Saghar عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 6513 Location : یه جایی میون مردم خاکی Registration date : 2008-12-24
| عنوان: زندگي انسان به روايت طنز الخميس ديسمبر 10, 2009 7:00 am | |
|
خدا خر را آفرید و به او گفت: تو بار خواهی برد، از زمانی که تابش آفتابآغاز می شود تا زمانی که تاریکی شب سر می رسد. و همواره بر پشت تو باریسنگین خواهد بود. و تو علف خواهی خورد و از عقل بی بهره خواهی بود و پنجاهسال عمر خواهی کرد و تو یک خر خواهی بود. خر به خداوند پاسخ داد: خداوندا! من می خواهم خر باشم، اما پنجاه سال برایخری همچون من عمری طولانی است. پس کاری کن فقط بیست سال زندگی کنم وخداوند آرزوی خر را برآورده کرد… ****************************************** خدا سگ را آفرید و به او گفت: تو نگهبان خانه انسان خواهی بود و بهتریندوست و وفادارترین یار انسان خواهی شد. تو غذایی را که به تو می دهندخواهی خورد و سی سال زندگی خواهی کرد. تو یک سگ خواهی بود. سگ به خداوند پاسخ داد: خداوندا! سی سال زندگی عمری طولانی است. کاری کن من فقط پانزده سال عمر کنم و خداوند آرزوی سگ را برآورد… ****************************************** خدا میمون را آفرید و به او گفت: و تو از این سو به آن سو و از این شاخهبه آن شاخه خواهی پرید و برای سرگرم کردن دیگران کارهای جالب انجام خواهیداد و بیست سال عمر خواهی کرد.و یک میمون خواهی بود. میمون به خداوند پاسخ داد: بیست سال عمری طولانی است، من می خواهم ده سال عمر کنم. و خداوند آرزوی میمون را برآورده کرد.****************************************** و سرانجام خداوند انسان را آفرید و به او گفت: تو انسان هستی. تنها مخلوقهوشمند روی تمام سطح کره زمین. تو می توانی از هوش خودت استفاده کنی وسروری همه موجودات را برعهده بگیری و بر تمام جهان تسلط داشته باشی. و توبیست سال عمر خواهی کرد. انسان گفت: سرورم! گرچه من دوست دارم انسان باشم، اما بیست سال مدت کمیبرای زندگی است. آن سی سالی که خر نخواست ، آن پانزده سالی که سگ نخواست وآن ده سالی که میمون نخواست زندگی کند، به من بده. و خداوند آرزوی انسان را برآورده کرد… و از آن زمان تا کنون انسان فقط بیست سال مثل انسان زندگی می کند…!!! و پس از آن،ازدواج می کند و سی سال مثل خر کار می کند مثل خر زندگی می کند ، و مثل خر بار می برد…!!! و پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند، پانزده سال مثل سگ از خانه ای که در آنزندگی می کند، نگهبانی می دهد و هرچه به او بدهند می خورد…!!! و وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون زندگی می کند؛ از خانه این پسرش به خانهآن دخترش می رود و سعی می کند مثل میمون نوه هایش را سرگرم کند…!!! و این بود همان زندگی که انسان از خدا خواست
|
| | |
| |
|