كلاس روانشناسي و مشاوره...

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام آقا معلم
خوش اومدی..خیلی خیلی خوش اومدی
مثل همیشه قشنگ و دلگرم کننده اون شعر هم اونقدر قشنگ بود که منو گرفت
از اون وزنایی که من عاشقشم

اون خط خطیها رو به دل نگیرید و...الان یادم نیست چرا کشیثدمشون

آقا معلم تا دیدم اومدی به همه اس ام اس دادم و ورودت رو خبر دادم
اینقده هیجان زده بودم که یادم رفت مژدگانی بگیرم
حالا خودت باید جای همه بچه بهم مشتلق بدی
تا تو باشی دیگه غیبت نکنی

meysam-r نوشته است:

دلارام نوشته است:

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
اینقده هیجان زده ام که هیچی دیگه نمی تونم بگم
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام آقا معلم.........

سلام گل قشنگم

آخ آخ ببخشید منظور همون حاج خانوم بودا

مبصر کلاس چه خبر ؟ این مدت که نبودم چه اتفاقاتی افتاده؟ آهان ولیمه چی دادی ؟

هم خبر خوب دارم هم خبر بد
خبر بد اینکه یه چند روزی اینجا زمستون شده بود
اما خبر خوب اینکه یه گل همیشه بهار بود که اینقده صبر کرد و بقیه شکوفه ها رو صدا کرد تا زمستون بره و بهار بیاد، اسمشم مرجان بود
عطر محبوبه شب هم که نگو، واسه همه گلای یخ زده مایه آرامش و امید بود که بالاخره یه روزی این زمستون از این خونه میره، حالا یا با عطر مهربونیاش، یا طعم خوش خشانتش، محبوبه عزیزم هم مثل شیر وایساد جلوی سرمای زمستون
تو هم شدی قاصدک، با اومدنت خبر دادی بهار داره میاد، بهاره هم چند روز دیگه میاد
غنچه های مریم که باز بشن کلاسمون پر میشه از بوی گل، مریم گلی هم همون وقت در کلاس رو باز می کنه و میاد تو
حالا مونده یه سرباز وطن، که از راه برسه و با توپ و تشر یه فازی به هممون بده که چرا زمستون رو راه دادیم به خونه، دلم واسش تنگ شده، کاش سلمان زودتر بیاد
ایندفعه من پیشدستی کردم، نوید هم به پای من نرسید و مژده اومدنت رو من به همه دادم، گوشش رو بپیچون داره مثل من درس نخون میشه
مجید هم که در طول ترم اینقده خر آویزون کرده، که الان که من مثل بچه های رفوزه غمباد گرفتم حسابی خوشحاله و خیالش راحته، دست راستش رو سر همه رفوزه ها
مونده عسل که از راه برسه با خبرای خوب مثل اسمش شیرین
و الهام که خدا کنه خدا به دلش بندازه یه سر بیاد فروم، بفهمه تو اومدی خیلی خوشحال میشه، آخه خیلی دلش واست تنگ شده بود
از ولیمه گفتی و کردی کبابششششششششششش (ش برمیگرده به امین جان که زحمت ولیمه من رو متقبل شده )
دلارام هم که.... خوبه، در کنار شما که باشه خوب خوبه

اقا من یه شدت تکذیب می کنم
ا اصلانم خر نزدم
یک هفته دیگه امتحانا شروع میشه و م ن دو تا پروژه خفن دارم

سلام
چه عجب آقا معلم
خدارا شکر بازم نوشته های مرجان مثل همیشه تاثیر گذار بود
با تموم دلتنگیها با همه انتظارها بازم خدارا شکر که برگشتی

سلام صلاة صبحم رو نگفته باشم ، از بالاي دروازه ي شهر يه ريسمون حسابي آويزون باشه ...
اسبم زين شده باشه و سرداريم تر تميز و آماده ... دكمه هاي شير و خورشيدش بايد برق بزنه . سر سوزن گردي روي پوتينم باشه ، زبون ها رو به كار ميگيرم !!
نايب جولوي اتاقم كلاه همايونيم رو سر دست گرفته باشه و دوازده نفر از قشون پيش قراول با كلاه منگوله دار قرمز به سر و شمشير دسته طلايي گارد به كمر ،
صف كشيده و نظام گرفته منتظر قدوم من باشن ...

اداده فرموديم نارفيق دلسنگي رو يه لنگه پا از دروازه ي شهر آويزون كنيم ... قبل از بلند شدن دود از تنورها بايد قائله ختم شده باشه !!

مملكت اعليحضرت صاحب داره !!

خداییش حال کردید؟
دیدید خدا چقدر دوستم داره که تا دعا کردم سلمان خان زند بیاد و یه از دم یه حالی به هممون بده و دست نوازشی به سر و کلمون بکشه!!!! دعام مستجاب شد و اومد
اعلیحضرت میشه به حرمت ریش سفید ما و اون کعبه ای که زیارت کردیم از خبط این جوون بگذری؟
تازه اومده، تو هم تازه اومدی، هنوز گرد راه روی لباساتونه، شربت خنک می خوری سر سیاه زمستونی، یا چای داغ؟

Jany نوشته است:

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام آقا معلم
خوش اومدی..خیلی خیلی خوش اومدی
مثل همیشه قشنگ و دلگرم کننده اون شعر هم اونقدر قشنگ بود که منو گرفت
از اون وزنایی که من عاشقشم

اون خط خطیها رو به دل نگیرید و...الان یادم نیست چرا کشیثدمشون

سلام عزیز دلم ...اول بگو محبوبه ی وروجکم کجاست؟ تا 10 میشمرم باید بیاریش

بعدشم خانم خانما اینجا نیام کجا برم ...من دلم بیشتر از شما تنگ بود...میومدم با دلم اما عقلم نمیذاشت...

بگذریم...محبوبه مارگیر من کجاست؟

دلارام نوشته است:

آقا معلم تا دیدم اومدی به همه اس ام اس دادم و ورودت رو خبر دادم
اینقده هیجان زده بودم که یادم رفت مژدگانی بگیرم
حالا خودت باید جای همه بچه بهم مشتلق بدی
تا تو باشی دیگه غیبت نکنی

باشه گلم مشتلق هرچی بخوای تو جون بخواه

اما جون من که قابل نیست ... اگه هست لب تر کن

ببینم شیطون بلا حالا کلاسو میپیچونی هیچ ولیمه رو عمرا بتونی بپیچونی

ای وای سرم درد گرفت چرا لنگه کفش پرت میکنی اشتباه گرفتی بابا من بوش نیستم...دوش هم نیستم چه برسه...

اینی هم که گفتم حرف دل بعضی ها بود

nasim نوشته است:

سلام
چه عجب آقا معلم
خدارا شکر بازم نوشته های مرجان مثل همیشه تاثیر گذار بود
با تموم دلتنگیها با همه انتظارها بازم خدارا شکر که برگشتی

سلام نسیم خانم خوبین ؟

احوال ابولفضل گل چطوره؟

Arakadrish نوشته است:

سلام صلاة صبحم رو نگفته باشم ، از بالاي دروازه ي شهر يه ريسمون حسابي آويزون باشه ...
اسبم زين شده باشه و سرداريم تر تميز و آماده ... دكمه هاي شير و خورشيدش بايد برق بزنه . سر سوزن گردي روي پوتينم باشه ، زبون ها رو به كار ميگيرم !!
نايب جولوي اتاقم كلاه همايونيم رو سر دست گرفته باشه و دوازده نفر از قشون پيش قراول با كلاه منگوله دار قرمز به سر و شمشير دسته طلايي گارد به كمر ،
صف كشيده و نظام گرفته منتظر قدوم من باشن ...

اداده فرموديم نارفيق دلسنگي رو يه لنگه پا از دروازه ي شهر آويزون كنيم ... قبل از بلند شدن دود از تنورها بايد قائله ختم شده باشه !!

مملكت اعليحضرت صاحب داره !!

سلام علیکم ...من چاکرتم داداش ...اگه دلم سنگیه از این بدتر حقمه ...اگه بی معرفتم از معرفتته که چیزی بهم نگفتی...

اما نگو که دوست ندارم که دیگه اون موقع است باید سرمو بگذارمو...

ببینم شنیدم خلع سلاح شدی...عیب نداره اشاره کنی محبوبه تمام تسلیحات دنیا رو میریزه اینجا

دلارام نوشته است:

خداییش حال کردید؟
دیدید خدا چقدر دوستم داره که تا دعا کردم سلمان خان زند بیاد و یه از دم یه حالی به هممون بده و دست نوازشی به سر و کلمون بکشه!!!! دعام مستجاب شد و اومد
اعلیحضرت میشه به حرمت ریش سفید ما و اون کعبه ای که زیارت کردیم از خبط این جوون بگذری؟
تازه اومده، تو هم تازه اومدی، هنوز گرد راه روی لباساتونه، شربت خنک می خوری سر سیاه زمستونی، یا چای داغ؟

من تورو نداشتم چیکار میکردم حاج خانوم...

meysam-r نوشته است:

Jany نوشته است:

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام آقا معلم
خوش اومدی..خیلی خیلی خوش اومدی
مثل همیشه قشنگ و دلگرم کننده اون شعر هم اونقدر قشنگ بود که منو گرفت
از اون وزنایی که من عاشقشم

اون خط خطیها رو به دل نگیرید و...الان یادم نیست چرا کشیثدمشون

سلام عزیز دلم ...اول بگو محبوبه ی وروجکم کجاست؟ تا 10 میشمرم باید بیاریش

بعدشم خانم خانما اینجا نیام کجا برم ...من دلم بیشتر از شما تنگ بود...میومدم با دلم اما عقلم نمیذاشت...

بگذریم...محبوبه مارگیر من کجاست؟

محبوبه هم خوبه..
مشکل ما این چند روز اینترنت بود و بی مسئولیتی مخابرات...
فکر کنم رفع شد...شب که از سر کار بیاد دیگه با جرثقیل هم نمیتونم از
پشت دستگاه بلندش کنم

دلارام نوشته است:

خداییش حال کردید؟
دیدید خدا چقدر دوستم داره که تا دعا کردم سلمان خان زند بیاد و یه از دم یه حالی به هممون بده و دست نوازشی به سر و کلمون بکشه!!!! دعام مستجاب شد و اومد
اعلیحضرت میشه به حرمت ریش سفید ما و اون کعبه ای که زیارت کردیم از خبط این جوون بگذری؟
تازه اومده، تو هم تازه اومدی، هنوز گرد راه روی لباساتونه، شربت خنک می خوری سر سیاه زمستونی، یا چای داغ؟

اشتباه میکنی آخه این همه سر و صدا باید میگفتی آقا سلمان خان قاجار نه زند
فکر کنم یه طناب دیگه هم برای فردا صبحش بخواد

خدارا شکر بازم این کلاس ما رونق گرفت
این کلاس با زحمتهای مرجان و محبوبه و دلارام جون تا حالا رنگ و بوی همیشگی رو داشت فقط حضور استاد کم بود که خدارا صد هزار مرتبه تشریف آوردند
آقا سلمان دست نگه دار شما خودتم بیشتر از آقا معلم غیبت نداشته باشی کمتر هم نداری داداشی

دلارام نوشته است:

meysam-r نوشته است:

دلارام نوشته است:

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
اینقده هیجان زده ام که هیچی دیگه نمی تونم بگم
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام آقا معلم.........

سلام گل قشنگم

آخ آخ ببخشید منظور همون حاج خانوم بودا

مبصر کلاس چه خبر ؟ این مدت که نبودم چه اتفاقاتی افتاده؟ آهان ولیمه چی دادی ؟

هم خبر خوب دارم هم خبر بد
خبر بد اینکه یه چند روزی اینجا زمستون شده بود
اما خبر خوب اینکه یه گل همیشه بهار بود که اینقده صبر کرد و بقیه شکوفه ها رو صدا کرد تا زمستون بره و بهار بیاد، اسمشم مرجان بود
عطر محبوبه شب هم که نگو، واسه همه گلای یخ زده مایه آرامش و امید بود که بالاخره یه روزی این زمستون از این خونه میره، حالا یا با عطر مهربونیاش، یا طعم خوش خشانتش، محبوبه عزیزم هم مثل شیر وایساد جلوی سرمای زمستون
تو هم شدی قاصدک، با اومدنت خبر دادی بهار داره میاد، بهاره هم چند روز دیگه میاد
غنچه های مریم که باز بشن کلاسمون پر میشه از بوی گل، مریم گلی هم همون وقت در کلاس رو باز می کنه و میاد تو
حالا مونده یه سرباز وطن، که از راه برسه و با توپ و تشر یه فازی به هممون بده که چرا زمستون رو راه دادیم به خونه، دلم واسش تنگ شده، کاش سلمان زودتر بیاد
ایندفعه من پیشدستی کردم، نوید هم به پای من نرسید و مژده اومدنت رو من به همه دادم، گوشش رو بپیچون داره مثل من درس نخون میشه
مجید هم که در طول ترم اینقده خر آویزون کرده، که الان که من مثل بچه های رفوزه غمباد گرفتم حسابی خوشحاله و خیالش راحته، دست راستش رو سر همه رفوزه ها
مونده عسل که از راه برسه با خبرای خوب مثل اسمش شیرین
و الهام که خدا کنه خدا به دلش بندازه یه سر بیاد فروم، بفهمه تو اومدی خیلی خوشحال میشه، آخه خیلی دلش واست تنگ شده بود
از ولیمه گفتی و کردی کبابششششششششششش (ش برمیگرده به امین جان که زحمت ولیمه من رو متقبل شده )
دلارام هم که.... خوبه، در کنار شما که باشه خوب خوبه

ممنونم دلارام جون...
خودت گلی عزیزم اونم بی خزون

خوش اومدی بهاره..جان
اصلا تو باید همیشه باشی..تا دل همه گرم باشه...
اینجا که برف خبری نیست اگه اونجا هست من بیام

meysam-r نوشته است:

دلارام نوشته است:

آقا معلم تا دیدم اومدی به همه اس ام اس دادم و ورودت رو خبر دادم
اینقده هیجان زده بودم که یادم رفت مژدگانی بگیرم
حالا خودت باید جای همه بچه بهم مشتلق بدی
تا تو باشی دیگه غیبت نکنی

باشه گلم مشتلق هرچی بخوای تو جون بخواه

اما جون من که قابل نیست ... اگه هست لب تر کن

ببینم شیطون بلا حالا کلاسو میپیچونی هیچ ولیمه رو عمرا بتونی بپیچونی

ای وای سرم درد گرفت چرا لنگه کفش پرت میکنی اشتباه گرفتی بابا من بوش نیستم...دوش هم نیستم چه برسه...

اینی هم که گفتم حرف دل بعضی ها بود

سرت سلامت آقا معلم عزیز
مشتلق من خنده این شکلیت باشه

Jany نوشته است:

meysam-r نوشته است:

Jany نوشته است:

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام آقا معلم
خوش اومدی..خیلی خیلی خوش اومدی
مثل همیشه قشنگ و دلگرم کننده اون شعر هم اونقدر قشنگ بود که منو گرفت
از اون وزنایی که من عاشقشم

اون خط خطیها رو به دل نگیرید و...الان یادم نیست چرا کشیثدمشون

سلام عزیز دلم ...اول بگو محبوبه ی وروجکم کجاست؟ تا 10 میشمرم باید بیاریش

بعدشم خانم خانما اینجا نیام کجا برم ...من دلم بیشتر از شما تنگ بود...میومدم با دلم اما عقلم نمیذاشت...

بگذریم...محبوبه مارگیر من کجاست؟

محبوبه هم خوبه..
مشکل ما این چند روز اینترنت بود و بی مسئولیتی مخابرات...
فکر کنم رفع شد...شب که از سر کار بیاد دیگه با جرثقیل هم نمیتونم از
پشت دستگاه بلندش کنم

آقا من تکذیب میکنم
از صبح تا حالا سرمایی خوردم که نگو و نپرسید
همه ش تو دفتر خواب بودم
من باید با جرثقیل بلندم کنن بی انصاف معلومه کی رو باید با جرثقیل بلند کنن

سلام به گل ترین و عزیزترین داداش دنیا
وای میثم جان نمی دونی وقتی دلارام بهم خبر داد که اومدی
از خوشحالی دفترم رو سرم گذاشته بودم اینقدر بالا و پائین پریدم که
وقتی اومدم بیرون سرما خوردم
منم مثل دلارام شدم نمی دونم چی بگم اما اینقدر خوشحالم که
نمی دونم چگونه خوشحالیم رو مطرح کنم
فقط من به عنوان بد تربن شاگردد جلوی پاهات زانوی می زنم
و خدا رو شکر میکنم که دعام رو مستجاب کرد
خیلی خیلی خوش اومدی و امیدوارم دوباره ترکمون نکنی

meysam-r نوشته است:

Jany نوشته است:

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام آقا معلم
خوش اومدی..خیلی خیلی خوش اومدی
مثل همیشه قشنگ و دلگرم کننده اون شعر هم اونقدر قشنگ بود که منو گرفت
از اون وزنایی که من عاشقشم

اون خط خطیها رو به دل نگیرید و...الان یادم نیست چرا کشیثدمشون

سلام عزیز دلم ...اول بگو محبوبه ی وروجکم کجاست؟ تا 10 میشمرم باید بیاریش

بعدشم خانم خانما اینجا نیام کجا برم ...من دلم بیشتر از شما تنگ بود...میومدم با دلم اما عقلم نمیذاشت...

بگذریم...محبوبه مارگیر من کجاست؟

1-2-3-4-5-6-7-8-9-10

من اومدم

nasim نوشته است:

خدارا شکر بازم این کلاس ما رونق گرفت
این کلاس با زحمتهای مرجان و محبوبه و دلارام جون تا حالا رنگ و بوی همیشگی رو داشت فقط حضور استاد کم بود که خدارا صد هزار مرتبه تشریف آوردند
آقا سلمان دست نگه دار شما خودتم بیشتر از آقا معلم غیبت نداشته باشی کمتر هم نداری داداشی

سلام نسیم خانم ممنون از این که وساطتت میکنی منو که رعب بر داشته

بهاره نوشته است:

دلارام نوشته است:

meysam-r نوشته است:

دلارام نوشته است:

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
اینقده هیجان زده ام که هیچی دیگه نمی تونم بگم
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام آقا معلم.........

سلام گل قشنگم

آخ آخ ببخشید منظور همون حاج خانوم بودا

مبصر کلاس چه خبر ؟ این مدت که نبودم چه اتفاقاتی افتاده؟ آهان ولیمه چی دادی ؟

هم خبر خوب دارم هم خبر بد
خبر بد اینکه یه چند روزی اینجا زمستون شده بود
اما خبر خوب اینکه یه گل همیشه بهار بود که اینقده صبر کرد و بقیه شکوفه ها رو صدا کرد تا زمستون بره و بهار بیاد، اسمشم مرجان بود
عطر محبوبه شب هم که نگو، واسه همه گلای یخ زده مایه آرامش و امید بود که بالاخره یه روزی این زمستون از این خونه میره، حالا یا با عطر مهربونیاش، یا طعم خوش خشانتش، محبوبه عزیزم هم مثل شیر وایساد جلوی سرمای زمستون
تو هم شدی قاصدک، با اومدنت خبر دادی بهار داره میاد، بهاره هم چند روز دیگه میاد
غنچه های مریم که باز بشن کلاسمون پر میشه از بوی گل، مریم گلی هم همون وقت در کلاس رو باز می کنه و میاد تو
حالا مونده یه سرباز وطن، که از راه برسه و با توپ و تشر یه فازی به هممون بده که چرا زمستون رو راه دادیم به خونه، دلم واسش تنگ شده، کاش سلمان زودتر بیاد
ایندفعه من پیشدستی کردم، نوید هم به پای من نرسید و مژده اومدنت رو من به همه دادم، گوشش رو بپیچون داره مثل من درس نخون میشه
مجید هم که در طول ترم اینقده خر آویزون کرده، که الان که من مثل بچه های رفوزه غمباد گرفتم حسابی خوشحاله و خیالش راحته، دست راستش رو سر همه رفوزه ها
مونده عسل که از راه برسه با خبرای خوب مثل اسمش شیرین
و الهام که خدا کنه خدا به دلش بندازه یه سر بیاد فروم، بفهمه تو اومدی خیلی خوشحال میشه، آخه خیلی دلش واست تنگ شده بود
از ولیمه گفتی و کردی کبابششششششششششش (ش برمیگرده به امین جان که زحمت ولیمه من رو متقبل شده )
دلارام هم که.... خوبه، در کنار شما که باشه خوب خوبه

آهاي آهاي خبردار .. خبر خبر
من اومدم زودتر از موعد بهارم اومدم ..
حالي كي دلش ميخواد تو دل بهار بيرم برف بازي؟؟‌..

بهاره جان از همه بیشتر نگرانت بودم وقتی تاپیک رو دیدم ...امیدوارم همیشه بهاری