سلمان گلم تولدت مبارک

meysam-r نوشته است:

Arakadrish نوشته است:

سلامي اگه بگم يعني حضوري دوباره رو شروع كرده ام ، درصورتي كه در حضور هميشگي من خللي
نيفتاده و در سفر و حضر ، هفته اي نبوده كه به فروم سر نزنم و يحتمل اگه نامه اي رسيده بود ، بي
جواب بذارم . پس قيد سلام گفتن و شصت و چن تا ثوابش رو ميزنم و از اونجايي كه قبلا مقدمه ي
منظوم بيمزه ام رو تقديم كرده ام ، ميرم سر اصل مطلب :

روز به روز نوشتن برام سخت تر ميشه و كلمه ها گريز پا تر . چرا كه قدرت اين اعتقادم رو به فزونيه كه :
در خطاب به دوست و براي دوست جز به بهترين صورت نبايد مطلبي فرمود (!!)
و چون در اين مورد كاملا بي بضاعتم ، لاجرم چشم به لبهاي مهربون و دل به گفته هاي آينه گونتون
ميدم و كماكان به حضور خاموش خودم ادامه ميدم .

چقدر با خودم كلنجار رفتم كه محبت بچه ها رو چطور جبران كنم و جواب لطفشون رو چه جور بدم كه
واضحه اين تلاش راه به جايي نبرده و زنبور ما جز فرفيون ، گلي را شهد نمكيده !

از لطفتون نهايت تشكر رو دارم و هديه ها و محبت هاتون رو به سرقت ميبرم !
لبخند

(لطفا با لهجه آذری بخونین)

سلام گزلیم
تمام سوز لری یرین و گوز اوست قبولوق واروم اما قدیمنن دیلر دوست منی بلسین بیر پوک قوزونان ...
کاش بیلیدیم او طوفانی دریا دا نه لر گچیر ...
ایشا الله خدمتی ساقلوقونان قوتارای و قشه قشه گونلری تجربه الیی ...
چوخ ساق اول مهربان قارداش
باقوشلا گج گلدیم

آقا در گوشی نداشتیم..

danial نوشته است:

با این گوشه گیریا و دلتنگیها متولد بهاری؟

ببخشید جسارت می کنم اما به ظاهر با هم جور در نمیان...

تولدت مبارک

سال نو مبارک

خدمت به خیر و سلامت

باور کن جور جوره.
خودش که گل همیشه بهاره..قلبش هم خود بهاره

Arakadrish نوشته است:

سـارق ار بـاده ي بــي حـد بخورد نوشش باد ______ غــــم داروغــه و شـلاق فــراموشش باد
آنـكه يك قافـله ، تــنگ سـحر از دستش رفت ______ لاجــرم جُــل خـري كــهنه در آغوشش باد
پيـــــر مــا گــفت خــــطا بــر نـظر دزد نـــرفت ______ آفــرين بــر نــوك پيــكان شـــكم دوزش باد
شــاه دزدان ســخن قـافـــله ها مـي شــنود ______ هر چه گفتار به گيتي ست،در ِ گوشش باد
گـر چه از پـشت سبيل دو سرش هيچ نگفت ______ جــان فــداي نـوك شمــشير طـلاكوبش باد
هرچه دزدي شود از خرد و كلان كار هموست ______ خــون مــردم به قــدح گر بخورد نوشش باد
فـكر يـاران و عـزيزان هــمه در خــاطر اوست ______ هديه ي « خلعتِ دزدي» به بر و دوشش باد
هـر چه محــبوبه و مــرجان ، بـه دزدي بــبرند ______ خـمس آن پيشـكش قصـر پر از موشش باد
آن شنـيدم كه دلارام نـدارد به سراقت نظري ______ هرچه دزد است همه در بر و در پيشش باد
ســاغر و ليـــلي و مـــيلاد نــه دزدنـــد ولـي ______ ز مجيــد ، ار كـــه بــدزدنـد ، فراموشش باد
خواهرم حامي مـا باد در اين كار نـكو (الهام) ______ جــامه اي از زر و يـاقــوت ، بـدن پوشش باد
نـه امين اسـت و اميـر آن كه بــه غارت نبـرد ______ آن غــمي را كــه بهــاره بــه دلِ ريشش باد
...
هـلنا گر چـه بـه رنـدي ز هــمه پيــش گرفت ______ گـــرز و شمشير بـر آن قـلب بــلورينش باد

هم اکنون شما برنده جایزه نوبل ادبی شدین....
واقعا احسنت به این نبوغت سلمان جان....

meysam-r نوشته است:

Arakadrish نوشته است:

سلامي اگه بگم يعني حضوري دوباره رو شروع كرده ام ، درصورتي كه در حضور هميشگي من خللي
نيفتاده و در سفر و حضر ، هفته اي نبوده كه به فروم سر نزنم و يحتمل اگه نامه اي رسيده بود ، بي
جواب بذارم . پس قيد سلام گفتن و شصت و چن تا ثوابش رو ميزنم و از اونجايي كه قبلا مقدمه ي
منظوم بيمزه ام رو تقديم كرده ام ، ميرم سر اصل مطلب :

روز به روز نوشتن برام سخت تر ميشه و كلمه ها گريز پا تر . چرا كه قدرت اين اعتقادم رو به فزونيه كه :
در خطاب به دوست و براي دوست جز به بهترين صورت نبايد مطلبي فرمود (!!)
و چون در اين مورد كاملا بي بضاعتم ، لاجرم چشم به لبهاي مهربون و دل به گفته هاي آينه گونتون
ميدم و كماكان به حضور خاموش خودم ادامه ميدم .

چقدر با خودم كلنجار رفتم كه محبت بچه ها رو چطور جبران كنم و جواب لطفشون رو چه جور بدم كه
واضحه اين تلاش راه به جايي نبرده و زنبور ما جز فرفيون ، گلي را شهد نمكيده !

از لطفتون نهايت تشكر رو دارم و هديه ها و محبت هاتون رو به سرقت ميبرم !
لبخند

(لطفا با لهجه آذری بخونین)

سلام گزلیم
تمام سوز لری یرین و گوز اوست قبولوق واروم اما قدیمنن دیلر دوست منی بلسین بیر پوک قوزونان ...
کاش بیلیدیم او طوفانی دریا دا نه لر گچیر ...
ایشا الله خدمتی ساقلوقونان قوتارای و قشه قشه گونلری تجربه الیی ...
چوخ ساق اول مهربان قارداش
باقوشلا گج گلدیم

به سبب پرهيز از بروز دلخوري و غم و اطاعت از دستور : « اجتنبوا مواضع التهم» ، شخصا ترجمه ي رقيمه ي سراقت منزلتِ
رفيق شفيق خودمان ، ملا ميثم دوزخ مكان (كه مژده ي نائل آمدن به اين عنوان توسط جناب خودمان معروضشان گشته است)
را بر عهده گرفته ، به رشته ي تحرير در مي آوريم .
باشد كه موجبات خرسندي يارانمان را مهيا سازد.


لطفا با متن اصلي مقارنه شود !

سارق پرورا ، دلمان تنگ آمد ، لختي به سوي ما آ
تمام سوز دلم اين است و ماتمم به جهت آنست كه در تدارك چند بار الاغ ، تركه ي گزِ خوش دست ِ كف پا چسب ، توفيقي نيافتم .
چرا كه همه به سان سوختگي دور نان پوك است .
كاش بيل داشتم و خودم در اين هواي طوفاني گز مي كاشتم يا حداقل خدمت ميرسيدم و لورگاه همايوني را گچبري ميكردم .
ان شاء ا... خدمت ميرسم و گونه ي تمام سارقان قالتاق تحت امر شما را بجهت رفع كدورت بوسه ميدهم .
ميدانم چوب سارق نه از ره كين است ، اما مهرباني فرماييد ، شده گِل را با گچ قاطي كرده ، گچبري را به پايان ميرسانيم.
!!

براي تشكر و عرض مابقي عرايض ، سأراجع اليكم قريبا

خدا بگم چه کارت نکنه سلمان

Arakadrish نوشته است:

به سبب پرهيز از بروز دلخوري و غم و اطاعت از دستور : « اجتنبوا مواضع التهم» ، شخصا ترجمه ي رقيمه ي سراقت منزلتِ
رفيق شفيق خودمان ، ملا ميثم دوزخ مكان (كه مژده ي نائل آمدن به اين عنوان توسط جناب خودمان معروضشان گشته است)
را بر عهده گرفته ، به رشته ي تحرير در مي آوريم .
باشد كه موجبات خرسندي يارانمان را مهيا سازد.


لطفا با متن اصلي مقارنه شود !

سارق پرورا ، دلمان تنگ آمد ، لختي به سوي ما آ
تمام سوز دلم اين است و ماتمم به جهت آنست كه در تدارك چند بار الاغ ، تركه ي گزِ خوش دست ِ كف پا چسب ، توفيقي نيافتم .
چرا كه همه به سان سوختگي دور نان پوك است .
كاش بيل داشتم و خودم در اين هواي طوفاني گز مي كاشتم يا حداقل خدمت ميرسيدم و لورگاه همايوني را گچبري ميكردم .
ان شاء ا... خدمت ميرسم و گونه ي تمام سارقان قالتاق تحت امر شما را بجهت رفع كدورت بوسه ميدهم .
ميدانم چوب سارق نه از ره كين است ، اما مهرباني فرماييد ، شده گِل را با گچ قاطي كرده ، گچبري را به پايان ميرسانيم.
!!

براي تشكر و عرض مابقي عرايض ، سأراجع اليكم قريبا

حضور آن سرور همام سارق عالی مقام عرض نمایم به هر زبان ، لهجه و گویشی که برایتان مرقومه ای فرستادم از سر ارادت نسبت به شماست

Arakadrish نوشته است:

به سبب پرهيز از بروز دلخوري و غم و اطاعت از دستور : « اجتنبوا مواضع التهم» ، شخصا ترجمه ي رقيمه ي سراقت منزلتِ
رفيق شفيق خودمان ، ملا ميثم دوزخ مكان (كه مژده ي نائل آمدن به اين عنوان توسط جناب خودمان معروضشان گشته است)
را بر عهده گرفته ، به رشته ي تحرير در مي آوريم .
باشد كه موجبات خرسندي يارانمان را مهيا سازد.


لطفا با متن اصلي مقارنه شود !

سارق پرورا ، دلمان تنگ آمد ، لختي به سوي ما آ
تمام سوز دلم اين است و ماتمم به جهت آنست كه در تدارك چند بار الاغ ، تركه ي گزِ خوش دست ِ كف پا چسب ، توفيقي نيافتم .
چرا كه همه به سان سوختگي دور نان پوك است .
كاش بيل داشتم و خودم در اين هواي طوفاني گز مي كاشتم يا حداقل خدمت ميرسيدم و لورگاه همايوني را گچبري ميكردم .
ان شاء ا... خدمت ميرسم و گونه ي تمام سارقان قالتاق تحت امر شما را بجهت رفع كدورت بوسه ميدهم .
ميدانم چوب سارق نه از ره كين است ، اما مهرباني فرماييد ، شده گِل را با گچ قاطي كرده ، گچبري را به پايان ميرسانيم.
!!

براي تشكر و عرض مابقي عرايض ، سأراجع اليكم قريبا

در گوشی چقدر حرف زدید!!
دست سارق اعظم درد نکنه.
من و یاد ترجمه های مامانم از فیلم هندیهایی که بچگی میدیدم انداختی

Arakadrish نوشته است:

به سبب پرهيز از بروز دلخوري و غم و اطاعت از دستور : « اجتنبوا مواضع التهم» ، شخصا ترجمه ي رقيمه ي سراقت منزلتِ
رفيق شفيق خودمان ، ملا ميثم دوزخ مكان (كه مژده ي نائل آمدن به اين عنوان توسط جناب خودمان معروضشان گشته است)
را بر عهده گرفته ، به رشته ي تحرير در مي آوريم .
باشد كه موجبات خرسندي يارانمان را مهيا سازد.


لطفا با متن اصلي مقارنه شود !

سارق پرورا ، دلمان تنگ آمد ، لختي به سوي ما آ
تمام سوز دلم اين است و ماتمم به جهت آنست كه در تدارك چند بار الاغ ، تركه ي گزِ خوش دست ِ كف پا چسب ، توفيقي نيافتم .
چرا كه همه به سان سوختگي دور نان پوك است .
كاش بيل داشتم و خودم در اين هواي طوفاني گز مي كاشتم يا حداقل خدمت ميرسيدم و لورگاه همايوني را گچبري ميكردم .
ان شاء ا... خدمت ميرسم و گونه ي تمام سارقان قالتاق تحت امر شما را بجهت رفع كدورت بوسه ميدهم .
ميدانم چوب سارق نه از ره كين است ، اما مهرباني فرماييد ، شده گِل را با گچ قاطي كرده ، گچبري را به پايان ميرسانيم.
!!

براي تشكر و عرض مابقي عرايض ، سأراجع اليكم قريبا

آقا سلمان دست گلت درد نکنه

تو ومیثم نمیاین
وقتی هم میاین تیکافودستی ولایی رو یه جا میکشین و میرین

Arakadrish نوشته است:

به سبب پرهيز از بروز دلخوري و غم و اطاعت از دستور : « اجتنبوا مواضع التهم» ، شخصا ترجمه ي رقيمه ي سراقت منزلتِ
رفيق شفيق خودمان ، ملا ميثم دوزخ مكان (كه مژده ي نائل آمدن به اين عنوان توسط جناب خودمان معروضشان گشته است)
را بر عهده گرفته ، به رشته ي تحرير در مي آوريم .
باشد كه موجبات خرسندي يارانمان را مهيا سازد.


لطفا با متن اصلي مقارنه شود !

سارق پرورا ، دلمان تنگ آمد ، لختي به سوي ما آ
تمام سوز دلم اين است و ماتمم به جهت آنست كه در تدارك چند بار الاغ ، تركه ي گزِ خوش دست ِ كف پا چسب ، توفيقي نيافتم .
چرا كه همه به سان سوختگي دور نان پوك است .
كاش بيل داشتم و خودم در اين هواي طوفاني گز مي كاشتم يا حداقل خدمت ميرسيدم و لورگاه همايوني را گچبري ميكردم .
ان شاء ا... خدمت ميرسم و گونه ي تمام سارقان قالتاق تحت امر شما را بجهت رفع كدورت بوسه ميدهم .
ميدانم چوب سارق نه از ره كين است ، اما مهرباني فرماييد ، شده گِل را با گچ قاطي كرده ، گچبري را به پايان ميرسانيم.
!!

براي تشكر و عرض مابقي عرايض ، سأراجع اليكم قريبا

یعنی هیچی نگم دیگه ...

آقا یه زیر نویس هم بدین بد نیستا ...

آذری هم که دم شما گرم ...

پس چي شد اين هديه هايي كه قولش رو دادي داداش نويد ؟؟
نكنه از نمايشگاه كتاب و ... ؟؟

ممنون دانيال عزيز ... مجمع متناقضات كه ميگن ، حقير سراپا تقصيره !
از لطفت ممنونم و سال خوبي رو برات آرزو ميكنم . اميدوارم توفيق آشنايي بيشتر رو داشته باشم.

ميثم جان حالا من يه خبطي و كردم و ادعاي مترجمي كردم ... تو چرا باورت شد ؟؟
سارق نوازي كن و ترجمه رو هم بذار و مستفيض فرما

لبخند ... ياسمين جان ، من كارتم رو به سلامتي بگيرم و از شهر شما فرار كنم و خودم رو به خيل گردنه بگيرا
برسونم ، كلي هنر كرده ام ... ايشالا نوبل و دم و دستگاهش رم بوقتش به سرقت ميبريم و به قلب مهربون
بعضيا هديه ميكنيم. بخاطر تاخير عذر ميخوام . اگه دستگيري و تبعيدي دركار نباشه ، زحمت افزاي جمع ميمونم

از محبت و بزرگواري همه تون ممنون

داداش سلمان گلم تولدت مبارک
ببخش که دیر شد. نبودم.
آن قدر قشنگ نوشتی که من از اینکه اومدم رشته ادبیات نومید شدم. ماشالا به این ذوق و طبع.
برات آرزوی بهترین ها رو دارم.
در پناه حق باشی.
ایام به کام.

تا بوده لوطی سر گذر بوده و زخم چاقو روی دستش و تسبیح علافی توی دستش..
بعدش هم شده سارق و عیار اعظم شهر و دیار و یاور دارا و ندار و
چشم داروغه و گزمه از دستش خونبار .قدیم ندیما هم که داداش بزرگه ی خونه و عاشق آتیش و
آتیش بازی بوده.هرکی بود و هرکی که هست همیشه عاشق فرار و غریبه با قرار.
هااان؟! اینا رو گفتم که بگم مگه کسی جرات هم داره تولدش یادش بره.
یه چشم غره ش زهره آدم و آب میکنه و تاب سیبیلش تار تار موی تن آدم و سیخ میکنه.
حالا که اومده گفتم برای تولدش جشنی بگیریم و دور هم یه بادا بادا مبارکی هم بگیم
سلمان تولدت مبارک


اینم یه کادوی واقعی که دوست داره


نترسید قسم خورده با یکی از همینا داروغه رو به درک واصل کنه
البته امیدوارم که جای ترس نباشه و نخواد باهاشون گوش و بینی ما رو که تولدش ودیر تبریک گفتیم ببره.

مرجان جونم غمت نباشه، می دونی چند روز مونده تا 110 فروردین؟ فکر کنم یه 90 روزی مونده باشه
دیر که نیست هیچ، زودم هست

بنده رو اگه رها کنن ساعت ها قلم فرسایی می نمایم ( یا همون فک می زنم خودمون )
ولی چون اولا مخاطب اهل دشت و بیابون و مردم گریزه، و چون ثانیا احتمالا این جنگولک بازی ها رو مخشه،
و چون ثالثا دیگه پا به سن گذاشته و حوصله موصله نداره، و چون رابعا خودم جون خودم رو دوست دارم،
میرم سر اصل مطلب
از طرف من و این آقای خیلی مهربون و پیر، این هدیه رو پذیرا باش
سلمان خان جان تولدت مبارک

[/size]

امیدوارم زندگیت و گذران خاطراتت مثل این گل که بهت تقدیم میکنم زیبا باشه

اي دل غافل ... ببين اين لقمه ي حروم و زندگي توي كوه و بيابون چي به سر آدم مياره !!
شده ام يه پا جرثومه ي فساد و عاري از هر نوع مظاهر تمدن بشري و عواطف انساني !

اول كاري كه اومدم ، شستم اشتباهي خبر دار شد كه حكما كاسه اي زير نيمكاسه است
پاي دامي ، تله اي ، حيله و نيرنگي چيزي درميونه ... هر آن ممكنه كله پا بشم و با طناب
از سقف آويزون ... يا زير پام خالي بشه و بيفتم توي چاه پر از دشنه .

اين ور رو بپا اون ور رو بپا ... از سولاخ دود كش مطبخ نيگا كن ... از توي بادگير آينه بده پايين
... برو لب ديوار چشم بگردون ... ظاهرا خبري نيست

آخه كي باور ميكنه توي اين دوره زمونه كسي براي كسي تولد بگيره ؟؟
خلاصه با شرمندگي و خجالت از اين سؤ ظن و نيت ، نزول اجلال ميفرماييم و به حلقه ي
دوستان يكدل در مي آييم ...

--------------------------------
اون بچه شمشير سامورايي خيلي قشنگ بود مرجان . خودم يه دونه شمشير سامورايي
بزرگ دارم ولي اين يه چيز ديگه است .
راستش رو بخواي اين ادا اطواراي سامورايي ها خيلي برام جالبه ... اون ادب و نظم و
ترتيب و وفاداري به پيمان و ... نقاشي ها و ...
خيلي خيلي ممنون

------------------------------
90 روز كدومه دلارام ؟
هر روزي كه در آن سنت منحوس دزدي به اجرا در آيد روز ميلاد جناب ماست .

يه اعتراف هم پيش تو بكنم : به نظر من اين گيوه هاي دست ساز صد شرف داره به اين
آت آشغالايي كه به اسم كفش روونه ي بازار ميكنن ... آدم ميمونه ايناها كفشه يا قبر بچه !
مگه همين اسلاف طيـبين ما ( جميـع درگذشتگان از دودمان طراران مقيم كوه و بيابان) با
همين قسم گيوه ها ، كوه و كمر رو زير پا نميذاشتن ؟؟

چه پيرمرد تو دل بروييه ... احتمالا اونم توي سلك ماست كه چهره اش اينقدر نورانيه !!
هديه ي شما را پذيرفتيم و مراتب خرسندي خويش را به استحضار جنابعالي ميرسانيم.
باشد كه بر مركب مراد سوار شويد ... خنده

---------------------------
بهاره جان ، بس كه دل بر اين امر نا مبارك بسته ايم ، خطاب به همان امر نامبارك عرض ميفرماييم :
از عشق تو هر روز به حالي دگرم ____ وز حسن تو در بند جمالي دگرم
تـو آيـت حُـسن را بــيانـي دگــري ____ مـن آيت عشق را جمالي دگرم

اين است كه هر روز از رنگي به رنگي در مي آييم و رخساره دگرگونه مينماييم !! از جمله در آن روز
مذكور ( نمايشگاه ) ... وگرنه :
چندان كه بر شمردم از ماجراي عشقت ____ اندوه دل نگفتم الا يك از هزاران
هنوز كجاي كارمان را ديده ايد ... همه ي تعريف و توصيفات جناب ما كه دهان به دهان ميگردد يك
جلوه ي ساقيست كه بر جام افتاد .

اعترافي نيز محرمانه نزد شما بنماييم :
مقدم مظل جناب ما به هر ولايت كه رسد ، علف زير پامان خشك گردد و آسمان به سياهي گرايد .
تو خود حديث مفصل بخوان از آن مجمل !!

از لطفت بينهايت ممنون و از اينكه پورتال كاخك رو گذاشته بودي بازم ممنون . اگر به ديارمان آمديد
از كيد سارقان تحت امر ما در امانيد ... شخصا امان نامه اي به دستخط همايوني ، تقديمتان خواهيم
فرمود !!

--------------------------
ساغر خانوم عزيز و محبوبه جان ... از عوارض كهولت سن اينه كه دو كلمه كه حرف بزني تاراي صوتيت
مثل پوست پشت گردنت خشك و پلاسيده ميشه و زبونت مثل دسته ي هاون از گوشه ي دهنت ميفته
بيرون ... پس مواظب باشين كسي جوونيتون رو ندزده كه به حال و روز من در نياين !!

شرمنده ام كه نتونستم از خجالتتون در بيام ... ايشالا نوبه ي ديگه .

Arakadrish نوشته است:

اون بچه شمشير سامورايي خيلي قشنگ بود مرجان . خودم يه دونه شمشير سامورايي
بزرگ دارم ولي اين يه چيز ديگه است .
راستش رو بخواي اين ادا اطواراي سامورايي ها خيلي برام جالبه ... اون ادب و نظم و
ترتيب و وفاداري به پيمان و ... نقاشي ها و ...
خيلي خيلي ممنون

شمـ...شیـ...رررر سا..مــ...ووو...رااایــیییی؟؟؟؟ مادر جاااان!
میگم که من خیلی با تو دوستم سلمان فقط قربونت اون شمشیرو غلاف کن