الان دارين چي کار مي کنين..!؟

بهاره نوشته است:

الان دارم فكر ميكنم كه كاش مي شد فقط بخوري و بخوابي .. اين همه تلاش واسه چيه؟

همون خوردنه هم خیلی سخته هاااااااااااااااااااااا

yasamiin نوشته است:

دارم به دانشگاه که اصلا حوصله ندارم برم فکرمیکنم.....

و من به این فکر میکنم که ترم آخرمه و کلی غصه دارم.
انصافا هم بچه ها و هم استادهامون فوق العاده هستن
وقتی به آخر ترم فکر میکنم گریه ام میگیره

magnoon diab نوشته است:

الان دارم یه سالاد کره ای میخورم

نوش جان

Saghar نوشته است:

الان دارم رومئو میبینم

چه آشناست!

Yasaman نوشته است:

yasamiin نوشته است:

دارم به دانشگاه که اصلا حوصله ندارم برم فکرمیکنم.....

و من به این فکر میکنم که ترم آخرمه و کلی غصه دارم.
انصافا هم بچه ها و هم استادهامون فوق العاده هستن
وقتی به آخر ترم فکر میکنم گریه ام میگیره

اینجاست که فرق بچه های خوب و درسخون و شاگرد اول و باحال، با بچه های بد و درس نخون و بی حال دانشگاه پیدا میشه
چون من از ترم اول هر وقت به ترم آخر فکر می کردم قند تو دلم آب میشد، 4 سال زحمت کشیدم که فقط ترم آخر رو ببینم
حالا هم هر چی فکر می کنم به این که درسم تموم شده، فقط خداوند بزرگ رو شکر می کنم و احساس خوشبختی می کنم
البته گاهی هم به این فکر می کنم که آخرش قراره چه کار کنم و چه کاره بشم، ولی خب، خدا روزی رسون منه




پی نوشت: مقصود از بچه درسخون باحال یاسمن جون بود و بچه درس نخون بد خودم بودم

Yasaman نوشته است:

Saghar نوشته است:

الان دارم رومئو میبینم

چه آشناست!

عزیزم کارتون رومئو که امیرجان هزاران باردیده

دلارام نوشته است:

Yasaman نوشته است:

yasamiin نوشته است:

دارم به دانشگاه که اصلا حوصله ندارم برم فکرمیکنم.....

و من به این فکر میکنم که ترم آخرمه و کلی غصه دارم.
انصافا هم بچه ها و هم استادهامون فوق العاده هستن
وقتی به آخر ترم فکر میکنم گریه ام میگیره

اینجاست که فرق بچه های خوب و درسخون و شاگرد اول و باحال، با بچه های بد و درس نخون و بی حال دانشگاه پیدا میشه
چون من از ترم اول هر وقت به ترم آخر فکر می کردم قند تو دلم آب میشد، 4 سال زحمت کشیدم که فقط ترم آخر رو ببینم
حالا هم هر چی فکر می کنم به این که درسم تموم شده، فقط خداوند بزرگ رو شکر می کنم و احساس خوشبختی می کنم
البته گاهی هم به این فکر می کنم که آخرش قراره چه کار کنم و چه کاره بشم، ولی خب، خدا روزی رسون منه




پی نوشت: مقصود از بچه درسخون باحال یاسمن جون بود و بچه درس نخون بد خودم بودم

شکسته بندی نکن دلارام جون بچه درس خون خودتی
اگه محیط دانشگاه ما هم خشک بود و بچه ها و اساتید با حال و صمیمی نبودن منم لحظه شماری میکردم واسه ترم آخر و رهایی.
دانشگاه شده واسمون محل تفریح و خنده!!!

Saghar نوشته است:

Yasaman نوشته است:

Saghar نوشته است:

الان دارم رومئو میبینم

چه آشناست!

عزیزم کارتون رومئو که امیرجان هزاران باردیده

Yasaman نوشته است:

دلارام نوشته است:

Yasaman نوشته است:

yasamiin نوشته است:

دارم به دانشگاه که اصلا حوصله ندارم برم فکرمیکنم.....

و من به این فکر میکنم که ترم آخرمه و کلی غصه دارم.
انصافا هم بچه ها و هم استادهامون فوق العاده هستن
وقتی به آخر ترم فکر میکنم گریه ام میگیره

اینجاست که فرق بچه های خوب و درسخون و شاگرد اول و باحال، با بچه های بد و درس نخون و بی حال دانشگاه پیدا میشه
چون من از ترم اول هر وقت به ترم آخر فکر می کردم قند تو دلم آب میشد، 4 سال زحمت کشیدم که فقط ترم آخر رو ببینم
حالا هم هر چی فکر می کنم به این که درسم تموم شده، فقط خداوند بزرگ رو شکر می کنم و احساس خوشبختی می کنم
البته گاهی هم به این فکر می کنم که آخرش قراره چه کار کنم و چه کاره بشم، ولی خب، خدا روزی رسون منه




پی نوشت: مقصود از بچه درسخون باحال یاسمن جون بود و بچه درس نخون بد خودم بودم

شکسته بندی نکن دلارام جون بچه درس خون خودتی
اگه محیط دانشگاه ما هم خشک بود و بچه ها و اساتید با حال و صمیمی نبودن منم لحظه شماری میکردم واسه ترم آخر و رهایی.
دانشگاه شده واسمون محل تفریح و خنده!!!

دانشگاه ما رو ندیدی یاسمن جان ! تبدیلش کردیم به پارک! امروز قرار شد واسه دوشنبه مجید(دوستم) بلال بیاره تا رو آتیش درست کنیم

امروز 2 تا از استادامون نیومده بودن حدود 4 ساعت علاف بودیم . با بروبچ رفتیم محوطه ی سبز دانشگاه لم دادیم و تخمه شکستیم و به نوای دلنشین

موسیقی ( از همه رقم) گوش دادیم

می دونم اینجا تاپیک می بینم که... نیست، ولی اجازه بدید بنده یه چیزی ببینم که...
می بینم که دم آینده سازان مملکتمون که خودمون باشیم گرم
الان دارم از خستگی می میرم، از صبح کله سحر (البته ساعت 8 واسه بنده صبح کله سحره ) تا همین نیم ساعت پیش بیرون بودیم دنبال کار و زندگی و درآوردن یه لقمه نون حلال واسه اهل و عیال

magnoon diab نوشته است:

yasamiin نوشته است:

الان خون خونمو داره میخونه....
دارم شهریه دانشگاهو اینترنتی پرداخت میکنم....
برای چهارمین بار پولو از حسابم کم کرد ولی به حساب دانشگاه نریخت....

یکی نیست بگه اگه سیستماتون درسته برین از این خارجکی بازیا کنین....
اگه نیست خوب این جنگولک بازیا چیه دیگه....

یاسی خودتی عزیزم

چی خودمم؟

دلارام نوشته است:

می دونم اینجا تاپیک می بینم که... نیست، ولی اجازه بدید بنده یه چیزی ببینم که...
می بینم که دم آینده سازان مملکتمون که خودمون باشیم گرم
الان دارم از خستگی می میرم، از صبح کله سحر (البته ساعت 8 واسه بنده صبح کله سحره ) تا همین نیم ساعت پیش بیرون بودیم دنبال کار و زندگی و درآوردن یه لقمه نون حلال واسه اهل و عیال

magnoon diab نوشته است:

yasamiin نوشته است:

magnoon diab نوشته است:

yasamiin نوشته است:

الان خون خونمو داره میخونه....
دارم شهریه دانشگاهو اینترنتی پرداخت میکنم....
برای چهارمین بار پولو از حسابم کم کرد ولی به حساب دانشگاه نریخت....

یکی نیست بگه اگه سیستماتون درسته برین از این خارجکی بازیا کنین....
اگه نیست خوب این جنگولک بازیا چیه دیگه....

یاسی خودتی عزیزم

چی خودمم؟

چون خیلی خشن شده بیدی

هاااااا؟نه او خورزوخان بید جیگر.....

الان دارم از خواب میمیرم ولی نمیدونم چرا از رو نمیرم برم بخوابم....

دارم فکر می کنم تاثیر قرص های مسکن قوی روی اندام های داخلی انسان، به چه گونه می تواند باشد آیا؟

تاثیر خاصی نداره دلارام جون. فقط به هضم کید کمک میکنه
حالا چرا به مسکن فکر میکنی

آخه از صبح سردرد وحشتناکی داشتم
هی میخواستم برم مسکن بخورم ولی گفتم نخور، کبدت رو داغون کردی با این قرصا
ولی یه ساعت پیش دیدم دیگه دارم میمیرم از درد، رفتم یکی خوردم
خیلی بده، سردردهام فقط با مسکنهای قوی خوب میشه

نکن این کارو گلم. اگه زیاد سردرد میگیری خب اول ببین علت سر دردات چیه. مسکن خوردن که نشد چاره! اگه بدنت عادت کنه هی باید قوی ترش رو بخوری!

وای خدا بد نده دلارام جونم
نبینم مریض باشی عزیزم
امیدوارم دیگه هیچوقت مریض نشی گلم و زودزودخوب بشی
من بایاسمن خانوم گلم موافقم
عزیزم سعی کن جلودردا اول باپیشگیری بگیری بعد هم اینکه باراههای دیگه درمان کنی
میدونی عزیزم من چندماه پیش به شدت افسردگی گرفتم که خیلی حالم بدبود
2 هفته داروهای دکتررامصرف کردم
بعداز2هفته به خودم گفتم گلی داری باخودت چیکارمیکنی
رفتم و به دکترم اطلاع دادم و داروهامو قطع کردم
دکترم می گفت زوده و از پسش برنمیای چون خیلی افسردگیت پیشرفت کرده
ولی من به مددویاری خدا و انگیزه ای که داشتم این کارو کردم
باورت نمیشه وقتی رفتم مطب دکترچقدرمنا تحسین کرد
عزیزم لطفاخیلی مراقب بدنت باش
مصرف زیادمسکنها مثل نوشیدن آب میشه و بدن اکشنشا ازدست میده و درمراحل بعدی مجبوری یه چیزتازه بهش معرفی کنی
ایشالله همیشه سالم و شاداب باشی

گلی جان حق با شما و یاسمن جونه
از راهنماییتون ممنونم دوستای عزیزم، چشم حتما این کار رو می کنم و سعی می کنم مصرف مسکن رو محدود کنم
گلی جان خوشحالم که حالت خوب شده عزیزم

دلارام نوشته است:

گلی جان حق با شما و یاسمن جونه
از راهنماییتون ممنونم دوستای عزیزم، چشم حتما این کار رو می کنم و سعی می کنم مصرف مسکن رو محدود کنم
گلی جان خوشحالم که حالت خوب شده عزیزم

ممنون عزیز دلم

دلارام نوشته است:

آخه از صبح سردرد وحشتناکی داشتم
هی میخواستم برم مسکن بخورم ولی گفتم نخور، کبدت رو داغون کردی با این قرصا
ولی یه ساعت پیش دیدم دیگه دارم میمیرم از درد، رفتم یکی خوردم
خیلی بده، سردردهام فقط با مسکنهای قوی خوب میشه

آخي .. منم وقتي سرم درد بگيره، وحشتناك ميشم اما مسكن نميخورم تا خوب بشه ..

دلارام جان حتما به پزشك مراجعه كن و يه چك آپ بده، احتمالش هست از كم خوني باشه ..
توي خانوماي ايراني بر حسب اقليم ايران، كم خوني خيلي شايعه است..
پيش چشم پزشك هم برو ..
بايد بيش از اينا مراقب سلامتيت باشه .. دارو فقط لحظه اي آرومت ميكنه اما مضراتش بيشتر از اون آرامشيه كه بهت ميده
اميدوارم هر چي زودتر بري پيش پزشك