یاسمن جون من همیشه بعد از تو میام, تو این قد سرخ نشو. من روی تو رو سفید می کنیم
دلارام جون زیارت قبول
ایشالا که بازم قسمت بشه بری
آدم دفعه اولی که میره انگار تو هپلوته, نمی فهمه اون چند روزی که اونجاس کی شروع میشه کی تموم میشه
روز آخر که میخواد برگرده تازه میفهمه که فرصت تموم شده
روز آخر که اونجا بودم, یه جورایی قیمت یادم افتاد که فرصت ها چه زود تموم میشن
من قبل این که برم اونجا اصلا تصمیم رفتن نداشتم. حتی ثبت نام هم نکرده بوم
همه کارهام تو یه ماه حل شد, حتی مشکله نظام وظیفه. حتی پاسپورت هم نداشتم
تو عرض یک ماه همه کار هام روبراه شد. تا هواپیما پرواز نکرده بود باورم نشده بود که می خوام برم اونجا
حتی بعد پرواز هم میگفتم هواپیما سقوط می کنه من پام به اونجا نمیرسه
اما قربونه خدا بشم که خودش همه کار هامو روبراه کرد و منو به خونش دعوت کرد
الان وقتی تو تلوزیون اونجا رو نشون میده, نمی تونم نگاه کنم. دلم میگیره
از خدا میخوام که بازم منو به خونش دعوت کنه
آدم تا پاش به اونجا نرسه نمی تونه اونجا رو درک کنه. احساسی که اونجا به آدم دست میده
نه قبله وصفه, نه اگه کسی وصف هم کنه قابله درک. ایشالا که قسمت همه بشه