كلاس روانشناسي و مشاوره...

meysam نوشته است:

الهام نوشته است:

سلام

خیلی جالب بود ...واقعا اینجوریه من لباس خواننده ها خیلی برام مهمه...بخصوص نانسی که انصافا خواننده ی خوش لباسیه
اوه خدای من بوی خیانت میاد ...حالا نوالیها فکر میکنن من جاسوس دشمنم وااای نه....امین به من رحم کنید....

حالا این اتفاقی بوده دیگه؟....آخه از کجا میشد فهمید که لباس انقدر برام مهمه؟

سلام الهام خانم
ميدونين الهام قصه من دختري كه 50 درصد ظاهر آدمها براش مهمه وخيلي خوش ذوقه تو انتخاب
...(چون50 درصد پستاتون تو قسمت عكس خواننده هاست..)
من هم فكر ميكنم نانسي دوستي تون نوال دوستيتون ميچربه اين يه احساسه...قضاوت نيست...ان شاء الله سر كلاسه ميبينمتون
ممنون از حضورتون

مرسی از اینکه منو خوش ذوق تصور کردید
اما میثم جان با این احساست دودمانم رو به باد دادی آخه من نوالی نوالی هستم لباس پوشیدن نانسی رو دوست دارم وگرنه طرفدارش نیستم

میثم خان
دیروز وقتی داشتم براتون مطلب می نوشتم،دخترم اومد کنارم با تعجب گفت اینا چیه!!؟؟
وقتی براش توضیح دادم خیلی خنده اش گرفت گفت: منم بیام؟ گفت این آقا میثم
حتما اطلاع ندارن که ما دو نفریم!! گفتم بهشون یاد آوری می کنم.در مورد این ابتکارتون هم
باید بگم اصلا برداشت منفی نکردم و اتفاقا خیلییییییییییییییییییییییی هم خندیدیم !!
دخترم از کجا می دونن این همه اطلاعات رو؟؟؟!!! من به سهم خودم و از طرف خودم (و دخترم)
خیلی خوشحالیم که به این فروم آمدید و واقعا صفا آوردید.

الهام نوشته است:

سلام

خیلی جالب بود ...واقعا اینجوریه من لباس خواننده ها خیلی برام مهمه...بخصوص نانسی که انصافا خواننده ی خوش لباسیه
اوه خدای من بوی خیانت میاد ...حالا نوالیها فکر میکنن من جاسوس دشمنم وااای نه....امین به من رحم کنید....

حالا این اتفاقی بوده دیگه؟....آخه از کجا میشد فهمید که لباس انقدر برام مهمه؟

الهام شما برای پاره ای توضیحات به دفتر حزب احضار می شین
اگه توضیحاتت قانع کننده نباشه از حزب اخراج می شی

خیلی لازمه این کار امین خان!!!دست همه داره رو می شه با وجود مشاور تیزی مثل میثم خان!!!

الهام نوشته است:

meysam نوشته است:

الهام نوشته است:

سلام

خیلی جالب بود ...واقعا اینجوریه من لباس خواننده ها خیلی برام مهمه...بخصوص نانسی که انصافا خواننده ی خوش لباسیه
اوه خدای من بوی خیانت میاد ...حالا نوالیها فکر میکنن من جاسوس دشمنم وااای نه....امین به من رحم کنید....

حالا این اتفاقی بوده دیگه؟....آخه از کجا میشد فهمید که لباس انقدر برام مهمه؟

سلام الهام خانم
ميدونين الهام قصه من دختري كه 50 درصد ظاهر آدمها براش مهمه وخيلي خوش ذوقه تو انتخاب
...(چون50 درصد پستاتون تو قسمت عكس خواننده هاست..)
من هم فكر ميكنم نانسي دوستي تون نوال دوستيتون ميچربه اين يه احساسه...قضاوت نيست...ان شاء الله سر كلاسه ميبينمتون
ممنون از حضورتون

مرسی از اینکه منو خوش ذوق تصور کردید
اما میثم جان با این احساست دودمانم رو به باد دادی آخه من نوالی نوالی هستم لباس پوشیدن نانسی رو دوست دارم وگرنه طرفدارش نیستم

سلام الهام خانم من شرمنده ام همه تلاشم رو براي تبرئه تون ميكنم
ولي نه مثل اينكه بحث جديه....با امين خان باز ميتونم كنار بيام و سفارشت رو بكنم ...اون آقا مجيد لفظ قلم پور با اون حساسيتش نسبت به نوال حتما زندونيت ميكنه...
مجبور ميشي فكر كنم كلاسها رو غير حضوري برداري
دلم از همين الان واسه عضو خوش ذوق و خانم كلاس تنگ ميشه ...

Anikaو Mobina نوشته است:

میثم خان
دیروز وقتی داشتم براتون مطلب می نوشتم،دخترم اومد کنارم با تعجب گفت اینا چیه!!؟؟
وقتی براش توضیح دادم خیلی خنده اش گرفت گفت: منم بیام؟ گفت این آقا میثم
حتما اطلاع ندارن که ما دو نفریم!! گفتم بهشون یاد آوری می کنم.در مورد این ابتکارتون هم
باید بگم اصلا برداشت منفی نکردم و اتفاقا خیلییییییییییییییییییییییی هم خندیدیم !!
دخترم از کجا می دونن این همه اطلاعات رو؟؟؟!!! من به سهم خودم و از طرف خودم (و دخترم)
خیلی خوشحالیم که به این فروم آمدید و واقعا صفا آوردید.

آخي الهي آخه اون موقع كه جلسه اول برگزار شد انقدر اينا شلوغ كردن اين دوتا كوچولوي تو كلاسمون يادم رفت...
من هميشه تو كيفم واسه بچه ها شكلات دارم...
اينا رو علي الحساب بدين تا بعدا از خجالت اين فرشته ها در بيام
[img][/img]

amin نوشته است:

الهام نوشته است:

سلام

خیلی جالب بود ...واقعا اینجوریه من لباس خواننده ها خیلی برام مهمه...بخصوص نانسی که انصافا خواننده ی خوش لباسیه
اوه خدای من بوی خیانت میاد ...حالا نوالیها فکر میکنن من جاسوس دشمنم وااای نه....امین به من رحم کنید....

حالا این اتفاقی بوده دیگه؟....آخه از کجا میشد فهمید که لباس انقدر برام مهمه؟

الهام شما برای پاره ای توضیحات به دفتر حزب احضار می شین
اگه توضیحاتت قانع کننده نباشه از حزب اخراج می شی

امين جان داداشم نون مارو آجر نكن ديگه ...كلاس محيط مقدسيه ...حزب حزب بازي نداره
خوب عشقه ديگه كاريش نميشه كرد...
شاگرد ما رو نپروني

میثم جان فعلا که شما داری نون ما رو آجر می کنی
حزب شوخی بردار نیست
می گماااا این جنگ روانی که می گن همینه؟ راستش رو بگو کی تو رو فرستاده روان نوالیون رو شست و شو کنی؟
راستی کلاست کی شروع می شه؟ منتظرماااااااااااا

دلارام نوشته است:

میثم جان فعلا که شما داری نون ما رو آجر می کنی
حزب شوخی بردار نیست
می گماااا این جنگ روانی که می گن همینه؟ راستش رو بگو کی تو رو فرستاده روان نوالیون رو شست و شو کنی؟
راستی کلاست کی شروع می شه؟ منتظرماااااااااااا

هيچكس به خدا
اين الهام خانم هم بدش نمي اومد دستي بر آتش داشته باشه ها

جلسه دوم

ميرم پشت ميز ميشينم و دفتر حضور غياب رو باز مي كنم...
آقا امين
حاضر
الهام خانم
صداي همه همه بلند ميشه
با اخم چه خبرتونه... صندلي رو كه جلسه پيش نشسته بود نگاه ميكنم ...به جاش يه قاب عكس بزرگ از نوال گذاشتن...گيج و منگ به صورت بچه ها نگاه مي كنم...
جرئت نمي كنم از بقيه بپرسم ...در حال حاضر فقط علي بيطرفه...
ميگم علي جان ...الهام خانم كجاست؟
با مِن مِن آ آ آ قا حزبيها گرفتنش....
چي؟ مگه اينجا عراق يا افغانستانه...
امين: آقا قضيه داخليه دخالت نكنين شما هم پاتون وسط اين ماجرا باز ميشه...اون موقع بايد مابقي عمر گرامتون رو تو زندون به سر ببرين و واسه ستون پنجمي ها كلاس برگزار كنين
با نارحتي بقيه اسم ها رو ميخونم...
آنيكا خانم...
يه دختر بچه جواب ميده... مامانيم حاضره
گل از گلم ميشكفه ميرم از تو كيفم چند تا شكلات ميبرم به مبينا ميدم ميگم خانم خانم ها هنوز نوبتت نشده بودا...يه شكلات هم به دختر دلارام خانم ميدم(شرمنده اسمش رو نمي دونم)...
دلارام خانم هم كه هست...

آقا سلمان(آركاديش ) و دوستان
همگي با هم با اجازه دكي بله
عسل خانم ...
حاضر
خوش اومدين خانم
آقا مجيد...
(با عصبانيت )هستم آقا ...خيلي گل كاري كرده چقدر هم رو داره ببين تو رو خدا
سرخ سرخ ميشم اما به روي خودم نميارم و ادامه ميدم
نويد:....
نويد:....
اين يكي ديگه كجاست ؟
(سلمان آقا رفته گل بچينه....يعني راستيتش خبري ازش نداريم البت زير آبي رفته اوستا اين نويد استاد اين كارهاست...)
ميگم درست نيست آدم پشت سر دوستش اينجوري حرف بزنه...
سلمان ميگه : آقا مثل اينكه شيشه هاي كلاس و نيمكت ها زيادي كرده باز...
با هول ميگم: اختيار دارين...همون دفعه قبل مستفيض شديم بسه...شما صاحب اختياري...هرچي دوست داري بگو...
علي آقا هم كه حاضره...

خوب بريم سر شروع درس


بهداشت روان از ديدگاه WHOتوانايي زندگي كردن شاد و سازنده بدون دردسر و گرفتاري، بهداشت روان تنها نبود بيماري رواني نيست بلكه بيشتر با نوعي سلامت ذهني ارتباط داره

مشخصات فردي با روان سالم:
1-به خوبي با مسائل ، تغييرات و مشكلات زندگي كنار بيايد
2- زندگي خود را تحت كنترل بگيرد
3-مسئوليت پذير باشد
4-از تونائي ذهني خود به خوبي استفاده كند
5-با ديگران ارتباط خوب و مناسب برقرار كند
6-به فعاليتهاي سازنده بپردازد

يكي از تئوريهاي قوي و پر كاربرد در سالهاي اخير تئوري تحليل رفتار در زندگي دكتر اريك برن هست كه به صورت اجمالي و با بيان مثالهايي براي ملموس شدن بحث براتون ميگم...


هدف از بيان اين مطالب آشنايي شما عزيزان با روشي ساده و شيوا ، به منظور تاثير معجزه آسا و كاربردي آن بر زندگي فردي و موفقيت اجتماعي است.


فكر كردن بر رفتارها چه تاثيري بر زندگي ما دارد؟
بسياري از مردم فكر مي كنند كه مي انديشند در حالي كه فقط سرگرم مرتب كردن و پس و پيش نمودن باورها،تعصبات و عقايد كهنه خود هستند.
حتما ماجراي سربازي كه پس از جنگ جهاني دوم 30 سال بي خبر از اتمام جنگ در جنگل ها پنهان شده و اطلاعي از پايان جنگ نداشته رو شنيدين؟
ما هم همانند كهنه سرباز، خود را در حصار افكار، عقايد و باورهاي نادرست زنداني كرده ايم در حالي كه آزادي و موفقيت چند گام با ما فاصله دارد...
تحليل رفتار در واقع كمك مي كند تا با تغييراتي در زندگي در سايه آرامش بر افسردگي ها ، ياس ها و عصبانيت ها خط بطلان كشيده و روابط بهتر از گذشته با خود و ديگران داشته باشيم.

تئوريها رو پشت سرهم ميگم...همه دارن گوش ميدن و ساكتن خدا ميدونه فقط تو چشم هركدوم از اينها چه حرفهايي رو كه نميشه خوند...
نفس عميقي ميكشم و ميگم : خيلي از بچه ها نيستن ...تا همين جا بسه نمي خوام خيلي عقب بيوفتن ...

در آخر
با جستجوي خوشبختي آن را نمي يابيد بلكه بايد كاري بكنيد تا خوشبختي به سراغ شما بيايد.سوالي هست...

صداي هيچ كس در نمياد...حتي دو تا دختر كوچولوها همراه جوي كه به خاطر الهام بوجود اومده ساكتن...

طاقت نميارم ديگه ...ميگم امين مجيد و بچه هاي حزب نواليون بمونن باهاشون كار دارم...بقيه تون به سلامت...[img][/img]

الهام نوشته است:

سلام

خیلی جالب بود ...واقعا اینجوریه من لباس خواننده ها خیلی برام مهمه...بخصوص نانسی که انصافا خواننده ی خوش لباسیه
اوه خدای من بوی خیانت میاد ...حالا نوالیها فکر میکنن من جاسوس دشمنم وااای نه....امین به من رحم کنید....

حالا این اتفاقی بوده دیگه؟....آخه از کجا میشد فهمید که لباس انقدر برام مهمه؟

این اخطار آخره الهام خانوم
هر چه سریعتر به دفتر حزب مراجعه کنین
وگرنه حکم شما رو بدون حضور خودت صادر می کنیم

meysam نوشته است:

جلسه دوم

ميرم پشت ميز ميشينم و دفتر حضور غياب رو باز مي كنم...
آقا امين
حاضر
الهام خانم
صداي همه همه بلند ميشه
با اخم چه خبرتونه... صندلي رو كه جلسه پيش نشسته بود نگاه ميكنم ...به جاش يه قاب عكس بزرگ از نوال گذاشتن...گيج و منگ به صورت بچه ها نگاه مي كنم...
جرئت نمي كنم از بقيه بپرسم ...در حال حاضر فقط علي بيطرفه...
ميگم علي جان ...الهام خانم كجاست؟
با مِن مِن آ آ آ قا حزبيها گرفتنش....
چي؟ مگه اينجا عراق يا افغانستانه...
امين: آقا قضيه داخليه دخالت نكنين شما هم پاتون وسط اين ماجرا باز ميشه...اون موقع بايد مابقي عمر گرامتون رو تو زندون به سر ببرين و واسه ستون پنجمي ها كلاس برگزار كنين
با نارحتي بقيه اسم ها رو ميخونم...
آنيكا خانم...
يه دختر بچه جواب ميده... مامانيم حاضره
گل از گلم ميشكفه ميرم از تو كيفم چند تا شكلات ميبرم به مبينا ميدم ميگم خانم خانم ها هنوز نوبتت نشده بودا...يه شكلات هم به دختر دلارام خانم ميدم(شرمنده اسمش رو نمي دونم)...
دلارام خانم هم كه هست...

آقا سلمان(آركاديش ) و دوستان
همگي با هم با اجازه دكي بله
عسل خانم ...
حاضر
خوش اومدين خانم
آقا مجيد...
(با عصبانيت )هستم آقا ...خيلي گل كاري كرده چقدر هم رو داره ببين تو رو خدا
سرخ سرخ ميشم اما به روي خودم نميارم و ادامه ميدم
نويد:....
نويد:....
اين يكي ديگه كجاست ؟
(سلمان آقا رفته گل بچينه....يعني راستيتش خبري ازش نداريم البت زير آبي رفته اوستا اين نويد استاد اين كارهاست...)
ميگم درست نيست آدم پشت سر دوستش اينجوري حرف بزنه...
سلمان ميگه : آقا مثل اينكه شيشه هاي كلاس و نيمكت ها زيادي كرده باز...
با هول ميگم: اختيار دارين...همون دفعه قبل مستفيض شديم بسه...شما صاحب اختياري...هرچي دوست داري بگو...
علي آقا هم كه حاضره...

خوب بريم سر شروع درس


بهداشت روان از ديدگاه WHOتوانايي زندگي كردن شاد و سازنده بدون دردسر و گرفتاري، بهداشت روان تنها نبود بيماري رواني نيست بلكه بيشتر با نوعي سلامت ذهني ارتباط داره

مشخصات فردي با روان سالم:
1-به خوبي با مسائل ، تغييرات و مشكلات زندگي كنار بيايد
2- زندگي خود را تحت كنترل بگيرد
3-مسئوليت پذير باشد
4-از تونائي ذهني خود به خوبي استفاده كند
5-با ديگران ارتباط خوب و مناسب برقرار كند
6-به فعاليتهاي سازنده بپردازد

يكي از تئوريهاي قوي و پر كاربرد در سالهاي اخير تئوري تحليل رفتار در زندگي دكتر اريك برن هست كه به صورت اجمالي و با بيان مثالهايي براي ملموس شدن بحث براتون ميگم...


هدف از بيان اين مطالب آشنايي شما عزيزان با روشي ساده و شيوا ، به منظور تاثير معجزه آسا و كاربردي آن بر زندگي فردي و موفقيت اجتماعي است.


فكر كردن بر رفتارها چه تاثيري بر زندگي ما دارد؟
بسياري از مردم فكر مي كنند كه مي انديشند در حالي كه فقط سرگرم مرتب كردن و پس و پيش نمودن باورها،تعصبات و عقايد كهنه خود هستند.
حتما ماجراي سربازي كه پس از جنگ جهاني دوم 30 سال بي خبر از اتمام جنگ در جنگل ها پنهان شده و اطلاعي از پايان جنگ نداشته رو شنيدين؟
ما هم همانند كهنه سرباز، خود را در حصار افكار، عقايد و باورهاي نادرست زنداني كرده ايم در حالي كه آزادي و موفقيت چند گام با ما فاصله دارد...
تحليل رفتار در واقع كمك مي كند تا با تغييراتي در زندگي در سايه آرامش بر افسردگي ها ، ياس ها و عصبانيت ها خط بطلان كشيده و روابط بهتر از گذشته با خود و ديگران داشته باشيم.

تئوريها رو پشت سرهم ميگم...همه دارن گوش ميدن و ساكتن خدا ميدونه فقط تو چشم هركدوم از اينها چه حرفهايي رو كه نميشه خوند...
نفس عميقي ميكشم و ميگم : خيلي از بچه ها نيستن ...تا همين جا بسه نمي خوام خيلي عقب بيوفتن ...

در آخر
با جستجوي خوشبختي آن را نمي يابيد بلكه بايد كاري بكنيد تا خوشبختي به سراغ شما بيايد.سوالي هست...

صداي هيچ كس در نمياد...حتي دو تا دختر كوچولوها همراه جوي كه به خاطر الهام بوجود اومده ساكتن...

طاقت نميارم ديگه ...ميگم امين مجيد و بچه هاي حزب نواليون بمونن باهاشون كار دارم...بقيه تون به سلامت...[img][/img]

ممنون میثم جان از کلاست
ولی چرا پا تو کفش نوالیون می کنی
می خوای بچه های حزب در کلاستو تخته کنن (تهدید نبود یه تذکر دوستانه بود)
آخه این رسمشه داداشی که فریب این گروهکا رو بخوری

amin نوشته است:

الهام نوشته است:

سلام

خیلی جالب بود ...واقعا اینجوریه من لباس خواننده ها خیلی برام مهمه...بخصوص نانسی که انصافا خواننده ی خوش لباسیه
اوه خدای من بوی خیانت میاد ...حالا نوالیها فکر میکنن من جاسوس دشمنم وااای نه....امین به من رحم کنید....

حالا این اتفاقی بوده دیگه؟....آخه از کجا میشد فهمید که لباس انقدر برام مهمه؟

این اخطار آخره الهام خانوم
هر چه سریعتر به دفتر حزب مراجعه کنین
وگرنه حکم شما رو بدون حضور خودت صادر می کنیم

امين جان به خاطر من اين بار رو بي خيال بشين...

amin نوشته است:

meysam نوشته است:

جلسه دوم

ميرم پشت ميز ميشينم و دفتر حضور غياب رو باز مي كنم...
آقا امين
حاضر
الهام خانم
صداي همه همه بلند ميشه
با اخم چه خبرتونه... صندلي رو كه جلسه پيش نشسته بود نگاه ميكنم ...به جاش يه قاب عكس بزرگ از نوال گذاشتن...گيج و منگ به صورت بچه ها نگاه مي كنم...
جرئت نمي كنم از بقيه بپرسم ...در حال حاضر فقط علي بيطرفه...
ميگم علي جان ...الهام خانم كجاست؟
با مِن مِن آ آ آ قا حزبيها گرفتنش....
چي؟ مگه اينجا عراق يا افغانستانه...
امين: آقا قضيه داخليه دخالت نكنين شما هم پاتون وسط اين ماجرا باز ميشه...اون موقع بايد مابقي عمر گرامتون رو تو زندون به سر ببرين و واسه ستون پنجمي ها كلاس برگزار كنين
با نارحتي بقيه اسم ها رو ميخونم...
آنيكا خانم...
يه دختر بچه جواب ميده... مامانيم حاضره
گل از گلم ميشكفه ميرم از تو كيفم چند تا شكلات ميبرم به مبينا ميدم ميگم خانم خانم ها هنوز نوبتت نشده بودا...يه شكلات هم به دختر دلارام خانم ميدم(شرمنده اسمش رو نمي دونم)...
دلارام خانم هم كه هست...

آقا سلمان(آركاديش ) و دوستان
همگي با هم با اجازه دكي بله
عسل خانم ...
حاضر
خوش اومدين خانم
آقا مجيد...
(با عصبانيت )هستم آقا ...خيلي گل كاري كرده چقدر هم رو داره ببين تو رو خدا
سرخ سرخ ميشم اما به روي خودم نميارم و ادامه ميدم
نويد:....
نويد:....
اين يكي ديگه كجاست ؟
(سلمان آقا رفته گل بچينه....يعني راستيتش خبري ازش نداريم البت زير آبي رفته اوستا اين نويد استاد اين كارهاست...)
ميگم درست نيست آدم پشت سر دوستش اينجوري حرف بزنه...
سلمان ميگه : آقا مثل اينكه شيشه هاي كلاس و نيمكت ها زيادي كرده باز...
با هول ميگم: اختيار دارين...همون دفعه قبل مستفيض شديم بسه...شما صاحب اختياري...هرچي دوست داري بگو...
علي آقا هم كه حاضره...

خوب بريم سر شروع درس


بهداشت روان از ديدگاه WHOتوانايي زندگي كردن شاد و سازنده بدون دردسر و گرفتاري، بهداشت روان تنها نبود بيماري رواني نيست بلكه بيشتر با نوعي سلامت ذهني ارتباط داره

مشخصات فردي با روان سالم:
1-به خوبي با مسائل ، تغييرات و مشكلات زندگي كنار بيايد
2- زندگي خود را تحت كنترل بگيرد
3-مسئوليت پذير باشد
4-از تونائي ذهني خود به خوبي استفاده كند
5-با ديگران ارتباط خوب و مناسب برقرار كند
6-به فعاليتهاي سازنده بپردازد

يكي از تئوريهاي قوي و پر كاربرد در سالهاي اخير تئوري تحليل رفتار در زندگي دكتر اريك برن هست كه به صورت اجمالي و با بيان مثالهايي براي ملموس شدن بحث براتون ميگم...


هدف از بيان اين مطالب آشنايي شما عزيزان با روشي ساده و شيوا ، به منظور تاثير معجزه آسا و كاربردي آن بر زندگي فردي و موفقيت اجتماعي است.


فكر كردن بر رفتارها چه تاثيري بر زندگي ما دارد؟
بسياري از مردم فكر مي كنند كه مي انديشند در حالي كه فقط سرگرم مرتب كردن و پس و پيش نمودن باورها،تعصبات و عقايد كهنه خود هستند.
حتما ماجراي سربازي كه پس از جنگ جهاني دوم 30 سال بي خبر از اتمام جنگ در جنگل ها پنهان شده و اطلاعي از پايان جنگ نداشته رو شنيدين؟
ما هم همانند كهنه سرباز، خود را در حصار افكار، عقايد و باورهاي نادرست زنداني كرده ايم در حالي كه آزادي و موفقيت چند گام با ما فاصله دارد...
تحليل رفتار در واقع كمك مي كند تا با تغييراتي در زندگي در سايه آرامش بر افسردگي ها ، ياس ها و عصبانيت ها خط بطلان كشيده و روابط بهتر از گذشته با خود و ديگران داشته باشيم.

تئوريها رو پشت سرهم ميگم...همه دارن گوش ميدن و ساكتن خدا ميدونه فقط تو چشم هركدوم از اينها چه حرفهايي رو كه نميشه خوند...
نفس عميقي ميكشم و ميگم : خيلي از بچه ها نيستن ...تا همين جا بسه نمي خوام خيلي عقب بيوفتن ...

در آخر
با جستجوي خوشبختي آن را نمي يابيد بلكه بايد كاري بكنيد تا خوشبختي به سراغ شما بيايد.سوالي هست...

صداي هيچ كس در نمياد...حتي دو تا دختر كوچولوها همراه جوي كه به خاطر الهام بوجود اومده ساكتن...

طاقت نميارم ديگه ...ميگم امين مجيد و بچه هاي حزب نواليون بمونن باهاشون كار دارم...بقيه تون به سلامت...[img][/img]

ممنون میثم جان از کلاست
ولی چرا پا تو کفش نوالیون می کنی
می خوای بچه های حزب در کلاستو تخته کنن (تهدید نبود یه تذکر دوستانه بود)
آخه این رسمشه داداشی که فریب این گروهکا رو بخوری

بابا من سر پيازم يا ته پياز ..من يه معلم حقوق بگيرم...گچ خوردم به اينجا رسيدم...يخ حوض شكوندم...آدم با قشر آسيب پذير جامعه اينجوري برخورد ميكنن...
اين الهام خانم هم با اين ذوقش منو دربه در كرد...
من كه نوال و نانسي رو درست حسابي اصلا نمي شناسم ...
عجبا ...كجايي علي جون همشهريت و غريب كشتن...

امین جان چون حرف معلم حرمت داره دیگه لازم نیست الهام خودش رو به دفتر حزب معرفی کنه، آقا معلم هم دیگه فکر نمی کنم دلش بخواد از نوال و نانسی سر کلاس چیزی بگه
اما میثم جان بیا حزب و جناح خودت رو توی تاپیک مربوطه مشخص کن، اونجا در خدمتیم
راستی من هنوز خودم نی نی ام، کی گفته من دختر دارم؟
اینجا فقط یه گل دختر داریم که اسمش مبینای گل عزیز دوست داشتنیه که هممون دوستش داریم

Ali نوشته است:

قربونه لوطی محل

سلمان جون کاریت نباشه
استاد هم شهریه منه

ا....ا....ا ... چيزه ... !!!

چاكرتيم علي جون ... قربون اون نفست ... بابا يه استشاره ميزدي ، دوزاريمون بيفته ...

همشهري داش علي ... در امونه (با صداي بلند ) ... قدمش روي چشم ... خاك پاش ، سرمه ي نگامون

شرمندتم لوطي ... به دل نگير ... سهو بيخبري بود ...

meysam نوشته است:

الهام نوشته است:

meysam نوشته است:

الهام نوشته است:

سلام

خیلی جالب بود ...واقعا اینجوریه من لباس خواننده ها خیلی برام مهمه...بخصوص نانسی که انصافا خواننده ی خوش لباسیه
اوه خدای من بوی خیانت میاد ...حالا نوالیها فکر میکنن من جاسوس دشمنم وااای نه....امین به من رحم کنید....

حالا این اتفاقی بوده دیگه؟....آخه از کجا میشد فهمید که لباس انقدر برام مهمه؟

سلام الهام خانم
ميدونين الهام قصه من دختري كه 50 درصد ظاهر آدمها براش مهمه وخيلي خوش ذوقه تو انتخاب
...(چون50 درصد پستاتون تو قسمت عكس خواننده هاست..)
من هم فكر ميكنم نانسي دوستي تون نوال دوستيتون ميچربه اين يه احساسه...قضاوت نيست...ان شاء الله سر كلاسه ميبينمتون
ممنون از حضورتون

مرسی از اینکه منو خوش ذوق تصور کردید
اما میثم جان با این احساست دودمانم رو به باد دادی آخه من نوالی نوالی هستم لباس پوشیدن نانسی رو دوست دارم وگرنه طرفدارش نیستم

سلام الهام خانم من شرمنده ام همه تلاشم رو براي تبرئه تون ميكنم
ولي نه مثل اينكه بحث جديه....با امين خان باز ميتونم كنار بيام و سفارشت رو بكنم ...اون آقا مجيد لفظ قلم پور با اون حساسيتش نسبت به نوال حتما زندونيت ميكنه...
مجبور ميشي فكر كنم كلاسها رو غير حضوري برداري
دلم از همين الان واسه عضو خوش ذوق و خانم كلاس تنگ ميشه ...

آقا میثم باید آخرین تلاشتون رو بکنید چون من معاون رییس حزب نوالم نباید موقعیتم لکه دار بشه

amin نوشته است:

الهام نوشته است:

سلام

خیلی جالب بود ...واقعا اینجوریه من لباس خواننده ها خیلی برام مهمه...بخصوص نانسی که انصافا خواننده ی خوش لباسیه
اوه خدای من بوی خیانت میاد ...حالا نوالیها فکر میکنن من جاسوس دشمنم وااای نه....امین به من رحم کنید....

حالا این اتفاقی بوده دیگه؟....آخه از کجا میشد فهمید که لباس انقدر برام مهمه؟

این اخطار آخره الهام خانوم
هر چه سریعتر به دفتر حزب مراجعه کنین
وگرنه حکم شما رو بدون حضور خودت صادر می کنیم

شما همچین کاری نمیتونید بکنید چون من معاون رییس هستم شما ها نمیتونید با من همچین رفتاری بکنید اوه خدای من ببین این معلم ما چه بلایی سرم آورد ؟

کسی با معاون کاری نداشته باشه، ما این نقشه رو طراحی کردیم که وفاداری شما به حزب رو بسنجیم
امین نشان لیاقت می گیره چون وفاداریش به حزب نفوذ ناپذیره
بیا اینم نشانت
تازشم معاون ما آواتارش قشنگه

دلارام نوشته است:

کسی با معاون کاری نداشته باشه، ما این نقشه رو طراحی کردیم که وفاداری شما به حزب رو بسنجیم
امین نشان لیاقت می گیره چون وفاداریش به حزب نفوذ ناپذیره
بیا اینم نشانت
تازشم معاون ما آواتارش قشنگه

بله حق با ریئیسه این یه نقشه بود این آتیشها رو به پا کردم تا عکس العمل افراد حزب رو ببینم که وفاداریشون رو ثابت کردن
پس زنده باد نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوالــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــون

سلام مشتي ... خيلي آقايي ...

ملت لات و لوت و كوچه گرد ، اينقدر هم كه ميگن ، بي همه چيز و قدر نشناس نيستن ...

صفاي مرامت بالاتر از اين صحبتاس ... جوونمردي و بامروت ... بده اون دست مردونگيت رو و قدم بذار رو تخم چشامون ...

اگه دوره مون گذشته و از چشم مردم افتاديم ... خدا نياره اون روزي رو كه از مروت هم بيفتيم ...

غريبي؟ ... اين خونه ، خونه ي تو ... دلتنگي؟ ... اين سينه ، آشيونه ي تو ... خدا هيچ وقت بنده اش رو تنها نميذاره ...

ما سگ كي باشيم ... توي غريبي و ماتم بذاريم ، دم در ، وسط سرما بموني !! ...

جسارتي اگه شد ، چشم بپوش ازش ... باد خزون اگه سرده ، پش بندش ، فصل نسيم بهاريه و ... لبخنده !!

زبون مرد تلخه ... نيگا به تلخيش نكن ... قلبش خراب محبت به خلق و دستگيري از مستمنده .

بساطت رو جم كن بيا كنار حجره ي خودم ... دو دربند مغازه هست . چن وخته خاليه ... كنار زورخونه است و پش به پشت مچت (مسجد !!)

توكل بر خدا ... با استعانت از مولا ، زنجير رو ميكشيم از درش و اختيارش رو ميديم دست آق مولم (معلم) ... اصلا باشه وقف بر مرسه و تحصيل !!

اين برگه رم بيگير ... امون نومه اس ... به كارت مياد

زيرش رو واست با خون انگشت زدم ... تا چاهار ولايت اون ور ، اعتبارش به برندگي شمشيره ... از اون به بعدش هم ، غمي نيس ...

خدايي هس ... بزرگتر از آسمون ... نيميذاره بنده اش ، رو زيمين بمونه !!

مدعا عرض ادب بود و خير مقدم ... كه حاصل شد ...

فقط آق مولم ، قبل از شروع فرمايشات ... رخصت ميخوام يه جمله بينيويسم كنار اون تخته سيات ... بمونه يادگار دوران و نقشي به گونه ي اين زمان

با اجـــــازه ....

با اين گچ قرمز بينيويسم ؟؟؟

(بفرماييد)

( با خط خوش مينويسم ) :

عدالت ... عدل ... مهـــدي ...

او خواهـــد آمد .

آق مولم ... جسازته ... !! بذار اين دو كلمه ، تا آخر كلاست ، گوشه ي تخته بمونه ...

كوچيك همه ...

داش نويدم هم ميادش ... اما الان نه ... بعد از رفع مشكل !! سلام داره ختمت شما .

Arakadrish نوشته است:

سلام مشتي ... خيلي آقايي ...

ملت لات و لوت و كوچه گرد ، اينقدر هم كه ميگن ، بي همه چيز و قدر نشناس نيستن ...

صفاي مرامت بالاتر از اين صحبتاس ... جوونمردي و بامروت ... بده اون دست مردونگيت رو و قدم بذار رو تخم چشامون ...

اگه دوره مون گذشته و از چشم مردم افتاديم ... خدا نياره اون روزي رو كه از مروت هم بيفتيم ...

غريبي؟ ... اين خونه ، خونه ي تو ... دلتنگي؟ ... اين سينه ، آشيونه ي تو ... خدا هيچ وقت بنده اش رو تنها نميذاره ...

ما سگ كي باشيم ... توي غريبي و ماتم بذاريم ، دم در ، وسط سرما بموني !! ...

جسارتي اگه شد ، چشم بپوش ازش ... باد خزون اگه سرده ، پش بندش ، فصل نسيم بهاريه و ... لبخنده !!

زبون مرد تلخه ... نيگا به تلخيش نكن ... قلبش خراب محبت به خلق و دستگيري از مستمنده .

بساطت رو جم كن بيا كنار حجره ي خودم ... دو دربند مغازه هست . چن وخته خاليه ... كنار زورخونه است و پش به پشت مچت (مسجد !!)

توكل بر خدا ... با استعانت از مولا ، زنجير رو ميكشيم از درش و اختيارش رو ميديم دست آق مولم (معلم) ... اصلا باشه وقف بر مرسه و تحصيل !!

اين برگه رم بيگير ... امون نومه اس ... به كارت مياد

زيرش رو واست با خون انگشت زدم ... تا چاهار ولايت اون ور ، اعتبارش به برندگي شمشيره ... از اون به بعدش هم ، غمي نيس ...

خدايي هس ... بزرگتر از آسمون ... نيميذاره بنده اش ، رو زيمين بمونه !!

مدعا عرض ادب بود و خير مقدم ... كه حاصل شد ...

فقط آق مولم ، قبل از شروع فرمايشات ... رخصت ميخوام يه جمله بينيويسم كنار اون تخته سيات ... بمونه يادگار دوران و نقشي به گونه ي اين زمان

با اجـــــازه ....

با اين گچ قرمز بينيويسم ؟؟؟

(بفرماييد)

( با خط خوش مينويسم ) :

عدالت ... عدل ... مهـــدي ...

او خواهـــد آمد .

آق مولم ... جسازته ... !! بذار اين دو كلمه ، تا آخر كلاست ، گوشه ي تخته بمونه ...

كوچيك همه ...

داش نويدم هم ميادش ... اما الان نه ... بعد از رفع مشكل !! سلام داره ختمت شما .

باریکلا داداش سلمان با این کار باعث شدی آتیشی که بین این حزبها به پا شده بود خاموش بشه
پس من هم با گچ آبی مینویسم:

عــــــــــــــــدالـــــــــــــــــــــــــت .....عـــــــــــــــــــــــدل.....مهـــــــــــــــدی
او خواهــــــــــــــــــــــــــــــــــد آمــــــــــــــــــــــــــــــــــــد

دلارام نوشته است:

امین جان چون حرف معلم حرمت داره دیگه لازم نیست الهام خودش رو به دفتر حزب معرفی کنه، آقا معلم هم دیگه فکر نمی کنم دلش بخواد از نوال و نانسی سر کلاس چیزی بگه
اما میثم جان بیا حزب و جناح خودت رو توی تاپیک مربوطه مشخص کن، اونجا در خدمتیم
راستی من هنوز خودم نی نی ام، کی گفته من دختر دارم؟
اینجا فقط یه گل دختر داریم که اسمش مبینای گل عزیز دوست داشتنیه که هممون دوستش داریم

میثم خان ،آقا معلم زحمتکش،خسته نباشی
دختر من خودش ما شاالله می تونه بنویسه و بخونه و نظر بده. و بسیار با هوشه ما شا الله .حتی همرو بهتروسریعتر از من و دیگران تشخیص می ده چطور افرادی هستند.
...و مشاور من تو همه ی اموره.بخش جوک و xo , هوب و ...
کاملا به دست ایشون می چرخه..مرسی دلارام جون
ما هم شما و بقیه رو خیلی دوست داریم. از اینکه مهر مخصوص دخترمو حفظی برام جالب بود!

سلام به همه ي بچه هاي گل و گلاب كلاس
دلارام جون...من فكر مي كردم شما هم يه دختر دارين اينجا
امين جان من كوچيكتم....از معاون بگذر
سلمان گلم چي بگم آخه يه چيزي گفتي بنويسم كه ميترسم نه دلم طاقت بياره بنويسه نه دستم
الهي در پناهش شاد خندون باشي عزيزم
الها م جان خدا رو شكر همه ميشناسنت...نگران نباش
داداش علي خدا رو شكر هستي ها
آنيكا جون ...به دخترت سلام منو برسون...من واسه دل خودم يه كم مبينا جون رو كوچيكتر از سنش تو كلاس فرض كردم
نويد جان جاي شما هم خاليه
من همه تون رو دوست دارم...اميدوارم بتونم يه عالمه حرف و كار خوب ازتون ياد بگيرم

وای من چقدر دیر رسیده ام

اخه اقا ترافیک بود

فکر کنم جای من اون ته ته کلاسه