) اصل روشنايي
2) اصل تـاريكـي
اين دو اصل بگونه ی تصادفي به هم مي پيوندند وباز بصورت اتفاقي از هم جدا مي شوند.
آیين مزدك كه در واقع تلفيقي از باورهای زررتشتي و مانوي و برخي آداب و رسوم جوامع روستايي است , به خدايي كه چون پادشاهان بر تخت نشسته و در عرش قرار دارد باورمند است .كارهاي خوب را از آن " مدبر الخير " و كارهاي بد را ناشي از عمل " مدبر الشر " مي دانند.
باورهای مزدك پس از سركوبي و حتي در دوران اسلامي نيز هوادارانی داشته است .صلح خواهي , آشتي جويي و دادگري و از بين بردن تبعيضات و دوگانگی های اجتماعي از ويژگیها ي مزدكيان بوده است . مزدك ريشه ي اين تبعيضات را در عملكرد " ديوان " خدمه ي شر مي داند.
كلمان هوار پژوهشگر ارزشمند اروپايي در نسک(کتاب) خودش " ايراني و تمدن ايراني " در صص 143و144 اصول اعتقادي " مزدك " را اينگونه ارزيابي مي كند :
"تعاليم مزدك كه بر اساس اعتقاد به دو مبدا نور و ظلمت شكل گرفته از عقايد ماني گرفته شده است .
از ديد مزدك , آب و آتش و خاك عناصر اصلي سازنده ي اين جهانندوحتي ريشه ي خير و شر نيز از اين 3 عنصر است . پاكي هاي اين 3 عنصر خير و اجزاي تيره آن شر را بوجود مي آورد .
مزدك عالم روحاني را بسان عالم زميني دانسته و به خداي كرسي نشين در آسمان كه 4 نيروي تميز ,عقل , حافظه و سرور در خدمتش و 7 وزير بنامهاي سالار , پيشكار , پلوان ؟؟ كاردان , دستور و كودك اجرا كننده ي اوامرش بودند اعتقاد داشت .
دكتر باقري كه از پژوهشگران پرآوازه ی ايران در خصوص اديان پيش از اسلام مي باشد , در اثر پيشين صص 143و144 عقايد مزدك را بيشتر موشكافي مي كند :
"مزدك انسانهارا برابر مي دانست و آنها را به برابري و درستي و برادري بين خود دعوت و نوع دوستي و مساعدت و تعاون و مهمانوازي و دوري جستن از تعلقات مادي و امور دنيوي را به هواداران خود سفارش مي كرد ."
در آموزه های مزدك حتي رعايت حال جانوران نيز تا كيد شده بودو مروت بر حيوانات عاملي براي افزوده شدن بر خير دروني بشر تلقي مي گرديد.
به دید مزدک خداوند روزی را برای هر کس برابر آفریده تا انسانها به گونه ی برابر از آن بهره مند شوند. و در دراز مدت زیاده خواهی شماری باعث شده که غنی و تهی دست بوجود آید. مزدک مخالف وجود حرمسراها بود و به این باور داشت که حتی زنان اضافی را باید از ثروتمندان گرفت و به گونه ی برابر در میان توده ی مردم و فقرا داد تا در جهان برابری پدید آید.
در پایان مزدک در سال 528 یا 529 زادروز(میلادی) بدست انوشیروان کشته شد. در این میان بر پایه ی منابع حدود 12 هزار تن اعدام شدند. اما گویی مزدک و آیین او در میان توده ی مردم ریشه دوانده بود تا زمان درازی پیروان او به حیات خود ادامه و در زمانها و مكانهاي مختلف با عناويني چون :خرميّه- سپيد جامگان- سرخ جامگان ( محمره)-به قيام خود ادامه دادند.
نام آورترين اين قيامها قيام " بابك خرم دين " در كوههاي كليبر در آذربايجان ايران است كه مدت 23 سال عرصه را بر حاكمان عباسي تنگ كرد و سر انجام طي خدعه اي اسير و در زمان " المتعصم " به شكل فجيعي كشته شد .
در شاهنامه ی فردوسی بزرگ نيز نام مزدک و کارهای او بارها آمده:
دانايی و خير خواهی مزدک
بـــيامد يــــکي مــــــرد مـــــزدک بـنام
سخـنـگوي با دانش و راي و کـــــــــام
گرانــــــــــمايه مردي و دانـش فـــروش
قــــــــباد دلاور بـــــــــــــدو داد گــــوش
بـه نزد جـهاندار دسـتــــــور گشـــــــت
نگـهـبان آن گنـج و گنــــجور گــــــشت
ز خشکي خورش تنگ شد در جـهان
ميان کــــــــــهان و ميــــــان مـــــــهان
ز روي هــــــوا ابــــــــــر شـــــد ناپـديـد
بـه ايران کـسي برف و بــــاران نديــــد