| پيامبر و ديوانه | |
|
|
نويسنده | پيام |
---|
Assal عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1476 Age : 35 Location : تهران Registration date : 2007-12-19
| عنوان: پيامبر و ديوانه السبت فبراير 02, 2008 9:23 pm | |
| آنگاه یکی از داوران شهر به پا خواست و گفت با ما از جرم و جنایت بگو .
و او در پاسخ گفت : هر گاه که روح تو بر باد سر گردان شود ، ان گاه ا است که تنها و بی یاور ، به دیگران آزار می رسانی ،و نیز به خویشتن .... واین را هم بدانید ، هر چند این سخن بر دلتان گرانی کند : کشته هم از برای کشته شدن خود پاسخ گوست، و دزد زده هم از برای دزد زدگی خود بی تقصر نیست. راستکاران از خطای نابکاران بری نیستند، و پاک دستان دست شان به گناه نا پاکان آلوده است. آری ، ای بسا آسب رسان که از اسیب دیده ستم کشیده اشت ، و ای بسا بیشتر که محکومان بار گناه بی گناهان و آسودگهن را به گردن گرفته اند ... هر گاه یکی از شما بخواهد زن بی وفایی را به داوری بکشاند ، او را باید که دل شوهر آن زن را هم در ترازوی بگذلرد و روحش را بیازماید. وان که می خواهد تجاور کننده را تازیانه بزند به درون روح تجاوز دیده هم نگاهی بیندازد. ... و راستی را، خواهد دید که ریشه های خوب و ریشه های بد ، بارور و نابارور در دل خواموش زمین به هم پیچیده اند ... و شما ای دادران که می خواهید دادر باشید ، چیست کیفر شما از برای ان کس که تنی را می کشد اما روح خود اورا دیگران کشنه اند؟ برگزیده ای از کتاب "پیامبر و دیوانه" | |
|
| |
nAvId عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2240 Age : 36 Location : همه جاي ايران سراي من است Registration date : 2007-12-04
| عنوان: رد: پيامبر و ديوانه الأحد فبراير 03, 2008 6:59 pm | |
| وااااااي ... ازت ممنونم عسل جان ... من خيلي از جبران خليل جبران خوشم مياد ... همين کتاب اون رو هم دارم ... خيلي قشنگه ... مخصوصا از اون بخشش خوشم اومد که ميترا مياد و از عشق ميپرسه ... ! باز هم ازت ممنونم عسل عزيز ... من رو مشتاقم کردي که تايپ کنم همه رو ... عشق
در آن هنگام ميترا به او گفت : در باره عشق با ما سخن بگو !
سر خود را بلند کرد و نگاه محبت آميزي به مردم انداخت .
همگي ساکت شدند . آنگاه با صدايي بلند گفت : هر گاه عشق به سوي شما اشاره کند ، از او پيروي کنيد ، هر چند که راه هايش دشوار و پر نشيب باشد. اگر شما را با بالهايش در آغوش بگيرد ، از او پيروي کنيد ، هر چند شمشيري که در ميان پرهايش نهفته است بر شما زخم وارد سازد . اگر عشق با شما سخن گويد ، او را باور کنيد ، هر چند صدايش روياهايتان را آشفته سازد . و مانند باد شمال (سرد)ي که بوستان را بر آشوبد زيرا هرگاه عشق به شما رهايي بخشد ، به صليبتان ميکشد . و همان دم که شما را رشد دهد ، شاخه هاي خشکتان را هرس ميکند . و همان دم که به سوي بلندترين درخت زندگيتان ميخزد و شاخه هاي لرزان نازکش را در برابر خورشيد در آغوش ميگيرد ، به ريشه هاي چسبيده در خاک نيز ميخزد و آن را در آرامش شب به اهتزاز در مي آورد .
عشق ، شما را همچون يک دسته گندم در آغوش ميکشد . آنگاه شما را ميکوبد تا از پوسته در آييد و عريان شويد . و در غربال ميکشد تا رهايي يابيد . و آسيابتان ميکند تا مانند برف سفيد شويد . و با اشکهايش خميرتان ميکند تا نرم شويد . آنگاه شما را به آتش مقدس خود ميسپارد ، تا نان مقدس و آسماني شويد .
عشق ، اين کارها را با شما ميکند تا اسرار دلهايتان را درک کنيد ، و با اين ادراک پاره اي از قلب زندگي گرديد .
اما اگر بيمناک شويد و تلاشتان در عشق تنها براي آسايش و لذت محدود باشد ، پس بهتر است برهنگي تان را بپوشانيد ، و از خرمنگاه عشق بيرون آييد ، و وارد جهاني شويد که همچنان بخنديد ، اما نه با همه خنده هايتان . و بگرييد ، اما نه با همه اشک هايتان .
عشق چيزي جز خودش نميدهد و چيزي جز از خود نمي ستاند . عشق چيزي ندارد و نميخواهد از آنِ ديگري باشد ، زيرا به خود بسنده است .
اما شما ! هرگاه عاشق شويد ، مگوييد : «خداوند در قلب ماست .» بلکه بهتر آن است که بگوييد : «ما در قلب خداييم .» و هرگز گمان مبريد که ميتوانيد بر عشق چيره شويد ، زيرا اگر محبت در شما شايستگي بيند ، بر راهتان چيره ميشود . عشق ، خواسته اي جز به کمال رساندن خويش ندارد .
اما چون عاشق شويد ، خواسته هايي ويژه بايد داشته باشيد ، خواسته هايتان چنين بايد : آب شويد و همچون جويباري جوشان بر گوش شب نغمه سر دهيد و در آخرين پيچش مهر ، از اندوه خبر دهيد . ادراک حقيقي شما در سوداي دل عاشقانه زخم ميزند ، و خونتان با خرسندي سرازير مي گردد . با قلبي بالدار در هنگام سحر بيدار شويد و براي روز عاشقي سپاس گوييد . به هنگام نيمروز آسوده باشيد و با خويشتن مناجات کنيد و شامگاه با سپاس به خانه بازگرديد آنگاه براي معشوق از ته دل نيايش کنيد و سروده ستايش را بر لب هايتان نقش بنديد و بخوابيد ! باز هم ازت ممنونم عسل جان ... | |
|
| |
Assal عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1476 Age : 35 Location : تهران Registration date : 2007-12-19
| عنوان: رد: پيامبر و ديوانه الأحد فبراير 03, 2008 7:13 pm | |
| خواهش می کنم نوید جان... ازت ممنونم بابت این متن قشنگی که گذاشتی... خواهش می کنم نوید جان... بارم ازت ممنونم نوید عزیز.... خواهش می کنم نوید جان... و بازم ممنونم ازت نوید جان... | |
|
| |
nAvId عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2240 Age : 36 Location : همه جاي ايران سراي من است Registration date : 2007-12-04
| |
| |
Assal عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1476 Age : 35 Location : تهران Registration date : 2007-12-19
| عنوان: رد: پيامبر و ديوانه الأحد فبراير 03, 2008 7:52 pm | |
| | |
|
| |
h@sti میزبان
تعداد پستها : 426 Location : تهران Registration date : 2008-01-09
| عنوان: رد: پيامبر و ديوانه الإثنين فبراير 04, 2008 7:21 pm | |
| ممنون بچه ها قشنگ بودن اما ......... عشق زمانی با ارزش که هم دو طرفه باشه هم آسمونی وپاک تو این زمانه که ارزش فداکاری رو داره...... ]ببینم شما دوتا اینجا هم دست از کل کل بر نمیدارین .......... بابا مثلا موضوع احساسیه........ | |
|
| |
nAvId عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2240 Age : 36 Location : همه جاي ايران سراي من است Registration date : 2007-12-04
| عنوان: رد: پيامبر و ديوانه الإثنين فبراير 04, 2008 9:28 pm | |
| باز هم با تشکر از عسل جان که ما رو سر ذوق آورد کل کتاب رو تایپ کنم ... عقل و عشق
ميترا دوباره به او گفت : درباره عقل و عشق با ما سخن بگو ! پاسخ داد و گفت : در اغلب اوقات روح شما صحنه نبردي ميشود که عقل و ادراک و هوا ها و شهوت هايتان در آنجا با يکديگر ميستيزند . اما من دوست دارم صلح و آرامش را در روحتان برقرار سازم و ناسازگاريتان را به سازگاري و همنوايي مبدل سازم . اما چگونه ميتوانم چنين کاري را انجام دهم ؟ مگر آنکه صلح را در جانتان برقرار سازيد و يکديگر را دوست بداريد . عقل و عشق سکان و بادبان روح اند و در درياي جهان در حال حرکتند . اگر سکان بشکند ، يا بادبان پاره شود ، کشتي جان ديگر نميتواند به راه خود ادامه دهد بلکه گرفتار امواج ميشود تا اينکه شما را در جزيره اي در وسط دريا بيندازد . اگر عقل بر بدن چيره شود ، هواهاي نفساني را در بند ميکشد . وگر نه هواها بصورت آتشي شعله ور در مي آيد و خود نيز فاني ميشود . پس بگذاريد جانتان بوسيله عقلتان از هواها فراتر رود تا به جايي رسد که شادمان شويد و دلتان وسعت يابد . بگذاريد عقلتان راهنما و راهبر هواهايتان باشد تا هر روز و پس از مرگ هوا ها دوباره زنده شوند . همچون ققنوس از خاکستر بيرون آيند و پرواز کنند . از شما ميخواهم عقل و عشق را گرامي بداريد زيرا ميان دو ميهمان نبايد فرق بگذاريد . و اگر از يکي بيشتر از ديگري مهمان نوازي کنيد ، دوستي و اعتماد هر دو را از دست ميدهيد . هر گاه در ميا ن تپه هاي زيبا و در زير سايه ها بنشينيد و با آرامش و صفاي مرغزار ها و دشت ها سهيم شويد ، در دل بگوييد : «خداوند در عقل آرميده است .» و چون طوفان شود و بادها درختان جنگل را به لرزه در آورد و تندر و آذرخش از شکوه و عظمت آسمان خبر دهند ، با هيبت در دل بگوييد : «خداوند در خواهش ها در حال حرکت است .» و از آنجا که شما دمي از روح خدا و برگي در جنگل او هستيد ، پس بايد در عقل بياراميد و در خواهش ها به حرکت در آييد ! | |
|
| |
nAvId عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2240 Age : 36 Location : همه جاي ايران سراي من است Registration date : 2007-12-04
| عنوان: رد: پيامبر و ديوانه الإثنين أبريل 14, 2008 2:14 pm | |
| دوستي
آنگاه جواني به او گفت : درباره دوستي با ما سخن بگو ! پاسخ داد و گفت : دوست شما برآورنده نياز شماست . او کشتزاري است که با عشق در آن مي کاريد و با سپاس از آن برداشت مي کنيد . او سفره و آتشداني است که به هنگام گرسنگي و براي گرم شدن به سوي او مي رويد . هر گاه دوست افکارش را براي شما بنماياند ، از نفي آن مهراسيد يا اثبات آن را دردل نگه مداريد . زيرا کوه نزد کوه نورد بزرگتر و بهتر آشکار ميشود تا اينکه آنرا از دشتي دور ببيند . اگر دوست شما سخن نگويد ، دلت براي شنيدن آواي درونش قطع نميگردد . زيرا دوستي در آشکار کردن تمام انديشه ها و خواسته ها و آرزو ها نيازمند سخن گفتن با الفاظ نيست . اگر از دوست جدا شويد اندوهگين نباشيد زيرا عشق شما نسبت به او بيش از خود او است . و شايد در فراق او بتوانيد با چشم پر مهرتان او را بهتر ببينيد . در دوستي هيچ خواسته اي نمي يابيد جز آنکه در اعماق درونتان ژرف تر باشيد . زيرا عشق بدون آرزو چاره اي جز پرده افکندن از اسرارش ندارد و اين عشق نيست بلکه توري است که در درياي زندگي افکنده مي شود و آنچه سود آور نيست را در دام مي اندازد . آنچه بهترين است به دوست بدهيد . و بهتر است جزيره هاي زندگي تان را بشناسيد و بهتر است سيلاب هايش را به او نشان دهيد . مگر از او چه ميخواهيد ؟ و چرا به دنبالش ميرويد تا اندکي با او سپري کنيد ؟ بهتر است دنبال دوستي باشيد که روزها و شبهايتان را زنده کند زيرا او به تنهايي ميتواند نيازتان را برآورده سازد و نه براي پر کردن اوقات فراغتتان . بگذاريد شادي و لذت هايتان بالاتر از شيريني دوستي باشد . زيرا درون آدمي ، صبح خود را در قطره هاي ريز شبنم مي يابد پس آنگاه زنده ميشود و نيروي خود را باز مي يابد . | |
|
| |
yasamiin عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2958 Age : 37 Location : *ايران*تهران*خاكم*وطنم*.-~*¨¨`*~-.¸,.-~*¨¨`*~-.¸ Registration date : 2007-12-18
| عنوان: رد: پيامبر و ديوانه الإثنين أبريل 14, 2008 2:39 pm | |
| وااااااااااااي مرسي نويد و عسل عزيز.... من اين كتاب رو دبيرستان بودم خوندم خيلي قشنگه با نوشته هاي نويد ياد اون موقع افتادم...
اين مطلب آخرين بار توسط yasamiin در الإثنين أبريل 14, 2008 2:47 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است. | |
|
| |
yasamiin عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2958 Age : 37 Location : *ايران*تهران*خاكم*وطنم*.-~*¨¨`*~-.¸,.-~*¨¨`*~-.¸ Registration date : 2007-12-18
| عنوان: رد: پيامبر و ديوانه الإثنين أبريل 14, 2008 2:43 pm | |
| كتاب نامه هاي عاشقانه يك پيامبر از جبران خليل جبران به اقتباس پائلو كوئليو هم خيلي قشنگه... گير آوردين حتما بخونين | |
|
| |
nAvId عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2240 Age : 36 Location : همه جاي ايران سراي من است Registration date : 2007-12-04
| عنوان: رد: پيامبر و ديوانه الإثنين أبريل 14, 2008 4:08 pm | |
| خواهش میکنم یاسمین جان ... من هم خیلی این کتاب رو دوست دارم ... چندین بار خوندمش ... | |
|
| |
| پيامبر و ديوانه | |
|