ممنون مجيد جان ... داستان قشنگي بود
اما كاش انيشتين كه در خونواده اي مذهبي (يهودي) بزرگ شده بود ، به جاي انكار كردن عقايد مذهبي خودش براي شكست دادن استاد ، اينجوري ميگفت كه :
اوني كه نون داد دندون هم داد !!
شيطون اگه هست ، تو كاسه ي سر شما هم عقل و احساسي هست . بايد ملاكي باشه تا گوهر وجود آدمي محك بخوره يا نه ؟؟
اگه شيطوني نبود تا ما رو وسوسه كنه اونوخت چجوري حساب مني كه به وجود خدا معتقدم ، از حساب شما (استاد) كه دنيا رو
الا بختكي و بي صاحب ميدونيد ، جدا ميشد ؟؟
ممم ...
اين حرف اون شاگرد ... دو جاش بدجور لنگ ميزنه !!!
اول اينكه هيچ وقت حالتي پيش نمياد كه خدا نباشه !! اون هميشه و در هر شرايطي ، حاضر و ناظره ... چه خوبي و چه بدي .
دوم اينكه شيطون قدرتي بزرگ و اراده اي خدايي نداره كه بشه اون رو با خدا مقايسه كرد و گفت : يا خدا هست و يا شيطون !!
اونم مثل تمام اجزاي هستي در برابر خدا يه ذره ي حقير و آفريده اي مفلوك بيشتر نيست !
ببخشيد پرحرفي كردم