مسافري كه پا در جاده سفر ميگذارد، احتمال نرسيدن را نيز در نظر داشته است! ولي همواره به خود گفته يا ميرسم يا نميرسم! اگر اينگونه نبود ميليونها مسافر در آسمان، دريا و زمين در حركت نبودند تا برسند! البته گاهي هم نميرسند! هيچ آرزويي ناممكن نخواهد بود كه تو در راهش قدم برداشته و حركت كني! و بگويي يا ميرسم يا هرگز نميرسم! چرا كه در اين حالت تمام نيروهاي نامريي يا همان انرژي حيات به سمت تو مرتعش ميشوند تا همراهيت كنند تا تو سريعتر برسي! اين قانون طبيعت است، قانون طبيعت از مسافري كه ميترسد و پا در جاده خواستنها نميگذارد كاري ندارد! شكست، چيزي جز تزلزل و ترديد نيست و پيروزي ديوار ارادهاي است كه درست مقابل ترس قرار دارد، از كلبه امن ضعفهايت خارج شو و خود را به مخاطره بينداز، مطمئن باش سهم خود را خواهي ستاند!
كليدهاي طلايي
آرامش چيست؟ آشفتگي چيست؟ آرامش پايان آشفتگي است! اگر كمي بگذريد كمي آرامش مييابيد، اگر خيلي بگذريد آرامش بسيار خواهيد يافت، اگر كاملا بگذريد به آرامش مطلق دست يافتهايد! (منظور گذشت و ايثار)
ما همه چيز را از اثرش ميسنجيم، اثر انديشه ديروز ما در امروز، طرح انديشه ما را در فردا نيز شكل خواهد داد، اگر ديروز عاشقانه انديشيده باشيم، امروز مهرآميز ميانديشيم و فردا ايثارگونه خواهيم انديشيد!
به اين مرحله از زندگيت رسيدهاي فقط به اين خاطر كه به صداي درونت مبني بر لياقتت از براي موفقيت گوش سپردهاي – به اين مرحله از زندگيت رسيدهاي فقط به اين خاطر كه ارزشي را به دنيا اضافه نمودهاي
تمام اتفاقها پيش آمده تا تو را براي چنين لحظهاي آماده كند، كه بداني زندگي زيباست!
انسانهاي بزرگ، روياهاي بزرگي داشتهاند و ساعاتي معين در شبانهروز را به شكفته شدن نهال آرزوهايشان انديشيدهاند – نهال آرزو با تفكر و اعتقادي مثبت از براي به ثمر رسيدن رشد ميكند – هر گونه تفكر منفي همچون تازيانهاي، نهال را از جا برميكند به شكوفا شدن آرزويت فكر كن، فكر ميكني جز تو كس ديگري ميتواند اين كار را انجام دهد؟!
با بهار، دوباره به دنيا بياييد!
هر كسي دوست دارد دوباره به دوران كودكي خود بازگردد، ولي هيچ كس واقعا تلاش نميكند تا اين امر تحقق يابد. از افراد بسياري شنيدهام كه ميگويند دوران كودكي واقعا دوران شيرين و خوبي است. شاعران زيادي اشعار زيبايي درباره دوران كودكي سرودهاند، ولي هيچ كس واقعا كاري نميكند تا دوباره اين دوران پاك و توام با معصوميت را تجربه كند. من اين فرصت را براي شما فراهم ميكنم تا با رسيدن فصل بهار متولد شده و احساس لطيف آن دوران را لمس كنيد، روحيه شادي و كنجكاوي را در خود حفظ كنيد، البته اين كار مشكل است زيرا هر يك از شما به شكل خاصي درآمده و در قالب خاصي فرورفتهايد، هر يك از شما يك سپر و حفاظي غيرقابل نفوذ را به دور خود حمل ميكنيد كه كنار گذاشتن آن بسيار سخت است. شما نميتوانيد آزادانه بالا و پايين پريده و با صداي بلند بخنديد چرا؟ چون براي خنديدن نياز به محرك داريد، لااقل براي لحظاتي در طي روز، جديت خود را كنار بگذاريد، تمامي دانش و اطلاعات اكتسابي را كنار بگذاريد، مطمئن باشيد آنها سر جايشان باقي خواهند ماند و شما چيزي را از دست نميدهيد! بلكه چيزي را به دست خواهيد آورد، براي اينكه روحيه شادي و سادگي خود را حفظ كنيد ميخواهم شما را درست به جايي بازگردانم كه رشد احساس لطيف سرور بدون دليل شما از آنجا متوقف شده است چرا كه نقطه مشخصي در دوران كودكي هر يك از شما وجود دارد كه از آن به بعد رشد حقيقي شما متوقف شده است و شروع به رفتاري مصنوعي كردهايد، فقط يك فرمول قطعي وجود دارد و آن اينكه حقيقت شور و نشاط، سلامتي و خوشبختي تنها هنگامي بروز و جلوه ميكند كه ديگر نقابي وجود نداشته باشد، كنار گذاشتن اين نقابها ممكن است حتي دردناك باشد ولي ارزشش را دارد زيرا با اين كار دوباره متولد خواهيد شد و هيچ تولدي بدون تحمل درد امكانپذير نيست!