کارت دعوت

خب روزای سال میان و میرن به قول سلمان مگه فرقی هم داره.
بذارید عین جمله ش رو از تو آشپزخونه کپی بگیرم:
"لحظه ها و سالها چه فرقي با هم ميكنن وختي عشق خداوندي
بي كم و كاست در تار و بود روزگار جاريه ؟؟"
شاید..هیچ فرقی نداشته باشن ولی توی همه این 365 روز سال گاهی هم366
روزش یه روز میاد که یه نفر یه خط میکشه روی صورتت یه خط باریک باریک
که چندین سال بعد خودش رو نشون میده..
فردا نوبت منه نوبت یه خط دیگه نامرئی زیر چشمم شاید هم روی گونه..
حالا گریه که نداره اصلا خبر بدی نیست کوچیکتر که بودیم ذوق میکردیم که بزرگ شدیم
ولی حالا زانو بغل میگیریم که پیر شدیم...
بابا فردا تولدمه...اومدم دعوتون کنم..ادرس هم که دنباله این جاده رو بگیرین
و بیاین

روی اون نیمکت و زیر اون شکوفه های قشنگ چند دقیقه استراحت کنین
و دوباره راه بیفتین




آخر سر میرسین به اینجا خونه ما خوش اومدین


بفرمایید..همگی خیلی خوش اومدین...
این گلا تقدیم به شما



لطفا از خودتون پذیرایی کنین






کیک و شیرینی با من میوه با محبوبه
دیر نکنید منتظرم

خواهر گلم تولدت مبارک
امیدوارم همیشه موفق وخندون باشی
درسته موقع تولد که میشه یکسال پیر تر میشیم
اما امیدوارم دلت همیشه جوون باشه

















با تمام وجود بهت تقدیم میکنم
هو ههه هو هه هو ههه هو هه هو ههه






امیدوارم همیشه زندگیت مثل بهار سبز سبز باشه

قديما توي خونه اي كه جشن و جوشي علم ميشد ، جولو درش ، غلامي ، پادويي ، نوكري ، چيزي ميذاشتن تا مهمونا رو خوش اومد بگه .
سرم رو ميندازم پايين و سوت سوت كنون ، الهه ي ناز رو سر ميدم و از هشتي رد ميشم و ميام توي اندروني !
نخيــر ... نه صداي لخ لخ گيوه ها و نه صداي سوت سوت نغمه هام هيشكي رو بيدار نميكنه . همه خواب خوابن ... از غلام و پادو گرفته
تا سالار و صابخونه .

همينه ديگه ، كسي كه هيچ كارش به آدميزاد نرفته ، چشماش هم چيزايي رو كه بايد ببينه ، نميبينه ! چيزي كه من ميبينم ، با عكس خيلي
توفير داره ... يه حياط بزرگ و يه حوض شش گوش لب كوتاه ... يه اتاق پنجدري با شيشه هاي كوچيك رنگ وارنگ ( توي صبحاي پاييز ، اون
آفتاب طلايي كه در گذر از شيشه ها به هزار رنگ در مياد ، چقدر بايد از داخل اين اتاق ديدني باشه ... آدم رو به دنياي بچگي ميبره .)
يه ايوون بزرگ و ستونهاي كچ كاري شده ي قديمي . درختاي كهن و مهتابي كه توي اين ساعت شب براي عاشقاي خودش چشم و ابرو
باريك ميكنه ...
اون روبرو ،‌ وسط عمارت ، شاه نشين و به تقارن ، دور و ورش اتاقها و صفه هاي كوچيك متعدد ... اين ور ، مطبخ و دو بارِ قاطر هيزم (كه يحتمل
بايد خرج سور و سات ناهار فردا بشن) ... چن تا ديگ و قليف مسي و دو سبد بزرگ اناراي جگري ...

وااااي ... جيگر گوسفند فردا مال خودمه (هر چند ميلي بهش ندارم اما ، يه بهونه ي بچگونه است براي راه انداختن بساط قورمه گرون فردا !)

هه ... يكي ديگه رم پيدا كردم كه مثل خودم به كشف و شهود دنياي رويايي شب نشسته ... در واقع صداي هو هو گفتن خودش بود كه دستش
رو برام رو كرد ... حتما از بالاي اون درخت كهنسال ، آسمون شب ديدني تره !

بهتره برم بخوابم ... از كله ي سحر كه جيغ و داد بچه ها و همهمه ي زنا و دلنگ و دولونگ ظرفا بلند بشه ، مگه ميشه چشم رو هم گذاش !!
بعلاوه ، فعلا كه كسي بيدار نيس تا از هديه هايي كه توي طوبرمه ، واسش تعريف كنم ... لبخند

آخ جوون تولد مرجانه
خوب بگذار اول تبریک بگم تا ببینم بعدش چی دارم
مرجان عزیز هزاران بار تولدت رو تبریک میگم امیدوارم 1000 سال زنده باشی
این دومین تولدیه که برات می گیریم امیدوارم تا 100 نشه بازی نشه

خوش اومدی قدمت با همون گیوه هات روی چشم سلمان .
این تقصیر صابخونه است که این همه مهون عزیز رو از راه دور دعوت میکنه ولی خودش
سر شب مثل بچه ها خوابش میبره...قول میدم این بار که اومدی خودم به جای پادو
جلوی در خونه کشیک بدم.
تو همیشه خوب میبینی..درسته اون خونه فقط دکوره.اصلش(خونه ما) همینطوره که میگی...
یه حیاط بزرگ یه حوض بیضی چهار تا پاغچه کوچولوی چسبیده
به حوض با چند تا درخت بهار نارنج و زیتون و چند تا بوته گل.هرجای خونه هم که باشی آسمون آبی
قابل رویته خیلی دلبازه.سابقه نداشته کسی بیاد توی اون خونه و بخواد بیرون بره مگر با جبر.
اگه شد یه عکس ازش میذارم هوش از سرتون بپره
ممنونم که اومدی... چشم و دلم روشن شد
خوب خوب از خودت پذیرایی کن باید اماده بشی برای بزن و بکوب

MajidDiab نوشته است:

آخ جوون تولد مرجانه
خوب بگذار اول تبریک بگم تا ببینم بعدش چی دارم
مرجان عزیز هزاران بار تولدت رو تبریک میگم امیدوارم 1000 سال زنده باشی
این دومین تولدیه که برات می گیریم امیدوارم تا 100 نشه بازی نشه

به به!!! ببین کی اومده داداش مجید گل من
خوش اومدی صفا اوردی.خوشحالم کردی..
اینجا عین خونه خودته.راحت راحت باش.از خودت پذیرایی کن یه کم هم نرمش کن
تا بچه ها همه جمع بشن و بساط بزن و بکوب رو راه بندازیم.

مرجان عزیز تولدت مبارک
انشالا که 120 ساله شی
و به همه آرزوهای خوبت برسی
راستی بهاره قول داده بیاد جشن تولدت کیک تولدت هم می یاره( اینم خبر خوب)



اینم کادوی من بعدن بازش کن

من دوباره اومدم کیک بخورم واسه ات عکس خودت رو اوردم

amin نوشته است:

مرجان عزیز تولدت مبارک
انشالا که 120 ساله شی
و به همه آرزوهای خوبت برسی
راستی بهاره قول داده بیاد جشن تولدت کیک تولدت هم می یاره( اینم خبر خوب)

اینم کادوی من بعدن بازش کن

ممنون امین جان تو هم همیشه سالم و سلامت باشی
و همینطور خوش خبر....یعنی الان زبونم از خوشی داره بند میاد
زود باشین باید برای بزن بکوب آماده بشیم

بهار جوووووووووووووووووونم.
خوش اومدی....
چرا زحمت کشیدی عزیزم...
اومدن خودت از هر چیزی شیرین تره...
خوش اومدی
یالا بچه ها به مناسبت بهار یه هورای بلند
بکشید تا بعدش بگم...
هوووووووووووووووووووووووووراااااا

خب بعدش که دیگه معلومه اوسا کاراش بیان وسط
من فقط بلدم دست بزنم

MajidDiab نوشته است:

من دوباره اومدم کیک بخورم واسه ات عکس خودت رو اوردم

خودت گلی مجید جان...
کیک هم نوش جونت..هرچی دوست داری بخور

امین جان توی زحمت افتادی

میبینم که دستایی که تو جیبت میره زیاد شده
ان شاءا...توی جشن قبولیت و عروسیت جبران میکنم

تولدت مباااااااااااااااااااااااااااااااارک مرجان عزیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزم
ببخشید که دیر شداااا، آخه این پیشی تنبله از وقتی از مسافرت اومده همش یا خوابه، یا گیجه
واسه همین دیر اومده
دلم می خواد روی ماهت رو ببوسم و برات بهترین های زندگی رو آرزو کنم
دعا می کنم قلبت همیشه شاد و عاشق و آروم و زنده باشه
مثل حالا که غمخوار دیگرانی، که چیزای ساده ولی با ارزش برات مهمن، که به روح و قلب آدما احترام میذاری، که دلت برای روح خوبی می تپه...
نمی دونم چجوری بگم،
خیلی انسانی به خدا، همیشه همینجوری باشی

قربونت برم عزیزم..
خیلی هم به موقع اومدی تازه شروع کاره...
یعنی من همه اون چیزایی ام که گفتی؟؟
تو خودت خوبی که با اون قلب خوب و پاکت منم رو خوب میبینی....
خوشحالم کردی..خیلی زیاد
از هدیه هات هم ممنونم...آخ که با اون کشتیه من کجاها برم
خدا کنه همینجوری که میگی باشم..
مواظب خودت هم باش...خوب استراحت کن...
کاری که تو کردی کم بزرگ نبوده و اون عهدی که به میقات بردی کوه رو خرد کرده
به خودت افتخار کن..

محبوبه خواهر کوچولوی عزیزم دستت درد نکنه..
ممنونم هم از اون عکسای خوشگل به جز اون آخریه
و هم به خاطر گلدون خوشگل با نقش وائل که امشب بهم دادی

مرجان خانم خواهر عزیزم اولا دوباره تولدت مبارک در ثانی گذران عمر وپیری ادما جالبیش اینه که در پایان دست خالی نباشیم مثل هر فصل خدا که پیر میشه وتموم میشه یه چیزی را به ما ادما میده و میره وهیچ وقت دست خالی بدرود نمیگه.دوست دارم.

Saghar نوشته است:

مرجان خانم خواهر عزیزم اولا دوباره تولدت مبارک در ثانی گذران عمر
وپیری ادما جالبیش اینه که در پایان دست خالی نباشیم مثل هر فصل خدا که پیر میشه
وتموم میشه یه چیزی را به ما ادما میده و میره وهیچ وقت دست خالی بدرود نمیگه.دوست دارم.

ممنونم که اومدی
اینجا از القاب خبری نیست...فقط مرجان مثل بقیه
درسته قبول دارم ،آدم باید دست پر بره ولی سبکبار..شاید در اولین نظر
تضاد داشته باشن ولی هیچ تضادی نیست..باید چیزایی ببره که بارش رو
سنگین نکنه...ولی یه دنیاش رو پر
بازم ممنون..شامی هم که خواستی محفوظه...
یادت رفت تو علاقمندیهات پیتزا رو هم اضافه کنی

امین جان کادوت را هم دیشب باز کردم...خیلی خوشگل بود ممنون
توش یه عالمه مهربونی بود...انگار دل همه بچه ها اینجا رو خالی کرده بودن توش

خانومی تولدت مبارک

ایشالله سالیان سال را شاد وسلامت در کنار خانواده گلت سپری کنی

maryashena نوشته است:

خانومی تولدت مبارک

ایشالله سالیان سال را شاد وسلامت در کنار خانواده گلت سپری کنی

ممنون..مریم جان..ایشاالله تو هم سرفراز و شاد و سلامت باشی...
یادم نرفته که ده روز دیگه هم تولدته دختر دی ماهی...
راستی راستی چه حالی میده ادم دختر متولد ماه دی باشه...
وقتی طالع بینی دخترای متولد دی رو میخونی کلی از خودت خوشت میاد...
منظم..با دیسیپلین. با همچین جملاتی شروع میشه..
من این جور کتابا خیلی دوست دارم...

خیلی خوش اومدی از الان بچه ها رو برای تولدت دعوت کن

Jany نوشته است:

محبوبه خواهر کوچولوی عزیزم دستت درد نکنه..
ممنونم هم از اون عکسای خوشگل به جز اون آخریه
و هم به خاطر گلدون خوشگل با نقش وائل که امشب بهم دادی

خواهش میکنم آبچی گلم
اینم کادوی من

کارت دعوتت دیر به دست من رسید............!!!

تولدت مبارک باشه عزیزم!آرزوی سلامتی برات دارم ....

وقتی سلامتی باشه همه چیز در کنارش هست...امیدوارم کنار خانواده عزیزت و خواهر خوبت...

هرسال با یه دنیا امید نسبت به آینده، تولدتو جشن بگیریو نگران گذر عمر هم نباشی! یا بهتره بگم "نباشیم"

Arakadrish نوشته است:

قديما توي خونه اي كه جشن و جوشي علم ميشد ، جولو درش ، غلامي ، پادويي ، نوكري ، چيزي ميذاشتن تا مهمونا رو خوش اومد بگه .
سرم رو ميندازم پايين و سوت سوت كنون ، الهه ي ناز رو سر ميدم و از هشتي رد ميشم و ميام توي اندروني !
نخيــر ... نه صداي لخ لخ گيوه ها و نه صداي سوت سوت نغمه هام هيشكي رو بيدار نميكنه . همه خواب خوابن ... از غلام و پادو گرفته
تا سالار و صابخونه .

همينه ديگه ، كسي كه هيچ كارش به آدميزاد نرفته ، چشماش هم چيزايي رو كه بايد ببينه ، نميبينه ! چيزي كه من ميبينم ، با عكس خيلي
توفير داره ... يه حياط بزرگ و يه حوض شش گوش لب كوتاه ... يه اتاق پنجدري با شيشه هاي كوچيك رنگ وارنگ ( توي صبحاي پاييز ، اون
آفتاب طلايي كه در گذر از شيشه ها به هزار رنگ در مياد ، چقدر بايد از داخل اين اتاق ديدني باشه ... آدم رو به دنياي بچگي ميبره .)
يه ايوون بزرگ و ستونهاي كچ كاري شده ي قديمي . درختاي كهن و مهتابي كه توي اين ساعت شب براي عاشقاي خودش چشم و ابرو
باريك ميكنه ...
اون روبرو ،‌ وسط عمارت ، شاه نشين و به تقارن ، دور و ورش اتاقها و صفه هاي كوچيك متعدد ... اين ور ، مطبخ و دو بارِ قاطر هيزم (كه يحتمل
بايد خرج سور و سات ناهار فردا بشن) ... چن تا ديگ و قليف مسي و دو سبد بزرگ اناراي جگري ...

وااااي ... جيگر گوسفند فردا مال خودمه (هر چند ميلي بهش ندارم اما ، يه بهونه ي بچگونه است براي راه انداختن بساط قورمه گرون فردا !)

هه ... يكي ديگه رم پيدا كردم كه مثل خودم به كشف و شهود دنياي رويايي شب نشسته ... در واقع صداي هو هو گفتن خودش بود كه دستش
رو برام رو كرد ... حتما از بالاي اون درخت كهنسال ، آسمون شب ديدني تره !

بهتره برم بخوابم ... از كله ي سحر كه جيغ و داد بچه ها و همهمه ي زنا و دلنگ و دولونگ ظرفا بلند بشه ، مگه ميشه چشم رو هم گذاش !!
بعلاوه ، فعلا كه كسي بيدار نيس تا از هديه هايي كه توي طوبرمه ، واسش تعريف كنم ... لبخند

جشن جشنِ نويسنده هاست...

حال و هواي نوستالو‍ژيكي داريد دوست من!

براي دقايقي پرواز كردم به چند دهه قبل....

نمي دونم خونه هاي قديميه كاشانو ديدين يا نه؟....اين خاطرات مي تونه متعلق به يكي از همون خونه ها باشه

با اسمتون كه بايد به دل تاريخ سفر كرد!! به نظر من داستان بردياي دروغين يكي از شيرين ترين قصه هاي تاريخه....

*******

راستي از آشناييتون بسيار خوشوقتم..................