نمادهای مشهور کریسمس
یک شاخه داروش (سمت چپ) و راج (سمت راست)
روز کریسمس
ایده جشن گرفتن کریسمس در 25 دسامبر، به قرن چهارم میلادی بازمیگردد. کلیسای کاتولیک در آن زمان قصد داشت کاری کند که جشن و مراسم پر سر و صدایی که از طرف یک بت پرستان برگزار میشد و از نظر آنان تهدیدی برای مسیحیت به شمار میرفت را تحت الشعاع قرار دهد. این گروه، رومیانی بودند که تولد خدای خورشید را در این ماه از سال جشن میگرفتند.
هرچند در آن دوره جشن گرفتن سالروز تولد مرسوم نبود، اما مقامات کلیسا تصمیم گرفتند که برای مقابله با جشن کافران، جشنی پر آب و رنگ به مناسبت تولد حضرت مسیح (ع) برگزار نمایند. هرچند این نظر وجود دارد که فصل دقیق تولد ایشان بهار بوده است، اما تاریخ 25 دسامبر به عنوان تاریخ رسمی تولد مسیح مقدس درنظر گرفته شد تا بتواند رقیب مهمی برای بت پرستان باشد.
داروش و راج
دویست سال قبل از میلاد مسیح، کاهنان برای جشن گرفتن آغاز زمستان از گیاه داروش (mistletoe) استفاده میکردند. آنها این گیاه همیشه سبز را- که به صورت همزیست بر روی درختان دیگر زندگی میکند- جمع آوری کرده و از آن برای تزئین منازل ود استفاده میکردند. آنها اعتقاد داشتند که این گیاه دارای خواص درمانی ویژه ای دارد که برای هر مشکلی از نازایی زنان گرفته تا مسمومیتهای غذایی کاربرد دارد.
اهالی اسکاندیناوی نیز داروش را گیاهی نشانه صلح و هماهنگی میدانند. آنها داروش را با الهه عشق خود فریگا (Frigga) مرتبط میدانند. رسم بوسه در زیر شاخه های داروش نیز احتمالا از همین اعتقاد گرفته شده است. کلیسا در ابتدا استفاده از داروش را به خاطر ریشه داشتن در رسوم غیر دینی تحریم کرد. پدران مقدس در عوض برای تزئینات عید، استفاده از شاخه های راج holly را پیشنهاد کردند.
درخت کریسمس
آغاز استفاده از درخت کریسمس به آلمان قرن شانزدهم برمیگردد. چنین معمول بود که اهالی آلمان درختان صنوبر را در داخل و خارج از منزل، با گل سرخ، سیب و کاغذ رنگی تزئین میکردند. این اعتقاد وجود دارد که مارتین لوتر ( Martin Luther)، اصلاح طلب پروتستان، اولین شخصی بوده که درخت کریسمس را با شمعهای متعدد روشن کرده است. چنین گفته میشود که او شبی تاریک در راه بازگشت به انه تحت تاثیر زیبایی ستارگانی که از میان شاخه های یک صنوبر کوچک میدرخشیدند قرار گرفته و برای ایجاد این حالت بر روی درخت داخل منزل، شمعهایی را به شاخه های آن آویخته است. درخت کریسمس تا قرن نوزدهم کاربرد زیادی در انگلستان نداشت و در دهه 1820 توسط آلمانیهای مقیم پنسیلوانیا به آمریکا برده شد.
آبنبات عصایی
قرنهاست که آبنباتهای عصایی در بسیاری از کشورها تولید میشود اما تنها از حدود سال 1900 بود که که این آبنباتها با خطوط قرمز تزئین شده و سرشان درست مانند عصا، خمیده شد. گاهی این آبنباتها برای ساکت نگهداشتن کودکان در کلیسا بین آنها پخش میشد. داستانهای متعددی درباره دلیل وجود و شکل خاص این آبنباتها وجود دارد که با وجود تخیلی بودن، توضیح خوبی درباره نمادینه بودن این آبنبات در اختیار ما میگذارند. یکی از این داستانها به این شرح است:
آبنباتهای عصایی در رنگهای مختلف (رنگ قرمز و سفید آن از همه محبوبتر است)
در اواخر قرن نوزدهم یک آبنبات ساز اهل ایندیانا به فکر تولید آبنباتی افتاد که نشانه های کریسمس را در خود داشته باشد. ایده او این بود که یکی از آبنباتهای دراز و سفید را به شکل عصا درآورد. او چند سمبل از عشق و ایثار مسیح مقدس را در این آبنبات عصایی ترکیب کرد. او از یک آب نبات نعنایی سفید استفاده کرد. این رنگ نشانه پاکی و بیگناهی این پیامبر بود. سپس وی با افزودن سه خط باریک سرخ، نمادی از رنجهای مسیح را ایجاد کرد که تعداد آنها نیز نشانه تثلیث بود.
بعد از این او خط سرخ ضخیمی را نیز به نشانه خون مسیح مقدس به آن اضافه کرد. هنگامی که سر این آبنبات خمیده شده باشد، شبیه عصای شبانان میشود و اشاره ای به این تعبیر است که عیسی مسیح، چوپان و راهنمای بشر بوده است. همین عصا در حالت وارونه، به شکل حرف J که ابتدای نام Jesus است در می آید.
پاپا نوئل
سانتا کلاز (Santa Claus)یا پاپانوئل اصلی که سنت نیکولاس (St. Nicholas) نام داشت، در قرن چهارم میلادی در ترکیه متولد شد. او از همان دوران کودکی بسیار دیندار و وارسته بود و زندگی خود را وقف مسیحیت نموده بود. او به خاطر گشاده دستی و بخشندگی به فقرا شهرت بسیاری کسب کرد، اما رومیان به او اهانت کرده، وی را زندانی و شکنجه کردند.اما با روی کار آمدن کنستانتین امپراطور روم، سنت نیکولاس از زندان آزاد شد، کنستانتین به مذهب مسیحیت درآمد و در سال 325 میلادی، انجمن نیکا (Council of Nicaea) را تاسیس نمود و نیکولاس را به نمایندگی خود منصوب کرد. سنت نیکولاس به خصوص به خاطر علاقه فراوانش به کودکان و بخشندگیش شهرت داشت. او قدیس حامی دریانوردان، سیسیل، یونان و روسیه است. علاوه بر اینها، او قدیس حامی کودکان نیز هست.
اهالی هلند افسانه سنت نیکولاس را حفظ کرده و زنده نگهداشتند. در هلند قرن شانزدهم، کودکان کفشهای چوبی خود را به امید دریافت هدیه در نزدیکی شومینه میگذاشتند. هلندیان سنت نیکولاس را با املای Sint Nikolaas مینویسند که در اثر تحریف به سینترکلاس (Sinterklaas) و بالاخره در کلیسانی انگلیس به صورت سانتا کلاز درآمد.
در سال 1822 کلمنت سی. مور (Clement C. Moore)، شعر مشهور خود "ملاقات با سنت نیکولاس" را سرود که بعدها با عنوان " شب قبل از کریسمس" منتشر شد. هرچند عده ای از پژوهشگران این شعر را سروده هنری لیوینگستون(Henry Livingston) میدانند، اما موربه عنوان ابداع کننده تصویر مدرن سانتا کلاز به شکل مرد شاد و تپلی در لباس قرمز شهرت یافته است.