آموخته ام که خداوند همه چيز را در يک روز نيافريد. پس دليلي ندارد که من بينديشم مي توانم همه چيز را در يک روز به دست بياورم
آموخته ام که راه رفتن کنار پدرم در يک شب تابستاني در کودکي، شگفت انگيزترين چيز در بزرگسالي است
آموخته ام که زندگي مثل يک دستمال لوله اي است، هر چه به انتهايش نزديکتر مي شويم سريعتر حرکت مي کند
آموخته ام که پول شخصيت نمي خرد
آموخته ام که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگي را تماشايي مي کند
آموخته ام که چشم پوشي از حقايق، آنها را تغيير نمي دهد
آموخته ام که اين ايمان وعشق الهي است که زخمها را شفا مي دهد نه زمان
آموخته ام که وقتي با کسي روبرو مي شويم انتظار لبخندي جدي از سوي ما را دارد
آموخته ام که هيچ کس کامل نيست همانگونه که من کامل نيستم
آموخته ام که زندگي دشوار است، اما من از او سخت ترم
آموخته ام که فرصتها هيچ گاه از بين نمي روند، بلکه شخص ديگري
فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد
آموخته ام که تنها گذشت مي تواند به دوستي عمق و معنا ببخشد
آموخته ام که لبخند ارزانترين راهي است که مي شود با آن، نگاه را وسعت داد
آموخته ام که نمي توانم احساسم را انتخاب کنم، اما مي توانم نحوه برخورد با آنرا انتخاب کنم
آموخته ام که بهترين موقعيت براي نصيحت تنها يک زمان است؛ و آن وقتي ست که از شما خواسته شود.
آموخته ام که تنها با بخشيدن ديگران مي توانم به آرامش روحي برسم .
آموخته ام که نفرت آئينه دل را سياه مي کند همانگونه که محبت به آن جلا مي بخشد.
آموخته ام که هيچ کس مثل من فکر نمي کند اما من مي توانم به افکار ديگران احترام بگذارم .
آموخته ام زندگي سناريويي ست که من مي توانم با ايفاي ماهرانه و زيباي نقش خود اثري باشکوه وماندگاراز خود در ذهن زمان باقي بگذارم.
آموخته ام که دوستان واقعي جواهراتي هستند که به دست آوردنشان راحت اما نگهداشتنشان سخت است.
آموخته ام که ثروتمند آن کسي نيست که مال بسيار دارد بلکه آن کسي ست که به کمترين ها قانع و خشنود است.
آموخته ام که زندگي را از طبيعت ياد بگيرم ؛ چون بيد متواضع باشم؛ چون سرو راست قامت، چون صنوبر صبور؛ چون بلوط مقاوم، چون رود روان، چون خورشيد با سخاوت، چون ابر باکرامت، چون کوه استوار، چون اقيانوس آرام و چون مهتاب روشني بخش باشم.
وبلاخره آموخته ام معني زندگي و اميد به آينده در جلوه هاي دنيائي آن نيست بلکه به شکوه انتظار