هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.


 
الرئيسيةالرئيسية  PortalPortal  جستجوجستجو  أحدث الصورأحدث الصور  ثبت نامثبت نام  ورود  

 

 برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان

اذهب الى الأسفل 
+8
HeLena
s@ba
دلارام
meysam-r
بهاره
amin
الهام
Assal
12 مشترك
نويسندهپيام
Assal
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Assal


تعداد پستها : 1476
Age : 35
Location : تهران
Registration date : 2007-12-19

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالأحد فبراير 03, 2008 8:20 pm

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي ايران

بدون شرح !



قيصر (مسعود كيميايي)

قيصر (بهروز وثوقي) : احترامت واجبه خان دايي ، اما حرف از مردي و مردونگي نزن كه حالم به هم مي‌خوره ... سه دفعه كه آفتاب بيفته روي اون ديوار ، مردم يادشون مي‌ره كه ما چي بوديم و چي كرديم ، خان دايي ...



مادر (علي حاتمي)

محمدابراهيم (محمدعلي كشاورز) : خورشيد دم غروب ، آفتاب صلات ظهر نمي‌شه ، مهتابيش اضطراريه ، دوساعته باتريش سه‌ست ، بذارين حال كنه اين دماي آخر ، حال و وضع ترنجبين بانو عينهو وقت اضافيه بازيه فيناله ، آجيل مشگل گشاشم پنالتيه ، گيرم اينجور وجودا ، موتورشون رولز رويسه ، تخته گازم نرفتن سربالايي زندگي رو ، دينامشون هم وصله به برق توكل ، اينه كه حكمتش پنالتيه ، يه شوت سنگين گله ، گلشم تاج گله !



قرمز (فريدون جيراني)

ناصر ملك (محمدرضا فروتن) : بازم مي‌زنمش حاج آقا ... زني كه با مرداي غريبه بگو بخند راه بندازه ... جلوي مرداي غريبه رژه بره ... نيششو واكنه ... حقشه كتك بخوره ...



اعتراض (مسعود كيميايي)

اميرعلي (داريوش ارجمند) :‌ اين دفعه مثل هميشه نيست ، گوشاتو باز كن ... فقط يه دفعه بياي تو حرفم ، جنازه‌تم پشيمون مي‌شه ... به رديف از اول مي‌گم ...



آدم برفي (داوود ميرباقري)

اسي (داريوش ارجمند) : مارك كجايي ؟

عباس (اكبر عبدي) : حول و حوش نواب .

اسي : نوابت هم خوبه آق كمال ، خوش اومدي .

عباس : اسمم عباسه ، فاميليمم خاكپوره .

اسي : اسمت مراد ماست ، فاميليت مرام ما .



كمال الملك (علي حاتمي)

عضدالملك (هوشنگ بهشتي) : ان شاالله كه سال آينده اين باغبان پير خدمتگزار ، توفيق تقديم نهال بومندي ديگري داشته باشد .

ناصرالدين شاه (عزت الله انتظامي) : اميدوار نباش ، مدرسه‌ي هنر مزرعه‌ي بلال نيست آقا ، كه هر سال محصول بهتري داشته باشد . در كواكب آسمان هم يكي مي‌شود ستاره‌ي درخشان ، الباقي سوسو مي‌زنند .



گوزنها (مسعود كيميايي)

سيدرسول (بهروز وثوقي) : دستت رو من بلند نشه ... من مي‌گم نوكرتم ، غلومتم ... اصغر ، مردي گفتن ، نامردي گفتن ، من خيلي پاي تو وايسادم . يادت هست ؟



كندو (فريدون گله)

ابي (بهروز وثوقي) :‌ اينجا خونه‌ي آخره ... همه اينجان ... غربتي‌هاي كوچه‌ي مهران ، بستني فروش قديمي ... آقاحسيني ، من حكت رو مي خونم .



باران (مجيد مجيدي)

لطيف (حسين عابديني) : بابا چي كار مي‌كني ؟ اون سنگينه ! پشت كن ، پشت كن ، خم شو ، يه كم عقب بيا ... چند روز بار بكشي عادت مي كني ، اونوقت از قاطر هم بهتر مي‌توني بار ببري .



آژانس شيشه‌اي (ابراهيم حاتمي كيا)

سلحشور (رضا كيانيان) : دوره‌ات گذشته مربي !



سوته دلان (علي حاتمي)

حبيب ظروفچي (جمشيد مشايخي) : تنگ دوغ تراش ، ساده ، الوار ، مختلط ، بيست تا ... وزيري ، دوري ، دوازده تا ... ورشو مغز سفيد ، چهار تا ... حاج ممد حسني ، چهار تا ... گلدون دهنه اژدري ، بيست و پنج تا ... ميرزا خوري ، دوسكومي ، خنچه ، فرش كرمان زمينه لاكي ، قاب قرآني سه و چهار ، دوازده تخته ...



سگ كشي (بهرام بيضايي)

گلرخ كمالي (مژده شمسايي) : با زخم بايد ساخت ؛ طول مي‌كشه ولي خوب مي‌شه !



كمال الملك (علي حاتمي)

كامران ميرزا (پرويز پورحسيني) : رحم كنيد قبله‌ي عالم ... اگر ميا جهان گشاي شاه بابا به گرفتن تاج و تخت امپراتور روس تعلق يافته ، با اشارت ابرو به جان نثار بفرماييد تا غلام پيشكش كند . تيغي كه به كمر امير حربتان بسته‌ايد شمشير عباس ميرزاست .

ناصرالدين شاه (عزت الله انتظامي) : خاك بر سرت حاكم تهران ! الحق اين لطفي كه به تو شد ، توهيني بود به عباس ميرزا .



بوي پيراهن يوسف (ابراهيم حاتمي كيا)

دايي غفور (علي نصيريان) : من اين حرفا رو چرا بايد اينجا بگم يوسف ... مني كه مي‌دونم اينجا نيستي ... خودتو به من نشون بده ، تو كجايي ؟ تو شكم كوسه ؟ من با اين دل چه كنم ؟ ديگه وقتش شده كه بزنم تو گوشت !



شير سنگي (مسعود جعفري جوزاني)

نامدار خان (عزت الله انتظامي) : زمانه نو شده ... اما اين مردم نمي‌فهمن .



گاوخوني (بهروز افخمي)

راوي (بهرام رادان) : بابا ! راس مي‌گن كه مادر از دست تو دق كرد و مرد ؟

پدر (عزت الله انتظامي) : نه . من از دست مادرت دق كردم .

راوي : ولي وقتي كه تو مردي مادرم زنده نبود .

پدر : زنده نبود ، ولي من هر شب خوابشو مي‌ديدم .

رواي : منم هر شب خواب تو رو مي‌بينم .

پدر : پس بپا دق نكني .



هامون (داريوش مهرجويي)

حميد هامون (خسرو شكيبايي) : اين زن ، اين زن سهم منه ، حق منه ، عشق منه ، طلاق نمي‌دم ...



شير سنگي (مسعود جعفري جوزاني)

نامدار خان (عزت الله انتظامي) : ها عليار ... وقتي مردي مي‌دم بالاي قبرت يه شيرسنگي بذارن .



دندان مار ( مسعود كيميايي)

آقا جلال (جلال مقدم) : مي‌خواي برات خوانساري بذارم ؟ اينورش مرضيه‌اس ، اينورش ... بازم بنانه ، خوبه ، خيلي خوبه ، بنان خيلي خوبه .



مارمولك (كمال تبريزي)

رضا (پرويز پرستويي) : تو عزيز دلمي دل انگيز ... اگر اسلام دست و بال ما را نبسته بود .



حسن كچل (علي حاتمي)

صداي شهر فرنگي (مرتضا احمدي) : ... شبا مهتابي بود ، روزا آفتابي بود ، حالي بود حالي بود ، نوني بود آبي بود ، نون گندم مال مردم اگه بود ، نمي‌رفت از گلو پايين به خدا ... قصه‌اي بود ، قصه‌ي كك به تنور ، نوش آفرين ، حسين كرد ، حسن كچل .



عروس آتش (خسرو سينايي)

فرهان (حميد فرخ‌نژاد) : از امروز اگه ببينم كسي پشت سر اين دختر دري وري بگه و از اين حرفاي خاله زنكي بزنه ... دهنشو كاه گل مي‌گيرم .
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
الهام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
الهام


تعداد پستها : 2828
Age : 35
Location : ایـــــران
Registration date : 2007-12-02

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالأحد فبراير 03, 2008 8:30 pm

عسل عزیزم ممنون بابت مطلب جالبت I love you

من از دیالوگ فیلم سگ کشی خوشم اومد....
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://toradoostdaram.blogfa.com
amin
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
amin


تعداد پستها : 2691
Registration date : 2007-12-02

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالإثنين فبراير 04, 2008 2:53 pm

عسل جان ممنون
ولی تو این خیلی از این فیلما که نوشتی دیالوگای زیباتر هست
سر فرصت دیالوگای زیبا البته از نظر خودمو می زارم Laughing lol!
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالإثنين فبراير 04, 2008 3:32 pm

مرسی عسل عزیز
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالإثنين فبراير 04, 2008 3:47 pm

خیلی قشنگ بود عسل جان دست گلت درد نکنه flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Assal
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Assal


تعداد پستها : 1476
Age : 35
Location : تهران
Registration date : 2007-12-19

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالإثنين فبراير 04, 2008 8:38 pm

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي ايران 2



خواستگار (علي حاتمي)

وسواس الدوله (صادق بهرامي) :‌خب ، دفعه‌ي قبل به كجا رسيديم ؟

خاوري (پرويز صياد) : عرض كردم معلم خطم و شما فرموديد به‌به !



زير پوست شهر (رخشان بين اعتماد)

طوبا (گلاب آدينه) : آخه اين جاهاي چيتان فيتان چيه آدمو ورمي‌داري مي‌آري ؟

عباس (محمدرضا فروتن) : تو آخه چيتان مني ، همه‌ي فيتان مني ، چيتان فيتان مني .



تيغ و ابريشم (مسعود كيميايي)

مرد (اكبر معززي) : خوشبختي مال ازگلا و زناي بزك كرده‌ي زير تير چراغ برقه !



از كرخه تا راين (ابراهيم حاتمي كيا)

سعيد ( علي دهكردي) : خدايا ... من شكايت دارم . من شاكي‌ام . پس كو رحمانت ؟ پس كو رحيمت ؟ آخه چرا اينجا ؟ چرا حالا ؟ چرا اينطوري ؟ من شكايتمو پيش كي ببرم ؟ به كي بگم ؟



ناخدا خورشيد (ناصر تقوايي)

مستر فرهان (علي نصيريان) : يعني تو به من هم ديگه اعتماد نداري ، ناخدا ؟

خورشيد (داريوش ارجمند) : تو تنها كلاهبرداري هستي كه به اون اعتماد دارم !



ردپاي گرگ (مسعود كيميايي)

صادق خان (منوچهر حامدي) : سلام بر عالم عشق و معرفت . ما كه زمين گير و دست به ديواريم . غيرت شما رو رخصت !



آرامش در حضور ديگران (ناصر تقوايي)

سرهنگ (اكبر مكشين) : يه وقتي بود قدم تو ميدون سربازخونه كه مي‌ذاشتم ، شيپور پادگان نعره مي‌كشيد . چي بود ؟ چه خبر بود ؟ جناب سرهنگ وارد شده بودن . ايست خبردار . من داد مي زدم ، آزاد !



گوزنها (مسعود كيميايي)

سيدرسول (بهروز وثوقي) : وقتي رفتي ، نفهميدم كي رفته ، حالا كه اومدي ، مي‌فهمم كي اومده !



مسافران (بهرام بيضايي)

خانم بزرگ (جميله شيخي) : مه همه روياي هميم !



آژانس شيشه‌اي

حاج كاظم (پرويز پرستويي) : تو مي‌دوني گردان بره خط گروهان برگرده يعني چي ؟ تو مي‌دوني گروهان بره خط دسته برگرده يعني چي ؟ تو مي‌دوني دسته بره خط نفر برگرده يعني چي ؟



ديوانه‌اي از قفس پريد (احمدرضا معتمدي)

منشي (رضا سعيدي) : جناب قاضي ، اين بدبخت بچه‌اش كجا بود ؟! وقت جنگ كه خودش هنوز بچه بود ، وقتي‌ام برگشت كه ديگه بازنشسته شده بود .



سوته دلان (علي حاتمي)

مجيد (بهروز وثوقي) : آخ كه چقدر دشمن داري خدا ، دوستتاتم كه ماييم ، يه مشت عاجز عليل ناقص عقل كه در حقشون دشمني كردي .



نسل سوخته (رسول ملاقلي‌پور)

احمد (آتيلا پسياني) : بدبخت ، رو كسي تيغ نمي‌كشه . درسته كه ريشه‌ي معرفت بين آدميزاد نيم سوز شده . اما از اول مي‌گفتي كه پول لازم داري ، مهم نيست واسه چي .



برج مينو (ابراهيم حاتمي كيا)

موسا (علي مصفا) : مينو ، من اين دكلو دادم تا تو رو به دست بيارم . حالا تو اومدي وسط همين دكل واستادي !



گاو (داريوش مهرجويي)

مش حسن (عزت الله انتظامي) : من مش حسن نيستم . من گاو مش حسنم !



اجاره نشينها (داريوش مهرجويي)

عباس آقا (عزت الله انتظامي) : اكبر ، بيا بپر برو دكون پيش عسگري ، بهش بگو واسه سي چهل نفر ، چرخ كرده و راسته جور كنه . خس مسشو ، رگ و ريششو قشنگ بگيره صافش كنه . شيشك آجري باشه ها . سوسه موسه بهت نده !



خانه‌ي خلوت (مهدي صباغ‌زاده)

امير جلال الدين (عزت الله انتظامي) : مردان بي عار ، زنان بي كار ، تلفن‌هاي خر تو خر ، موضوع خوبيه ، اما فكر نمي‌كنم چاپ كنن .



سوته دلان (علي حاتمي)

مجيد (بهروز وثوقي) : خوش به سعادتتون كه مي‌رين روضه ، جاتون وسط بهشته ، ما كه دنيامون شده آخرت يزيد . كيه ما رو ببره روضه ؟ آقا مجيد تو رو چه به روضه ، روضه خودتي ، گريه كن نداري ، وگرنه خودت مصيبتي ، دلت كربلاس !



هامون (داريوش مهرجويي)

حميد هامون (خسرو شكيبايي) : تو مي‌خواي من اوني باشم كه واقعن تو مي‌خواي من باشم ؟ اگه من اوني باشم كه تو مي‌خواي ، پس ديگه من ، من نيست . يعني من خودم نيستم .



سلطان (مسعود كيميايي)

سلطان ( فريبرز عرب‌نيا) : خونه‌مون ... اينجا بود ... اينجا پنج تا اتاق ... دو تا باغچه و يه حوض بود ... بزرگ نبود ... اما بود .



از كرخه تا راين (ابراهيم حاتمي كيا)

اصغر (اصغر نقي‌زاده) : كجا رفتي دلاور ؟

سعيد ( علي دهكردي) : تو آكواريومم . چرا نمي‌آييد تماشا ؟

اصغر : كفر نگو ، اين كاخ سلطنته ، دلم مي‌خواست تو ركابت باشم ... بگي بخون ، مي‌خونم ، بگي برقص ، مي‌رقصم ، بگي بمير ... به خدا مي‌ميرم .



اجاره نشينها (داريوش مهرجويي)

عباس آقا (عزت الله انتظامي) : مرتيكه مزقونچي تو گفتي مي‌خواي دو تا گلدون بزاري سر پشت بومت كه با صفا بشه ، نه اينكه ورداري سرتاسر سقف خونه‌ي مردمو اينجوري بريني بهش .

سعدي (حسين سرشار) : مگه چه عيبي داره ؟ دو تا سوراخ پيدا شده ، خب مي‌گيرمش . اما عوضش تو اين سيستم من ...

عباس آقا : سيستم من ، سيستم من ، بشاش به اين سيستم !



روز واقعه (شهرام اسدي)

عمرو (سعيد نيك‌پور) : مسلماني ما سه نسل است و از او هيچ .

زيد (عزت الله انتظامي) : آري ، اما من از اسلام او بوي تازگي مي‌شنوم و از مسلماني تو تنها بوي غرور جاهلي مي‌آيد .

عمرو : ما شصت ساله مسلمانيم .

زيد : اين چه تفاخري است كه به ايمان خويش مي‌كني ؟ كه تو اگر مسلماني از پدر داري ، او اين گنج به رنج خويش يافته است .



چهره (سيروس الوند)

فريدون بهنام (ابوالفضل پورعرب) : به اين مي‌گن دلار ... زبون بين الملل . دلار بده ، سفيد و سياه حرفتو مي‌فهمن . تلخه ، زشته ، مي‌دونم . اما اين قانون دنياس .



متولد ماه مهر (احمدرضا درويش)

دانيال (محمدرضا فروتن) : تو متولد چه سالي هستي ؟

مهتاب (ميترا حجار) : مهر پنجاه و هفت .

دانيال : پس دو سال از من بزرگتري . شناسنامه‌ي من اول جنگ سوخت ... هفت سالم بود . تاريخ تولدمو از شروع جنگ نوشتن .



مرگ يزدگرد (بهرام بيضايي)

زن (سوسن تسليمي) :‌ چون هشت گونه بادي كه از كوه و دامنه و از جنگل و دشت و از دريا و رود و از ريگزار و بيابان مي‌رسد ، در ميان اين توفان ايستاده منم . كشنده‌ي پادشاه را نه اينجا ، بيرون از اينجا بيابيد ! پادشاه پيش از اين به دست پادشاه كشته شده بود . آنكه اينجا آمد ، مردكي بود ناتوان !



سوته دلان (علي حاتمي)

فروغ الزمان (فخري خوروش) : اون سال زمستون ، ده چهارده سال پيش همون روز كه ناهار دمي باقالي داشتيم ، رخت نظام برتون بود . مي‌خواستين برين باغ شاه .دكمه‌ي فرنجتون افتاده بود ، گفتين ...

حبيب آقا ظروفچي (جمشيد مشايخي) : آقازاده خانم چشمش سو نداره ، مي‌شه دكمه‌ي فرنجمو بدوزين خانم خياط ؟ تو گفتي ...

فروغ الزمان : خانم خياط اسم داره ...



سگ كشي (بهرام بيضايي)

نايري (احمد نجفي) : صحبت يه پكيج بود تو لاين ايمپورت اكسپورت . يه باكس خونگي با پرافيت آوريج نود درصد گارانتي . مي‌تونست راحت هندلش كنه . اما خب ، تو فيلد ما نبود .

گلرخ كمالي (مژده شمسايي) : ببخشيد از ناصر معاصر حرف مي‌زنيد ؟

نايري : اين پسر كيس خاصي بود تو بيزنس خودش . خيلي اكتيو و نان استاپ . تو رنج خودش . لوكش هم بد نبود . اما نمي‌فهمم چرا آن و آف بود ؟



مسافران (بهرام بيضايي)

رهي (حميد امجد) : بي جهت خودتو آزار مي‌دي . چرا خيال مي‌كني ما باعث مرگ اونا شديم ؟

ماهرخ (مژده شمسايي) : اونا براي ما مي‌اومدن .

رهي : به خواست خودشون .

ماهرخ : به خاطر ما !



يه بوس كوچولو (بهمن فرمان‌آرا)

راننده (پيام دهكردي) : مرگ ... مثل يه بوس كوچولو مي‌مونه
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
Assal
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Assal


تعداد پستها : 1476
Age : 35
Location : تهران
Registration date : 2007-12-19

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالإثنين فبراير 04, 2008 8:44 pm

الهامو بهاره وآقا میثم عزیز خواهش میکنم...لطف کردین خوندین... flower

آقا امین از شما هم ممنون

من منتظرم


اين مطلب آخرين بار توسط Assal در الأربعاء أبريل 01, 2009 9:13 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
دلارام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
دلارام


تعداد پستها : 4639
Location : تهران
Registration date : 2007-12-02

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالإثنين فبراير 04, 2008 10:50 pm

چقدر دیالوگای بهروز وثوقی و استاد انتظامی به دل من می شینه
یه جورایی به گروه خونیم می خوره Laughing Laughing
مخصوصا بهروز وثوقی
مرسی عسل جان
اگه بازم داری از این دیالوگا لطفا بذار
من خیلی دوست دارم Embarassed
فقط یه کم بهروز وثوقیش رو بیشتر کنین ممنون می شم Laughing Embarassed Razz
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Assal
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Assal


تعداد پستها : 1476
Age : 35
Location : تهران
Registration date : 2007-12-19

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالثلاثاء فبراير 05, 2008 5:22 am

چشم دلارام عزیزم... I love you
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
s@ba
مشتاق
مشتاق
s@ba


تعداد پستها : 700
Location : تهران
Registration date : 2008-01-09

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالثلاثاء فبراير 05, 2008 7:50 am

خیلی قشنگ بود ممنون عسل جون........

وقتی اینا رو خوندم هوس کردم دوباره فیلماشو ببینم .........

مخصا بعضیاش......
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Assal
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Assal


تعداد پستها : 1476
Age : 35
Location : تهران
Registration date : 2007-12-19

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالثلاثاء فبراير 05, 2008 8:13 am

خواهش صباي عزيزم... flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
HeLena
Admin
Admin
HeLena


تعداد پستها : 256
Registration date : 2008-01-27

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالسبت فبراير 16, 2008 11:35 am

Assal نوشته است:
برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي ايران

بدون شرح !



قيصر (مسعود كيميايي)

قيصر (بهروز وثوقي) : احترامت واجبه خان دايي ، اما حرف از مردي و مردونگي نزن كه حالم به هم مي‌خوره ... سه دفعه كه آفتاب بيفته روي اون ديوار ، مردم يادشون مي‌ره كه ما چي بوديم و چي كرديم ، خان دايي ...



مادر (علي حاتمي)

محمدابراهيم (محمدعلي كشاورز) : خورشيد دم غروب ، آفتاب صلات ظهر نمي‌شه ، مهتابيش اضطراريه ، دوساعته باتريش سه‌ست ، بذارين حال كنه اين دماي آخر ، حال و وضع ترنجبين بانو عينهو وقت اضافيه بازيه فيناله ، آجيل مشگل گشاشم پنالتيه ، گيرم اينجور وجودا ، موتورشون رولز رويسه ، تخته گازم نرفتن سربالايي زندگي رو ، دينامشون هم وصله به برق توكل ، اينه كه حكمتش پنالتيه ، يه شوت سنگين گله ، گلشم تاج گله !



قرمز (فريدون جيراني)

ناصر ملك (محمدرضا فروتن) : بازم مي‌زنمش حاج آقا ... زني كه با مرداي غريبه بگو بخند راه بندازه ... جلوي مرداي غريبه رژه بره ... نيششو واكنه ... حقشه كتك بخوره ...





آدم برفي (داوود ميرباقري)

اسي (داريوش ارجمند) : مارك كجايي ؟

عباس (اكبر عبدي) : حول و حوش نواب .

اسي : نوابت هم خوبه آق كمال ، خوش اومدي .

عباس : اسمم عباسه ، فاميليمم خاكپوره .

اسي : اسمت مراد ماست ، فاميليت مرام ما .



كمال الملك (علي حاتمي)

عضدالملك (هوشنگ بهشتي) : ان شاالله كه سال آينده اين باغبان پير خدمتگزار ، توفيق تقديم نهال بومندي ديگري داشته باشد .

ناصرالدين شاه (عزت الله انتظامي) : اميدوار نباش ، مدرسه‌ي هنر مزرعه‌ي بلال نيست آقا ، كه هر سال محصول بهتري داشته باشد . در كواكب آسمان هم يكي مي‌شود ستاره‌ي درخشان ، الباقي سوسو مي‌زنند .






آژانس شيشه‌اي (ابراهيم حاتمي كيا)

سلحشور (رضا كيانيان) : دوره‌ات گذشته مربي !



مارمولك (كمال تبريزي)

رضا (پرويز پرستويي) : تو عزيز دلمي دل انگيز ... اگر اسلام دست و بال ما را نبسته بود .

.


ممنون عسل جان

واقعا بعضی از دیالوگ های سینمای ایران به یاد ماندنی هستند,
مخصوصا فیلم های قدیم که در هر کلامشون هزاران معنی نهفته بود.


چقدر از شخصیت محمد علی کشاورز توی فیلم مادر خوشم میومد ,
یه چیز تو مایه های شعبون استخون هزار دستان بود .
عشق لوطی گری البته از نوع حماقت آمیزش .

دیالوگ های امین تارخ نیز جالب بودن.
البته الان چندان یادم نیست, ولیکن هر زمان یادم اومد می نویسم.


فیلم آدم برفی که هر حرفش به یاد موندنی بود,

اونجایی هم که بهش می گفت :

اسی : عباس خاکساز

عباس : اسمم خاکپوره

اسی : اصلش خاکشه پور و سازش یدکه ..!!


واقعا جالب بود.

یا وقتی می گفت: دلار یعنی عشق یعنی معرفت .
و این حرفیه که واقعا در دنیای غرب حرف اول رو می زنه ,
اگه پول داشته باشی همه چی داری ,
مخصوصا در امریکا
وگرنه هیچ کس حتی نیم نگاهی نیز بهت نمی اندازه ..!!


آژانس شیشه ای نیز فیلم بسیار جالبی بود.


مارمولک که آخر هزل بود .
البته معروفترین جمله ی این فیلم به نظر من ماندگارترین جمله بود :

برای هرکس که خواهان رسیدن به خداست یک راه وجود دارد.!

البته خانومی در فیلم های خارجی نیز دیالوگ های ماندگار زیادی وجود داره ,
با اجازه ات عزیزم
تایتل این تاپیک رو به دیالوگ های ماندگار فیلم های جهان تبدیل می کنم.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
HeLena
Admin
Admin
HeLena


تعداد پستها : 256
Registration date : 2008-01-27

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالسبت فبراير 16, 2008 11:42 am

Assal نوشته است:
برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي ايران 2






از كرخه تا راين (ابراهيم حاتمي كيا)

سعيد ( علي دهكردي) : خدايا ... من شكايت دارم . من شاكي‌ام . پس كو رحمانت ؟ پس كو رحيمت ؟ آخه چرا اينجا ؟ چرا حالا ؟ چرا اينطوري ؟ من شكايتمو پيش كي ببرم ؟ به كي بگم ؟



ناخدا خورشيد (ناصر تقوايي)

مستر فرهان (علي نصيريان) : يعني تو به من هم ديگه اعتماد نداري ، ناخدا ؟

خورشيد (داريوش ارجمند) : تو تنها كلاهبرداري هستي كه به اون اعتماد دارم !





آژانس شيشه‌اي

حاج كاظم (پرويز پرستويي) : تو مي‌دوني گردان بره خط گروهان برگرده يعني چي ؟ تو مي‌دوني گروهان بره خط دسته برگرده يعني چي ؟ تو مي‌دوني دسته بره خط نفر برگرده يعني چي ؟



ديوانه‌اي از قفس پريد (احمدرضا معتمدي)

منشي (رضا سعيدي) : جناب قاضي ، اين بدبخت بچه‌اش كجا بود ؟! وقت جنگ كه خودش هنوز بچه بود ، وقتي‌ام برگشت كه ديگه بازنشسته شده بود .





اجاره نشينها (داريوش مهرجويي)

عباس آقا (عزت الله انتظامي) : اكبر ، بيا بپر برو دكون پيش عسگري ، بهش بگو واسه سي چهل نفر ، چرخ كرده و راسته جور كنه . خس مسشو ، رگ و ريششو قشنگ بگيره صافش كنه . شيشك آجري باشه ها . سوسه موسه بهت نده !





از كرخه تا راين (ابراهيم حاتمي كيا)

اصغر (اصغر نقي‌زاده) : كجا رفتي دلاور ؟

سعيد ( علي دهكردي) : تو آكواريومم . چرا نمي‌آييد تماشا ؟

اصغر : كفر نگو ، اين كاخ سلطنته ، دلم مي‌خواست تو ركابت باشم ... بگي بخون ، مي‌خونم ، بگي برقص ، مي‌رقصم ، بگي بمير ... به خدا مي‌ميرم .



اجاره نشينها (داريوش مهرجويي)

عباس آقا (عزت الله انتظامي) : مرتيكه مزقونچي تو گفتي مي‌خواي دو تا گلدون بزاري سر پشت بومت كه با صفا بشه ، نه اينكه ورداري سرتاسر سقف خونه‌ي مردمو اينجوري بريني بهش .

سعدي (حسين سرشار) : مگه چه عيبي داره ؟ دو تا سوراخ پيدا شده ، خب مي‌گيرمش . اما عوضش تو اين سيستم من ...

عباس آقا : سيستم من ، سيستم من ، بشاش به اين سيستم !



روز واقعه (شهرام اسدي)

عمرو (سعيد نيك‌پور) : مسلماني ما سه نسل است و از او هيچ .

زيد (عزت الله انتظامي) : آري ، اما من از اسلام او بوي تازگي مي‌شنوم و از مسلماني تو تنها بوي غرور جاهلي مي‌آيد .

عمرو : ما شصت ساله مسلمانيم .

زيد : اين چه تفاخري است كه به ايمان خويش مي‌كني ؟ كه تو اگر مسلماني از پدر داري ، او اين گنج به رنج خويش يافته است .



چهره (سيروس الوند)

فريدون بهنام (ابوالفضل پورعرب) : به اين مي‌گن دلار ... زبون بين الملل . دلار بده ، سفيد و سياه حرفتو مي‌فهمن . تلخه ، زشته ، مي‌دونم . اما اين قانون دنياس .




فیلم اجاره نشین ها به نظر من یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینمای ایرانه ..!!
مخصوصا عزت الله انتظامی و اکبر عبدی و کلا تمام بازیگرهای اون فیلم
واقعا شاهکار کردند.


این فریدون بهنام تو فیلم چهره هم حرف منو زد.! albino Embarassed



این قسمت از کرخه تا راین رو خوب یادمه که اصغر چه جوری به عصاش یا ویلچیر بود تکیه داده بود,
و با چهره ای پر از اشک می گفت: بگو برقص می رقصم, بگو بمیر می میرم ...
چقدر غمناک بود..!!


البته فیلم دیوانه از قفس پرید رو ندیدم
ولیکن دیالوگ واقعا جالبی داشت.!!


ممنون عسل جان.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
HeLena
Admin
Admin
HeLena


تعداد پستها : 256
Registration date : 2008-01-27

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالسبت فبراير 16, 2008 11:45 am

این هم یه دیالوگ واقعا دلنشین, از فیلم بعد از روز آخر (یه چیز تو همین مایه ها )
از مجید مظفری, که اتفاقا خود مجید مظفری هم کارگردانی این فیلم رو بر عهده داشت.



وقتي شروع مي کنيم منتظر پايان هستيم
به من ياد ندادند که آخر رو باور کنم
هميشه فکر مي کنم که بعد از آخر هم يه چيزي وجود داره
آخر يه چيزي اول يه چيز ديگه است
و اول يه چيزي آخر يه چيز ديگه
اما بعد از آخر هم بالاخره يه چيزي هست
مثل مردن و رفتن
مثل جهنم و بهشت و برزخ
اينا که دروغ نيست
آره دروغ نيست
بايد رفت ....
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Assal
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Assal


تعداد پستها : 1476
Age : 35
Location : تهران
Registration date : 2007-12-19

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالسبت فبراير 16, 2008 5:35 pm

خواهش می کنم خانومی...

شما صاحب اختیاری...

ممنون از دیالوگ قشنگ که گذاشتی...

من فیلمشو ندیدم...

ولی خیلی قشنگ بود...ممنون...
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
h@sti
میزبان
میزبان
h@sti


تعداد پستها : 426
Location : تهران
Registration date : 2008-01-09

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالسبت فبراير 16, 2008 6:31 pm

ممنون عزیزم مثل همیشه عالی بود ................


من عاشق دیالگهای این فیلمام (و صد البته خود فیلما )............ cheers I love you




قرمز............
اعتراض ....
آژانس شیشه ای .........
سگ کشی ............
مارمولک ..............
عروس آتش .......
دیوانه ای از قفس پرید .............
نسل سوخته .....
از کرخه تا راین .......
متولد ماه مهر .........
و ...........
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
bita_forever
رهگذر
رهگذر
bita_forever


تعداد پستها : 34
Location : بالای رنگین کمان
Registration date : 2007-12-06

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالأربعاء فبراير 27, 2008 7:14 am

این دیالوگ محبوب من از فیلم "مردی برای تمام فصول" با بازی فوق العاده "پل اسکافیلد" در نقش "سر توماس مور" و "اورسون ولز" در نقش اسقف اعظم کانتربریه:

اسقف: تو جلسه امروز حضور داشتید سر توماس؟
مور: بله عالیجناب
اسقف: با نظر من مخالفت کردید؟
مور: بله عالیجناب
اسقف: حماقت کردید!!!!!
مور: خب خدا رو شکر که فقط یک احمق در جلسه بود!!!

***********************************************************************************************************************
و این دیالوگ از فیلم "مرد" با بازی "پل نیومن" به نقش "مرد":

مرد: مگه دنیا رنگ داره؟
کشیش: نه فرزندم.تنها بعضی ها اون رو از پشت شیشه سیاه میبینند.
مرد: آها...مثل شیشه مشروب!!!!!
کشیش (با خنده): خب بله....یا از پشت عینک تیره!
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
S H I R I N
میزبان
میزبان
S H I R I N


تعداد پستها : 322
Registration date : 2007-12-07

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالأربعاء فبراير 27, 2008 2:01 pm

بسیااااااااااااااااار عالی بود!
دیالوگها رو که میخوندم صحنه ها جلوی چشمم میومدن
(البته مسافران بیضایی رو ندیدم. فیلمنامه ش رو خوندم)

ولی خیلی از دیالوگها ، با لحن بازیگرشون اگه گفته بشن، توی یاد میمونن
مثلا دیالوگهای فوق العاده محمدعلی کشاورز در فیلم مادر
اگه کسی فیلم رو ندیده باشه و حس صحنه روندونه، شاید حتی هیچی ازشون نفهمه!
یا مثلا دیالوگ فرخ نژاد از عروس اتش که با اون لهجه فوق العاده حرف میزد: اگه کسی پشت سر ئی دختر حرف بزنه....
خود دیالوگ چیز خاصی نداره ولی لحن گفتن و بازی فرخ نژاده که اون رو موندگار میکنه
و خیلی مثالهای دیگه

درست بر خلاف دیالوگ حمید هامون :تو مي‌خواي من اوني باشم كه واقعن تو مي‌خواي من باشم ؟ اگه من اوني باشم كه تو مي‌خواي ، پس ديگه من ، من نيست . يعني من خودم نيستم .
و چیزای دیگه

وقتی اسم فیلها رو میخوندم، در بیشتر موارد دیالوگهای دیگه ای بجز اون چیزی که نوشته شده بود میومد توی ذهنم. ولی الان که میخوام بنویسم، هیچی یادم نمیاد!!

ولی جای یک دیالوگ عالی از فیلم مادر خالی بود:
فریماه فرجامی: بنویس.... مادر... جان .... دارد
اکبر عبدی: مادر مرد..... از بس که جان ندارد
بارها و بارها این فیلم رو دیدم و هر بار با این دیالوگهای اخر ( خصوص املا گفتن فریماه فرجامی به اکبر عبدی) گریه م گرفته
حاتمی نمینوشت، معجزه میکرد
حسن کچل با اینکه اولین ( یا دومین) فیلم حاتمیه، ولی واقعا دیالوگهای ریتمیکش به یاد موندنیه. بخصوص تک خوانی اول مرتضی احمدی که حرف نداره

خیلی حرف زدم!
واقعا ممنون عسل جان
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.daneshju.ir/forum/
Assal
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Assal


تعداد پستها : 1476
Age : 35
Location : تهران
Registration date : 2007-12-19

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالخميس فبراير 28, 2008 4:42 pm

h@sti نوشته است:
ممنون عزیزم مثل همیشه عالی بود ................


من عاشق دیالگهای این فیلمام (و صد البته خود فیلما )............ cheers I love you




قرمز............
اعتراض ....
آژانس شیشه ای .........
سگ کشی ............
مارمولک ..............
عروس آتش .......
دیوانه ای از قفس پرید .............
نسل سوخته .....
از کرخه تا راین .......
متولد ماه مهر .........
و ...........

خواهش گل من...

همه ی فیلمایی که گفتی منم دوست دارم...

Very Happy
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
Assal
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Assal


تعداد پستها : 1476
Age : 35
Location : تهران
Registration date : 2007-12-19

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالخميس فبراير 28, 2008 4:44 pm

bita_forever نوشته است:
این دیالوگ محبوب من از فیلم "مردی برای تمام فصول" با بازی فوق العاده "پل اسکافیلد" در نقش "سر توماس مور" و "اورسون ولز" در نقش اسقف اعظم کانتربریه:

اسقف: تو جلسه امروز حضور داشتید سر توماس؟
مور: بله عالیجناب
اسقف: با نظر من مخالفت کردید؟
مور: بله عالیجناب
اسقف: حماقت کردید!!!!!
مور: خب خدا رو شکر که فقط یک احمق در جلسه بود!!!

***********************************************************************************************************************
و این دیالوگ از فیلم "مرد" با بازی "پل نیومن" به نقش "مرد":

مرد: مگه دنیا رنگ داره؟
کشیش: نه فرزندم.تنها بعضی ها اون رو از پشت شیشه سیاه میبینند.
مرد: آها...مثل شیشه مشروب!!!!!
کشیش (با خنده): خب بله....یا از پشت عینک تیره!

ممنونم لیلا جان...

خیلی قشنگ بودن...
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
Assal
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Assal


تعداد پستها : 1476
Age : 35
Location : تهران
Registration date : 2007-12-19

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالخميس فبراير 28, 2008 4:47 pm

S H I R I N نوشته است:
بسیااااااااااااااااار عالی بود!
دیالوگها رو که میخوندم صحنه ها جلوی چشمم میومدن
(البته مسافران بیضایی رو ندیدم. فیلمنامه ش رو خوندم)

ولی خیلی از دیالوگها ، با لحن بازیگرشون اگه گفته بشن، توی یاد میمونن
مثلا دیالوگهای فوق العاده محمدعلی کشاورز در فیلم مادر
اگه کسی فیلم رو ندیده باشه و حس صحنه روندونه، شاید حتی هیچی ازشون نفهمه!
یا مثلا دیالوگ فرخ نژاد از عروس اتش که با اون لهجه فوق العاده حرف میزد: اگه کسی پشت سر ئی دختر حرف بزنه....
خود دیالوگ چیز خاصی نداره ولی لحن گفتن و بازی فرخ نژاده که اون رو موندگار میکنه
و خیلی مثالهای دیگه

درست بر خلاف دیالوگ حمید هامون :تو مي‌خواي من اوني باشم كه واقعن تو مي‌خواي من باشم ؟ اگه من اوني باشم كه تو مي‌خواي ، پس ديگه من ، من نيست . يعني من خودم نيستم .
و چیزای دیگه

وقتی اسم فیلها رو میخوندم، در بیشتر موارد دیالوگهای دیگه ای بجز اون چیزی که نوشته شده بود میومد توی ذهنم. ولی الان که میخوام بنویسم، هیچی یادم نمیاد!!

ولی جای یک دیالوگ عالی از فیلم مادر خالی بود:
فریماه فرجامی: بنویس.... مادر... جان .... دارد
اکبر عبدی: مادر مرد..... از بس که جان ندارد
بارها و بارها این فیلم رو دیدم و هر بار با این دیالوگهای اخر ( خصوص املا گفتن فریماه فرجامی به اکبر عبدی) گریه م گرفته
حاتمی نمینوشت، معجزه میکرد
حسن کچل با اینکه اولین ( یا دومین) فیلم حاتمیه، ولی واقعا دیالوگهای ریتمیکش به یاد موندنیه. بخصوص تک خوانی اول مرتضی احمدی که حرف نداره

خیلی حرف زدم!
واقعا ممنون عسل جان

وااای مرسی...

منم اون دیالوگ فیلم مادر و البته خود فیلمشو خیییلیی دوست دارم... drunken

خواهش می کنم خانمی...
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
yasamiin
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
yasamiin


تعداد پستها : 2958
Age : 37
Location : *ايران*تهران*خاكم*وطنم*.-~*¨¨`*~-.¸,.-~*¨¨`*~-.¸
Registration date : 2007-12-18

برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Empty
پستعنوان: رد: برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان   برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان Icon_minitimeالجمعة مارس 21, 2008 5:35 pm

:
ويكي پديا» نكات زير را درباره فيلم برباد رفته
فيلم ماندگار سينمايي براي دوستداران سينما آورده است.

جمله انتهايي فيلم كه «رت باتلر» خطاب به «اسكارلت» مي گويد:
«راستش را بخواهي عزيزم، اصلا برام مهم نيست!»

توسط موسسه فيلم آمريكا، به عنوان مشهورترين ديالوگ سينمايي انتخاب شد




بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
برخي ديالوگهاي ماندگار سينماي جهان
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1
 مواضيع مماثلة
-

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: فرهنگ و هنر :: سینما و تلویزیون-
پرش به: