هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.


 
الرئيسيةالرئيسية  PortalPortal  جستجوجستجو  أحدث الصورأحدث الصور  ثبت نامثبت نام  ورود  

 

 بهاره يا بهانه

اذهب الى الأسفل 
+5
دلارام
yasamiin
magnoon diab
MajidDiab
بهاره
9 مشترك
رفتن به صفحه : 1, 2, 3  الصفحة التالية
نويسندهپيام
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالأحد مايو 11, 2008 1:34 pm

بهاره يا بهانه



به ياد روزايي از وبلاگ نويسي .. drunken

When God created woman he was working late on the 6th day
وقتی خدا زن را آفرید، او تا دیر وقت روز ششم کار می کرد.
An angel came by and said: “Why spend so much time on that one?”
یکی از فرشتگان نزد خدا آمد و عرض کرد: چرا اینهمه زمان صرف این مخلوق می کنید؟
And the Lord answered:
خداوند فرمود:
“Have you seen all the specifications I have to meet to shape her?”
آیا از تمام خصوصیاتی که برای شکل دادنش می خواهم در او بکار ببرم اطلاع دارید؟
She must be washable, but not made of plastic, have more than 200 moving parts which all must be replaceable and she must function on all kinds of food, she must be able to embrace several kids at the same time, give a hug that can heal anything from a bruised knee to a broken heart and she must do all this with only two hands”.
او باید قابل شستشو باشد، اما نه از جنس پلاستیک، با بیش از دویست قسمت متحرک با قابلیت جایگزینی. او آنها را باید برای تولید انواع غذاها بکار ببرد، او باید قادر باشد چند کودک را همزمان در بغل بگیرد، آغوشش را برای التیام بخشیدن به هر چیزی از یک زانوی زخمی گرفته تا یک قلب شکسته بگشاید. او باید تمام اینکارها را با دو دست خود انجام بدهد.
The angel was impressed.
فرشته تحت تأثیر قرار گرفت.
“Just two hands....impossible!“
”فقط با دو دستش... این غیر ممکن است!“
And this is the standard model?!
و آیا این یک مدل استاندارد است؟
“Too much work for one day....wait until tomorrow and then complete her“.
”اینهمه کار برای یک روز ... تا فردا صبر کن و آنوقت او را کامل کن”
I will not”, said the Lord. “I am so close to complete this creation, which will be the favourite of my heart”.
خدا فرمود: اینکار را نخواهم کرد و خیلی زود این موجود را که محبوب دلم است، کامل خواهم کرد.
“She cures herself when sick and she can work 18 hours a day”.
وقتی که ناخوش است، از خودش مراقبت می کند. او می تواند 18 ساعت در روز کار کند.
The angel came nearer and touched the woman.
فرشته نزدیکتر آمد و زن را لمس کرد.
“But you have made her so soft, Lord”
”اما ای خدا، او را بسیار لطیف آفریدی.“
“She is soft", said the Lord, “But I have also made her strong. You can’t imagine what she can endure and overcome.“
خداوند فرمود: بله او لطیف است، اما او را قوی نیز ساخته ام.
نمی توانی تصور کنی که او چه سختیهایی را می تواند تحمل کند و بر آن فائق شود.
“Can she think?" the angel asked.
فرشته پرسید آیا او می تواند فکر کند؟
The Lord answered:
“Not only can she think, she can reason and negotiate.”
خداوند پاسخ داد: نه تنها می تواند فکر کند، بلکه می تواند استدلال و بحث کند.
The angel touched the womans cheek....
فرشته گونه های زن را لمس کرد.
“Lord, it seems this creation is leaking! You have put too many burdens on her.”
” خدایا، بنظر می رسد این موجود چکه می کند! شما مسئولیت بسیار زیادی بر دوش او گذاشته ای.“
“She is not leaking....it’s a tear” the lord
corrected the angel
”او چکه نمی کند.... این اشک است“ خداوند گفته فرشته را اصلاح کرد.
“What’s it for?" asked the angel.
فرشته پرسید ”این اشک به چه کار می آید؟“
And the Lord said:
“Tears are her way of expressing grief, her doubts, her love, her loneliness, her suffering and her pride.”
و خداوند فرمود:
”اشکها وسیله او برای بیان غم هاو تردیدهایش، عشق اش و تنهایی اش، تحمل رنجها و غرور اش است.“
This made a big impression on the angel; “Lord, you are genius.
You thought of everything. The woman is indeed marvellous!”
این گفته فرشته را بسیار تحت تأثیر قرار داد و گفت ”خدایا تو نابغه ای. تو فکر همه چیز را کرده ای. زن واقعا موجود شگفت انگیزی است.“
Indeed she is!
Woman has strengths that amazes man. She can handle trouble and carry heavy burdens.
آری او واقعاًشگفت انگیز است! زن تواناییهایی دارد که مرد را شگفت زده می کند. او مشکلات را پشت سر می گذارد و مسئولیتهای سنگین را بر دوش می کشد.
She holds happiness, love and opinions.
She smiles when feeling like screaming.
او شادی، عشق و اندیشه را با هم دارد. او می خندد هنگامی که احساسی شبیه جیغ کشیدن دارد.
She sings when she feels like crying, crys when she is happy and laughs when she is afraid.
او آواز می خواند وقتی احساسی شبیه گریه کردن دارد، وقتی که خوشحال است گریه می کند و وقتی که ترسیده است می خندد.
She fights for what she belives in.
Stand up against injustice.
او برای آنچه اعتقاد دارد مبارزه می کند و علیه بی عدالتی می ایستد.
She doesn't take “no” for an answer, when she can see a better solution. She gives herself so her family can thrive. She takes her friend to the doctor if she is afraid.
وقتی که راه حل بهتری بیابد، برای جواب دادن از کلمه ”نه“ استفاده نمی کند. او خودش را وقف پیشرفت خانواده اش می کند. او دوست پریشان حالش را نزد پزشک می برد.
Her love is unconditional.
عشق او مطلق و بدون قید و شرط است.
She cries when her kids are victorious. She is happy when her friends do well.
She is glad when she hears of a birth or a wedding.
وقتی فرزندانش موفق می شوند گریه می کند. و از اینکه دوستانش روزگار خوشی دارند خوشحال می شود.
او از شنیدن خبر تولد و عروسی شاد می شود.
Her heart is broken when a next of kin or friend dies.
وقتی دوستان و نزدیکان او فوت می کنند دلش می شکند.
But she finds the strength to get on with life.
ولی او برای فائق آمدن بر زندگی نیرو می گیرد.
She knows that a kiss and a hug can heal a broken heart.
او می داند که یک بوسه و یک آغوش می تواند یک دل شکسته را التیام بخشد.
There is only one thing wrong with her
او فقط یک اشکال دارد.
She forgets what she is
worth...
فراموش می کند که او چه ارزشی دارد...



بهاره يا بهانه Iceberg-floribunda-rose


اين مطلب آخرين بار توسط بهاره در الإثنين يونيو 16, 2008 4:50 am ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
MajidDiab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
MajidDiab


تعداد پستها : 6314
Age : 39
Location : تهران / تبریز
Registration date : 2007-12-05

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالأحد مايو 11, 2008 1:40 pm

خیلی قشنگ بود بهار جان
همه اش رو تا ته خوندم
او فراموش میکند چه ارزشی دارد Sad Sad Sad
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.a-d-w.blogfa.com
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالأحد مايو 11, 2008 2:23 pm

بهاره يا بهانه Loo3-1
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالثلاثاء مايو 13, 2008 2:46 pm

دوشنبه، 18 اسفند، 1382

عشق سفيد براى هم نفسم



نميدونم چرا اين روزا هيچی شادم نميکنه و همه غمای عالم ريخته تو دلم بدون هيچ بهانه ای .. گاهی شادم، گاهی غمگين .. خوب اينم مدل منه ديگه، مدل شما چيه؟؟ .. هميشه شادی و شور مدل شما باشه ... اما هر مدلی که هستين، هميشه سفيد باشين ..سفيده سفيد !!..

سفيد؛ رنگ زيبای دوست داشتنيه من ..... اگه از من بپرسن دنيا چه رنگيه ميگم سفيده سفيده، اگه از رنگ آدما بپرسن اونم ميگم سفيده، و اگه از رنگ عشق بپرسن، بازم ميگم سفيده .. سفيده سفيد ..

سفيد رنگ زيبای عشقه، عشق من و تو ... عشق هم چيزی نيست مگر شکوفا شدن دل آدمی و شکوفه های دل انسان همگی سفيد هستند. رنگ سفيد تمامی رنگها را در خود دارد و زيبايی آن در همين است. سفيد به معنای تمامی هفت رنگ رنگين کمان است. سفيد رنگی است دارای چندين بعد. هيچ يک از رنگهای ديگر تا اين اندازه غنی نيست، زيرا در هر يک از رنگها شش رنگ ديگر غايب هستند ولی در رنگ سفيد همگی هفت رنگ حضور دارند. سفيد غنی ترين رنگ است ولی برای درک غنای آن به بصيرتی خاص نياز است. در صورتی که انسان دارای ديدی ژرف باشد، حتی پديده های عادی نيز در نظر او غير عادی و غير معمول به نظر ميرسند. در صورتی که يک شاعر به چمنزاری ساده ومعمولی نگاه کند، زيبايی و سرسبزی آن چمنزار می تواند او را به شادی ورقص وا دارد.

در صورتی که انسان حالتی شاعرانه و عارفانه در دل داشته باشد، تمامی جهان اطراف برای او تغيير می کند.

عشق عادی ترين تجربه ای است که در زندگی آدما اتفاق می افتد، زيرا همه انسانها با عشق زاده می شوند . در صورتی که انسان بتواند همراه عشق صعود کند و به ماوراء برود، شگفت انگيز ترين و غير معمول ترين اتفاق در زندگی اش رخ می دهد. هنگامی که عشق راستين در قلب انسان پديدار شود، لطف الهی خود به خود شامل حال او می شود. انسانی که هرگز از عشق بوئی نبرده، خشک و بی روح است و انسان عاشق هميشه هاله ای از شادی و آرامش گرداگرد خويش دارد.

سفيد رنگ زيبايی هاست، .. باشد که معنای واقعی آن را در يابيم ،،،،،،،،

به آسمان فکر کن، به گستره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بهناور آن؛ .. به آزادي فکر کن، به بی کرانی آن ... ذهن خودرا با چيزهای کوچک و پيش پا افتاده مشغول نکن . ترس هميشه مشغول و گرفتار مسائل خرد و جزئی است. در مقابل، عشق آماده است تا همه چيز را قربانی کند. عشق فقط به وسعت و عظمت و بی کرانی می انديشد. عشق همچون عقابی سوار بر جريان باد است که به جستجوی ناشناخته ها می برد.


اين مطلب آخرين بار توسط بهاره در الإثنين يونيو 16, 2008 4:53 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالإثنين يونيو 16, 2008 4:51 am

ترن آهسته میرفت در خموشی خسته این ره
شکوه کنان
نعره زنان
از نامردی این روزگار غدار

ترن آهسته میرفت در پیچ و تاب دلهره ها
با تکانی عمیق
از ضجه ره پیموده خویش
با افسوسی ملال

بازآ سوی خویش
خویشتن را رها کن ز بیهودگی
سوت کشید بر من جا مانده ز خود
زنده میشود در من ترنمی نو
فــریاد خواهم کرد
سفیدی تن بیجان را
آی زندگی سلام .. سلام



o0 B 0o
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالإثنين يونيو 16, 2008 4:56 am

جمعه، 12 دی، 1382


« چقدر عالی ميشه اگه آدم يک نفر رو دوست داشته باشه
ولی بهش دسترسی نداشته باشه
چون ؛ ... هميشه عاشق اون ميمونه »





عاشقانه

آن که می ‌گويد دوستت می‌ دارم
خنياگرِ غمگينی‌ست
که آوازش را از دست داده است

ای کاش عشق را
زبان ِ سخن بود



هزار کاکُليه شاد

درچشمان توست



هزار قناريه خاموش
در گلوی من
ای کاش عشق را
زبان ِ سخن بود
آن که می ‌گويد دوستت می ‌دارم
دل اندُه‌گينِ شبی‌ست
که مهتاب‌اش را می‌ جويد
ای کاش عشق را
زبان ِ سخن بود


هزار آفتاب خندان در خرام توست
هزار ستاره‌ی گريان
در تمنای من
اي کاش عشق را
زبان ِ سخن بود


« احمد شاملو »
۳۱ تير ِ ۱۳۵۸


¤ نوشته شده در ساعت 00:00 مرز بين امروز و فردا توسط بهاره
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
magnoon diab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
magnoon diab


تعداد پستها : 7074
Age : 659
Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...!
Registration date : 2007-12-05

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالإثنين يونيو 16, 2008 5:42 am

بهار جونم دست گلت درد نكنه
خيلي قشنگ بود
flower flower flower flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
yasamiin
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
yasamiin


تعداد پستها : 2958
Age : 37
Location : *ايران*تهران*خاكم*وطنم*.-~*¨¨`*~-.¸,.-~*¨¨`*~-.¸
Registration date : 2007-12-18

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالإثنين يونيو 16, 2008 6:51 am

مرسي بهاره جونم...
خيلي قشنگ بود....اولين مطلبت......
واقعا احساس خوبي پيدا كردم....
مرسي.....
خيلي لطيف و شيرين بود

بهاره يا بهانه 16011510


بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالإثنين يونيو 16, 2008 7:32 am

قابلي نداشت .. اينا مطلبايي هستن كه از توي وبلاگ قديمي خودم كشيدم بيرون .. Rolling Eyes
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالثلاثاء يونيو 17, 2008 6:07 am

دوشنبه، 14 مهر، 1382


ميخک سرخ

خواب ديدم در شبی تاريک و سرد .. ميروم تنها به سوی دشت دور
همرهم در آن بيابان دراز .. کس نبود، جز جغدی بی آرام و کور
ميروم تا از زمين و آسمان .. هديه ای زيبا بيابم در جهان
هديه ای رشک آفرين و بی مثال .. چون رخش زيبا بود آن ارمغان
بس که بر سنگ بيابان پا زدم .. خون ز انگشتان پايم می چکيد
ماسه تشنه لب صحرای خشک .. چون حريصی خون پايم می چکيد

ناگهان در سينه پهنای دشت .. ميخکی ديدم به رنگ زرد، زرد

ميخکي تنها چو من خاموش و تک .. در سکوت شب، در آن طوفان سرد


گفتم: ای گل! پس چرا تنها شدی؟؟ .. گفت: امشب عاشقی چيند مرا
گفتمش: من عاشقم، پايم ببين .. داند اين را هر کس بيند مرا ..!!
پاي خود بنمودم،او سر خم نمود .. قطره ای از خون من بر او چکيد
قطره های سرخ خون جان من .. همچو تاری بر وجود او تنيد
ديگر اندر وادی تاريک و سرد .. ميخک زردی نبود در پيش من

ميخک سرخی به رنگ آتشين .. آتشين از رنگ خون ريش من
بهترين هديه خدا داده ای .. در سکوت اين بيابان دراز
اين گل زيبا، گل گويای دل .. ميخک سرخ و گل افسانه ساز
چيدم او را با هزاران اشتياق .. سوی کويش ميدويدم تا سحر
مي دويدم با پيام عشق خود .. تا دهم بر او گلی قبل از سفر
خنده ام کرد و به آرامی گذشت .. از کنارم بی خبر آن مه جبين
می درخشيد بر لباس آبيش .. ميخک سرخی به رنگ آتشين ...!!

« گارنيک سر کيسيان »






بهاره يا بهانه 307xl3o
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالثلاثاء يونيو 17, 2008 6:12 am

بچه ها من ديگه دلم نميخواد وبلاگ داشته باشم و مطالب وبلاگم رو اينجا مينويسم

شما هم اگر دوست دارين يه صفحه جدا باز كنين يا همينجا مطالبتون رو بذارين Razz
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
yasamiin
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
yasamiin


تعداد پستها : 2958
Age : 37
Location : *ايران*تهران*خاكم*وطنم*.-~*¨¨`*~-.¸,.-~*¨¨`*~-.¸
Registration date : 2007-12-18

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالثلاثاء يونيو 17, 2008 6:30 am

خيلي نظر خوبي بود بهاره جونم...
هر كس براي خودش يه تاپيك داشته باشه و توش شروع به وبلاگ نويسي كنه و مطالبشو بزار....

نا عنوان....
وبلاگ.....
مثلا وبلاگ بهاره
وبلاگ دلارام...
يا هر اسم ديگه اي كه دوست داره....

به قول الهام ... نه غلام....؟ Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
دلارام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
دلارام


تعداد پستها : 4639
Location : تهران
Registration date : 2007-12-02

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالثلاثاء يونيو 17, 2008 12:15 pm

مرسی بهاره جان
نوشته های وبلاگت خیلی زیبا بود، لذت بردم flower
منم با اینکه هر کی دلش می خواد وبلاگ بزنه موافقم
مجید و نوید هم می تونن مثل قدیما خاطره های روزانشون رو بنویسن
من چه گیری دادم به خاطره نویسی مجید و نوید scratch Laughing lol!
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
nAvId
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
nAvId


تعداد پستها : 2240
Age : 36
Location : همه جاي ايران سراي من است
Registration date : 2007-12-04

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالثلاثاء يونيو 17, 2008 3:54 pm

وبلاگ نویسی ...

من وبلاگ رو هم به خاطر اینکه میتونه یا دفتر خاطرات بشه دوست دارم ... اگه هم وقت بشه ، حتما وبلاگ خودمون رو آپدیت میکنم ...
ولی کو وقت ؟ Rolling Eyes




خاطره ؟
Suspect
دلارام جان ... شما هم مشکوک میزنی هااااااا ...
خاطره کیه ؟ Suspect ها ؟ Suspect
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
nAvId
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
nAvId


تعداد پستها : 2240
Age : 36
Location : همه جاي ايران سراي من است
Registration date : 2007-12-04

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالثلاثاء يونيو 17, 2008 3:58 pm

yasamiin نوشته است:
مرسي بهاره جونم...
خيلي قشنگ بود....اولين مطلبت......
واقعا احساس خوبي پيدا كردم....
مرسي.....
خيلي لطيف و شيرين بود

بهاره يا بهانه 16011510





Suspect
حالا این عکسه کیه ؟

یعنی خاطره اینه ؟ Suspect

Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالأربعاء يونيو 18, 2008 12:32 am

nAvId نوشته است:
yasamiin نوشته است:
مرسي بهاره جونم...
خيلي قشنگ بود....اولين مطلبت......
واقعا احساس خوبي پيدا كردم....
مرسي.....
خيلي لطيف و شيرين بود

بهاره يا بهانه 16011510





Suspect
حالا این عکسه کیه ؟

یعنی خاطره اینه ؟ Suspect

Laughing



نويد جان شما شنيدي كه ميگن : يه قرون بده آش به همين خيال باش Wink Rolling Eyes

دست بردار خاطره جون كيه؟؟ ببين خودت رو لو دادي ............. زود اعتراف كن Twisted Evil
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالأربعاء يونيو 18, 2008 12:35 am

خوشحالم كه نظراتونو اعلام كردين ..

پس سريع اقدام كنين و هر كدوم يه تاپيك بزنين و مطالبتون رو توش بنويسين lol! lol! lol!

اين تاپيك ميتونه شامل هر مطلبي باشه: دلتنگيها، خاطرات، شعر، داستان، عكس و ...
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Jany
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Jany


تعداد پستها : 2939
Location : قلب شما
Registration date : 2007-12-05

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالثلاثاء يوليو 01, 2008 3:15 pm

خيلي قشنگ بود..وقتي ميخوندم منتظر آخرش بودم
اون همه تعريف يه آخر...
ولي واقعا پايان قشنگي بود...
واقعا بعضي وقتهاما ارزش خودمون رو فراموش ميكنيم
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالخميس يوليو 03, 2008 6:02 am

بهمن، 1382


يه نگاه و يه سلام .. يه التماس و يه خواهش .. يه درد و يه درمون

آه خداي من باور نميكنم .. يه ترديد و يه يقين .. تمــــام شد!!

بايد باور كنم كه چقدر بي سر و صدا و چه راحت قفل قلبمو شكوند و من .. من عاشق شدم ؟!

« ع ش ق » تمــام دريچه هاي بي مهري رو گشود و براحتي تمام جاشو باز كرد ..




جلسه محاكمه عشق بود

و قاضي عقل ،

و عشق محكوم به تبعيد به دورترین نقطه مغز شده بود

يعني فراموشی ،

قلب تقاضای عفو عشق را داشت

ولی همه اعضا با او مخالف بودند

قلب شروع كرد به طرفداري از عشق

آهاي چشم مگر تو نبودی كه هر روز آرزوی ديدن اونو داشتي

اي گوش مگر تو نبودی كه در آرزوي شنيدن صدايش بودي

و شما پاها كه هميشه آماده رفتن به سويش بوديد

حالا چرا اينچنين با او مخالفيد؟

همه اعضا روي برگرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را ترك کردند

تنها عقل و قلب در جلسه مادند

عقل گفت :ديدي قلب همه از عشق بيزارند

ولي من متحيرم كه با وجودي كه عشق بیشتر از همه تو را آزرده

چرا هنوز از او حمايت ميكني !؟

قلب ناليد:كه من بدون وجود عشق ديگر نخواهم بود

و تنها تكه گوشتی هستم كه هر ثانيه كار ثانيه قبل را تکرار ميكند

و فقط با عشق ميتوانم يك قلب واقعی باشم .

پس من هميشه از او حمايت خواهم كرد حتی اگر نابود شوم .


[center]بهاره يا بهانه 344fde9
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
nAvId
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
nAvId


تعداد پستها : 2240
Age : 36
Location : همه جاي ايران سراي من است
Registration date : 2007-12-04

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالخميس يوليو 03, 2008 6:28 pm

بهاره جان ، کلا این پستات خیلی خوب هستن ...

در مورد عشق ...

خیلی فکر کردم ، به جای خاصی نرسیدم ... !
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
maryashena
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
maryashena


تعداد پستها : 1153
Registration date : 2007-12-05

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالجمعة يوليو 04, 2008 2:33 am

ممنون بهاره جان ممنون flower flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Jany
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Jany


تعداد پستها : 2939
Location : قلب شما
Registration date : 2007-12-05

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالجمعة يوليو 04, 2008 5:07 am

من هم فكر كنم مرداد 84 بود..البته يه پيش زمينه طولاني هم داشت
خيلي عالي بود.. بهاره جون ولي نميگي اين دل نازك ما نتونه
مقاومت كنه و مشت خودش رو وا ميكنه
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالجمعة يوليو 04, 2008 3:02 pm

دوشنبه، 2 آذر، 1383

همیــــــــــشه به یادتـــــــــون




عشق يک فريب بزرگ و قوي است و دوست داشتن يک صداقت راستين و صميمي ، بي انتها و مطلق

عشق در دريا غرق شدن است و دوست داشتن در دريا شنا کردن

عشق بينائي را ميگيرد و دوست داشتن ميدهد

عشق خشن است و شديد و در عين حال ناپايدار و نامطمئن و دوست داشتن لطيف است و نرم و در عين حال پايدار و سرشار از اطمينان

عشق همواره با اشک آلوده است و دوست داشتن سراپا يقين است و شک ناپذير

از عشق هرچه بيشتر ميشنويم سيرابتر ميشويم و از دوست داشتن هر چه بيشتر ، تشنه تر

عشق هرچه ديرتر ميپايد کهنه تر ميشود و دوست داشتن نو تر

عشق نيروئيست در عاشق ، که او را به معشوق ميکشاند ؛ دوست داشتن جاذبه ايست در دوست ، که دوست را به دوست ميبرد . عشق تملک معشوق است و دوست داشتن تشنگي محو شدن در دوست


A&B
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالجمعة يوليو 04, 2008 3:21 pm

دلم براي خاطره هام تنگ شده .. براي من بودنام، چه دنياي عجيب و غريبيه Rolling Eyes Evil or Very Mad

هيچ وقت اين روزا رو پيش بيني نمي كردم Question Exclamation

بهاره با بهاته و بي بهانه غم دل سپردگياش رو دست قاصدكا فرستاد و با نم ابري از هواي گرفته همراه شد Crying or Very sad

دلم قصه غصه هامو هوس كرد Sad واسه اين تن دردمندم ندايي جز خود سوزي خستگيام نميبينم..


ده سال پيش .. چه شور و حالي داشتم .. چي بودم و چقدر با امروزم متفاوتم

و اين گذر ثانيه ها كه چه نامردانه عمرمونو خودنمايي ميكنن و اين اي كاشها كه چقدر اين زندگي رو پخته تر و جذاب تر ميكنن

دلم واسه اين ترن سريع السير زندگي تنگ شده .. ترني كه گاه حس مسافر اضافه بودن رو بهم ميده

آخ خدا چقدر امشب پر دردم Sad Sad Sad دلم باز اون خلوت خودمون رو ميخواد .. من و تو و آيينه كه تنهاييمونو قسمت ميكرد.. چقدر دلم واسه اين خلوت صادقانه تنگ شده Sad Sad Sad

كجا بود اين دست بيرحم زمانه كه خلوتمون رو بهم زد؟؟ .. كجا بود اين نفير تلخ تملك؟؟

منو برگردون .. به همون خلوت سفيدمون.. بر مي گردوني؟؟؟ برگردون ديگه Sad التماست ميكنم و به درگاهت خدا خدا ميكنم Sad

خنده دار شدم .. التماس به قانوني از تو ميكنم كه هميشه جبرت بوده Crying or Very sad و چه خودخواه شدم باز، نــه؟! منو ببخش .. به رحمانيتت منو ببخش drunken

من عاشق بچگيامم .. من نميخوام بزرگ بشم .. چرا به من ميگن بزرگ شو؟؟ آخه اين بزرگي چي داره؟؟

من نميخوام بزرگ بشم .. منو برگردون خدا Sad من كه بهت گفته بودم نميخوام بيام اين دنيا ..

گفته بودم كه لذت اون دنيا رو با هيچي عوض نميكنم، پس چرا؟؟ چرا منو دادي به اين دنيا؟؟؟ چرا خدا؟؟ ....

نه !! ناشكري نميكنم .. مصلحتت بوده، ميدونم .. منو ببخش كه اعتراض كردم .... الهي الـــــــعفو
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

بهاره يا بهانه Empty
پستعنوان: رد: بهاره يا بهانه   بهاره يا بهانه Icon_minitimeالجمعة يوليو 04, 2008 3:38 pm

پنجشنبه، 14 اسفند، 1382


اي جغد دلم بخوان

امشب نيز براي تسكين دلم بخوان

بخوان تمام نغمه هاي دلم را

بخوان تمام آنها را خط به خط

بخوان كه مردم

نغمه هاي دلم مرا

در صداي تو دريابند

گر چه نغمه من است

ولي مردم انها را از آن تو مي دانند

از آن تو

گويند كه تو شومي كه تو جز بدشانسي نداري

جغد شوم دلم بخوان

بخوان از دست تمام نارفاقت ها

بخوان از درد تهي بودن دلم

تهي بودن از عشق و مستي

بخوان همان سان كه هست

جغد شوم دلم بخوان

بخوان ترانه اي به وزن ابيات خداحافظي

به وزن ابيات وادع

بخوان به نام تمام دلشكستگان

بخوان به اسم هر چه هست و هر چه كه بود

بخوان جغد شوم دلم

عقده هايم را بازگو

بخوان كه تو

تنها كسي هستي كه در دل شب

من هستم و تو

تو هستي و ناله هاي زنجيري دلم

تو هستي و يك كوه غم

غير از تو هيچ كس اين چنين به دلم زل نزده بود

بخوان تا بداند دردم چيست

اي جغد دلم

ديگر خوندن بر سر اين وابرانه تو را هم

از بين برده

ديگر قصه هايم براي تو نيز

غم انگيز است



بهاره يا بهانه Rveyi1

جغدی روی كنگره‌های قدیمی دنیا نشسته بود. زندگی را تماشا می‌كرد. رفتن و رد پای آن را. و آدم‌هایی را می‌دید كه به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می‌بندند.
جغد اما می‌دانست كه سنگ‌ها ترك می‌خورند، ستون‌ها فرو می‌ریزند، درها می‌شكنند و دیوارها خراب می‌شوند.
او بارها و بارها تاج‌های شكسته، غرورهای تكه پاره شده را لابه‌لای خاكروبه‌های قصر دنیا دیده بود. او همیشه آوازهایی درباره دنیا و ناپایداری‌اش می‌خواند؛
و فكر می‌كرد شاید پرده‌های ضخیم دل آدم‌ها، با این آواز كمی بلرزد.
روزی كبوتری از آن حوالی رد می‌شد، آواز جغد را كه شنید، گفت: بهتر است سكوت كنی و آواز نخوانی.
آدم‌ها آوازت را دوست ندارند. غمگینشان می‌كنی. دوستت ندارند. می‌گویند بدیمنی و بدشگون و جز خبر بد، چیزی نداری.
قلب جغد پیرشكست و دیگر آواز نخواند.
سكوت او آسمان را افسرده كرد. آن وقت خدا به جغد گفت: آواز‌‌خوان كنگره‌های خاكی من! پس چرا دیگر آواز نمی‌خوانی؟ دل آسمانم گرفته است.
جغد گفت: خدایا! آدم‌هایت مرا و آوازهایم را دوست ندارند. خدا گفت: آوازهای تو بوی دل كندن می‌دهد و آدم‌ها عاشق دل بستن‌اند. دل بستن به هر چیز كوچك و هر چیز بزرگ.
تو مرغ تماشا و اندیشه‌ای! و آن كه می‌بیند و می‌اندیشد، به هیچ چیز دل نمی‌بندد؛
دل نبستن سخت‌ترین و قشنگ‌ترین كار دنیاست. اما تو بخوان و همیشه بخوان كه آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت تلخ.
جغد به خاطر خدا باز هم بر كنگره‌های دنیا می‌خواند. و آن كس كه می‌فهمد، می‌داند آواز او پیغام خداست كه می‌گوید: آن چه نپاید، دلبستگی را نشاید.


اين مطلب آخرين بار توسط بهاره در الجمعة يوليو 04, 2008 3:41 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
بهاره يا بهانه
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 3رفتن به صفحه : 1, 2, 3  الصفحة التالية
 مواضيع مماثلة
-

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: عمومي :: سفره خانه-
پرش به: