هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.


 
الرئيسيةالرئيسية  PortalPortal  جستجوجستجو  أحدث الصورأحدث الصور  ثبت نامثبت نام  ورود  

 

 فلسفه بازیهای شرق

اذهب الى الأسفل 
3 مشترك
رفتن به صفحه : الصفحة السابقة  1, 2
نويسندهپيام
behzadnew2000
میهمان
میهمان
behzadnew2000


تعداد پستها : 78
Age : 44
Registration date : 2009-01-07

فلسفه بازیهای شرق - صفحة 2 Empty
پستعنوان: رد: فلسفه بازیهای شرق   فلسفه بازیهای شرق - صفحة 2 Icon_minitimeالجمعة يناير 23, 2009 3:03 pm

فروهر نماد ايرانيان



ايرانيان يكی از كهن ترين مردمانی هستند كه نمادی بسيار زیبا و شگفت آور و پر از دانش و فرزانش و خرد برای خود درست كردند.

واژه ی فروهر از دو بخش "فر" به چم "پيش" و "وهر" به چم "كشنده و برنده" درست شده است و روی هم به چم (معنی) "پيش برنده" است و يكی از نيروهای چهار گانه ی هستی مشيا (انسان) است.

گوشزد: گويش درست آن
Farvahar
است و نه
Foroohar

در باور ايرانيان باستان يا زرتشتيان، هستی از چهار گوهر ساخته شده كه به هم پيوسته اند و از پرتوهای آنها بر يكديگر پويندگی و بالندگی از هر كس سرچشمه می گيرد.
اين چهار بخش بدين شمارند: تن، جان، روان و فروهر. تن و جان از آن جهان زمينی هستند ولی روان و فروهر از آن جهان مينوی سرشت مشيا (انسان) هستند.
فروهر ارزشمندترين گوهر پاره ی هستی مشيا است، زيرا پرتويی از فروغ بيكران نهاد اهورامزدا است كه در سرشت هر كس سرچشمه ی پيدايش و پويايی فروزه های اشويی است. فروهر، گوهری است كه روان را از گرايش به كژی و كاستی و دروغ باز می دارد تا روان به آرامی راه خدا جويی را سپری كند و شايستگی فراگيری روشنايی راستين و پيام سروش را داشته باشد. فروهر تن و روان را بسوی رسايی و جاودانگی رهبری می كند. پس از مرگ، فروهر هر کس به همان گونه ی نخستين خود به گوهر خود می پيوندد.
اين نشان در زمان هخامنشيان، برگرفته از انديشه ی بنيادی دين پاك اشو زرتشت و برخی از نمادهای انديشه ی ديگران به ويژه آيين پر راز مهر ايراني، ساخته شد و نماد مردمی ايرانيان شد.
هر يك از اندام های نگاره ی فروهر، گويای اندريافته ای در انديشه ی نياكان ما دارد، كه در اينجا چكيده ای بسیار کوتاه از آن را بازگو می كنيم:



چهره ی سالخورده و درخشان و سامان فروهر: ياد آوری الگوي به كار گيري آزمودگی پيران جهان ديده، دانا، رسا و خردمند است و درخشان و سامان بودن چهره ی او پاكی و آراستگی را گوشزد می كند.

دست راست فروهر هم رو به جلو و هم به بالا است: رو به جلو بودن دست آرمان مشيا (انسان) را ياد آوری می كند كه همواره به سوی پيشرفت و بالندگی باشد. راست بودن دست نشان راستی و آشتی جو بودن او در پيشرفت است. افراشته به بالا بودن دست نشان ستايش به درگاه اهورامزدای یکتا همزمان با پيشرفت است.

چنبره ی (حلقه ی) در دست چپ فروهر: نشان پيمان سپند (مقدس) مشيا با اهورامزدا در پيوستن به اشويی است. چپ بودن دست نشان شيفته بودن دل و جان به اهورامزدا است، چون دست چپ به دل نزديكتر است.
اين نماد امروزه بگونه ی انگشتر پيوند (حلقه ی ازدواج) در همه ی جهان بكار گرفته می شود. زن و شوهر نيز با دادن انگشتر پيوند در دست چپ، پيمانی سپند را با يكديگر می بندند كه هميشه به يكديگر زنهار دار (وفادار) باشند.

بال های فروهر: بال های گشاده ی فروهر در سه اشكوب (طبقه) فراگيري پندار نيك = هومت، گفتار نيك = هوخت و كردار نيك = هورشت را به او سپارش (سفارش) و ياد آوري مي كند و نشان وارستگی مشيا از گرايش های ناهنجار است، تا او به ياری آن، نيروی پرواز مينوي گرفته و به درجه ی رسايی و والا و سرانجام به‌ اهورامزدا برسد.

براستی چه زيبا گفت آن پيامبر و آموزگار بزرگ اشو زرتشت، چون تنها با بكار بستن همين پندار، گفتار و كردار نيك جهانی پر از آرامش و آشتی خواهيم داشت.

چنبره ی (حلقه ی) پيرامون كمر فروهر: در اين نشان فرزانش ژرف و كهن زرتشتي ايرانی نهفته است كه ياد آور نماد بی پايانی روزگار يا چنبره ي (حلقه ی) روزگار است و برگشت كردار مشيا به خود او است، به ديگر سخن دوزخ و بهشت در همين جهان است و هرچه بكنيم به خودمان برمی گردد و تنها پس از مرگ، این كردار ما است که روان مان را در جهان مينوي شاد يا اندوهگين خواهد كرد. در آيين پاك زرتشت بهشت برين يا دوزخ سوزان نويد داده نشده است.

دو رشته ی آويخته در پايين يكي به سوي راست و ديگري به سوي چپ: رشته ی سوي راست نشان سپنته مينو = منش پاك و رشته ی چپ نشان انگره مينو = انديشه پليد است. باز در اين نشان فرزانش ژرف و كهن زرتشتي ايرانی را می بينيم كه می گويد در مشيا (انسان) دو نيروی اهورايي و اهريمني هست و او با كوچكترين گرايشي به سوي نيروي اهريمني، نابود خواهد شد. به ديگر سخن، خوبی و بدی در درون مشيا هستی دارد و اين اوست كه با پندار، گفتار و كردار نيك به منش پاك خواهد رسيد. در فرزانش زرتشتي اهريمن (شيطان) هستی جداگانه ای نيست كه همواره در کمین باشد كه مشيا (انسان) را گول بزند و او را از راه راست كژ كند، ونكه (بلكه) اين نيروی اهريمنی، در درون او جای دارد و اين اوست كه با پشت سر گذاشتن اين نيرو و رسايی (تكامل) توانا خواهد شد كه به اهورامزدا نزديك شود. اين نارسايی مشيا (انسان) است كه هر لغزشی را گردن كسی می اندازد، و آفريدن هستي به نام شيطان، سستی او در برابر دشواری ها و سختی ها است.

دامن فروهر رو به پايين در سه اشكوب (طبقه): نشان بد انديشی = دُژمت، بد گفتاری = دُژوخت و بد كرداری = دُژورشت است و ياد آوری می كند كه هر كسی باید با زير پا گذاشتن انديشه، گفتار و كردار ناپاك، كينه، رشك، آز و بدی را از خود دور سازد.


فلسفه بازیهای شرق - صفحة 2 1232744111




.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
فلسفه بازیهای شرق
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 2 از 2رفتن به صفحه : الصفحة السابقة  1, 2
 مواضيع مماثلة
-

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: عمومي :: گفتگوی آزاد-
پرش به: