سلمان گلم تولدت مبارک

سلام به همگیتون .بچه ها باز تولد داریم اما این تولد با تولد های دیگه فرق داه آخه تولد داداش سلمان گل خودمونه
آخ خدا جونم چقدر کار دارم من اول باید کل خونه رو آب جارو کنم
بعد گردگیری کنم بعد اتاقا رو تزئین کنم گل بگیرم شیرینی میوه بعد
باید سفارش کیک بدم کادو بگیرم. داداش سلمان گل خودم تولد ستاره بارون باد.
امیدوارم به تمامی ارزوهای قشنگت برسی
امیدوارم خوشتت اومده باشه اگه خوب نشده به بزرگواری خودتون ببخشید.




















داداش گلم آرزومند آرزوهات هستم

آقاسلمان گل تولدت مبارک
این شعرهم یه هدیه ی نا قابل

من دلم میخواهد خانه ای داشته باشم پر دوست*

کنج هر دیوارش دوستانم بنشینند*

آرام گل بگو گل بشنو*

هرکسی میخواهد وارد خانه پر مهرو صفامان گردد*

شرط وارد گشتن شستو شوی دلهاست*

شرط آن داشتن یک دل بی رنگ وریاست*

بر در خانه گلی میکوبم تا بدانند همه خانه دوستی ما اینجاست*

تا که سهراب نپرسد دیگر خانه دوست کجاست.



بهارتولدت گل بارون

تولدت مبارک سلمان جان
ان شاالله 120 ساله شی
شاید الان یه بهونه داشته باشی تا دوباره یه اینجا سر بزنی و ما رو از دیدارت خوشحال کنی
من که منتظرت هستم

سلمان جان منم تبریک میگم.....

امیدوارم همیشه سالم و موفق باشی....

سلمان جان تولدت مبارک.....

انشاءالله که 122222132110000544 ساله بشی ....

برات آرزوی سلامتی ، موفقیت و سربلندی دارم .....

سارق اعظم تولدت مبارک!
این خونه رو اینجوری ساختم واست که همرنگ دشت و بیابون بهاری باشه و هم بتونی توش مخفی بشی، هم از طراوت و عطر گلهاش سرمست گردی
البته این سرمستی با اون سرمستی آب شنگولی و اون چیــــــــــــــززززز!!!!ها که من رو بهش منصوب کرده بودی فرق داره داااااششششش
امیدوارم سربازی با خوبی و خوشی تموم بشه
و امسال سال خوبی باشه برات
هر قدر که مقدره زندگی کنی، ولی با عزت، با آرامش قلبی، با شادی، با سلامتی، و توی هر دو دنیا دستت پر و سرت بلند باشه

نه خیر من پامو از این چار چوب اونورتر نمیذارم
همین جا دم در کادوم رو میدم و میرم.نمیام چون نمیخوام
تولدش با دیدن مجازات کننده ش خراب بشه.
ولی یه وقت فکر نکنید چون من نیستم و خواستم مجازاتش کنم
حق دارید دست بهش بزنید.فعلا مصونیت داره..چون روزای تولدشه...
به غیر از این چون چشم و چراغ سارقین فرومه و ده شبانه روزه که کلهم
به مناسبت نعمتی که خداوندبر شون کامل کرده روزه شکر گرفته اند ،
خوب نیست یک تنه با این جماعت مشتاق در بیفتیم که اشتیاق و محبت
کارای زیادی میکنه...شاید زدند و ما رو مجازات کردند که چرا نگاه
چپ به مرادشون کردیم.
و اما کادوی من...
شبیه هیچ کادوی دیگه ای نیست ولی پارسال
توی تولدش گفته بود میخواد..به فکرش بودم ولی
نداشتم...امیدوارم با یه سال تاخیر قبول کنه...
عکسهای شیرکوه یزد..




ااینم یه عکس از شهرستان تفت که برای رسیدن به شیرکوه باید
ازش گذشت .

باشد مقبول جناب سارق اعظم بیفتد...ان شاءالله

سلمان جان تولدت مبارک
امیدوارم همیشه سلامت و سرافراز باشی

سلمان عزیز تولدت مبارک
خیلی دوستت دارم داداشی و برات بهترین آرزو ها رو دارم
البته با این دل پاکی داری حتما آینده خوبی هم انتظارتو می کشه
انشالا عمر طولانی و با آبرو داشته باشی

صابخونه تصدق منش و بزرگی و افتادگیت
ولی بدنیست با یه لیوان مطلب دلچسب و خنک خستگی رو از تن مهمونات بدر کنی
ما منتظریم
بازم تولدت مبارک

مرسی سلمان جان
بازم تولدت مبارک

داداش گلم خیلی ازت ممنونم
من واقعا شیفته این شعر زیبات شدم
دست گلت درد نکنه

حافظ بخواب که سلمان بیدارست!!!
واقعا که گل کاشتی سلمان

Arakadrish نوشته است:

سـارق ار بـاده ي بــي حـد بخورد نوشش باد ______ غــــم داروغــه و شـلاق فــراموشش باد
آنـكه يك قافـله ، تــنگ سـحر از دستش رفت ______ لاجــرم جُــل خـري كــهنه در آغوشش باد
پيـــــر مــا گــفت خــــطا بــر نـظر دزد نـــرفت ______ آفــرين بــر نــوك پيــكان شـــكم دوزش باد
شــاه دزدان ســخن قـافـــله ها مـي شــنود ______ هر چه گفتار به گيتي ست،در ِ گوشش باد
گـر چه از پـشت سبيل دو سرش هيچ نگفت ______ جــان فــداي نـوك شمــشير طـلاكوبش باد
هرچه دزدي شود از خرد و كلان كار هموست ______ خــون مــردم به قــدح گر بخورد نوشش باد
فـكر يـاران و عـزيزان هــمه در خــاطر اوست ______ هديه ي « خلعتِ دزدي» به بر و دوشش باد
هـر چه محــبوبه و مــرجان ، بـه دزدي بــبرند ______ خـمس آن پيشـكش قصـر پر از موشش باد
آن شنـيدم كه دلارام نـدارد به سراقت نظري ______ هرچه دزد است همه در بر و در پيشش باد
ســاغر و ليـــلي و مـــيلاد نــه دزدنـــد ولـي ______ ز مجيــد ، ار كـــه بــدزدنـد ، فراموشش باد
خواهرم حامي مـا باد در اين كار نـكو (الهام) ______ جــامه اي از زر و يـاقــوت ، بـدن پوشش باد
نـه امين اسـت و اميـر آن كه بــه غارت نبـرد ______ آن غــمي را كــه بهــاره بــه دلِ ريشش باد
...
هـلنا گر چـه بـه رنـدي ز هــمه پيــش گرفت ______ گـــرز و شمشير بـر آن قـلب بــلورينش باد

دمت گرم

سلامي اگه بگم يعني حضوري دوباره رو شروع كرده ام ، درصورتي كه در حضور هميشگي من خللي
نيفتاده و در سفر و حضر ، هفته اي نبوده كه به فروم سر نزنم و يحتمل اگه نامه اي رسيده بود ، بي
جواب بذارم . پس قيد سلام گفتن و شصت و چن تا ثوابش رو ميزنم و از اونجايي كه قبلا مقدمه ي
منظوم بيمزه ام رو تقديم كرده ام ، ميرم سر اصل مطلب :

روز به روز نوشتن برام سخت تر ميشه و كلمه ها گريز پا تر . چرا كه قدرت اين اعتقادم رو به فزونيه كه :
در خطاب به دوست و براي دوست جز به بهترين صورت نبايد مطلبي فرمود (!!)
و چون در اين مورد كاملا بي بضاعتم ، لاجرم چشم به لبهاي مهربون و دل به گفته هاي آينه گونتون
ميدم و كماكان به حضور خاموش خودم ادامه ميدم .

چقدر با خودم كلنجار رفتم كه محبت بچه ها رو چطور جبران كنم و جواب لطفشون رو چه جور بدم كه
واضحه اين تلاش راه به جايي نبرده و زنبور ما جز فرفيون ، گلي را شهد نمكيده !

از لطفتون نهايت تشكر رو دارم و هديه ها و محبت هاتون رو به سرقت ميبرم !
لبخند

Arakadrish نوشته است:

سـارق ار بـاده ي بــي حـد بخورد نوشش باد ______ غــــم داروغــه و شـلاق فــراموشش باد
آنـكه يك قافـله ، تــنگ سـحر از دستش رفت ______ لاجــرم جُــل خـري كــهنه در آغوشش باد
پيـــــر مــا گــفت خــــطا بــر نـظر دزد نـــرفت ______ آفــرين بــر نــوك پيــكان شـــكم دوزش باد
شــاه دزدان ســخن قـافـــله ها مـي شــنود ______ هر چه گفتار به گيتي ست،در ِ گوشش باد
گـر چه از پـشت سبيل دو سرش هيچ نگفت ______ جــان فــداي نـوك شمــشير طـلاكوبش باد
هرچه دزدي شود از خرد و كلان كار هموست ______ خــون مــردم به قــدح گر بخورد نوشش باد
فـكر يـاران و عـزيزان هــمه در خــاطر اوست ______ هديه ي « خلعتِ دزدي» به بر و دوشش باد
هـر چه محــبوبه و مــرجان ، بـه دزدي بــبرند ______ خـمس آن پيشـكش قصـر پر از موشش باد
آن شنـيدم كه دلارام نـدارد به سراقت نظري ______ هرچه دزد است همه در بر و در پيشش باد
ســاغر و ليـــلي و مـــيلاد نــه دزدنـــد ولـي ______ ز مجيــد ، ار كـــه بــدزدنـد ، فراموشش باد
خواهرم حامي مـا باد در اين كار نـكو (الهام) ______ جــامه اي از زر و يـاقــوت ، بـدن پوشش باد
نـه امين اسـت و اميـر آن كه بــه غارت نبـرد ______ آن غــمي را كــه بهــاره بــه دلِ ريشش باد
...
هـلنا گر چـه بـه رنـدي ز هــمه پيــش گرفت ______ گـــرز و شمشير بـر آن قـلب بــلورينش باد

ایولا ...... ترکوندی ..... دل و جیگرم حال اومد لوتی ...

Arakadrish نوشته است:

سلامي اگه بگم يعني حضوري دوباره رو شروع كرده ام ، درصورتي كه در حضور هميشگي من خللي
نيفتاده و در سفر و حضر ، هفته اي نبوده كه به فروم سر نزنم و يحتمل اگه نامه اي رسيده بود ، بي
جواب بذارم . پس قيد سلام گفتن و شصت و چن تا ثوابش رو ميزنم و از اونجايي كه قبلا مقدمه ي
منظوم بيمزه ام رو تقديم كرده ام ، ميرم سر اصل مطلب :

روز به روز نوشتن برام سخت تر ميشه و كلمه ها گريز پا تر . چرا كه قدرت اين اعتقادم رو به فزونيه كه :
در خطاب به دوست و براي دوست جز به بهترين صورت نبايد مطلبي فرمود (!!)
و چون در اين مورد كاملا بي بضاعتم ، لاجرم چشم به لبهاي مهربون و دل به گفته هاي آينه گونتون
ميدم و كماكان به حضور خاموش خودم ادامه ميدم .

چقدر با خودم كلنجار رفتم كه محبت بچه ها رو چطور جبران كنم و جواب لطفشون رو چه جور بدم كه
واضحه اين تلاش راه به جايي نبرده و زنبور ما جز فرفيون ، گلي را شهد نمكيده !

از لطفتون نهايت تشكر رو دارم و هديه ها و محبت هاتون رو به سرقت ميبرم !
لبخند

نوشتن برات سخت تر میشه قبول. زنبورت هم نمیدونم گل چی چی رو شهد میکنه بازم قبول.
خدای نکرده دست و پات که مشکل نداره..بیا وسط یه بزن و بکوب حسابی به راه بنداز..
آقا امین و مجید هم یکی شون داوطلب آواز خوندن بشه...هرکدوم صلاح میدونن

یالا شلوغ کنا کجاااااااااااااااااااان؟؟؟
بابا دلمون پوسید جمع بشید

Arakadrish نوشته است:

سلامي اگه بگم يعني حضوري دوباره رو شروع كرده ام ، درصورتي كه در حضور هميشگي من خللي
نيفتاده و در سفر و حضر ، هفته اي نبوده كه به فروم سر نزنم و يحتمل اگه نامه اي رسيده بود ، بي
جواب بذارم . پس قيد سلام گفتن و شصت و چن تا ثوابش رو ميزنم و از اونجايي كه قبلا مقدمه ي
منظوم بيمزه ام رو تقديم كرده ام ، ميرم سر اصل مطلب :

روز به روز نوشتن برام سخت تر ميشه و كلمه ها گريز پا تر . چرا كه قدرت اين اعتقادم رو به فزونيه كه :
در خطاب به دوست و براي دوست جز به بهترين صورت نبايد مطلبي فرمود (!!)
و چون در اين مورد كاملا بي بضاعتم ، لاجرم چشم به لبهاي مهربون و دل به گفته هاي آينه گونتون
ميدم و كماكان به حضور خاموش خودم ادامه ميدم .

چقدر با خودم كلنجار رفتم كه محبت بچه ها رو چطور جبران كنم و جواب لطفشون رو چه جور بدم كه
واضحه اين تلاش راه به جايي نبرده و زنبور ما جز فرفيون ، گلي را شهد نمكيده !

از لطفتون نهايت تشكر رو دارم و هديه ها و محبت هاتون رو به سرقت ميبرم !
لبخند

ممنون خوش قلم
کلی حال دادی
ما که بی بضاعتیم و سواتی نداریم ولی دمت گرم سلمان گل

داداشی ...

تولدت مبارک ...


هدایا باشه سر وقتش!


از اون پایینا ...

سلام

با این گوشه گیریا و دلتنگیها متولد بهاری؟

ببخشید جسارت می کنم اما به ظاهر با هم جور در نمیان...

تولدت مبارک

سال نو مبارک

خدمت به خیر و سلامت

Arakadrish نوشته است:

سلامي اگه بگم يعني حضوري دوباره رو شروع كرده ام ، درصورتي كه در حضور هميشگي من خللي
نيفتاده و در سفر و حضر ، هفته اي نبوده كه به فروم سر نزنم و يحتمل اگه نامه اي رسيده بود ، بي
جواب بذارم . پس قيد سلام گفتن و شصت و چن تا ثوابش رو ميزنم و از اونجايي كه قبلا مقدمه ي
منظوم بيمزه ام رو تقديم كرده ام ، ميرم سر اصل مطلب :

روز به روز نوشتن برام سخت تر ميشه و كلمه ها گريز پا تر . چرا كه قدرت اين اعتقادم رو به فزونيه كه :
در خطاب به دوست و براي دوست جز به بهترين صورت نبايد مطلبي فرمود (!!)
و چون در اين مورد كاملا بي بضاعتم ، لاجرم چشم به لبهاي مهربون و دل به گفته هاي آينه گونتون
ميدم و كماكان به حضور خاموش خودم ادامه ميدم .

چقدر با خودم كلنجار رفتم كه محبت بچه ها رو چطور جبران كنم و جواب لطفشون رو چه جور بدم كه
واضحه اين تلاش راه به جايي نبرده و زنبور ما جز فرفيون ، گلي را شهد نمكيده !

از لطفتون نهايت تشكر رو دارم و هديه ها و محبت هاتون رو به سرقت ميبرم !
لبخند

(لطفا با لهجه آذری بخونین)

سلام گزلیم
تمام سوز لری یرین و گوز اوست قبولوق واروم اما قدیمنن دیلر دوست منی بلسین بیر پوک قوزونان ...
کاش بیلیدیم او طوفانی دریا دا نه لر گچیر ...
ایشا الله خدمتی ساقلوقونان قوتارای و قشه قشه گونلری تجربه الیی ...
چوخ ساق اول مهربان قارداش
باقوشلا گج گلدیم