خواستگاری

MILAD نوشته است:

خب ، من اومدم

می بینم که تا من نبودم خانوما از خودشون تا می تونستن تعریف کردن ....

مجید جون از تو انتظار نداشتم که کم بیاری و کنار بکشی
اما من تا آخرین قطره خونم می جنگم

-----------------------------------------------

عسل جان شما خودت می دونی که اگه همه مردا هم ازدواج کنن ، 1700000 تا دختر بی شوهر می مونن....
البته من فکر اونجاش رو هم کردم ....
این 1700000 رو باید به صورت رندوم بین تعدادی از آقایون تقسیم کنیم
بیچاره اونایی که بهشون دو تا زن می رسه ....

تعریف نکردم میلاد جان حقیقت و گفتم!!!

داش مجیدم کم نیاورد...قانع شد و حقیقت و پذیرفت...

ا دووووووست داریییی؟؟؟

باشه...

بچرخ تا بچرخیم

نه میلاد جان

تو یه موضوع رو در نظر نگرفتی اونم اینه که همه ی دختر خانمای ایرانی که قرار نیست با آقا پسرای ایرانی ازدواج کنن...

همین تازگی دو تا از دوستای من با دو تا آقای مهربون خارجی وصلتیدند

اینو می دونی که خانمای ایرانی همه جا معروفن به زیبایی.محبت نجابت و وفاداری به شوهر؟؟

همه ی جای دنیا آرزوشونه که بتونه دل یه دختر ایرانی رو به دست بیارن

عربارو که همه می دونن

ولی من خودم به شخصه از زبون یه فرانسوی ایتالیایی هندی و انگلیسی و اسکاتلندی شنیدم!

پس خواهشمندم که اصلا نگران ما دخملا نباش

خوشم میاد عسل جان کم نمیاری
یادم باشه یه تقدیر اساسی ازت به عمل بیارم، فک چسبون!!
خداییش دیگه این بحث دخترایی که مازاد بر نیازن و اضافه میان قدیمی شده
همه می دونن که این مساله خالی بندی ای بیش نیست که ساخته اعتماد به نفس بی حد و حصر آقایونه، اعتماد به نفس عالی منفجر
توی روز و توی شب این همه آدم میرن خواستگاری و واسه این همه آدم خواستگار میاد
دنیا راه خودش رو میره، حالا اینکه یکی این وسط حماقت کنه و با بی منطقی یا ادا اصول الکی، یا معیارهای اشتباه مسیر زندگی خودش رو پر کنه از سختی و تنهایی، به من و شما مربوط نداره، ما خیلی هنر کنیم فکر خودمون به شخصه!!! باشیم.
فکر کنیم، یاد بگیریم، تجزیه و تحلیل کنیم، بپرسیم، خودمون رو تربیت کنیم، نهایتا هر کاری که بکنیم، واسه خودمون و آینده خودمون کردیم

البته من کاملا روشن هستم که این آقا پسرای محترم تا قبل رسیدن خرشون به لبه پل، از این نقشه های شیطانی واسه اذیت کردن دخترا و درآوردن حرصشون و فراهم کردن اسباب خنده، زیاد طرح می کنن
بعد که خر عالی رسید به لبه پل، آقا می شن و به حقوق حقه خانوما احترام می ذارن، مثلا زیاد این جمله رو ازشون میشنوی که خانوما مقدم هستن!
خیلی خلاصه مهربون و خوب میشن تا وقتی که بله بگیرن و خرشون از پل عبور کنه، اونوقت بیا و ببین

البته انصاف رو کنار نذاریم، بعضی... فقط بعضی از خانوما هم اینجورین البته با این تفاوت که جمله های دیگه ای به کار می برن، خره که لب پله، می گن زندگی یعنی عشق و محبت، یعنی پرواز پروانه ها در دشت خیال، یعنی دو کبوتر عاشق برن بالای کاج خونه سر کوچه لونه بسازن و یه عمر با خوشبختی با هم زندگی کنن، و از این حرفای پروانه ای
بعد عبور: من خونه بزرگ می خوام، ماشین بخر، طلا بخر، چرا ما خارج نمی ریم؟ چرا تو کچلی؟ چرا شکم داری؟ ای بی کلاس بی پرستیژ، جورابت بوی گربه مرده میده، و ...

خب، چه کاریه؟
چرا از اول با خودمون صادق نباشیم؟
بدونیم توی زندگی چیا می خوایم؟ کی می خوایم ازدواج کنیم؟ دوست داریم طرف چه ویژگی هایی داشته باشه؟ و از این حرفا که عقل شماها بیشتر از من بهش می رسه

اینا که گفتم واسه این نبود که بگم نخندیم و شوخی نکنیم، خودتون می دونید که همه فتنه ها در جدال با امین جان سر بحث ترشیدگی زیر سر من بود
واسه این که خنده و شوخی حال میده
ولی خب، به نظرم بد نیست که شوخی شوخی هم که شده از همدیگه چیز یاد بگیریم
مثلا اینکه وقتی رفتیم خواستگاری، یا واسمون خواستگار اومد، از خانوم یا آقایی که نشسته جلومون چیا بپرسیم؟ به جای اینکه بشینیم و چیک چیک عرق شرم و حیا بریزیم و هی بگیم بـــله
هر کس بگه چه سوالی به نظرش مهم میاد

راستی عسل جان
میشه توضیح بدی راجع به دخترای تهران جنوب چی گفتی؟
دوزاری من درِ قابلمه ست، دیر میفته

Assal نوشته است:

MajidDiab نوشته است:

Assal نوشته است:

MajidDiab نوشته است:

تا من میرم خشکشویی این کت شلوارم رو بگیرم
تو لیست رو حاضر کن کلی کار دارم عسل جان
باید خونه تک تکشون بریم عید دیدنی

باشه مجید جان

ولی اونجوری باید کل تهرانو بگردیمااا

ماشالا یکی دو تا که نیستن

کم کم به اندازه ی همه ی دخترای دانشگاه آزاد شعبه ی تهران جنوب حساب کن...

دلارام رو دیدم که با شمشیر دنبالته عسل جان

اهم...چیزه....

نه مجید جان منظورم هم رشته ای های خودت بود

تازه اونم هم دوره ای هات

عسل جان رشته ما دختر نمی گیره
حداقل تو دانشگاه ما دختر نیست
البته از شانس گند ما حالا که فارق التحصیل شدیم از سال بعد دختر هم می گیره
وای که چقدر هوای درسها به سرم زده برم یه دو سه تا درس همین جوری بگیرم

نقل قول :

اعتماد به نفس عالی منفجر

خیلییییییییییییییییییی باحالی دلارام جان

به به به به
خیییییییلی ممنونم

نقل قول :

البته انصاف رو کنار نذاریم، بعضی... فقط بعضی از خانوما هم اینجورین

بله قبول دارم حدود 95 درصد اینطوری هستند اون 5 درصد بقیه هم یا از اون 95 درصد یاد می گیرند یا چون نمی خواهند رسوا شند هم رنگ جماعت می شند

نقل قول :

البته من کاملا روشن هستم که این آقا پسرای محترم تا قبل رسیدن خرشون به لبه پل، از این نقشه های شیطانی واسه اذیت کردن دخترا و درآوردن حرصشون و فراهم کردن اسباب خنده، زیاد طرح می کنن
بعد که خر عالی رسید به لبه پل، آقا می شن و به حقوق حقه خانوما احترام می ذارن، مثلا زیاد این جمله رو ازشون میشنوی که خانوما مقدم هستن!
خیلی خلاصه مهربون و خوب میشن تا وقتی که بله بگیرن و خرشون از پل عبور کنه، اونوقت بیا و ببین

گذشته از شوخی بالا
با تمام احترامی که نسبت بهت قائلم دلارام جان ولی فکر کنم اینجا رو زیادی تند رفتی
کسی که خوب باشه چه قبل از پل چه در استانه رسیدن به پل چه بعد از گذشتن از پل خوبه
کسی هم که ذهنش شیطانی باشه در تمام مراحل اینطوریه
البته از تاثیر همنشین در تغییر حالت در هر کدوم از مراحل نمیشه غافل بود چه تغییر خوب چه بد

نقل قول :

ولی خب، به نظرم بد نیست که شوخی شوخی هم که شده از همدیگه چیز یاد بگیریم
مثلا اینکه وقتی رفتیم خواستگاری، یا واسمون خواستگار اومد، از خانوم یا آقایی که نشسته جلومون چیا بپرسیم؟ به جای اینکه بشینیم و چیک چیک عرق شرم و حیا بریزیم و هی بگیم بـــله
هر کس بگه چه سوالی به نظرش مهم میاد

پیشنهادت خیلی عالیه
منم موافقم
خیلی چیزا یاد میگیریم

نقل قول :

راستی عسل جان
میشه توضیح بدی راجع به دخترای تهران جنوب چی گفتی؟
دوزاری من درِ قابلمه ست، دیر میفته

به جون مادرم من بی تقصیرم

به نظر من مهمترین مساله و سر تیتر همه طلاقها مساله عدم تفاهمه
بعضی ها اصلا نمی دونن تفاهم چیه ؟ خوردنیه ؟ پوشیدنیه ؟ اصلا چی هست اقاهه فکر میکنه زن همین که هر روز خرجیش رو بده یعنی تفاهم داره خانمه هم با خودش میکه اگه مرده وقتی از کار برگشت غذاش آماده باشه و سایر مسائل ! این یعنی تفاهم خب بی خیال این دسته می شیم اصلا

دسته دوم یکم پیشرفته تر فکر می کنند معنی تفاهم رو درک می کنند ولی تعریفشون از تفاهم فرق داره مرده میگه هرچی من بگم زنه میگه مگه کلفت اوردی هرچی من بگم اون تفاهمه و آخر سر چون آبشون تو به جوب نمی ره می گن ما با هم تفاهم نداریم

و همین جور الی آخر

اما بحث اصلی سوالیه که می کنیم

به نظر من تفاهم به این معنی نیست که عین هم باشیم هر دو یه رنگ دوست داشته باشیم همه علایقمون یکی باشه چون حتی دوقلو ها هم تفاوتهایی دارند و اصولا هیچ انسانی مثل اون یکی نیست
تفاهم از نظر من اینه که به این تفاوتها احترام بگذاریم و درک کنیم وقتی طرف مقابل از یه آهنگ مثلا خوشش میاد یعنی چی ؟ درکش کنیم بهش نگیم اه این چه مزخرفیه گوش میدی شاید یه چیزی تو اون اهنگ هست که اون می فهمه و من نمی فهمم و این تفاوتها رو بپذیریم

من سعی می کنم سوالی که می پرسم حول تعریف تفاهم از نظر طرف مقابلم هست

البته من ترجیح میدم هیچ سوالی نپرسم
چون تو حرف خیلی کارها سون به نظر میاد ولی پای عمل که میرسه گاو نر می خواهد و مرد کهن
و معیارهای مورد نظرم رو به طور عملی ببینم بعد تصمیم بگیرم

نقل قول :

گذشته از شوخی بالا
با تمام احترامی که نسبت بهت قائلم دلارام جان ولی فکر کنم اینجا رو زیادی تند رفتی
کسی که خوب باشه چه قبل از پل چه در استانه رسیدن به پل چه بعد از گذشتن از پل خوبه
کسی هم که ذهنش شیطانی باشه در تمام مراحل اینطوریه
البته از تاثیر همنشین در تغییر حالت در هر کدوم از مراحل نمیشه غافل بود چه تغییر خوب چه بد

مجید جان خود شما که همه خانوما رو اول دو دسته کردی و بعد هر دو دسته رو کردی توی یه دسته
فکر کنم سرعت شما بیشتر بود
منم همه آقایون رو نگفتم، یعنی در واقع منظورم این نبود که از آقایون بد بگم
اینایی که گفتم چه در مورد خانوما چه در مورد آقایون، مثال بود برای اینکه این رو توضیح بدم که خیلی ها در مواقعی که لازمه و باید خودشون باشن، نقش بازی می کنن تا جلوی طرف خودشون رو خوب جلوه بدن، و در واقع اینجوری سر خودشون رو گول می مالن

در مورد تفاهم، خیلی خوب گفتی و من حرفت رو قبول دارم
منم با نظر تو کاملا موافقم، تفاهم در این نیست که هر دو نفر توی همه مسائل درست مثل هم باشن
به نظر من تفاهم یعنی اینکه خواسته و علایق و اهداف همدیگه رو شناختن، و به اونها احترام گذاشتن
و یعنی اینکه هر دو طرف برای آسایش و راحتی هم، و برای آرامش زندگی، بتونن از خواسته های خودشون بگذرن، یا حتی تن به کاری بدن که ممکنه براشون مشکل باشه

اما در مورد اینکه می گی ترجیح میدی معیارهات رو در عمل ببینی
راستش من شک دارم که همچین چیزی عملی باشه
یعنی می دونی؟ من فکر می کنم سوال کردن یه مرحله است که یه شناخت کلی بهت می ده، ولی هیچ تضمینی نیست که اون شناخت درست باشه
برای همین بعد از اون شناخت اولیه و کلی، لازمه که دو طرف با هم حرف بزنن، رفت و آمد کنن، حتی با هم غذا بخورن، یا طرز رانندگی طرف رو ببینن، یا رفتارش رو با خانواده خودشون، یا ...
به نظر من با دقت روی رفتار و گفتار یک فرد، میشه به خیلی از خصلت های اون آدم پی برد
ولی هیچ وقت شناخت صد در صد نیست، چون حتی آدمایی که 30 ساله دارن دارن با هم زندگی می کنن هم ممکنه در یه موقعیت جدید قرار بگیرن و یه ویژگی جدید از همدیگه رو کشف کنن

خب، من تقریبا کف کردم

راست گفتی دلارام جان
خانواده خیلی مهمه چون هر اتفاقا به نظر من از روی خانواده طرف میشه فهمید که طرف نقش بازی میکنه یا نه
چون اون طرف هر چی باشه و هر کی باشه از دل اون خانواده بلند شده
خودش می تونه نقش بازی کنه بدون اینکه بفهمه ولی خانوادش نمی تونه بالاخره یه سوتی چیزی میدن که تابلو شه
در مورد شناخت افراد تو عمل من تعریف از خود نباشه دیگه تو این زمینه استاد شدم یعنی یه طرف رو جوری آنالیز می کنم که افشین قطبی توش بمونه
من بعضی وقتها چنان ریز بین میشم که مدل بند کفش طرف هم تو ذهنم ثبت میشه بعضی وقتها برعکس با سر می رم تو تیر چراغ برق

به نظر من نميشه گفت كساني كه دير ازدواج مي كنن به خاطر ادا و اصوله

چون بعضيا مشكلاتي دارن كه ما ازش بي خبريم!!

وقتي يه نفر شرايط ازدواج رو نداره نمي تونه هم به ازدواج فكر كنه....

الهام نوشته است:

به نظر من نميشه گفت كساني كه دير ازدواج مي كنن به خاطر ادا و اصوله

چون بعضيا مشكلاتي دارن كه ما ازش بي خبريم!!

وقتي يه نفر شرايط ازدواج رو نداره نمي تونه هم به ازدواج فكر كنه....

نقل قول :

دنیا راه خودش رو میره، حالا اینکه یکی این وسط حماقت کنه و با بی منطقی یا ادا اصول الکی، یا معیارهای اشتباه مسیر زندگی خودش رو پر کنه از سختی و تنهایی، به من و شما مربوط نداره، ما خیلی هنر کنیم فکر خودمون به شخصه!!! باشیم.

البته الهام جان
منظور من از اینکه کسی با حماقت و ادا اصول الکی مسیر زندگی خودش رو پر کنه از سختی و تنهایی، این نبود که دیر ازدواج کنه یا ازدواج نکنه
منظورم این بود که از سر کله شقی، انتخاب اشتباهی می کنه و در نتیجه ازدواج ناموفقی داره
و همین ازدواج ناموفق، کافیه برای اینکه یه عمر تنهایی بکشه و در حالی که اسما همسری داره، رسما تنها و بی کسه چون درک نمی شه
و خیلی سختی های دیگه، مثل بچه هایی که توی این خانواده بزرگ میشن، زد و خورد و ...

عجب بحث جالبی شد، نه، خوبه، به درد می خوره
قعلا که دلارام جان و مجید جان دارن می گن و ما هم استفاده می بریم

راستی در مورد سوال پرسیدن روز خواستگاری، که البته آقا پسر و دختر خانوم قبلش با پیامک(فارسی را پاس بداریم)
سوالها رو از هم پرسیدن(پرسیده اند) و عرق هم نمی ریزند

راستی من یک سوال از دلارام جان دارم:
اگه دو نفر بیان خواستگاری شما (البته ببخشیدا ) که یکی تو مدرسه و دانشگاه باهوش تر از اون یکی بوده
و همیشه دانش آموز و دانشجوی موفقی بوده با فرض اینکه بقیه ی شرایطشون مثل هم باشه، شما کدوم یکی رو انتخاب می کنی؟
(باز هم با عرض پوزش )

البته بقیه ی دخترا هم اگه خواستن می تونن جواب بدنا !!!

به به ...........

می بینم که آقا میلادهم به حذب آقا امین و دوستان کشیده شدن ..........

ــــــــــــــــــــــــــــ

بچه ها بحث قشنگیه ...........

حرفای دلارام منو یاد اون معلم دوران پیش دانشگاهیمون میندازه .............

یه حرف خیلی قشنگ زد که من هیچ وقت بادم نمیره .....

گفت : هیچ وقت بعد از ازدواج سعی نکنین طرف مقابلتون رو عوض کنین ...........

فکری که اکثر دختر پسرا میکنن که سعی می کنن طرف مقابل رو اونجور که خودشون دوست دارن در بیارن ....

در حالی که اونا یه عمر با همین روحیه و احوالات بزرگ شدن .........

سعی کنین واقع بین باشین و طرفتون رو همون جور که هست بپذیرین ........

همیشه قشنگ حرف میزد به نظرم راست میگفت طرف که خمیر پیتزا نیست .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

من سومی رو انتخاب میکنم آقا مسعود...........

خسته نباشی هستی خانوم
دلارام لا اقل تو هم بیا جواب بده، مثلا از تو پرسیدما

دلارام نوشته است:

خوشم میاد عسل جان کم نمیاری
یادم باشه یه تقدیر اساسی ازت به عمل بیارم، فک چسبون!!


راستی عسل جان
میشه توضیح بدی راجع به دخترای تهران جنوب چی گفتی؟
دوزاری من درِ قابلمه ست، دیر میفته

من چاکرم در بست...

ادمه رو راه شما بودیم در این تاپیک



تهران جنوب؟؟؟

ااااا چیزه...

خب من منظورم بچه های صنایع گرایش تحلیل سیستم ها نبود اصلا!!!

بقیه رو گفتم...

خب؟؟

MajidDiab نوشته است:

Assal نوشته است:

MajidDiab نوشته است:

Assal نوشته است:

MajidDiab نوشته است:

تا من میرم خشکشویی این کت شلوارم رو بگیرم
تو لیست رو حاضر کن کلی کار دارم عسل جان
باید خونه تک تکشون بریم عید دیدنی

باشه مجید جان

ولی اونجوری باید کل تهرانو بگردیمااا

ماشالا یکی دو تا که نیستن

کم کم به اندازه ی همه ی دخترای دانشگاه آزاد شعبه ی تهران جنوب حساب کن...

دلارام رو دیدم که با شمشیر دنبالته عسل جان

اهم...چیزه....

نه مجید جان منظورم هم رشته ای های خودت بود

تازه اونم هم دوره ای هات

عسل جان رشته ما دختر نمی گیره
حداقل تو دانشگاه ما دختر نیست
البته از شانس گند ما حالا که فارق التحصیل شدیم از سال بعد دختر هم می گیره
وای که چقدر هوای درسها به سرم زده برم یه دو سه تا درس همین جوری بگیرم

خب مهم اینه که دختر تو دانشگاهتون بوده دیگه

البته به استثنای خانمای محترم رشته ی صنایع

دقیقا من خیلی هوای دانشگاه شما و رشته ی شما به سرم زده

دوست دارم بیام که اطلاعاتم د مورد شیمی بره بالا !!

دلارام چی شد پس؟ من منتظرما

mass0ood نوشته است:

عجب بحث جالبی شد، نه، خوبه، به درد می خوره
قعلا که دلارام جان و مجید جان دارن می گن و ما هم استفاده می بریم

راستی در مورد سوال پرسیدن روز خواستگاری، که البته آقا پسر و دختر خانوم قبلش با پیامک(فارسی را پاس بداریم)
سوالها رو از هم پرسیدن(پرسیده اند) و عرق هم نمی ریزند

راستی من یک سوال از دلارام جان دارم:
اگه دو نفر بیان خواستگاری شما (البته ببخشیدا ) که یکی تو مدرسه و دانشگاه باهوش تر از اون یکی بوده
و همیشه دانش آموز و دانشجوی موفقی بوده با فرض اینکه بقیه ی شرایطشون مثل هم باشه، شما کدوم یکی رو انتخاب می کنی؟
(باز هم با عرض پوزش )

البته بقیه ی دخترا هم اگه خواستن می تونن جواب بدنا !!!

مسعود جان سلام
ببخش بابت تاخیر، من چند روزی نتونستم بیام اینجا
اگه دو نفر دقیقا شبیه هم باشن و هیچ اختلافی توی هیچ زمینه ای، ظاهر و باطن نداشته باشن، و فقط یکی باهوشتر از اون یکی باشه
من احتمال میدم اونی رو انتخاب کنم که هوشش در حد خودم باشه، یا نهایتا یه کم بیشتر از من
نه دلم میخواد با آدم خنگ تر از خودم ازدواج کنم، نه کسی که خیلی خیلی باهوش تر و زرنگ تر از من باشه
ولی اگه دو نفر با دو شخصیت جداگانه باشن و یکی باهوشتر از اون یکی باشه
این دیگه احتیاجی نداره که حتما تو بحث ازدواج باشی تا بخوای بگی کدوم رو انتخاب می کنی
مسلما خود تو هم توی مدرسه یا دانشگاه، بر اساس هوش و زکاوت با دوستات دوست نشدی، اونی رو انتخاب کردی که شخصیتش به تو بخوره، و احساس کنی در کنار اون می تونی بهتر و کامل تر باشی
انتخاب یک فرد برای ازدواج، بر اساس چندین معیاره که میشه به خاطر مسائل مهم تر، از مسائل ساده و جزئی تر گذشت
حالا خودت بگو
اگه بخوای ازدواج کنی
از بین دو تا دختر که یکیشون توی درس باهوشتر و موفق تر بوده توی دانشگاه و مدرسه، ولی شخصیت و شرایطشون کاملا یکیه، کدوم رو انتخاب می کنی؟

به به، سلام دلارام جان
خواهش می کنم، این حرفا چیه؟
خب راستش ...
من اولین ملاکم هوش نیست و همونطور که گفتی باید شرایطش به من بخوره!
اما من فکر می کنم که دوتا آدم هیچ وقت از تمام جهات شبیه هم نیستن!

الان که دارم فکر می کنم می بینم که چه سوال سختی پرسیدم!

mass0ood نوشته است:

به به، سلام دلارام جان
خواهش می کنم، این حرفا چیه؟
خب راستش ...
من اولین ملاکم هوش نیست و همونطور که گفتی باید شرایطش به من بخوره!
اما من فکر می کنم که دوتا آدم هیچ وقت از تمام جهات شبیه هم نیستن!

الان که دارم فکر می کنم می بینم که چه سوال سختی پرسیدم!

خوشحالم که به این نتیجه رسیدی مسعود جان
حالا واست یه سری سوال میذارم که به درد دنیا و آخرت هممون می خوره
گوش و هوش تیز دار

ممنون می شم دلارام جان
بذار که منتظریم

یکی از دوستان خیرخواه من این ها رو واسم فرستاده
منم واسه شما مینویسمشون، می تونیم روشون بحث کنیم، اینا هفت سری سوال پیشنهادیه




بخش اول:
سؤالات مربوط به آینده زندگی

1- به نظر شما مهمترین عامل موفقیت در زندگی چیست؟
2- ملاک خوشبختی و موفقیت را در چه می بینید؟
3- افکار مذهبی همسرتان و خانواده او، چقدر برای شما اهمیت دارد؟
4- چه صفاتی را برای همسر آینده خود لازم می بینید؟
5- نظر شما در مورد مراسم عقد و عروسی چیست؟
6- نظر شما در مورد مهریه چیست؟
7- زندگی در شهری دیگر را چگونه می بینید؟
8- آیا آمادگی دارید کمبودهای اقتصادی همسرتان و خانواده او را نادیده بگیرید؟ تا چه حد؟



بخش دوم:
سؤالات مربوط به خانواده همسر

1- از نظر اجتماعی، خانواده شما چه ایده هایی دارند؟(مثلاً در مورد جامعه، مردم، مشکلات و...)
2- سطح فرهنگی و طرز تفکر خانواده خود را چگونه ارزیابی می کنید؟
3- خانواده شما چقدر مذهبی هستند؟
4- خانواده شما سنتی هستند یا متجدد و یا معمولی؟
5- خانواده شما شاد و پر جنب و جوش هستند یا ساکت و آرام؟
6- خانواده شما مرد سالار است یا زن سالار یا شایسته سالار؟


بخش سوم:
سؤالات مربوط به مسائل اقتصادی

1- انتظارات اقتصادی شما از همسرتان تا چه اندازه است؟
2- نظر شما در مورد کار کردن همسرتان در خارج از منزل چیست؟
3- چه کاری را برای اشتغال انتخاب خواهید کرد؟
4- تصور شما از صرفه جویی چیست؟
5- چقدر معتقد به صرفه جویی و قناعت در منزل هستید؟
6- شما مایلید همسر شما در خرید لوازم زندگی، چه مسائلی را رعایت نماید؟


بخش چهارم:
سوالات مربوط به مسائل فرهنگی

1- تحصیلات شما چقدر است؟
2- آیا قصد ادامه تحصیل دارید یا خیر؟ در چه رشته ای و از چه طریقی و در کجا؟
3- در طول سال چند کتاب غیر درسی مطالعه میکنید؟
4- مطالعات شما اغلب در چه زمینه هایی بوده است؟
5- بهترین کتابهایی که تاکنون خوانده اید را اگر ممکن است نام ببرید؟
6- معمولاً چه نشریاتی را مطالعه می کنید؟
7- اگر ممکن است چند نفر از شخصیتهای مورد نظر و احترامتان[ شخصیتهای فرهنگی، مذهبی، هنری، سیاسی و...] را نام ببرید و دلیل محترم بودن آنها نزد شما چیست؟


بخش پنجم:
سؤالات مربوط به مسائل روحی و عاطفی

1- از چه نوع افرادی احساس انزجار و ناراحتی می کنید؟ چرا؟
2- اجتماعی بودن در نظر شما یعنی چه؟
3- خودتان را تا چه اندازه ای اجتماعی می دانید؟
4- در اصلاح دیگران چگونه عمل می کنید و نوع واکنشهای شما در مقابل مشکلات چگونه است؟
5- چقدر خود را خونسرد می دانید؟
6- منطقی بودن را چه می دانید؟
7- چقدر در زندگی خود را منطقی میدانید؟
8- واقع گرا هستید یا احساساتی؟
9- بیشتر تأثیر گذارید یا تأثیر پذیر؟ به چه میزان؟
10- چه چیزهایی موجب ناراحتی و عصبانیت شما می شود؟
11- در مواقع عصبانیت چه می کنید؟
12- دروغ گفتن را در چه مواردی جایز می دانید؟
13- در چه مسائلی سختگیر هستید؟
14- آیا انتقاد پذیر هستید؟در مقابل انتقاد چه عکس العملی از خود نشان می دهید؟
15- چگونه از دیگران انتقاد می کنید؟
16- در اکثر اوقات شاد هستید یا افسرده؟
17- در زندگی چگونه تصمیم می گیرید؟ تا چه اندازه قدرت تصمیم گیری دارید؟
18- در مسائل اساسی زندگی شخصیتان، خودتان تصمیم می گیرید یا خانواده تان؟


بخش ششم:
سؤالات مربوط به مسائل مذهبی

1- اعتقادتان به خدا چگونه است؟ آیا این اعتقاد توانسته شما را از گناه باز دارد؟
2- آشنایی شما با مسائل و دستورات مذهبی چقدر است؟
3- آیا مایل هستید همسر شما تمایلات مذهبی داشته باشد یا خیر؟
4- رعایت حجاب را تا چه اندازه ضروری می دانید؟ تا چه حد آن را رعایت می کنید؟دلیل آن چیست؟
5- چقدر با قرآن آشنا هستید؟


بخش هفتم:
سؤالات مربوط به روابط خانوادگی

1- میزان دلبستگی شما به پدر و مادرتان تا چه حد است؟
2- پدر و مادر شما چگونه با شما برخورد می کنند؟
3- چقدر در فامیل و خانواده محبوبیت دارید؟ دلیل آن چیست؟
4- عکس العمل والدین شما در مقابل شکستهای شما در زندگی چگونه است؟


بخش هشتم:
اساسی ترین سؤالات خواستگاری

1- چه توقعاتی از زندگی آینده خود دارید؟
2- چه توقعاتی از همسر آینده خود دارید؟
3- آرزوهای بزرگ شما چیست؟
4- مشکلات را چگونه و تا چه حد تحمل می کنید؟

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااو
عجب سوالای توپی

8- آیا آمادگی دارید کمبودهای اقتصادی همسرتان و خانواده او را نادیده بگیرید؟ تا چه حد؟

بله، البته برای پسرا که مشکلی نیست! اما دختر خانوما یه کم باید جدی باشن، نه این که حتما خانوادشون پولدار باشن! نه...اما باید یک شغل مناسب
با درآمد خوب برای اداره ی زندگی داشته باشن

2- نظر شما در مورد کار کردن همسرتان در خارج از منزل چیست؟

مطابق با نظر خودش، اگه دوست داشته باشه، چرا که نه!


دیدم حیفه، دوتا از سوالا رو جواب دادم
اما واقعا سوالای خوبیه، جامع و کامل

خداییش سوالارو حال کردین؟
جامع و کامل!!!
بیاید روی سوالاش بحث کنیم، هر کی هر سوالی که دوست داره رو جواب بده
مسعود خداییش خیلی خوب جواب میدی، آفرین
حالا که اینقدر خوب جواب دادی یه چند تا دیگه رو هم جواب بده ببینیم چی می گی

برین کیف کنین چه تاپیک آموزنده ای زدم .....