یادش به خیر!!

شاید با اوضاع نیمه تعطیلی که اینجا داره یه پست جدید یه کم غیر معقول باشه ولی
یه دفعه ای به ذهنم خطور کرد که یه همچین پستی هم داشته باشیم.که هر چیزی که
از گذشته یادمون اومد رو توش بنویسم...

یادش به خیر او شب یلدایی رو که همه با هم
قرار گذاشتیم که توی فروم دور هم جمع بشیم

فكر بس پسنديده ايست

يادش به خير چه دوراني داشتيم اينجا

REZA*HAMAKI نوشته است:

فكر بس پسنديده ايست

يادش به خير چه دوراني داشتيم اينجا

ممنون واقعا یادش به خیر

امروز بابام ماهی خریده بود، یاد سبزی پلو با ماهی پختن شب عید نوید کردم
پستش توی آشپزخونه هست، اینقدم توضیح داده که خدا میدونه

یادش به خیر تو قصه های مرجان همه زندونی بودیم بعد که دلارام آزادمون
کرد توی آشپزخونه جشن گرفتیم

یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود_____دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

عنوان تاپیک رو که دیدم بلافاصله این شعره اومد توی ذهنم...ببخشید اگه بیربط به گذشته هاست!!

رسیدن به خیر...

یادش به خیر قبلاچقدر زود به زود پستهای جدید گم میشدن

سلامت باشی
بیا این شعر قشنگ رو بعنوان عیدی بگیر،بلکه چشم براه بودنت بی اجر نمونده باشه

ای دوست غم تو سر یه سر سوخت مرا ____ چون شمع به بزم درد افروخت مرا
من گریه و سوز دل نمی دانستم ____ استاد تغافل تو آموخت مرا

خیلی قشنگه ... توی دل اون شاعر بیچاره چی میگذشته!!

Arakadrish نوشته است:

سلامت باشی
بیا این شعر قشنگ رو بعنوان عیدی بگیر،بلکه چشم براه بودنت بی اجر نمونده باشه

ای دوست غم تو سر یه سر سوخت مرا ____ چون شمع به بزم درد افروخت مرا
من گریه و سوز دل نمی دانستم ____ استاد تغافل تو آموخت مرا

خیلی قشنگه ... توی دل اون شاعر بیچاره چی میگذشته!!

خب اگه عیدی برای منه دستت درد نکنه خیلی قشنگه...
تو همیشه استاد شعرای قشنگ خوندنی. یه عیدی دیگه هم بده مرتب سر بزن
احتمالا پسرای دیگه ببینن تو هم هستی دست از غرور و مرد بازی دراوردن بردارن و اونا هم بیان

janyMarjan نوشته است:

احتمالا پسرای دیگه ببینن تو هم هستی دست از غرور و مرد بازی دراوردن بردارن و اونا هم بیان

مرد بازی درآوردن رو خیلی قشنگ اومدی

با این همه سابقه زاغ چوب زنی و تیز بینی نمیدونم چرا حروف کیبورد از دستم در میرن!توی شعر بجای سر به سر نوشته بودم :سر یه سر!
یحتمل یا بخاطر فارسی نداشتن کلیدامه یا دستپاچگی حضور در جمع یاران!!

به نمایندگی از همه پسرای فروم که جاشون خالیه،باید عرض کنم:
طفلک پسرا یا رفتن زیر پرچم(خدمت سربازی)یا زیر بار زندگی مشترک کمرشون شکسته!
وگرنه از مرد جماعت احساساتی تر و رقیق القلب تر پیدا نمیشه!

Arakadrish نوشته است:

با این همه سابقه زاغ چوب زنی و تیز بینی نمیدونم چرا حروف کیبورد از دستم در میرن!توی شعر بجای سر به سر نوشته بودم :سر یه سر!
یحتمل یا بخاطر فارسی نداشتن کلیدامه یا دستپاچگی حضور در جمع یاران!!

به نمایندگی از همه پسرای فروم که جاشون خالیه،باید عرض کنم:
طفلک پسرا یا رفتن زیر پرچم(خدمت سربازی)یا زیر بار زندگی مشترک کمرشون شکسته!
وگرنه از مرد جماعت احساساتی تر و رقیق القلب تر پیدا نمیشه!

حالا عیدیت گوشه نداشته بید ایرادی نداره من قبول کردم.
ولی دیگه اون احساساتی بودن مرد جماعت رو نمیتونم به سادگی قبول کنم..تا بوده سخن
از سنگدلی و بی احساس بودن اونا بوده

یادش به خیر با این یکی چقدر پست فرستادم...!!!
حالا گاهی وقتا که برام باز میکنه خوبه یه سری باهاش بزنم

بله یادش بخیر

یادش به خیر رفته بودیم خواستگاری دختر بانو دلارام و آقای دکتر..
میلاد میگفت اگه شما دوتا وقتی رو که روی نوشتن این داستانها میگردید
رو میذاشتید برای درس خوندن دکتر شده بودید.