دو نفر از تفنگ خالي مي ترسند/ضربالمثلهاي فراموش شده ايراني 1
این ها ضربالمثلهايي است كه در حال حاضر كمتر در جامعه مورد استفاده قرار ميگيرد.
حرف آ
* آدم بي اولاد پادشاه بيغم است.
* آدم تنبل عقل چهار وزير را دارد : بيكارهها و تنبلها بجز حرف زدن و نصيحت دادن به ديگران وظيفهاي ندارند.
* آدم و يك آه و دم
* آسوده كسي كه خر ندارد (از كاه و جوش خبر ندارد):معادل هركه بامش بيش برفش بيشتر.
* آنقدر چريدي كو دمبهات: از آنهنه تلاش و زحمت چه سودي بردي، از آنچه ادعا ميكني چيزي نمي بينم.
* آنقدر سمن است كه ياسمن پيدا نيست: در ميان ديگران چيزي به حساب نميآيد، قطرهاي است در ميان دريا.
* آنها دو نفر بودند همراه، ما صد نفر بوديم تنها اتحاد و اتفاق عامل موفقيت در پيشرفت امور است. يك دست بيصداست.
حرف الف
* ابليس كي گذاشت كه ما بندگي كنيم اشاره به اشخاص مزاحم و پررويي است كه مانع كار و زندگي ميشوند.
* اجاره نشين خوشنشين است. هرجا را خوشتر ديد همانجا برايش بهتر است. معادل اين خر نشد خر ديگر.
* اجل برگشته مي ميرد نه بيمار سخت :تصورات و نتيجهگيريهاي ما از مسايل زندگي نميتواند قاطعيت داشته باشد
* ارث خرس به كفتار ميرسد بدي جانشين بدكارهاي شدن، به جاي بد بدتري آمد.
* از تفنگ خالي دو نفر ميترسند يكي كسي كه تفنگ را در دست دارد و ديگري كسي كه تفنگ به سوي او نشانه رفته.
* از دبه كسي ضرر نديده چانه زدن پس از طي كردن. بعد از عهدشكني يا بهم زدن معامله استعمال ميشود.
* از دور دل مي برد و از نزديك زهره را :نمايي زيبا و منظرهاي خوش ولي پوچ و فريبنده داشتن. همانند: آواز دهل شنيدن از دور خوش است.
* از ريش برداشتن و به سبيل چسباندن: خراب كردن جاي آبادي جهت آبادي جاي ديگر.
* از زمين به اسمان نمي بارد: معادل: بزرگ و كوچكي گفتن.
* از مردي تا نامردي يك قدم است: به مجرد غفلت از راه و روش انساني و جوانمردي كوره راه بدنامي و نامردي آغاز ميشود.
* اسب را گم كردن و پي نعلش گشتن: اصل مطلبي را گذاشتن و دنبال حواشي آن رفتن.
* اگر پدرش را نديده بود ادعاي پادشاهي ميكرد: با آنكه از خانواده چندان متشخصي نيست دست از تكبر خود برنمي دارد.
* اگر خالهام ريش داشت آقاداييم بود :در جواب كسي كه خيلي اگر و كاشكي ميكند. معادل: اگر را با مگر تزويج كردند/ از ايشان بچهاي شد كاشكي نام.
* اگر دير آمدم شير آمدم .هرچند تاخير دارم ولي در انجام كار موفق بودهام.
* اگر گوشت يكديگر را بخورند، استخوانش را پيش غريبه نمياندازند:
* اگر مهمان يكي باشد ميزبان گاو ميكشد: اگر توقع در حد مقدورات انسان باشد پذيرفتني است.
* انگور خوب نصيب شغال ميشود: معمولا چيزهاي خوب و پسنديده به دست افراد ناباب و ناسزاوار ميافتد.
ادامه دارد...