هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.


 
الرئيسيةالرئيسية  PortalPortal  جستجوجستجو  أحدث الصورأحدث الصور  ثبت نامثبت نام  ورود  

 

 نان نيکويي

اذهب الى الأسفل 
5 مشترك
نويسندهپيام
hobbelma7boob's brother
میزبان
میزبان
hobbelma7boob's brother


تعداد پستها : 288
Age : 35
Location : تهران
Registration date : 2008-01-22

نان نيکويي Empty
پستعنوان: نان نيکويي   نان نيکويي Icon_minitimeالإثنين يناير 28, 2008 7:42 am

به نام او که موسیقی کیهانی را عاشقانه می نوازد


كار پليدي كه انجام مي دهيم با ما مي ماند
و نيكي هايي كه انجام مي دهيم به ما باز ميگردند

اين داستان زني است كه برايتان نقل مي كنم:

پسر زن به سفر دوري رفته بود و ماه ها بود كه از او خبري نداشتند . بنابراين زن دعا ميكرد كه او سالم به خانه باز گردد . اين زن هر روز به تعداد اعضاء خانواده اش نان مي پخت و هميشه يك نان اضافه هم مي پخت و پشت پنجره مي گذاشت تا رهگذري گرسنه كه از آنجا مي گذشت نان را بر دارد . هر روز مردي گو‍ژ پشت از آنجا مي گذشت و نان را بر ميداشت و به جاي آنكه از او تشكر كند مي گفت: ((كار پليدي كه بكنيد با شما مي ماند و هر كار نيكي كه انجام دهيد به شما باز مي گردد .

اين ماجرا هر روز ادامه داشت تا اينكه زن از گفته هاي مرد گوژ پشت ناراحت و رنجيده شد . او به خود گفت : او نه تنها تشكر نمي كند بلكه هر روز اين جمله ها را به زبان مي آورد . نمي د انم منظورش چيست؟

يك روز كه زن از گفته هاي مرد گو‍ژ پشت كاملا به تنگ آمده بود تصميم گرفت از شر او خلاص شود بنابر اين نان او را زهر آلود كرد و آن را با دستهاي لرزان پشت پنجره گذاشت، اما ناگهان به خود گفت : اين چه كاري است كه ميكنم ؟ بلافاصله نان را برداشت و در تنور انداخت و نان ديگري براي مرد گوژ پشت پخت . مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف هاي معمول خود را تكرار كرد و به راه خود رفت.

آن شب در خانه پير زن به صدا در آمد . وقتي كه زن در را باز كرد ، فرزندش را ديد كه نحيف و خميده با لباسهايي پاره پشت در ايستاده بود او گرسنه ، تشنه و خسته بود در حالي كه به مادرش نگاه مي كرد ، گفت:

مادر اگر اين معجزه نشده بود نمي توانستم خودم را به شما برسانم . در چند فرسنگي اينجا چنان گرسنه و ضعيف شده بودم كه داشتم از هوش مي رفتم . ناگهان رهگذري گو‍ژ پشت را ديدم كه به سراغم آمد . او لقمه اي غذا خواستم و او يك نان به من داد و گفت (( اين تنها چيزي است كه من هر روز ميخورم امروز آن را به تو مي دهم زيرا كه تو بيش از من به آن احتياج داري .))

وقتي كه مادر اين ماجرا را شنيد رنگ از چهره اش پريد. به ياد آورد كه ابتدا نان زهر آلودي براي مرد گوژ پشت پخته بود و اگربه نداي وجدانش گوش نكرده بود و نان ديگري براي او نپخته بود ، فرزندش نان زهر آلود را مي خورد . به اين ترتيب بود كه آن زن معناي سخنان روزانه مرد گوژ پشت را دريافت:

هر كار پليدي كه انجام مي دهيم با ما مي ماند
و نيكي هايي كه انجام مي دهيم به ما باز ميگردند
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
magnoon diab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
magnoon diab


تعداد پستها : 7074
Age : 659
Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...!
Registration date : 2007-12-05

نان نيکويي Empty
پستعنوان: رد: نان نيکويي   نان نيکويي Icon_minitimeالإثنين يناير 28, 2008 7:50 am

خیلی قشنگ بود
ممنون علی جان
یه حالتی شبیه ضرب المثلل قدیمی خودمونه چاه مکن بر کسی اول خودت دوم کسی
به نظر من کاش آدما فقط برای یه دقیقه به ندای وجدانشون توجه می کردم
دیگه اونوقت دنیا گلستون گلستون بود
راستی علی اگه بازم این دادستان های قشنگ رو داری برامون بفرست پندآموزه

متشکرم

موفق باشی

مجنون دیاب farao farao farao farao
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
hobbelma7boob's brother
میزبان
میزبان
hobbelma7boob's brother


تعداد پستها : 288
Age : 35
Location : تهران
Registration date : 2008-01-22

نان نيکويي Empty
پستعنوان: رد: نان نيکويي   نان نيکويي Icon_minitimeالإثنين يناير 28, 2008 7:57 am

magnoon diab نوشته است:
خیلی قشنگ بود
ممنون علی جان
یه حالتی شبیه ضرب المثلل قدیمی خودمونه چاه مکن بر کسی اول خودت دوم کسی
به نظر من کاش آدما فقط برای یه دقیقه به ندای وجدانشون توجه می کردم
دیگه اونوقت دنیا گلستون گلستون بود
راستی علی اگه بازم این دادستان های قشنگ رو داری برامون بفرست پندآموزه

متشکرم

موفق باشی

مجنون دیاب farao farao farao farao

با سلام به آقای مجنون دیاب. خیلی از شما ممنونم بخاطر این علاقه ای که به این داستان نشون دادید. بر روی چشم حتما اگر باز هم از این داستان های پند آموز پیدا کردم دریغ نمی کنم و در forum می زارم. Smile
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
nAvId
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
nAvId


تعداد پستها : 2240
Age : 36
Location : همه جاي ايران سراي من است
Registration date : 2007-12-04

نان نيکويي Empty
پستعنوان: رد: نان نيکويي   نان نيکويي Icon_minitimeالإثنين يناير 28, 2008 8:03 am

مممممممم

واقعا عالی بود ...

پند آموز ... Smile
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
ليلا
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
ليلا


تعداد پستها : 1095
Registration date : 2007-12-21

نان نيکويي Empty
پستعنوان: رد: نان نيکويي   نان نيکويي Icon_minitimeالإثنين يناير 28, 2008 8:13 am

اولندش که داستان جالب و پند آموزی بود ... دستتون درد نکنه





اما من تا حالا فکر میکردم مجنون دیاب یه خانومه scratch Rolling Eyes
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
nAvId
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
nAvId


تعداد پستها : 2240
Age : 36
Location : همه جاي ايران سراي من است
Registration date : 2007-12-04

نان نيکويي Empty
پستعنوان: رد: نان نيکويي   نان نيکويي Icon_minitimeالإثنين يناير 28, 2008 8:17 am

Laughing


بابا مجنون دیاب همون محبوبه ست دیگه ..

Laughing

محبوبه جان اسمت رو عوض کن ... Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
ليلا
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
ليلا


تعداد پستها : 1095
Registration date : 2007-12-21

نان نيکويي Empty
پستعنوان: رد: نان نيکويي   نان نيکويي Icon_minitimeالإثنين يناير 28, 2008 8:23 am

منم میدونم اسمش محبوبس Rolling Eyes
ولی این داداش علی آقا(( گمونم)) گفت آقای مجنون دیاب... Rolling Eyes
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
hobbelma7boob's brother
میزبان
میزبان
hobbelma7boob's brother


تعداد پستها : 288
Age : 35
Location : تهران
Registration date : 2008-01-22

نان نيکويي Empty
پستعنوان: رد: نان نيکويي   نان نيکويي Icon_minitimeالإثنين يناير 28, 2008 8:27 am

من خیلی از خانم مجنون دیاب(محبوبه خانم) عذر می خوام من اصلا فکر نمیکردم ایشون دختر باشن. از تمام دوستانی هم که محبت کردن و گفتن که ایشون دختر هستن تشکر می کنم. pale Embarassed
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ليلا
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
ليلا


تعداد پستها : 1095
Registration date : 2007-12-21

نان نيکويي Empty
پستعنوان: رد: نان نيکويي   نان نيکويي Icon_minitimeالإثنين يناير 28, 2008 8:35 am

خواهش میکنم


قابلی نداشت Smile
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
s@ba
مشتاق
مشتاق
s@ba


تعداد پستها : 700
Location : تهران
Registration date : 2008-01-09

نان نيکويي Empty
پستعنوان: رد: نان نيکويي   نان نيکويي Icon_minitimeالإثنين يناير 28, 2008 10:01 am

خیلی ممنون آقا علی

ولی اگه ما آدما می دونستیم که این بدیها یه روز به خودمون برمی گرده هیچ وقت این بدیها رو نمی کردیم
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
magnoon diab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
magnoon diab


تعداد پستها : 7074
Age : 659
Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...!
Registration date : 2007-12-05

نان نيکويي Empty
پستعنوان: رد: نان نيکويي   نان نيکويي Icon_minitimeالإثنين يناير 28, 2008 4:46 pm

نه علی جان ناراحت نشو
تو اولین کسی نیستی خیال می کنی من پسرم شاید حق با نوید باشه باید برم اسمو عوض کنم
بزارم مجنونه دیاب
فقط یه لطفی بکن بازم برامون از اون داستان های قشنگت بزار
ازت ممنون می شم

موفق باشی
مجنون دیاب farao farao farao farao

hobbelma7boob's brother نوشته است:
من خیلی از خانم مجنون دیاب(محبوبه خانم) عذر می خوام من اصلا فکر نمیکردم ایشون دختر باشن. از تمام دوستانی هم که محبت کردن و گفتن که ایشون دختر هستن تشکر می کنم. pale Embarassed
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
نان نيکويي
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: علمی و ادبی :: داستان و داستان نویسی-
پرش به: