هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.


 
الرئيسيةالرئيسية  PortalPortal  جستجوجستجو  أحدث الصورأحدث الصور  ثبت نامثبت نام  ورود  

 

 ساغر و دلتنگي هاش.........

اذهب الى الأسفل 
4 مشترك
رفتن به صفحه : 1, 2  الصفحة التالية
نويسندهپيام
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالإثنين فبراير 23, 2009 10:30 am

دوستای گلم سلام
امیدوارم حال همتون خوب باشه
با اجازه ی همتون به خصوص پیشکسوتای عرصه نویسندگی واهل قلم
خواستم گزیده ای از نوشته ها وشعرامو اینجا ثبت کنم
خوشحال میشم ایرادهامو هم بگین
راستش نمیدونم کار درستی می کنم یا نه
ولی امیدوارم نوشته های این حقیر رو بپسندین.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالإثنين فبراير 23, 2009 10:31 am

لحظه ی وداع

زمان التماس واژه هاست

گریه واسه بی قراریاست

واسه جبران خاطرهاست

آرزوی یه صدای بیصداست

واسه گفتن نگفته هاست

واسه استجابت دعاست

حسرت آرزوهای بی وفاست

ازیاد بردن فاصله هاست

اهتمام یه شور بی ریاست

تسخیرجاده ی تنهاییاست

حبس آخرین حرف عاشقاست

ساغر
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالإثنين فبراير 23, 2009 10:32 am

تومی دانی رنگ چه رنگی است؟

ما را چه میشود!!

دربزرگ شدن ماچیست که خواستیم

کودکی باتمام پاکی ابعادش بگذرد

درکودکی همه ی آرزوهایمان روی تکه کاغذ سپیدی جامیشد

ما بودیم ویک دفترنقاشی وجعبه ی مدادرنگی هایمان

آنچه را آرزوی داشتنش را داشتیم

بامدادکوچکی تصویر می کردیم وبارنگ دلخواهمان رنگی

همه ی ارزویمان این بود که روزی

نقاشیمان رادرست رنگ بزنیم وبدانیم معنی رنگهاچیست

افسوس

افسوس که

حال بزرگ شدیم وباز به آرزویمان نرسیدیم

باز نمیدانیم رنگ چه رنگی است

دنیاچه رنگی است

زندگی چه رنگی است

عشق چه رنگی است

شاید رنگ باورهای کودکیمان رنگ بود

که در گذر آرزویی عبث بی رنگ شد

ساغر
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالإثنين فبراير 23, 2009 10:35 am

صبح یه روزبهاری , وقتی چشم باز کردم وپنجره ی طبیعت را به روی خودم گشودم تا اومدم به خود بیام وبفهمم امروز تو سرسرای طبیعت چه خبره یه دفعه نسیم ملایمی گونه هامو نوازش دادو مناهمسفر خودش کرد.من بدون اینکه بدونم مقصد کجاست و کجا میریم بی چون وچرا خودما سپردم به سرنوشت وراهی شدم..........

دشت پربوداز گلهای سپیدوصورتی که باگذرمن ونسیم با تنعمی وصف ناپذیرشروع به رقصیدن کرد.اسمون نیلی پربودازهوای تازه واسه نفس کشیدن.توپهنه ی قشنگ دشت رستاخیزطبیعت به نوعی حرف از سادگی وصفا ودلیستگی های ماورایی می زد............

خلاصه از میون دشت وصحرا که گذشتیم حباب بی الایش وششیشه ای طبیعت رنگ وبوی دیگه ای به خودش گرفته بود که من نمی فهمیدم چرا؟

رفتیم ورفتیم تا رسیدیم به سرزمین موجودات دوپا سرزمین پر هیاهوی ادماکه هر گوشش رنگ وبوی بخصوصی داشت. یه جاش بساط شادی الم بودویه جاش مجلس عز ا,یه جاش حرف از حدیث عشق ودلدادگی بودوجای دیگش میعادگاه قلبهای شکسته, اصلا معلوم نبود این برو وبیاها واسه چیه یا اصلا این کره ی خاکی بااین همه شلوغی چی کار میکنه ؟سلوک ادما واسه گذران عمرشون بوی یکرنگی نمی داد,هر کی سرش به کار خودش بود وساز خودشا میزد.

من ونسیم هرزگاهی یه جا می ایستادیم واز پشت قاب شیشه ای حباب نظاره گر این امدوشدها می شدیم ......ازکوچه پس کوچه های اشتی کنون که گذشتیم نفس کشیدن راحتتر بود. یه جورایی روح طبیعت تو گلدونای سفالی جلوی پنجره ها متبلور میشد.صدای ارامش ,صدای سکوت, صدای صفاوصمیمیت از لابلای دیوارای خشک وگلیش نقال غربت قریبی بود که نمیشد با هیچ اوایی به تمثیل در اورد.

اما تو یکی از این کوچه های پیچ در پیچ من ونسیم جلوی پنجره ی نیمه بازی به قصد استراحت اتراق کردیم .تازه فهمیدم این بوی قربت از کجاست ؟

پشت نقاب اون پنجره دختر زیباروی جوانی روی صندلی چرخدار نشسته بودوکودک شیرین زبانش گرد او بازی میکردو گهگاهی هم اشک از گونه ی مادر میزدود.دلم میخواست بدونم چگونه بازی سرنوشت اونا به روی این صندلی نشونده بودو چراباید کودکی تازه پا,کودکی که با معنای غم بیگیانه بود در حسرت ایستادن مادر باشه تاروزی برای او شادیهای ازدست رفته ی دوران کودکی را جبران کنه وحال وهوای پرهیاهوی کودکی را براش به تصویر بکشه................................

دیگه من ونسیم نای نفس کشیدن نداشتیم .توان ماندن نبود وبهانه ای واسه رفتن باقی نمونده بود. به یاداوردم گستره ی بی غل وغش طبیعت را که توش از این خبرا نبود یادم اومد یه روزایی ارزوم این بود که بتونم بیام سرزمین خیالی این ادمای خاکی را ببینم وبفهمم توش چه خبره.هر روز ارزوم این بود که منم مسافر مرکب نسیم باشم .داشتم خاطراتما توذهنم مجسم میکردموبا خودم میگفتم کاش من رهگذر این کوچه نبودم که نشستم روی دستهای چروکیده ی مادری پیری که اونم یه جمله گفت وبا این یه جملش منا بی محتوا کرد.

قاصدک خوش خبر باشی ............
ساغر
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالإثنين فبراير 23, 2009 10:40 am

می بینی این اعداد هستند كه می توانند لحظات را بشمارند.

نه من و تو.نه بودو نبود من وتو.

حال می توانی مرا با هیچ چیز تنها بگذاری.

حال میتوانی مرا با یاد بی چیزم تنها بگذاری.

آیا با رفتن تو لحظات از شمارش دست بر مدارنذ؟

آیا با رفتن تو لحظات مرا از یاد می برند؟

آیا قسم های عشق را به باد دروغ سبرده ای؟

می روی با یك قدم به جلو نه شاید هم به عقب می آیی تا رفتن را به سوی من بدانی از ظلمت نبودن .

با یك قدم با یك لبند به سمت من شروع شد و حال با یك قدم و با یك اشك به سوی نبودن تمام می شود.

می روی و لحظات را با خود می بری.آیا تاریكی جز این است ؟ آیا نفس آخر بیهوده است؟

لحظات قانون را فراموش كرده اند كه اعداد آن هارا می شمارند نه بود و نبود تو
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالإثنين فبراير 23, 2009 10:40 am

همیشه وقتی سالنامه ی گذر ایام را ورق میزنم تا ببینم چه روزیه وکدوم نقطه ی تاریخ

ایستادم یه قلمی هم دست می گیرم و یه مطلبی تو صفحه سپیدش حک می کنم که شاید

روزی این جملات من به جرگه ی خاطره ها بپیونده یا جریده ای از رسوایی سرکشی

های دلم باشه. اخه همیشه حرفهای ناگفته وقتی زنگار عبور زمان به خودشون میگیرن ,

به سیطره ی خاطرات گره میخورن ویه حرف گفتنی میشن واسه کسایی

که دنبال کسی میگردن که حق مطلب را ادا کرده باشه.

اما اون شب هر چی قلم به دست گرفتم جسارت نوشتن نداشتم وگویا تهی بودم از کلمات پرمعنا.دیدم گویی حتی قلم روان من هم حرف از غربتی دیرینه میزند و با من نااشناست ولی نمی دانستم چرا؟

پرده اتاقموکشیدم تا باالهام از طیف مجذوب کننده ی طبیعت حرفی از دل بگویم و خاطره ای به یاد ماندنی به جا گذارم که بی فایده بود.

گویی با الفبای کلمات بیگانه بودم و هرگز قلم به دست نگرفته بودم........

با گستاخی تمام همه ی حروف روبه یه تحصن همگانی دعوت کردمو همه رو به روی کاغذ صبور سالنامه ام به صف کشوندم.

اما باز من بودم و این خفقان بیان و این تزلزل اشفتگی فکری که فقط میتونست نیشتری بر زبان بی زبانیم باشه.حالا من بودم با دنیایی از حرفهای به یاد ماندنی,اما افسوس عاجز از نوشتن حتی یک کلمه...............

از فرط خستگی واشفتگی سرم را روی میز گذاشتم ولحظه ای سکوت اختیار کردم................

وقتی چشم باز کردم چند ساعتی گذشته بود ومن نفهمیده بودم.

دمدمای صبح بود..........................................................

تیغه افتاب زوزه کشون از لابه لای پرده خودشا با یه حالت جبری به ارتش اماده باش حروف رسونده بودو از میان این حروف به صف کشیده تعدادی رو گلچین کرده بود.

وقتی خط مشئ عبور نور را دنبال کردم روی نوار متلالئ ,کلمه ای به وسعت معنا با اهنگی به گستره وجود عشق طنین افکن شده بود و اون چیزی جز مادرنبود.

ساغر.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالإثنين فبراير 23, 2009 10:43 am

امید


یکی میاد دست تو رو میگیره
تا آخرش میمونه تا بمیره
میرسه اون روزی که تو میخواستی
شادی بیاد جای غمو بگیره
یه روز میاد اونی که آرزوت بود
بیاد تو قلبت ،جایی رو بگیره
نگیر هر اتفاقی رو تو ساده
غفلت با بی حواسی جون میگیره
ساغر
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالخميس فبراير 26, 2009 8:26 am

حسرتی دارد دلم
حسرت یك روز خوب
از طلوع ها تا غروب

از شمال ها تا جنوب
از همین نزدیك ها
یا كه از یك شهر دور

حسرت لبخند بی كلك دارد دلم
حسرت حب بی منت دارد دلم
از همین آدم های خوش رنگ و لباس
یا كه سالم یا از آن بیمار خاص

كوتاه یا بلند قد
سفید یا سیاه
از هر زبان و لهجه و سبك و سیاق
نیست كسی با او بگویم راز دل
از این همه آرزو خسته است دل
ساغر
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالخميس فبراير 26, 2009 8:27 am

مرگ اگر بگذارد




با تو از عشق سخنها دارم



مرگ اگر بگذارد



در دلم شور جوانی بر لب



روزگاریست که غوغا دارم



مرگ اگر یک لحظه



به کمین دل من ننشیند



روز و شب را به تو پیوند زنم



مرگ اگر سر نرسد



با ترانه با عشق



به تو لبخند زنم



اما افسوس اجل در بر من



بی تامل مرا میپاید



و صدای پایش



که به سوی دل من می آید



ای نگاه غمگین



بهترین روی زمین



دوستت می دارم



جا برایم تنگ است



آسمان از سنگ است



ای دریغا که باید بروم



کسی از دور صدا میزندم



کسی از دور صدا میزندم
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالخميس فبراير 26, 2009 8:29 am

چه تهی شدن دردآلودی

تمام نمیشوم

گویی این درد تا ابد با من است

از پلکهای بسته ام

میبینم آنچه از او در گریزم

بگذار تمام شوم

این آخرین نفس را

مرا به محبس بیانداز

چشمهایم را از من بگیر

که محکومترینند

آرزوهایم به مسلخ رفته اند٬عاشقانه

آسمانم تهی شده

ستاره ام کو؟
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالخميس فبراير 26, 2009 8:29 am

آنسوتر



در گرگ و میش به انتها رسیدن



آنجا که آسمان خیالم سردی تلخ زمینی شدن را لمس کرد



در لحظه ای که تقلاهایم



بسان جدال یک محتضر با مرگ بود



صدایم کردی



با ملکوتی ترین نوای زندگی



و من آرام آرام تهی شدم



تا در دستهای نوازشگر تو



دوباره جوانه زدن را تجربه کنم



تویی که طعم سیب میدهی



و چشمهایت رقص گندمزار در بهار است



من فرزند آدمم و بسان او



میان بهشت و تو



تو را برگزیدم



نازنینم !
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالخميس فبراير 26, 2009 8:30 am

Rolling Eyes


اين مطلب آخرين بار توسط Saghar در الأحد مارس 08, 2009 4:05 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Jany
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Jany


تعداد پستها : 2939
Location : قلب شما
Registration date : 2007-12-05

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالخميس فبراير 26, 2009 10:51 am

دستت درد نکنه حرفات خیلی قشنگ بود و واژه هات گوش نواز
من خیلی بلد نیستم نقد کنم...امیدوارم اونایی که استاد ترند بیان
تا کمکی باشه برای همه مون
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
magnoon diab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
magnoon diab


تعداد پستها : 7074
Age : 659
Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...!
Registration date : 2007-12-05

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالخميس فبراير 26, 2009 2:34 pm

ممنون قشنگ بود flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالخميس فبراير 26, 2009 8:32 pm

مرجان و محبوبه ی عزیزم ممنون flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Jany
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Jany


تعداد پستها : 2939
Location : قلب شما
Registration date : 2007-12-05

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالسبت فبراير 28, 2009 2:29 pm

Saghar نوشته است:
چه تهی شدن دردآلودی

تمام نمیشوم

گویی این درد تا ابد با من است

از پلکهای بسته ام

میبینم آنچه از او در گریزم

بگذار تمام شوم

این آخرین نفس را

مرا به محبس بیانداز

چشمهایم را از من بگیر

که محکومترینند

آرزوهایم به مسلخ رفته اند٬عاشقانه

آسمانم تهی شده

ستاره ام کو؟
کلماتت خیلی قشنگند و این یکی شعرت از نظر من ایرادی نداره
تا بقیه اهل فن چی بگن


اين مطلب آخرين بار توسط Jany در السبت فبراير 28, 2009 2:33 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Jany
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Jany


تعداد پستها : 2939
Location : قلب شما
Registration date : 2007-12-05

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالسبت فبراير 28, 2009 2:32 pm

Saghar نوشته است:
آنسوتر



در گرگ و میش به انتها رسیدن



آنجا که آسمان خیالم سردی تلخ زمینی شدن را لمس کرد



در لحظه ای که تقلاهایم



بسان جدال یک محتضر با مرگ بود



صدایم کردی



با ملکوتی ترین نوای زندگی



و من آرام آرام تهی شدم



تا در دستهای نوازشگر تو



دوباره جوانه زدن را تجربه کنم



تویی که طعم سیب میدهی



و چشمهایت رقص گندمزار در بهار است



من فرزند آدمم و بسان او



میان بهشت و تو



تو را برگزیدم



نازنینم !
اینم خیلی قشنگه.. مخصوصا این قسمتش:

آنجا که آسمان خیالم سردی تلخ زمینی شدن را لمس کرد
موفق باشی
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالسبت فبراير 28, 2009 5:02 pm

ممنون گلم lol!
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
MajidDiab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
MajidDiab


تعداد پستها : 6314
Age : 39
Location : تهران / تبریز
Registration date : 2007-12-05

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالأحد مارس 01, 2009 3:21 pm

مرسی ساغر جان که نوشته هاتو برامون می نویسی
منم مثل مرجان بلد نیستم نقد ادبی کنم فقط تشکر میکنم به خاطر اینکه نوشته هاتو برامون می نویسی
امیدوارم خونه دلت هیچ وقت گرفته نباشه
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.a-d-w.blogfa.com
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالأحد مارس 01, 2009 7:12 pm

بازم ممنون از همتون
مجید جان ممنون lol!
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
MajidDiab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
MajidDiab


تعداد پستها : 6314
Age : 39
Location : تهران / تبریز
Registration date : 2007-12-05

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالإثنين مارس 02, 2009 3:55 am

Saghar نوشته است:
بازم ممنون از همتون
مجید جان ممنون lol!

خواهش میشود
قابلی نداشت Wink
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.a-d-w.blogfa.com
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالإثنين مارس 02, 2009 7:04 am

MajidDiab نوشته است:
Saghar نوشته است:
بازم ممنون از همتون
مجید جان ممنون lol!

خواهش میشود
قابلی نداشت Wink
lol! lol! lol!
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالخميس مارس 05, 2009 6:09 am

Rolling Eyes


اين مطلب آخرين بار توسط Saghar در الأحد مارس 08, 2009 4:06 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالخميس مارس 05, 2009 6:49 am

Rolling Eyes


اين مطلب آخرين بار توسط Saghar در الأحد مارس 08, 2009 4:07 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

ساغر و دلتنگي هاش......... Empty
پستعنوان: رد: ساغر و دلتنگي هاش.........   ساغر و دلتنگي هاش......... Icon_minitimeالخميس مارس 05, 2009 6:52 am

Rolling Eyes


اين مطلب آخرين بار توسط Saghar در الأحد مارس 08, 2009 4:12 pm ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
ساغر و دلتنگي هاش.........
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 2رفتن به صفحه : 1, 2  الصفحة التالية
 مواضيع مماثلة
-

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: علمی و ادبی :: شعر و شاعران ایرانی-
پرش به: