیکره ی خدایان سومر و اکد را که «نبونید» بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مردوک به شادی و خرمی.
34. به نیایشگاه های خودشان بازگرداندم، باشد که دل ها شاد گردد. بشود که خدایانی که آنان را به جایگاه های مقدس نخستین بازگردانم،
35. هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم خواستار زندگانی بلند باشند. بشود که سخنان پر برکت و نیک خواهانه برایم بیابند. بشود که آنان به خدای من مردوک بگویند : کورش شاه پادشاهی است که تو را گرامی می دارد و پسرش کمبوجیه.
36. بی گمان در روزهای سازندگی، همگی کردم بابل پادشاه را گرامی داشتند و من برای همه ی مردم، جامعه ای آرام آماده ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم ارزانی داشتم.
37. ...
38. ... باروی بزرگ بابل را استوار گردانیدم ...
39. ... دیوار آجری خندق شهر را
40. که هیچ یک از شاهان پیشین با بردگان ِبه بیگاری گرفته شده به پایان نرسانیده بودند.
41. ... به انجام رسانیدم.
42. دروازه هایی بزرگ برای آن ها گذاشتم، با درهایی از چوب سدر و روکشی از مفرغ ...
43. ...
44. ...
45. ... برای همیشه.
متأسفانه به دليل از بين رفتن بخشي از منشور، قسمتهايي از اون نامشخصهاستوانه ی گِلین کورش بزرگ موسوم به منشور حقوق بشر کورش در بخش ایران باستان موزه ی بریتانیا نمای روبروی استوانه ی کورش بزرگ در موزه ی بریتانیا نمای پشت استوانه ی کورش بزرگ در موزه ی بریتانیا | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان السبت نوفمبر 08, 2008 10:27 am | |
| تخت جمشید تخت جمشید ،مجموعه ای از کاخهای بسیار باشکوهی است که ساخت آنها در سال 512 قبل از میلاد آغاز شد و اتمام آن 150 سال به طول انجامید. تخت جمشید در محوطه وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است . این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرسپولیس خوانده اند ساخته شده است . ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود 518 ق.م، آغاز شد. نخست صفه یاتختگاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پله های اصلی و کاخ تچرا را ساختند. پس از داریوش، پسرش خشایارشاه تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تلار صد ستون را ریخت . اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد . اردشیر سوم ساختمان را آغاز کرد که ناتمام ماند. این ساختمانها بر روی پایه هایی ساخته شــده که قسمتـی از آنها صخره های عظیم و یکپارچه بوده و یا آنها را در کوه تراشیده اند تخت جمشید در مساحتی به وسعت 13 هکتارساخته و ادامه یافت .مصالح به کار رفته در بنای تخت جمشید عبارت بوده از : سنگ ، خشت و گل ، آجر ، گچ ، چوب ، آهن ، فلزات گرانبها (طلا - نقره - مس) عاج ، لاجورد ، عقیق و...... دیوارهای تخت جمشید در برخی جاها به ضخامت 5/5 متر بوده و قطعه سنگهای به کار رفته به وزن بیش از 45 تن میرسیده. تخت جمشید دارای سیستم حرارتی و تهویه بوده ، که فضاهای داخل آن را در زمستان گرم و در تابستان خنک و معتدل می کرده است . دشت سرسبز مرودشت ، سقفهای بسیار بلند و فضاهای وسیع ، درهای گشاده و پنجرههای متعد د هوای تخت جمشید را در تابستان معتدل و خنک می ساخته و در زمستان دیوارهای خشتی و لایه های گچ که یک عایق حرارتی تشکیل می داده ، پردههای ارغوانی بلند و ضخیم که مانع نفوذ سرما به درون فضاها و تالارها می شده ، پوشش سقف نیز چوبی بوده که این امر در گرم شدن محیط تأثیر به سزایی داشته است. تخت جمشید نیز دارای سیستم آب و فاضلاب بوده ، در تخت جمشید مجاری زیرزمینی آبرسانی و فاضلاب پیچ در پیچی کشف شده که به طول بیش از 2 کیلومتر می رسد . معماری هخامنشی ، هنری است امتزاجی که از سبک معماریهای بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و قوم اورارتو اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده است . هخامنشیان با ساختن این ابنیة عظیم می خواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند. تخت جمشید در اواخر سال 1312 شمسی براثر خاکبرداری در گوشة شمال غربی صفه تخت جمشید قریب چهل هزار لوحه های گلی به شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد . بر روی این الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود . پس از خواندن معلوم شد که این الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد . از میان الواح بعضی به زبان پارسی و خط عیلامی است . از کشف این الواح شهرت نابجایی را که می گفتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگار گرفتن رعایا ساخته شده باطل گشت ، زیرا این اسناد عیلامی حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این قصور عالیه اعم از عمله و بنا و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد می دادند و هر کدام از این الواح سند هزینة یک یا چند نفر است . کارگرانی که در بنای تخت جمشید دست اندرکار بودند ، از ملتهای مختلف چون ایرانی و بابلی و مصری و یونانی و عیلامی و آشوری تشکیل می شدند که همه آنان رعیت دولت شاهنشاهی ایران به شمار می رفتند . گذشته از مردان ، زنان و دختران نیز به کار گل مشغول بودند . مزدی که به این کارگران می دادند غالباً جنسی بود نه نقدی ، که آنرا با یک واحــد پـول بابلی به نام « شکــل » سنجیده و برابر آن را به جنس پرداخت می کردند . اجناسی را که بیشتر به کارگران می دادند و مزد آن محسوب می شدعبارت از : گندم و گوشت. تخت جمشید نه یک شهر بوده و نه یک دژ و نه یک پرستشگاه ، تخت جمشید دو نقش جداگانه اما تا اندازه ای به هم پیوسته ایفا می کرده ، نخست اینکه چون در قلب امپراطوری قرار داشته گنج خانه ی مناسبی برای اندوختن ثروت روز افزون کشور بوده ، دوم اینکه جایگاه مناسب و با شکوهی برای برگذاری مراسم و جشنهایی بوده که در آن زمان برگزار می شده ( جشنهای مهرگان و اعیاد نوروز ) به نقل از مورخان در تخت جمشید بیش از 120000سکه ی طلا و نقره ، ظروف و مجسمه های بسیار ناب ، اثاث گرانقیمت ، نیمکتهای زرین ، لباسها و فرشهای ارغوانی گرانبها و....نگهداری می شده که در نهایت با حمله ی اسکندر مقدونی همه ی این اشیاء یا به غارت رفت یا طعمه ی حریق شد . اسکندر وقتی که وارد تخت جمشید شد و این همه شکوه و ثروت دید دستور داد که هر چیز را که می توانند با خود ببرند و هر چیز را که نمی توانند نابود سازند . به نوشته ی مورخین باستان ثروت تخت جمشید با 10000جفت اسب و قاطر و 5000 جفت شتر حمل و غارت شد . بعد از انتقال ثروت تخت جمشید اسکندردستورداد که تخت جمشید را به آتش بکشند. به گفته مورخین باستان تخت جمشید ۳شبانه روز در آتش می سوخت و چهل شبانه روز از آن دود بر میخواست. تاریخنگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق رای ندارند. عده ای آن را ناشی از یک حادثه غیر عمدی میدانند ولی برخی کینه توزی و انتقام گیری اسکندر را تلافی ویرانی شهر آتن به دست خشایار شاه علت واقعی این آتش سوزی مهیب میدانند. از آنچه امروز از تخت جمشید بر جای مانده تنها می توان تصویر بسیار مبهمی از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم کرد. با این همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخها در آن آمده باشد و اندکی بهره از قوه تخیل، به اهمیت و بزرگی این کاخها پی برد. نکته ای که سخت غیر قابل باور می نماید این واقعیت است که این مجموعه عظیم و ارزشمند هزاران سال زیر خاک مدفون بوده تا اینکه در اواخر دهه1310خورشیدی کشف شد. چیزی که در نگاه اول در تخت جمشید نظر بیننده را به خود جلب می کند، کتیبه ها و سنگ نبشته های گذر خشایارشاه است که به زبان عیلامی و دیگر زبانهای باستانی تحریر شده است. از این گذر به مجموعه کاخهای آپادانا می رسیم، جائی که در آن پادشاهان بار میدادند و مراسم و جشنهای دولتی در آن برگزار می شد. امروزه مقادیر عمده ای طلا و جواهرات در این کاخها وجود داشته که بدیهی است در جریان تهاجم اسکندر به غارت رفته باشد. تعداد محدودی از این جواهرات در موزه ملی ایران نگهداری می شود. بزرگترین کاخ در مجموعه تخت جمشید کاخ مشهور به "صد ستون" است که احتمالا یکی از بزرگترین آثار معماری دوره هخامنشیان بوده و داریوش اول از آن به عنوان سالن بارعام خود استفاده می کرده است. تخت جمشید در 57 کیلومتری شیراز در جاده اصفهان و شیراز واقع شده است. | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان السبت نوفمبر 08, 2008 10:33 am | |
| | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان السبت نوفمبر 08, 2008 10:36 am | |
| | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان السبت نوفمبر 08, 2008 10:40 am | |
| | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان السبت نوفمبر 08, 2008 10:45 am | |
| | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان السبت نوفمبر 08, 2008 10:48 am | |
| | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان السبت نوفمبر 08, 2008 10:58 am | |
| | |
|
| |
MajidDiab عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 6314 Age : 39 Location : تهران / تبریز Registration date : 2007-12-05
| |
| |
ليلا عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1095 Registration date : 2007-12-21
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان السبت نوفمبر 08, 2008 7:32 pm | |
| مطالب خوبی بود ..من چند سال پیش رفته بودم شیراز و برام خیلی دیدن این چیزا جالب بود.. ممنون | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان الإثنين مارس 30, 2009 6:18 pm | |
| گفتار نیک ، کردار نیک ، پندار نیک | |
|
| |
magnoon diab عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7074 Age : 659 Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...! Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان الثلاثاء مارس 31, 2009 7:01 am | |
| ممنونم بهار جونم من واقعا به فرهنگ و قدمت کشورم افتخار میکنم واقعا ایران با زحمات کوروش کبیر ایران شد هیچ پادشاهی مثل کوروش نبود اوج دوران سربلندی ایران متعلق به دورن هخامنشیان بود اما حیف که هیچکه قدر این فرهنگ و قدمت رو نمی دونه به گفته مجید عزیز اصلا ازاین شاهکار زیبا محافظت نمی شه چقدر توریست از سراسر جهان پا میشن میان ایران فقط به امید آثار تاریخی ایران و مخصوصا تخت جمشید و پاساردگار موقعی به عظمت این بنا تاریخی پی می برن که کار از کار کذشته باشه واقعا متاسفم | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان الثلاثاء مارس 31, 2009 9:44 am | |
| ما هستيم كه بايد نام و اقتدار اين فرهنگ رو حفظ كنيم و به دنيا نشون بديم هر كدوم از ما نشوني از اين فرهنگ هستيم ما نبايد اجازه بديم كه اين فرهنگ از بين بره .. حتي اگر توانمون به اندازه سر سوزن باشه | |
|
| |
magnoon diab عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7074 Age : 659 Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...! Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان الثلاثاء مارس 31, 2009 10:22 am | |
| - بهاره نوشته است:
- ما هستيم كه بايد نام و اقتدار اين فرهنگ رو حفظ كنيم و به دنيا نشون بديم
هر كدوم از ما نشوني از اين فرهنگ هستيم ما نبايد اجازه بديم كه اين فرهنگ از بين بره .. حتي اگر توانمون به اندازه سر سوزن باشه من با نظرت موافقم ما نباید اجازه بدیم که فرهنگ کشورمون مورد تمسخر قرار بدن تا اخرین توان باید حافظ این فرهنگ و مرز و بوم باشیم | |
|
| |
Saghar عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 6513 Location : یه جایی میون مردم خاکی Registration date : 2008-12-24
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان الثلاثاء مارس 31, 2009 10:40 am | |
| بهاره عزیزم ممنون | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| |
| |
MajidDiab عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 6314 Age : 39 Location : تهران / تبریز Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان الثلاثاء مارس 31, 2009 10:10 pm | |
| الان فقط آثار باستانی ایران شده مساجد ! | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان الأربعاء أبريل 01, 2009 3:18 am | |
| [ b] زنده باد آيين هخامنشي و كوروش كبير[/b] | |
|
| |
magnoon diab عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7074 Age : 659 Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...! Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان الأربعاء أبريل 01, 2009 3:38 am | |
| - MajidDiab نوشته است:
- الان فقط آثار باستانی ایران شده مساجد !
متاسفانه همینطوره تو یزد به جای به فکر آثار باستانی دیگه شون مثل دخمه و زندون سکندر وغیره باشن فقط در فکر ترمیم مساجد هستم اونم چه مساجدی،مساجد تاریخی مثل مسجد جامع و مساجدی که خیرین بنا کردن تو هر محله قدیمی یزد که میری بالغ بر 5 الی 6 تا مسجده مسجدی حاضرم قسم بخورم فقط موقع رمضون و محرم صفر شلوغ میشه همین واقعا جای تاسفه | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان الأربعاء أبريل 01, 2009 3:45 am | |
| کوروش کبیر یا کوروش بزرگ (به پارسی باستان: ) شاه پارس، شاه انشان، شاه ماد، شاه بابل، شاه سومر و اکد شاه چهار گوشه جهان دوران ۵۵۹ ق.م-۵۲۹ ق.م.(۳۰ سال) تاجگذاری: انشان، پارس زادروز: ۶۰۰ یا ۵۷۶ ق.م. زادگاه: انشان، پارس مرگ :۵۳۰ یا ۵۲۹ ق.م. محل درگذشت: سیردریا آرامگاه: پاسارگاد پیش از کمبوجیه دوم پس از کمبوجیه یکم همسر :کاسادان Consort to :کاسادان دودمان: هخامنشیان پدر :کمبوجیه یکم مادر :ماندانا فرزندان :کمبوجیه دوم بردیا آتوسا آرتیستون مروئه | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| عنوان: رد: ايــــــــــــران من .. نامت جاودان الأربعاء أبريل 01, 2009 3:50 am | |
| افسانههای زایش کوروش تاریخ نویسان باستانی از قبیل هرودوت، گزنفون وکتزیاس درباره چگونگی زایش کوروش اتفاق نظر ندارند. اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کردهاند، اما شرحی که آنها درباره ماجرای زایش کوروش ارائه دادهاند، بیشتر شبیه افسانه میباشد. تاریخ نویسان نامدار زمان ما همچون ویل دورانت و پرسی سایکس و حسن پیرنیا، شرح چگونگی زایش کوروش را از هرودوت برگرفتهاند. بنا به نوشته هرودوت، آژی دهاک شبی خواب دید که از دخترش آنقدر آب خارج شد که همدان و کشور ماد و تمام سرزمین آسیا را غرق کرد. آژی دهاک تعبیر خواب خویش را از مغها پرسش کرد. آنها گفتند از او فرزندی پدید خواهد آمد که بر ماد غلبه خواهد کرد. این موضوع سبب شد که آژی دهاک تصمیم بگیرد دخترش را به بزرگان ماد ندهد، زیرا میترسید که دامادش مدعی خطرناکی برای تخت و تاج او بشود. بنابر این آژی دهاک دختر خود را به کمبوجیه اول شاه آنشان که خراجگزار ماد بود، به زناشویی داد.
ماندانا پس از ازدواج با کمبوجیه باردار شد و شاه این بار خواب دید که از شکم دخترش تاکی رویید که شاخ و برگهای آن تمام آسیا را پوشانید. پادشاه ماد، این بار هم از مغها تعبیر خوابش را خواست و آنها اظهار داشتند، تعبیر خوابش آن است که از دخترش ماندانا فرزندی بوجود خواهد آمد که بر آسیا چیره خواهد شد. آستیاگ بمراتب بیش از خواب اولش به هراس افتاد و از این رو دخترش را به حضور طلبید. دخترش به همدان نزد وی آمد. پادشاه ماد بر اساس خوابهایی که دیده بود از فرزند دخترش سخت وحشت داشت، پس زادهٔ دخترش را به یکی از بستگانش بنام هارپاگ، که در ضمن وزیر و سپهسالار او نیز بود، سپرد و دستور داد که کوروش را نابود کند. هارپاگ طفل را به خانه آورد و ماجرا را با همسرش در میان گذاشت. در پاسخ به پرسش همسرش راجع به سرنوشت کوروش، هارپاگ پاسخ داد وی دست به چنین جنایتی نخواهد آلود، چون یکم کودک با او خوشایند است. دوم چون شاه فرزندان زیاد ندارد دخترش ممکن است جانشین او گردد، در این صورت معلوم است شهبانو با کشنده فرزندش مدارا نخواهد کرد. پس کوروش را به یکی از چوپانهای شاه به نام مهرداد (میترادات) داد و از او خواست که وی را به دستور شاه به کوهی در میان جنگل رها کند تا طعمهٔ ددان گردد.
چوپان کودک را به خانه برد. وقتی همسر چوپان به نام سپاکو از موضوع با خبر شد، با ناله و زاری به شوهرش اصرار ورزید که از کشتن کودک خودداری کند و بجای او، فرزند خود را که تازه زاییده و مرده بدنیا آمده بود، در جنگل رها سازد. مهرداد شهامت این کار را نداشت، ولی در پایان نظر همسرش را پذیرفت. پس جسد مرده فرزندش را به ماموران هارپاگ سپرد و خود سرپرستی کوروش را به گردن گرفت.
روزی کوروش که به پسر چوپان معروف بود، با گروهی از فرزندان امیرزادگان بازی میکرد. آنها قرار گذاشتند یک نفر را از میان خود به نام شاه تعیین کنند و کوروش را برای این کار برگزیدند. کوروش همبازیهای خود را به دستههای مختلف بخش کرد و برای هر یک وظیفهای تعیین نمود و دستور داد پسر آرتم بارس را که از شاهزادگان و سالاران درجه اول پادشاه بود و از وی فرمانبرداری نکرده بود تنبیه کنند. پس از پایان ماجرا، فرزند آرتم بارس به پدر شکایت برد که پسر یک چوپان دستور دادهاست وی را تنبیه کنند. پدرش او را نزد آژی دهاک برد و دادخواهی کرد که فرزند یک چوپان پسر او را تنبیه و بدنش را مضروب کردهاست. شاه چوپان و کوروش را احضار کرد و از کوروش سوال کرد: «تو چگونه جرأت کردی با فرزند کسی که بعد از من دارای بزرگترین مقام کشوری است، چنین کنی؟» کوروش پاسخ داد: «در این باره حق با من است، زیرا همه آنها مرا به پادشاهی برگزیده بودند و چون او از من فرمانبرداری نکرد، من دستور تنبیه او را دادم، حال اگر شایسته مجازات میباشم، اختیار با توست.»
آژی دهاک از دلاوری کوروش و شباهت وی با خودش به اندیشه افتاد. در ضمن بیاد آورد، مدت زمانی که از رویداد رها کردن طفل دخترش به کوه میگذرد با سن این کودک برابری میکند. بنابراین آرتم بارس را قانع کرد که در این باره دستور لازم را صادر خواهد کرد و او را مرخص کرد. سپس از چوپان درباره هویت طفل مذکور پرسشهایی به عمل آورد. چوپان پاسخ داد: «این طفل فرزند من است و مادرش نیز زندهاست.» اما شاه نتوانست گفته چوپان را قبول کند و دستور داد زیر شکنجه واقعیت امر را از وی جویا شوند.
چوپان ناچار به اعتراف شد و حقیقت امر را برای آژی دهاک آشکار کرد و با زاری از او بخشش خواست. سپس آژی دهاک دستور به احضار هارپاگ داد و چون او چوپان را در حضور پادشاه دید، موضوع را حدس زد و در برابر پرسش آژی دهاک که از او پرسید: «با طفل دخترم چه کردی و چگونه او را کشتی؟» پاسخ داد: «پس از آن که طفل را به خانه بردم، تصمیم گرفتم کاری کنم که هم دستور تو را اجرا کرده باشم و هم مرتکب قتل فرزند دخترت نشده باشم» و ماجرا را به طور کامل نقل نمود. آژی دهاک چون از ماجرا خبردار گردید خطاب به هارپاگ گفت: امشب به افتخار زنده بودن و پیدا کردن کوروش جشنی در دربار برپا خواهم کرد. پس تو نیز به خانه برو و خود را برای جشن آماده کن و پسرت را به اینجا بفرست تا با کوروش بازی کند. هارپاگ چنین کرد. از آنطرف آژی دهاک مغان را به حضور طلبید و در مورد کورش و خوابهایی که قبلاً دیده بود دوباره سوال کرد و نظر آنها را پرسید. مغان به وی گفتند که شاه نباید نگران باشد زیرا رویا به حقیقت پیوسته و کوروش در حین بازی شاه شدهاست پس دیگر جای نگرانی ندارد و قبلاً نیز اتفاق افتاده که رویاها به این صورت تعبیر گردند. شاه از این ماجرا خوشحال شد. شب هنگام هارپاگ خوشحال و بی خبر از همه جا به مهمانی آمد. شاه دستور داد تا از گوشتهایی که آماده کردهاند به هارپاگ بدهند ؛ سپس به هارپاگ گفت میخواهی بدانی که این گوشتهای لذیذ که خوردی چگونه تهیه شدهاند.سپس دستور داد ظرفی را که حاوی سر و دست و پاهای بریده فرزند هارپاگ بود را به وی نشان دهند. هنگامی که ماموران شاه درپوش ظرف را برداشتند هارپاگ سر و دست و پاهای بریده فرزند خود را دید و گرچه به وحشت افتاده بود. خود را کنترول نمود و هیچ تغییری در صورت وی رخ نداد و خطاب به شاه گفت: هرچه شاه انجام دهد همان درست است و ما فرمانبرداریم.این نتیجه نافرمانی هارپاگ از دستور شاه در کشتن کوروش بود
کوروش برای مدتی در دربار آژی دهاک ماند سپس به دستور وی عازم آنشان شد. پدر کوروش کمبوجیه اول و مادرش ماندانا از وی استقبال گرمی به عمل آوردند. کوروش در دربار کمبوجیه اول خو و اخلاق والای انسانی پارسها و فنون جنگی و نظام پیشرفته آنها را آموخت و با آموزشهای سختی که سربازان پارس فرامیگرفتند پرورش یافت. بعد از مرگ پدر وی شاه آنشان شد. | |
|
| |
| ايــــــــــــران من .. نامت جاودان | |
|