داور، نامی که ابراهیم نبوی با آن در بین دوستانش مشهور است، یادداشتی درباره ماجده الرومی خواننده ارزشمند عرب نوشته که اینجا میخوانید، همراه با لینک برای دانلود آهنگ.
در کفرشیما به دنیا آمد، روز سیزدهم دسامبر ۱۹۵۶، او از آوازخوانان لبنانی است. هنوز بیست ساله نشده بود که در دهه هفتاد موسیقی را آغاز کرد.
ماجده شانزده ساله بود که تصویرش از تلویزیون لبنان بهعنوان آوازهخوان نشان داده شد و چهار سال بعد، برنده مدال طلای بهترین خواننده زن لبنان شد.
بیتردید، امروز ماجده الرومی یکی از موفقترین و مهمترین خوانندگان دنیای عرب است. او چندی پیش بهعنوان سفیر حسن نیت سازمان ملل متحد برگزیده شد.
ماجده الرومی فرزند حلیم الرومی یکی از موسیقیدانان عرب است. خانه حلیم الرومی در کفرشیما از دهه هفتاد مرکز اجتماع بسیاری از خوانندگان، موسیقیدانان، شاعران و نویسندگان لبنان بود.
جایی که نه تنها هنرمندان بلکه نحلههای گوناگون فکری لبنان، که ریشه در تمام دنیای عرب داشتند، جمع میشدند و در آن خاک پربرکت فرهنگ و هنر، ماجده زیبای جوان رشد کرد، و با سیاست و فرهنگ و موسیقی آشنا شد.
پیشتر از او در موسیقی عرب بزرگانی همچون فیروز، امکلثوم و عبدالوهاب بودند، صداهای محبوب دنیای عرب که هنوز هم وقتی صدایشان در میان مخاطبان عرب زبان پخش میشود، لذت موسیقی زیبای عرب را به جان مینشاند.
در این میان صدای ماجده به زودی در خانه حلیم الرومی طنین انداخت، از دیوارهای خانه گذشت، به محله پدریاش در کفرشیما رسید، در بیروت و تمام لبنان طنین افکند و چندی نگذشته بود که ماجده بهعنوان یکی از بهترین خوانندگان دنیای عرب شناخته شد.
در سن ۲۱ سالگی ماجده الرومی آنقدر شناخته شده بود که کسی نمیتوانست او را در فهرست بهترینها نگذارد.
او نیز مانند بسیاری از آوازخوانان دنیای عرب، مثل بسیاری از کسانی که آهنگ سحرانگیز شعر عرب را احساس کردهاند، بهسوی شاعران بزرگی که پس از دهه پنجاه در پایتختهای عربی مانند لبنان و قاهره و دمشق نامشان شناخته شده بود، رفت و اشعار یکی از بزرگترین شاعران معاصر عرب، یعنی نزار قبانی را خواند.
«بیروت، ستالدنیا» (بیروت، عروس جهان)، «کلمات» و «معالجریده» سه شعر نزارقبانی بود که ماجده الرومی خواند و همین سه ترانه بهعنوان زیباترین آثار او به شمار میرود.
اگرچه ماجده جوانتر از آن بود که جزو نسل امکلثوم و عبدالوهاب و فیروز و عبدالحلیم حافظ قرار بگیرد، اما فاصلهاش با موسیقی پاپ عرب که به شکلی ویرانکننده موسیقی عرب را تسخیر میکرد، فراوان بود.
شاید همین بود که او را مانند امکلثوم به عالم سیاست نزدیک کرد. ماجده الرومی در کنسرت ۲۰۰۲ خود با جدیت به کشتار مردم قانا اعتراض کرد.
امکلثوم که پس از جمال عبدالناصر، صدای مردم عرب شد، شاید در آغاز چندان مورد پذیرش دوستان جمال عبدالناصر نبود.
در دوران حکومت جمال عبدالناصر، مردی که دوستانش از او اسطوره ساختهاند و دشمنانش او را یک دروغ بزرگ میدانند، فقط به مدت یک روز، صدای امکلثوم از رادیوی مصر پخش نشد، آن روز برای مردم عرب روزی سخت و دشوار و برای ناصر روزی « شرمآور» بود.
فردای آن روز ناصر دستور داد صدای امکلثوم را پخش کنند، او گفت امکلثوم برای مصر مانند اهرام، بزرگ و ماندگار است.
شاید به احترام همین بود که امکلثوم ترانه «سیدالرییس» را برای جمال عبدالناصر خواند. سالها بعد وقتی جهان سادات همسر انور سادات به کنایه از امکلثوم پرسید چرا «سیدالرییس» را برای سادات نمیخواند، گفته بود رییس جمال بود که مرد.
شاید در میان نسل امروز آوازخوانان دنیای عرب، تنها ماجده است که توانسته خاطره آن نسل را زنده نگه دارد.
ماجده الرومی در تمام جهان کنسرتهایی را اجرا کرد و صدایش نه فقط برای شنوندگان عرب زبان، بلکه برای دوستداران موسیقی در سراسر جهان شنوندگانی یافت. او در سال ۲۰۰۶ با خوزه کارراس، اجرای مشترکی داشت.
این روزها بیروت باز هم چشمها را به سوی خود کشانده است، شاید بگویم دلهای بسیاری را که شکستن قامت این شهر را که سی سال است به اشکال مختلف زیر پای سیاست و قدرت له میشود، تاب نمیآورند.
راجر واترز نیز در ترانه «بازگشت از بیروت» نگاهی مهربان به مردمانی کرد که نانشان را در سفره میهمان میگذارند و دلشان را هم با میهمان قسمت میکنند.
بیروت بارها و بارها در ترانههای مختلف توسط شاعران عرب به شعر آمده است، ماجده نیز شعر نزار قبانی را درباره بیروت خوانده است. عنوان ترانه چنین است، بیروت، عروس جهان.
بیروت، ای عروس دنیا
بیروت، ای عروس دنیا
در برابر خدای یکتا زبان میگشاییم و چنین اقرار میکنیم.
ما به راستی بر تو حسد بردیم.
آنچنانکه زیباییت آزارمان داد…
آری به زبان آمدهایم.
اینک چنین اعتراف میکنیم.
بر تو بیداد کردیم و بیرحمی.
نشناختیمت و حقت را به جا نیاوردیم.
و به جای گل، دشنه تقدیمت کردیم.
آری
در حضور خدای عادل زبان میگشاییم.
به تو ستم کردیم و بیرحمی.
نشناختیمت و قدرات را ندانستیم.
زخمت زدیم و آزارت دادیم.
سوزاندیمت و گریاندیمت.
مجروحات کردیم و به ستوهت آوردیم.
سوزاندیمت و به گریه نشاندیمت.
و آنگاه در پس این همه،
سنگینی گناهانمان را بر دوشهایت انداختیم
ای بیروت
بیروت ای عروس دنیا.
ای بیروت
پس از تو دنیا، سیرابمان نخواهد کرد.
ای بیروت
اینک درمییابیم ریشههایت در ما پا گرفته.
اینک درمییابیم دستهایمان چه آلوده؟!
اینک، اینک…
برخیز، برخیز، برخیز، برخیز از قتل عام لگدها
چونان شکوفه که در بهاران.
برخیز، از اندوهات برخیز
به راستی، به راستی که این تولد، ولادتی است
از درون زهدان اندوه.
برخیز از قتل عام لگدها،
برخیز به پاس اجدادمان، برخیز، برخیز.
برخیز به پاس گلها، نسلها و انسانها برخیز.
برخیز، برخیز به پاس انسانها.
بیروت برخیز.
به راستی که این تولد، تولدی است از درون زهدان اندوه.
اما ماجده دو ترانه بسیار زیبای دیگر را هم از نزارقبانی بزرگ خوانده است، «مع الجریده» و «کلمات» از بهترین آثار ماجده الرومی هستند.
شاید فرصتی دیگر بخواهم تا درباره «مع الجریده» چیزی بگویم، اما از «کلمات» گفتن دشوار نیست.
شعری زیبا از حسی غریب و عاشقانه که تمام زیبایی شعر عرب را در خود دارد و علاوه بر آن شیوه اجرای «کلمات»، موسیقی پرطنین و پر از فراز و فرود آن و از همه مهمتر شیوه بیبدیل آوازخوانی ماجده باعث شده است که تصور کنیم شعر نزار قبانی با حنجره ماجده الرومی سروده شده است.
آنجا که موسیقی و شعر میرقصد، صدای ماجده نیز در رقص است و آنجا که اشک سیاه بر گونههای کلمات شاعر جاری میشود، صدای ماجده نیز اشک میریزد.
منبع
http://blog.15mehr.com/?page_id=251