استفتا با شعر و پاسخ شعري یک مرجع تقلید
آن چه در زير ميآيد استفتايي است درباره حکم سيگار که شخصي از محضر عالم فرزانه حضرت آيتالله العظمي مکارم شيرازي ـ ادام الله ظله الوارف ـ به صورت شعر پرسيدهاند و حضرت استاد هم پاسخ اين استفتاء شعري را با شعري زيباتر جواب دادهاند. شايد براي شما هم خواندن آن جذاب باشد.
استفتا درباره حكم سيگار
ضمن عرض سلام به محضر مبارك فاضل و دانشمند و فقيه و مجتهد زمان، حضرت آيتاللّه العظمى مكارم شيرازى، از جهت كسب آگاهى و اعلام نظر، سروده زير تقديم مىگردد.
غلامحسين توانا از كرمانشاه
آيتاللّه مكارم، اى فقيه نيك نام
اى همه عزّ و كمال و رفعت و جاه و مقام
اى سراپا علم و عرفان، زاهد عصر و زمان
وى همه نورت كلام و وى همه نغزت پيام!
مكتب اسلام دارد چون تو مردى سرفراز
فاضل و عادل به گيتى، حاذق فقه و كلام
متن «تفسير نمونه» منحصر شد در جهان
آفرين بر ذوق و طبع و مرحبا بر آن مرام
هر پيامش بى نظير و هر بيانش دلپذير
متنِ شيرين و روانش دل برد از خاص و عام!
ضمن تقديم ارادت زان سپس، عرض سلام
محضر آن پاك مرد گوهر فرخنده نام
آنچه اكنون گشته سنگين، حلّ اين معضل بود
اين گِره بگشاى و واكن باب رحمت روى عام
نيك دانى آنچه دارد بهر انسان ها ضرر
طبق فتواى فقيهان مصرفش باشد حرام
مصرف «سيگار» دارد بس ضررها را ز پى
گر ندارد آن زيانى، پس ضرر باشد كدام؟
اين سموم بس كشنده روز و شب بيع و شرا
مى شود اينجا و آنجا با كمال اهتمام
فرض آنكه عايداتش باشد از انجم فزون
مى نيارزد آنچه دارد مرگ و بيمارى مدام!
مى نيارزد تا كه انسان جان خود سازد فدا
عقل سالم كى پسندد اين غُل و زنجير و دام؟
اين چنين چيزى كه دارد پاى تا سر شور و شر
از چه حاضر گشته دولت بهر توزيعش مدام؟
ساليانه صدهزاران مرده اند از اين طريق
اين ستم، گر نيست نقمت، پس چه بايد داد نام
چيست فتواى شما در محو اين «امّ الفساد»؟
يا چه دستورى نمايد منع آن را تا قيام؟
اى فقيه بافضيلت! رأى خود كن آشكار
هر كه گردد روسياه و يا كه گردد شادكام!
طول عمرت خواهم از درگاه حَىِّ لايزال
در سلامت پايدار و در سعادت مستدام!
پاسخ استفتاء
جناب آقاى توانا
مى كنم با نام حق آغاز، اكنون اين كلام
مى فرستم بر جنابت صد درود و صد سلام!
نامه ات خواندم كه بد از هر نظر «فصل الكلام»
دلنشين و جامع و زيبا و جالب خوب و تام
از محبتها و ابراز ارادتهاى ناب
گشته ام ممنون و دارم از برايت يك پيام:
راست گفتى، مصرف «سيگار» دارد صد ضرر
بهر شيطان شد سلاح و بهر ديوان، هست دام!
شعله اى از نار دوزخ، آتشى از قهر ربّ
در فسادش شك نكن از مذهب خيرالانام!
آن كه دل بندد به اين «امّ الخبائث» در جهان
از حقيقت دور باشد، در طريقت هست خام!
گر بخواهى همچو «مِىْ» نامش بنه «امّ الفساد»
اين به شكل «دود» باشد وان يكى «زهرى» به جام
گر بزرگى از بزرگان جايزش بشمرده است
بر بنى آدم خطا ممكن بُوَد از خاصّ و عام!
آنچه گفتم يك اشارت بود در اين مسأله
عاقلان را يك اشارت هست كافى، والسّلام!