.: پاتوق :.

دلارام نوشته است:

خدا بده شانس
مریضمون که کرده، به بهانه مریضی دست به سیاه و سفید که نمی زنه، همه اش هم مامانم داره قربون صدقه اش میره، تازه میگی اذیتش نکنم؟
اون مریض شده بهش آب گوشت میدن جون بگیره، به من املت می دن
ای خدا من دردم رو به کی بگم؟
طفلک دلارام

وای دلارام عزیزوشیرین زبون مردم ازخنده
مخصوصا وقتی درموردابگوشت خوندم........
خیلی دخترشیرینی هستی
مواظب خودت باش که سرمانخوری
اخه خوردن ابگوشت به سرماخوردگی نمی ارزه

محبوبه جون خیلی ممنونم، حتما مزاحمت میشم به زودی
انشالله همیشه سلامت باشی

گلی جونم از شما هم ممنونم، انشالله بلا نبینی
بد هم نشد، این گلبولهای سفید یه تکونی به خودشون دادن و یه دستی جنبوندن
از بس دیشب توی بدنم بین ویروسها و گلبولهای سفید جنگ بود، تا صبح تب و لرز داشتم، بعد از 12 ساااااااااااااااال

بهار جونم شما که خودت درد آشنایی، والا چی بگم خواهر
ولی بدم نیست، نبودن حوصله مون سر می رفت
انشالله همیشه سلامت باشی

میگم که فروم عربی رایان برای من واقعا عربی رایان شده
برام صفحه الرئیسیه میزنه و اربعاء و خمیس و یوم الامسی میزنه
یعنی شو به؟(اگه فروم مونثه شو بها؟)

Jany نوشته است:

میگم که فروم عربی رایان برای من واقعا عربی رایان شده
برام صفحه الرئیسیه میزنه و اربعاء و خمیس و یوم الامسی میزنه
یعنی شو به؟(اگه فروم مونثه شو بها؟)

مرجان جونم منم همینطوری شده
هرکی دلیلشامیدونه بیاداعتراف کنه

Jany نوشته است:

میگم که فروم عربی رایان برای من واقعا عربی رایان شده
برام صفحه الرئیسیه میزنه و اربعاء و خمیس و یوم الامسی میزنه
یعنی شو به؟(اگه فروم مونثه شو بها؟)

آبجی مرجان تو این چند روز که من نبودم بعثی ها اومدن فروم رو اشغال کردن؟! واسه ی منم
عربی نمایش میده.

با اجازتون امروز از مسافرت برگشتم. جاتون خالی خیلی خوش گذشت . امسال یه سر رفتیم تا
روانسر وقت نماز رفتم به یه مسجد چشمتون روز بد نبینه از همه جا بی خبر داخل مسجد گفتم : "ببخشید کسی مهر نداره آخه هر چی میگردم پیدا نمیکنم! " تا اینو گفتم چند تا از پیر مردهای
اهل تسنن با چهره های برافروخته اومدن طرفم با لهجه ی کردی گفتن" براگم بچو دیشت!" یعنی " با زبون خوش برو بیرون!" بعد که ماجرا رو به رفیقم گفتم بهم گفت اونا با نماز خوندن شیعه ها تو مسجدشون مشکلی ندارن فقط باید بی سر و صدا بری یه گوشه طوری که مهرت
تو دید نباشه !

طبیعت روانسر خیلی زیباست امسال تقریبا کل کرمانشاه رو گشتم . سراب نیلوفر ؛ طاق بستان ، معبد آناهیتا؛ و خیلی جاهای دیگه رو رفتم . هوا یه کم سرد بود ولی دلپذیر بود. فول آلبوم
موزیکم رو هم با خرید فول آلبوم "ابی" "سیمین غانم" و "فرامرز اصلانی " کامل کردم

magnoon diab نوشته است:

nAvId نوشته است:

دلارام نوشته است:

دوستان محض یادآوری عرض می کنم
امسال سال ببره، سال من و محبوبه و یاسمین
همین دیگه... خواستم یادآوری کنم که مواظب خودتون باشید

خدا آخر و عاقبت تمامی ملت جهان را به خیر کنه !!!!

چرا برای اینکه من دلارام و یاسی سال ببر هستیم
نوید بیام بخورمت

اِ ... نهههه ...

چرا همش سعی دارین منو سر به نیست کنین آخه ؟؟؟

چرا؟؟ چرا ؟؟؟ چراااا ؟؟؟؟

باور کنین من تلخم هاااااااااا

با یه تریلی شکر هم نمیشه منو خورد ...

تازه، بلکه هم بتونین، بعدش زبونم لال مرض قند میگیرن

بعدش میگین همش تقصیر نوید بودااااااااا ...

شانس که نداریم ...

بهاره نوشته است:

تازه ياد درد خودم با فريبا ميفتم .. همشون مثل همن

اينو گفتم دلارام جون كه هم به تو و هم به خودم آرامش بدم

امان از اين ته تغاريا

نه آقاااااااااا
نه خاااااااااااااانم

از این حرفا هم نییییییییییی ...

کی گفته خوش به حال ته تغاری ها ؟؟؟
به جان شما نباشه، به جان خودم من حاضرم یکی دیگه بیاد جای من ته تغاری بشه ...

ما که از ته تغاری بودن خیری ندیدیم والا !!!
صبح پاشو برو نون بخر
بعدش بیا خونه صبحونه آماده کن
اگه دانشگاه نداشتی، خونه رو مرتب کن
واسه ناهار به مامان کمک کن
سفره ناهار، بعدشم شستن ظرفا
تازه، به پدرت هم باید کمک کنی ... یه پا توی خونه، یه پای دیگه هم دوشادوش بابا !!!
کمک به مادر برای آماده کردن شام
سفره شام و شستن ظروف شام ...
مرتب کردن خونه پیش از خواب ...
رسیدگی به کارهای نیمه کاره پدر پیش از خواب ...

بعدشم اگه وقت شد میای با دوستات چت میکنی
ساعت 5 صبح میخوابی، یعنی نمیخوابی ... میری نونوایی ...
و روز از نو، روزی از نو ...

خلاصه اینکه حاضریم جامون رو با یه داوطلب ته تغاری شدن عوض کنیم ...

مرجان جان، برای بنده هم همینگونه است ...
================================
گلی جان، بنده به شخصه دلیل قطعیشا نمیدانم
================================
رضا جان، خییییییییییییلی از سفر خوش برگشتی

از اونجایی که فکر کنم سوغاتی نیاوردی، عکسایی که گرفتی رو روووووووو کن بینییییییییم ...


خوشا به سعادتت رضا جان که سفر میری، سعادتی میخواد سفر رفتن به خدا ...
ما که الان 21 و اندی ساله در حسرت یه مسافرتیم ... شما چطور؟؟؟
================================
بهاره جان به قول دلارام جان، خدا از تارهای صوتیت بشنوه ...

باور کنین امروز صبح رفتم نونوایی و برگشتم
صبحونه رو آماده کردم
نشستم یه قلپ چایی میل (کوفت!) کنم که مهمون اومد خونمون !
از ساعت 8 صبح تا 11 شب مهمون داشتیم پشت سر هم ...

خب آخه من چه گناهی کردم خب ؟؟؟؟

سلام علیکم.. سلام علیکم
به به، به به، بنده اومدم
از اول هم اشتباهی رفته بودم
قرار بود فقط دانیال مریض بشه، مریضیش یخه ما رو گرفت، مگه لامصب ول می کنه حالا؟
همین دیگه گفتیم یه اعلام وجودی کرده باشیم
خیــــــــــــلی ممنونم

دلارام گلم امیدوارم بهترباشی عزیزم و ایام خوبیو داشته باشی
من که گفتم چشم طمع از ابگوشت دانیال بردار
شادوسلامت میخوامت

دلارام نوشته است:

سلام علیکم.. سلام علیکم
به به، به به، بنده اومدم
از اول هم اشتباهی رفته بودم
قرار بود فقط دانیال مریض بشه، مریضیش یخه ما رو گرفت، مگه لامصب ول می کنه حالا؟
همین دیگه گفتیم یه اعلام وجودی کرده باشیم
خیــــــــــــلی ممنونم

انشاءا... زود خوب بشی به فروم برگردی

دلارام نوشته است:

سلام علیکم.. سلام علیکم
به به، به به، بنده اومدم
از اول هم اشتباهی رفته بودم
قرار بود فقط دانیال مریض بشه، مریضیش یخه ما رو گرفت، مگه لامصب ول می کنه حالا؟
همین دیگه گفتیم یه اعلام وجودی کرده باشیم
خیــــــــــــلی ممنونم

بلا دور شده ایشاءا...

دوستای عزیزم خیلی خیلی ممنونم
از لطف و محبت و دعای خیر شما الان خیلی بهترم
انشالله همگی سلامت باشید همیشه

به به خداراشکرهمه ی گلا سری به فروم میزنن
راستی بچه ها عروس خانوم کجاست؟