خاطره ی دوم(قسمت چهارم)
.
امیدوارم در قسمت قبلی به خوبی با شهر یان گه زو آشنا شده بباشید
.
هم اکنون شب شده می باشد.
پیوست............................................. .................................................. .............
چقدر اینجا دارای گوسفند می باشد
. چقدر اینجا دارای گلستان و بوستان می باشد. اون دوردورا را نگاه کرده بباشید. یک یانگزول نجیب زاده سوار بر قیزقیزش به سمت من آمده می باشد.(قیز قیز مدل دوهزاروهشت_متالیک_رینگ اسپرت_چشم آبی_......)
هم اکنون از قیزقیزش پیاده شده می باشد و من را بغل کرده می باشد و روی قیزقیزش گذا شته می باشد
.
من فکر کرده می باشم که او آدم مهربانی می باشد
.
من سوار قیز قیز می باشم و برای اینکه مناظر را خوب تماشا کرده بباشم عقبم را نگاهی کرده می باشم.
اوه .....اونجا رو نگاه کرده بباشید.
دخمل همسایه بغلی در حال گل چیدن می باشد
.
من از یانگزول نجیب زاده تقاضا کرده می باشم که من را پیش دخمل همسایه بغلی برده بباشد.
او ظالمانه به راه خود ادامه داده می باشد
. من همچنان در حال دید زدن دخمل همسایه بغلی می باشم
. در این هنگام چنگیز از دور آمده می باشد (حالا من ندانسته می باشم این چنگیز از کجا پیدایش شده می باشد)و برای دخمل همسایه بغلی یک شاخه گل رز آورده می باشد
.
من در حال حرص خوردن می باشم
.من چنگیز را بادستان خودم خفه کرده می باشم
. در این هنگام دست یانگزول نجیب زاده را گاز محکمی گرفته می باشم.(پاورقی-1)تا بتوانم رهایی خود را باز یافتیده بباشم.
چقدر دستان یانگزول نجیب زاده نرم می باشد.
به قدری نرم می باشد که دندان های من از دو طرف به هم رسیده می باشد.
همچنان با اشک و گریه و داد و بیداد در حال نگاه کردن چنگیز و دخمل همسایه بغلی می باشم.
اوه اوه....من دیگر طاقت نگاه کردن نداشته می باشم
.
نه نههههههههه
با دو دستم دو چشمم را قایم کرده می باشم تا هیچکس را ندیده بباشم.
در این هنگام آهنگ زیر را زمزمه کرده می باشم:
آی دزد ...آی دزد
عشمو برده می باشند
منو باز دست
گریه سپرده می باشند.(لینک دانلودش رو خواستید بعدا واستون گذاشته می باشم!)
حالا چقدر این وسط هوا گرم شده می باشد.
نمی دانم چرا
ولی احساس بی وزنی و سقوط آزاد کرده می باشم . البته سقوط آزاد نیست نوعی حرکت پرتابی می باشد.
و هم اکنون از خواب پریده می باشم.(پاورقی-2)
.................................................. .................................................. ..................................
متکا در دهان من می باشد و به شدت آن را گاز گرفته می باشم.ملافه به پایم و پایه ی تخت گیر کرده می باشد و با سقوطی آزاد از تخت افتاتیده می باشم.چشمانم پر از اشک می باشد.
من دیگر خواب نداشتیده می باشم.
اون طوری نگاهم نکردیده بباشید
.
شما هیچ وقت من را درک کردیده نمی باشید.من از آنجا که علم تعبیر خواب بلد بوده نمی باشم و در ضمن دوست نداشتیده می باشم که خوابم را برای کسی تعریف کردیده بباشم. راه چاره ی دیگری اتخاذ گردیده می باشم.
همه ی اهل خانواده را به اتاق شورا دعوت کرده می باشم تا طرح پیشنهادی خود را ارائه کرده بباشم.
همچنان پدر، رییس این شورا می باشد.(پاورقی-3)
من طرح پیشنهادی خود را در شش بند ارائه کرده می باشم.
طرح پیشنهادی کوچول............................................. ..............................................
1- سفر چیز خوبی می باشد.
2-همسفر چیز خوبتری می باشد.
3-همسایه بغلینا چیز خوبی می باشند.
4-دخملشان خوب ترمی باشد.
5- عجب خوابی دیده می باشیدم.
6-صلاح نیست تنهایش گذاشته بباشیدم.
نتیجه: بنا به بندهای منطقی بالا ...طرح پیشنهادی به صورت مذاکره ای با پدر همسایه بغلی می باشد که ایشان به همراه خانواده(پاورقی-4) با ما به سفر آمده بباشند مطرح خواهد گردید.
امضاء:
با آروزی قبولی طاعات و عبادات شما برادران و خواهران گرامی
هر کی رای نده الهی بمیره و اون دنیا به جهنم رفتیده بباشد
.
.................................................. .................................................. ......................
پدر یک لیوان آب خورده می باشد و اعلام رای گیری کرده بباشد. من آب ته مانده ی لیوان پدر را به سر و صورت خود مالیده می باشم چون متبرک می باشد.(پاورقی-5)
رای گیری شده می باشد .
پس از شمارش آرا..........
با چهل و پنج رای(اکثریت آرا)
طرح من مورد پذیرش قرار گرفته می باشد.(پاورقی-6)
من در حال فکر کردن به این موضوع می باشم چرا همیشه تعداد ما در حال تغییر می باشد.
زیاد سخت نگرفته بباشید. شورامی باشد دیگر.....
ادامه داشته می باشد.....
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -- --
1- اصولا در هنگام ناتوانی از این صلاح قدرتمند بهره برده می باشم.خود دخمل هم همین طوری می باشد. البته من تا به حال تجربه ای نداشتیده می باشم. با اینکه .....(بی خیال بابا)
2-گیر داده نبباشید دیگر....فکر کرده بباشید در حالتی مابین خواب و بیداری می باشم.
3- اصولا و اصلاحا تا وقتی او هست جایز نیست کس دیگری رییس شده بباشد. بنا به شرایط مملکتی و مصلحتی و دولتی
4- به خصوص دخمل همسایه بغلی .....حالا اگه برادرش هم نیومد زیاد مسئله ای نمی باشد.
5-متبرک نمی باشد...بالاخره بعضی وقتا آدم مجبوره کارهایی کرده بباشد تا طرح پیشنهادیش رای آورده بباشد.
6-نگفتم