آواتـــــار

hobbelma7boob's brother نوشته است:

یه آقایی که دستشو گذاشته روی میز و به یه جا خیره شده

البته نمی دونم چرا شبیه ژاپنی ها می مونه.........

علی جون داره تو رو می بینه دیگه...

همین آقای ژاپنی می تونه با یه انگشتش تو رو بزنه زمین...

پس خیللی زورش زیاده
آرنواد نیست ؟؟
یه نفر که خیلی زور ارنولد رو داره

یه بچه گوگولی و لپ چشانی و عزیز در دونه ی بابا

ساراااا

آدم می خواد لپشو همچین گاز بگیییره...

ماشالا هزار ماشالا...

یه خانم که خیلی به مو هاش می نازه و فکر می کنه که خیلی مو هاش قشنگه

اییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییش.............

خیلی هم شبیه یکی از بازیگرای هندی می مونه

نکنه واقعا بازیگر هندیه هاااااااااااااااااااااان..........

meysam-r نوشته است:

همه آدم ها یه نقاب رو صورتشون هست که نقابشون رو قشنگتر از خودشون میسازن ...
این خانم نقابش رو زده کنار...

جالبه خودش زیبا تر هست

ميثم جان حالا من كه فعلا آواتورمو عوض كردم ولي هميشه همين طوره
آدما خودشون زيباتر از نقابشونن

یه کودک که دندونای جلوش مثل خرگوشه.............

البته میاد که دندونای خودش نباشه و یه پستونک باشه که این شکلیه.........

معصومیت

همچنان همون لپ كچوني قربونه اون گله سر پارچه اي قرمزش

یه نی نی خومشل...

ولی نمی دونم چرا از پستونکش حرصم می گیره...

یه خانوم خوشگل

وقتی نگاهش می کنی ............

نگاهش باهات حرف می زنه..........

نگاهش یه کتابه که هر چی می خونی باز برات می گه..............

تو یکی شیطون و تو یکی آروم...

تو یکی سیاه و تو یکی سفید...

...

دو تا عکس متضاد از یه نفر...

چقدر ما می تونیم تو موقعیتای مختلف فرق کنیم...

یه دختر که فکرهای زیادی تو سرش داره....

یه آقایی که ما نفهمیدیم این آقا دکتر یا مهندس یا معلم یا چیزه دیگه ای هست

hobbelma7boob's brother نوشته است:

یه آقایی که ما نفهمیدیم این آقا دکتر یا مهندس یا معلم یا چیزه دیگه ای هست

علی جون قبلا گفته بودم که این آقا کیه ولی خب دوباره میگم...

آقای شوکی ماتسویی ، رئیس سازمان جهانی کیوکوشین کاراته...

آقا سلام علیکم خوب هستید
بابا زود تر می گفتید گاوی گوسفندی چیزی سر می بریدیم
به قول سلمان الان یه کاراته می زنه نصف می شیم که

باز هم می گم.............

یه دختر لپ چشانی و خوشگل..........

و البته ناز دردونه ی بابا........

یک جیگمل عزیز بابا

پشت این نگاه غم انگیزش ، هزار تا حرف ناگفته داره...

مدیر کل یه کمپانی بزرگ

عشق

يه عشقي كه با چشاش داره بهم ميگه فردا رو بي خيال

ناز دختر عمو منتظر یه بستنیه