هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.


 
الرئيسيةالرئيسية  PortalPortal  جستجوجستجو  أحدث الصورأحدث الصور  ثبت نامثبت نام  ورود  

 

 کلاغ

اذهب الى الأسفل 
+2
بهاره
MajidDiab
6 مشترك
نويسندهپيام
MajidDiab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
MajidDiab


تعداد پستها : 6314
Age : 39
Location : تهران / تبریز
Registration date : 2007-12-05

کلاغ Empty
پستعنوان: کلاغ   کلاغ Icon_minitimeالثلاثاء سبتمبر 08, 2009 12:37 am

مردی ۸۵ ساله با پسر تحصیل کرده ۴۵ ساله اش روی مبل خانه خود نشسته بودند ناگهان کلاغی كنار پنجره‌شان نشست. پدر از فرزندش پرسید: این چیه؟ پسر پاسخ داد: کلاغ.

پس از چند دقیقه دوباره پرسید این چیه؟ پسر گفت: بابا من که همین الان بهتون گفتم: کلاغه.

بعد از مدت کوتاهی پیر مرد برای سومین بار پرسید: این چیه؟ عصبانیت در پسرش موج میزد و با همان حالت گفت: کلاغه کلاغ


!

پدر به اتاقش رفت و با دفتر خاطراتی قدیمی برگشت. صفحه ای را باز کرد و به پسرش گفت که آن را بخواند.

در آن صفحه این طور نوشته شده بود:

«امروز پسر کوچکم ۳ سال دارد. و روی مبل نشسته است هنگامی که کلاغی روی پنجره نشست پسرم ۲۳ بار نامش را از من پرسید و من ۲۳ بار به او گفتم که نامش کلاغ است...

هر بار او را عاشقانه بغل می‌کردم و به او جواب می‌دادم و به هیچ وجه عصبانی نمی‌شدم و در عوض علاقه بیشتری نسبت به او پیدا می‌کردم»
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.a-d-w.blogfa.com
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

کلاغ Empty
پستعنوان: رد: کلاغ   کلاغ Icon_minitimeالثلاثاء سبتمبر 08, 2009 7:45 am

ممنون .. Razz

كاش هيچ وقت اين نعمتهاي بودنش رو با بي حرمتيامون فراموش نكنيم ..
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
magnoon diab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
magnoon diab


تعداد پستها : 7074
Age : 659
Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...!
Registration date : 2007-12-05

کلاغ Empty
پستعنوان: رد: کلاغ   کلاغ Icon_minitimeالثلاثاء سبتمبر 08, 2009 5:10 pm

ممنون مجید جان داستان زیبا و آموزننده ای بود
منم به نظر بهار جون موافقم
خدا کنه نعمت وجود هر جفتشون رو هم مادر و پدر با بی حرمتیامون از بین نبریم
دست گلت درد نکنه
flower flower flower flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Yasaman
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Yasaman


تعداد پستها : 2411
Location : بندر بوشهر
Registration date : 2007-12-02

کلاغ Empty
پستعنوان: رد: کلاغ   کلاغ Icon_minitimeالأربعاء سبتمبر 09, 2009 5:54 pm

ممنون مجید جان از داستان آموزنده و زیبایی که گذاشتی
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.yassesefid.blogfa.com
Jany
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Jany


تعداد پستها : 2939
Location : قلب شما
Registration date : 2007-12-05

کلاغ Empty
پستعنوان: رد: کلاغ   کلاغ Icon_minitimeالخميس سبتمبر 10, 2009 1:36 pm

اصلا چه معنی داره بچه اینقدر خنگ باشه
یه بار که پرسید کافیه
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Saghar
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Saghar


تعداد پستها : 6513
Location : یه جایی میون مردم خاکی
Registration date : 2008-12-24

کلاغ Empty
پستعنوان: رد: کلاغ   کلاغ Icon_minitimeالخميس سبتمبر 10, 2009 3:34 pm

دمت گرم مجيد آقاي گل
كلي احساساتي شدم...................... flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
کلاغ
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: علمی و ادبی :: داستان و داستان نویسی-
پرش به: