Saghar عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 6513 Location : یه جایی میون مردم خاکی Registration date : 2008-12-24
| عنوان: چگونگي تآثير سحر ، متافيزيك و طلسم الإثنين نوفمبر 09, 2009 8:52 am | |
| انسان برترین مخلوق روى زمین است كه خداوند متعال در او نیرو و قدرت شناخت اشیاء را قرار داده است و آسمان، زمین و موجودات آن را تابع و مسخر او گردانیده است. اما گاهى بعضى از انسانها، مقام خود را فراموش كرده و به آسانى تحت تأثیر اوهام، خرافات و وسوسه هاى شیطان و شیطان صفتان قرار مى گیرند. شیطانهایى كه همیشه در كمینند تا با حیله هاى گوناگون و دسیسه هاى متنوع، انسانها را از ایمان و مسیر حق منحرف كرده و در لجنزار انحرافات گرفتار سازند. یكى از ترفندهاى شیطان در منحرف كردن انسانها از عقیده حق و ایمان، سحر و جادو است. چنانكه مشاهده مى كنیم بعضى از افرادْ فریب شیادان و جادوگران را خورده و به گمان اینكه آنها غیب مى دانند، براى تأمین برخى از نیازهاى خود به آنها مراجعه مى كنند و هر چه این شیادان بگویند آنها باور مى كنند و با چنین باورى دین و ایمان و سعادت خویش را در مخاطره مى اندازند. گرچه اكثر علما معتقدند كه سحر حقیقت دارد، اما منظورشان این نیست كه هر چه را ساحر ادعا كند قادر به انجام آن است. هیچ ساحرى نمى تواند ماهیت و شكل موجودات را تغییر دهد; مثلا انسان را به صورت حیوان یا حیوان را به صورت انسان در آورد. معجزات انبیا ـ از قبیل شكافتن دریا و تبدیل شدن عصا به اژدها و زنده كردن مردگان و سخن گفتن حیوانات و غیره ـ حقایقى بودند كه توسط انبیا ظاهر شدند، و ساحران هرگز قادر به انجام چنین كارهاى خارق العاده اى نیستند. البته این امكان وجود دارد كه امور خارق العاده اى كه تحت قدرت بشر است، به دست ساحر آشكار شود; مثلا به وسیله جادو كسى را مریض كنند، یا در میان زوجین جدایى بیندازند یا عقل كسى را زائل یا عضو كسى را معیوب نمایند; ولى در هر حال نباید غافل بود كه مؤثر حقیقى فقط الله عزّوجل است: «و مَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَد إِلاَّ بِإِذْنِ اللهِ». و حال آنكه با این جادوى (خویش) نمى توانند به كسى زیان برسانند، مگر اینكه با اجازه و خواست خدا باشد. فرق معجزه و سحر این است كه معجزه از جانب خداوند و براى تصدیق ادعاى پیامبران به آنها اعطا مى شود. معجزات، امورى خارق العاده و حقیقى هستند كه باطن و ظاهر آنها با یكدیگر هماهنگى دارد و اسباب طبیعى در آنها هیچ گونه نقش و دخالتى ندارند و اگر تمام مردمِ روى زمین به سعى و تلاش برخیزند تا مانند آن را ارائه دهند، عاجز و ناتوان خواهند بود. اما سحر و جادو از كسى سر مى زند كه با ارتكاب گناه و معصیت و توهین به مقدسات اسلامى، شیاطین را خشنود و آنها را مطیع و فرمانبردار خود مى سازد و جادوى اینها هیچ بهره اى از حقیقت ندارد و قادر به شكستن قانون طبیعى جهان نیست; بلكه سحر آنها نوعى خیال افكنى، ظاهر آرایى، دروغ بافى و حیله هاى ظریفى است كه هر فردى با تلاش و ریاضت، قادر به انجام آنها خواهد بود. ساحرانْ افرادى فاسق، ماجراجو و فتنه انگیز هستند و در میان افراد جامعه، جنگ و درگیرى و عداوت و دشمنى ایجاد مى كنند و براى جامعه مشكل ساز هستند. درباره اینكه آیا ساحران غیب مى دانند یا خیر باید گفت: عالم الغیب كسى است كه از همه چیز با خبر است و در هر زمان و هر مكانى حاضر و ناظر مى باشد و همانا او، تنها ذات پاك خداوند است. اما غیر از الله عزّوجل، كسى كه وجودش محدود به مكان معینى است، طبعاً نمى تواند از همه چیز با خبر باشد: «إِنَّ اللهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَیُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الاَْرْحَامِ وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَداً وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْض تَمُوتُ إِنَّ اللهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ». آگاهى از فرا رسیدن قیامتْ ویژه خداست، و اوست كه باران را مى باراند و او مطلع است از آنچه در رحِمهاست، و هیچ كس نمى داند فردا چه چیز به دست مى آورد، و هیچ كس نمى داند در كدام سرزمین مى میرد. قطعاً خدا آگاه و با خبر است. «وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَیَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَة إِلاَّ یَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّة فِی ظُلُمَاتِ الاَْرْضِ وَلاَ رَطْب وَلاَ یَابِس إِلاَّ فِی كِتَاب مُبِین». گنجینه هاى غیب و كلید آنها در دست خداست و كسى جز او از آنها آگاه نیست و خداوند از آنچه در خشكى و دریاست آگاه است، و هیچ برگى فرو نمى افتد، مگر اینكه از آن با خبر است و هیچ دانه اى در تاریكیهاى زمین و هیچ چیز تر یا خشكى نیست كه فرو افتد، مگر اینكه (خدا از آن آگاه و در علم خدا پیداست و) در لوح محفوظ ضبط و ثبت است. البته خداوند متعال اگر بخواهد بعضى از پیامبران را در انجام رسالت و بر اساس نیاز، از برخى امور غیبى آگاه مى گرداند، آن هم با فرشته اى كه با فرشته هاى دیگر اسكورت مى شود; چنانكه مى فرماید: «عَالِمُ الْغَیْبِ فَلاَ یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَداً * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُول فَإِنَّهُ یَسْلُكُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً». داننده غیب خداست و هیچ كسى را بر غیب آگاه نمى سازد، مگر پیغمبرى كه خدا از او خشنود باشد (از میان فرشتگان) محافظان و نگهبانانى در پیش و پس او روان مى دارد. لذا كسانى كه ادعا مى كنند كه جادوگران، شیاطین و جن ها و دیگر انسانها غیب مى دانند، سخت در اشتباه هستند. قرآن از زبان جن ها مى گوید: «وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن یَسْتَمِعِ الاْنَ یَجِدْ لَهُ شِهَاباً رَصَداً * وَأَنَّا لاَ نَدْرِی أَشَرٌّ أُرِیدَ بِمِن فِی الاَْرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً». ما (پیش از این) در گوشه و كناره هاى آسمان براى استراق سمع مى نشستیم (و كسب خبر مى كردیم) ولى اكنون هر كسى بخواهد گوش فرا دهد، شهاب آماده اى را در كمین خود مى یابد كه به سوى او نشانه مى رود. ما نمى دانیم كه آیا براى ساكنان زمین شر و بلا در نظر گرفته شده است و یا اینكه پروردگارشان خیر و هدایت ایشان را خواسته است. این در مورد اخبار آسمان بود; اما از اخبار زمین، كه مقابل روى آنها و به ایشان نزدیك است، نیز اطلاعى نداشته اند; زیرا زمانى كه حضرت سلیمان وفات یافت از وفات او با خبر نشدند و مدتى طولانى خدمت كردند، تا اینكه موریانه عصاى حضرت سلیمان را خورد و او به زمین افتاد، آنگاه متوجه مرگ وى شدند: «فَلَمَّا قَضَیْنَا عَلَیْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الاَْرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ الْمُهِینِ». زمانى كه بر سلیمان (كه سمبل قدرت و عظمت بود) مرگ مقرر داشتیم، جنیان را از مرگ او آگاه ننمودیم، مگر چوب خواره هایى كه عصاى وى را مى خوردند. هنگامى كه سلیمان فرو افتاد، فهمیدند كه اگر از غیب مطلع مى بودند در عذاب خواركننده اى باقى نمى ماندند. با این آیات صریح، وضع جنیان براى مردم آشكار شد كه آنها از اسرار غیب آگاه نیستند و بى جهت عده اى چنین عقیده اى را درباره آنها داشته اند، و بر همه روشن شد كه گروه جن از غیب آگاه نیست و انسانهاى نادان و بى خبر كه آنها را پرستش مى كردند سخت در اشتباه و خطا بوده اند. اگر كسى بگوید گرچه جن ها و شیاطین اخبار آینده را نمى دانند، اما شاید بتوانند در مورد كارهایى كه در گذشته انجام گرفته است پاسخ صحیح و مثبت بدهند، باید گفت: در هر صورت مراجعه به كاهنان و جادوگران جایز نیست; زیرا كاهنان، افرادى هستند كه از ایمان، تقوا و كرامتْ فرسنگها فاصله دارند و تسخیر جن ها بدون ارتكاب گناهان كبیره و دورى از ایمان میسر نیست; جن هایى كه طبیعت آنها با فسق، فجور، گناه و معصیت سرشته شده است و اخبارى را كه كاهنان و جادوگران مى گویند، فقط یك جمله اش از آن چیزى است كه شیاطین استراق سمع نموده و آن را ربوده اند. جن ها به این گونه اخبار صدها دروغ دیگر مى افزایند و به كاهنان القاء مى كنند و كاهنان نیز صدها دروغ دیگر به آن افزوده و براى مردم بیان مى كنند; در نتیجه، یك سخنِ راست در میان اقیانوسى از سخنان دروغ، پوچ و باطل قرار مى گیرد. لذا سخنان آنها مشروعیت ندارد و تصدیق آنها جایز نیست. اما اینكه كاهنان گاهى در شناخت سارقین یا دانستن نام اشخاصْ موفق بوده اند، حتماً حیله اى در كار بوده یا شخصى دیگر این اطلاعات را به آنها رسانده است یا از طرف شیاطین و جن هاست; زیرا علم جن و شیاطین، در حوادثى كه رخ داده و انجام گرفته است محال نیست و همان طورى كه احتمال دارد افرادى از انسانها سارق را حین سرقت مشاهده كنند، براى جن ها نیز، كه روى همین زمین با مردم زندگى مى كنند، همین احتمال وجود دارد; اما به هر حال «... وَلاَ یُفْلِحُ السَّاحِرُ حَیْثُ أَتَى»; جادوگر هر كجا برود پیروز نمى شود. برخى از مردمِ جاهل هنگامى كه بیمار مى شوند براى علاج خود، به جادوگران مراجعه مى كنند و از آنها دعا و تعویذ مى گیرند. این مكاران در زمانهاى گذشته به خاطر كمبود علم و دانش، مراجعه كنندگان زیادى داشتند و افراد زیادى در دام اینها گرفتار مى شدند. اما اكنون كه علم و دانش و آگاهى مردم فزونى یافته است و اطباى ماهرى براى مداواى بیماران وجود دارد، بازار این حیله گران رونق چندانى ندارد. اما در اثر ضعف ایمان و توكل بر خدا، هنوز هم افرادى براى رفع مشكلات خویش پیش این مكاران مى روند و این كلاهبرداران، تحت پوشش این فن، به دزدیدن و چپاول اموال مردم مبادرت مىورزند و مانند موریانه اى كه چوب را از داخل مى خورد، با كمك شیطان و جن ها جامعه را از درون ویران مى كنند و به علت خوردن مال حرام، دائما در فقر و تنگدستى به سر مى برند. و اگر بر آنچه ادعا مى كنند توانا بودند، قبل از همه، خود را بى نیاز مى ساختند و از ربودن اموال مردم جاهل و نادان دست مى كشیدند. البته باید فرق این ساحران و شعبده بازان را با دعا نویسان شرعى بدانیم. براى دعانویسان شرعى مى توان ویژگى هاى زیر را نام برد: ـ براى عمل خود اجر و مزدى طلب نمى كنند و دعانویسى را شغل و حرفه ى خود قرار نداده اند. ـ در دعاهاى آنها طلسم و جملات نامفهوم وجود ندارد. ـ این افراد در ایمان، تقوا و اعمال صالح و نیكو مشهور هستند. ـ دعاهایى را استعمال مى كنند كه از رسول خدا و ائمه اطهار نقل شده است. ـ از پذیرش زنان بد حجاب و بدون مَحرم، انكار و دورى مى كنند. ـ با زنان بیگانه خلوت نمى كنند و به بدن آنها دست نمى زنند. و اما خصوصیات جادوگران حیله گر: ـ خود را به شیطان تحویل داده اند. ـ افرادى بى ضمیر، بى احساس و مرده دل هستند و در استمداد و یارى از شیطان اصرار مىورزند و به قدرت شیطان و اعوان او اعتقاد كامل دارند. ـ زمینه گناه و معصیت و رذایل اخلاقى در آنها فراهم است. ـ افرادى حقیر و پست و بى ارزش و كم همت هستند | |
|