اگه دلتنگ بچگياتي بيا

فکر کنم دنیا که هیچ، صد تا دنیا مثل این دنیا هم بهم بدن حاضر نشم برم از اول دبستان دوباره درس بخونم
هنوزم که هنوزه شبهای شنبه استرس و اضطراب وحشتناکی میاد سراغم، انگار قراره فرداش برم مدرسه
من اصلا مدرسه رو دوست نداشتم و ندارم و نخواهم داشت
ولی همیشه خدا رو از بابت داشتن نعمت سواد شکر می کنم و یکی از لذت بخش ترین چیزها در زندگی رو توانایی خوندن و نوشتن می دونم
از این نظر دست مدرسه و معلماش درد نکنه، همیشه مدیونشون هستم
ولی خب... از مدرسه متنفرم

ای ساغر خدا بگم چکارت کنه......من یاد بهترین روزهام انداختی باور کن داشتم این عکسها را میدیدم اشک تو چشام جمع شد.
چه روزهای خوبی بود انقدر بهمون خوش میگذشت که دوست نداشتیم بیاییم خونه.....کی درس میخوند بابا؟ همه مشغول بازیگوشی بودند دنبال یک فرصت میگشتیم بریم توی حیاط مدرسه فوتبال بازی کنیم.
ای ای.............

Amr Diab نوشته است:

ای ساغر خدا بگم چکارت کنه......من یاد بهترین روزهام انداختی باور کن داشتم این عکسها را میدیدم اشک تو چشام جمع شد.
چه روزهای خوبی بود انقدر بهمون خوش میگذشت که دوست نداشتیم بیاییم خونه.....کی درس میخوند بابا؟ همه مشغول بازیگوشی بودند دنبال یک فرصت میگشتیم بریم توی حیاط مدرسه فوتبال بازی کنیم.
ای ای.............

بزنم به تخته همه درسخون بودیم ما
منم همیشه منتظر زنگ تفریح بودم که از درخت توتی
که تو حیاط مدرسه مون بود برم بالا

Amr Diab نوشته است:

ای ساغر خدا بگم چکارت کنه......من یاد بهترین روزهام انداختی باور کن داشتم این عکسها را میدیدم اشک تو چشام جمع شد.
چه روزهای خوبی بود انقدر بهمون خوش میگذشت که دوست نداشتیم بیاییم خونه.....کی درس میخوند بابا؟ همه مشغول بازیگوشی بودند دنبال یک فرصت میگشتیم بریم توی حیاط مدرسه فوتبال بازی کنیم.
ای ای.............

خوشحالم که از کودکیت خاطرات خوشی داری و ازاین تاپیک خوشت اومد
همه ی روزهای زندگیتا واست بهاری میخوام دوست خوبم.........

واااااااااااااای مرسی عزیزم....
همه چیم فدای اون روزا.....اگه بهم بگن همین الان بیا بریم به اون موقعها همه چیزمو میزارم و میرم به اون موقعها.....
حیف وحیف و حیف و1000حیف که دیگه تکرار نمیشه.....
وااااااااااای......من عاشق دبستان و دبیرستانمم....
کاش فقط ای کاش میشد برگردم....حیف که نمیشه....حیف....

yasamiin نوشته است:

واااااااااااااای مرسی عزیزم....
همه چیم فدای اون روزا.....اگه بهم بگن همین الان بیا بریم به اون موقعها همه چیزمو میزارم و میرم به اون موقعها.....
حیف وحیف و حیف و1000حیف که دیگه تکرار نمیشه.....
وااااااااااای......من عاشق دبستان و دبیرستانمم....
کاش فقط ای کاش میشد برگردم....حیف که نمیشه....حیف....

ممنون ساغر جون

Yasaman نوشته است:

ممنون ساغر جون

ممنون گلی خانوم . یاد اون وقتا به خیر .... یادمه دوره ی راهنمایی نزدیکای چهارشنبه سوری کیفم پر ترقه بود . مبصر کلاسمون متوجه شد

خواست بره لو بده منم بهش گفتم بیا نصف اینا مال تو خلاصه قبول کرد وگرنه اگه ناظممون اون همه ترقه ازم میگرفت حتما اخراجم میکردن !

REZA*HAMAKI نوشته است:

ممنون گلی خانوم . یاد اون وقتا به خیر .... یادمه دوره ی راهنمایی نزدیکای چهارشنبه سوری کیفم پر ترقه بود . مبصر کلاسمون متوجه شد

خواست بره لو بده منم بهش گفتم بیا نصف اینا مال تو خلاصه قبول کرد وگرنه اگه ناظممون اون همه ترقه ازم میگرفت حتما اخراجم میکردن !

امان از دست مبصراااااااااااااااا......یادتونه بچه ها چقدر مبصرا اون موقع خودشیرین بودن؟

REZA*HAMAKI نوشته است:

ممنون گلی خانوم . یاد اون وقتا به خیر .... یادمه دوره ی راهنمایی نزدیکای چهارشنبه سوری کیفم پر ترقه بود . مبصر کلاسمون متوجه شد

خواست بره لو بده منم بهش گفتم بیا نصف اینا مال تو خلاصه قبول کرد وگرنه اگه ناظممون اون همه ترقه ازم میگرفت حتما اخراجم میکردن !