سوال

بچه به نظرتون اگه دوباره جنگ بشه کسی میره بجنگه؟
(دلیلتونم بگید بی زحمت)

بهه ...

آقا اسم ما رو اون اول ليست بنويس قربونت...

من يكي پايه ام ... چه براي دفاع از كشورم ... چه براي دفاع از اعتقاداتي كه بهشون پايبندم ... اصلا هم اهل سياسي كاري نيستم

اين كه سهله ... حاضرم برم فلسطين و هر كاري از دستم ور بياد بكنم

من چي دارم ميگم ؟؟

حتي ، اگه بدونم توي يه كشور آفريقايي ، با كشته شدنم ، ميتونم كاري براي آزادي و سعادت مردم انجام بدم... رفتن رو هر لحظه آرزو ميكنم

حيف روح آدم نيس ، تو اين زندون كثافت بارون دنيا ، گرفتار بمونه ؟؟

من يكي كه ميرم ، ولو تنهاي تنها ... با غرور و افتخار هم ، به استقبال مرگ ميرم .

نويد هم مياد ... اين رو ميدونم

بی زحمت اسم ما رو زیر اسم سلمان خان بنویس
هستم همه جورشم هستم
واسه دفاع از مملکتم

منم میامممم....یعنی می رم...صد در صدم میرم......حالا شاید نتونم اون جلو جلوها بیام....ولی می تونم پرستاری کنم که....یا هزار تا کمک پشت خطی دیگه.....دلیلشم واضحه....چون این جا زادگاهمه...وطنمه.....مردمش همشون خانواده ی منن.....به قول آقا سلمان هم هیچ دلیل سیاسی نداره.....

البته که میریم...من که حتما میرم
اصلا کسی غلط میکنه بخواد با ما بجنگه...
تیکه تیکه میکنم کسی که بخواد پاشو تو خاک وطنم بذاره...

وااای چقدر احساساتی شدم

من شعار نمی دم .می گم نه نمیرن!!
از سیاست خوشم نمیاد. ولی ملت تازه یاد گرفتن چطوری سر هم کلاه بذارن!!ببخشید ولی کلی میگم.

Anikaو Mobina نوشته است:

من شعار نمی دم .می گم نه نمیرن!!
از سیاست خوشم نمیاد. ولی ملت تازه یاد گرفتن چطوری سر هم کلاه بذارن!!ببخشید ولی کلی میگم.

به نظر من دفاع از وطن جدای سیاست یه امر ذاتیه
یعنی هر آدمی دوست داره از وطنش از خاکش و از خونه اش دفاع کنه
من دوست ندارم آیندگانم به چشم حقارت به من نگاه کنند و تو کتاب تاریخشون بنویسند که در فلان دوره ایران تیکه تیکه شد و فلان
همینطور که تو دوره قاجار به حقارت به تمام معنا رسیدیم

من نمی خوام بشینم توی خونه تا یه عده در خونه ام رو بشکنن و بیان تو و عزت و شرفم رو زیر پاهای کثیفشون له کنن، کاری که با مردم عراق کردن
ترجیح میدم بمیرم ولی اینجوری خوار نشم

آنيكا جان نظر من اينه :

ملت خيلي چيزا ياد گرفتن . مثلا بقول خودتون اينكه چجوري سر همديگه كلاه بذارن !!

اما وطن خونه ي همه اس ... كسي كه داره خرابي خونه اش رو ميبينه ... نميتونه سر خودش كلاه بذاره و دست رو دست بذاره

نسل اول انقلاب كه بزرگ شده ي كاواره و عرق خور خونه بودن ... صحنه هاي رويايي 8 سال دفاع مقدس رو خلق كردن

فكر ميكنين ما بايد از بچه هاي اون زمان ، بي غيرت تر باشيم ؟؟

شايد خيلي ها درباره ي سياست هاي كلي كشور ، اعتراضاتي داشته باشن . اما مسئله ي جنگ ، حرف يه انتخابات حزبي و جناحي نيس !!

بحث همه ي تاريخ و تمدن و ناموس و زندگي و ... اعتقادات يك ملته .

من فكر ميكنم مردم بيشتر از گذشته ، سنگر هاي دفاع رو پر ميكنن

وقتي دختر هاي شير زن اين سرزمين (مثل عسل و الهام و دلارام) دفاع رو وظيفه ي خودشون ميدونن ... تكليف مردا مشخصه ...

با احترام

من هم با دلارام جون موافقم و به نظرم باید آدم روی کشورش تعصب داشته باشه و وطن پرست باشه و نذاره کشورش دست آدمهای بیگانه بیفته.....

ببین برادرما تو اوج خفقان شاه باهاش مبارزه کردیم (منظورم خانوادمه) و تو انقلاب هم بمه چیز بغل
گوشمون بود و ماها رفتیم و...بگذریم نمی خوام بگم
خیلی کسامو نم دیدیم چطوری رفتن.کاری ندارم.من نگفتم که دفاع نکنیم اگه دشمن
بیاد تجاوز کنه.نه من می گم اینکه کشش بدیم و هر چیزی بشه بهمون بگن :شرایط جنگه و
هر چی بشه بگن جنگه و....این درسیه که این ملت به قول الهام جون،خودخواه ،از جنگ گرفت.
به هر حال شاید بخاطر مواجه شدن در اون سن با بعضی چیزا الان میگم .ولی از خودم با غیرت تر ندیدم
اینو خیلیها می گن یه زمانی تو کوکی به من می گفتن خانم حق گو!این صفت همیشه با من بوده از هیچ چیزی هم
نترسیدم
امکان نداشته حقی پامال بشه و من سکوت کنم ولی از جنگ بیزارم. شاید شما نمیدونم سناتونو ولی
ما که خاطره ی خوشی نداریم. اون زمانی که موشک میزد صدام خونه ی ما مرکز بود حتی شیشه هامون
چند بار شکست اونم ما توش بودیم و... منظورم اینه که دیدیم همه چیزو و رفتیم ولی از جنگ متنفرم.
شاید زندگی خودش یه جنگ باشه ،برای آدمی که می خواد خوب باشه و خوب زندگی کنه
از شعار دادن هم خوشم نمیاد همیشه عملم بیشتر و بهتر از حرفام بوده.خیلی چیزارم تو این مسیر از دست دادم
ولی انسانیتم رو نذاشتم کوچکترین خدشه ای بهش وارد شه.الانم من از طرف توده ی مردم گفتم که نمیرن
ولی شاید پیش بیاد خودم اولین باشم به نظر من دشمن واقعی و یک رو خیلی بهتر از منافقین و افراد دو رو هست
آدم تکلیفشو اقلا می دونه!

البته اون تایپیکی که من زدم ....موضوع سوای از این حرفا بود...ما باید خودمونو نقد کنیم

مشکلات رفتاری زیاد داریم مثل همه ی ملتای دنیا....

اما اگه مردم کشور من بدترین مردم دنیا هم باشن
من به ایرانی بودنم افتخار میکنم و برام عزیزتر از این خاک وجود نداره...

آنیکا جان ما هم از جنگ بدمون میاد....ما هم متنفریم

اما جنگها معمولا بر علیه ما بوده و اگه به تاریخ نگاه کنیم همیشه نه اما بیشتر وقتا به ما حمله شده و ما دفاع کردیم....

به شما هم حق میدم...چون لحظه های بدی رو تجربه کردید که ما فقط شنیدیم امـــــــــا.....

Anikaو Mobina نوشته است:

ببین برادرما تو اوج خفقان شاه باهاش مبارزه کردیم (منظورم خانوادمه) و تو انقلاب هم بمه چیز بغل
گوشمون بود و ماها رفتیم و...بگذریم نمی خوام بگم
خیلی کسامو نم دیدیم چطوری رفتن.کاری ندارم.من نگفتم که دفاع نکنیم اگه دشمن
بیاد تجاوز کنه.نه من می گم اینکه کشش بدیم و هر چیزی بشه بهمون بگن :شرایط جنگه و
هر چی بشه بگن جنگه و....این درسیه که این ملت به قول الهام جون،خودخواه ،از جنگ گرفت.
به هر حال شاید بخاطر مواجه شدن در اون سن با بعضی چیزا الان میگم .ولی از خودم با غیرت تر ندیدم
اینو خیلیها می گن یه زمانی تو کوکی به من می گفتن خانم حق گو!این صفت همیشه با من بوده از هیچ چیزی هم
نترسیدم
امکان نداشته حقی پامال بشه و من سکوت کنم ولی از جنگ بیزارم. شاید شما نمیدونم سناتونو ولی
ما که خاطره ی خوشی نداریم. اون زمانی که موشک میزد صدام خونه ی ما مرکز بود حتی شیشه هامون
چند بار شکست اونم ما توش بودیم و... منظورم اینه که دیدیم همه چیزو و رفتیم ولی از جنگ متنفرم.
شاید زندگی خودش یه جنگ باشه ،برای آدمی که می خواد خوب باشه و خوب زندگی کنه
از شعار دادن هم خوشم نمیاد همیشه عملم بیشتر و بهتر از حرفام بوده.خیلی چیزارم تو این مسیر از دست دادم
ولی انسانیتم رو نذاشتم کوچکترین خدشه ای بهش وارد شه.الانم من از طرف توده ی مردم گفتم که نمیرن
ولی شاید پیش بیاد خودم اولین باشم به نظر من دشمن واقعی و یک رو خیلی بهتر از منافقین و افراد دو رو هست
آدم تکلیفشو اقلا می دونه!

آنيكا خانوم از اين كه افتخار دادين و منو برادر خطاب كرديد ممنونم ... و متاسفم از اينكه باعث شدم خاطرات تلخ سالهايي كه اوج سختي در معيشت

مردم بود رو براتون يادآوري كنم . خاطرات عزيزاني كه توي اون سالهاي پر از درد و گلوله ، براي هميشه ازتون جدا شدن و ...

يادآوري چهره ي كريه كساني كه ، فقط پنجه ي بيرحم و خشن جنگ ميتونست ، نقاب از چهره شون بگيره .

درست ميفرماييد . اون روزها و شبهاي هراس انگيز و مملو از صداي انفجار ، من كوچيكتر از اوني بودم كه بتونم معني جنگ ... ترس و بمبارون رو بفهمم

اما ميتونم اين رو درك كنم كه ، جنگ وحشتناكترين جلوه ي خوي ناپاك انسانيه ! (البته نه براي ملت قرباني شده) . هيچ وقت آرزوي بروز جنگ رو نكرده ام

اما براي مرگ خودم ، و فقط و فقط خودم...!! اين حق رو ندارم كه آرزوي يك مرگ سرخ ، در راه عقيده و مردمم رو داشته باشم ؟؟

صحبت من ، نه آرزوي بروز جنگ و خونريزيه ، كه حرف من فقط مربوط يه زمانيه كه وطن و اعتقادت مورد تعرض قرار بگيره ... همين !!

من یه کم دیر این تایپیک دیدم
معلومه که می رم
اسم ما رو هم تو لیست بنویس
اصلا اهل سیاست نیستم
ولی وطن بحثش جداست برای وطن جونم رو هم می دم

وطن من ، یعنی همه چیز من ...

من که همون اول همراه داش سلمان خودم میرم ... مگه نه ؟

چو ایران نباشد ، تن من میاد ... !

اینو واقعا جدی گفتم و اجازه نمیدم که هیچ کسی یا کشوری یا هر چیز دیگه ای ، این عشق رو از من بگیره ...

آخ که چقدر از ته دلم گفتم ...

منم میشینم خونه براتون بادوم و پسته میشکنم نون خشک جمع میکنم میفرستم



آراک اونجا آذوقه رسید حق نوید و امین و بقیه رو نخوریا .. وگرنه شهید نمیشی

نه لیلا جان ...

من که اصلا برای خودم حقی نمیبینم ...

مسلما داش سلمان نیز هیچ حقی نخواد داشت ...

حتی هیچ کدوم دیگه از بر و بچه های رزمنده ...

آخه نون خشک میخوایم چه کااااااااااااار ... ؟؟

خجالت هم خوب چیزیه والا ...

عجیبه ها ...

ما هم مقرتو به دشمن گرا می دیم با یه موشک برفستت قاطی باقالی ها
واسه ما نون خشک میدی ؟؟؟؟؟؟

MajidDiab نوشته است:

ما هم مقرتو به دشمن گرا می دیم با یه موشک برفستت قاطی باقالی ها
واسه ما نون خشک میدی ؟؟؟؟؟؟

آخه خوشتیپ من نون سنگگ تازه از کجا بیارم برات بفرستم

همینو بخور از گشنگی نرید جنازه هارو تیکه پاره کنید




نوید اوکی فهمیدم .. تو یه جاسوسی ..اونور خط میخوری؟ بگیریدش

يه كم آبگوشت خشك كن بفرست

بايد جون داشته باشيم واسه تير انداختن يا نه ؟؟

لیلا نوشته است:

MajidDiab نوشته است:

ما هم مقرتو به دشمن گرا می دیم با یه موشک برفستت قاطی باقالی ها
واسه ما نون خشک میدی ؟؟؟؟؟؟

آخه خوشتیپ من نون سنگگ تازه از کجا بیارم برات بفرستم

همینو بخور از گشنگی نرید جنازه هارو تیکه پاره کنید




نوید اوکی فهمیدم .. تو یه جاسوسی ..اونور خط میخوری؟ بگیریدش

نه مطمئن باش ما جنازه نمی خوریم
اصلا ما مرد این روزهای سختیم
بچه هایی اینجا هستن که 100 روز گرسنگی رو هم بدون اینکه خم به ابرو بیارن سپری کنن

چی میگی مجید جون ....

داداش ...

من الان 2 ساله هیچی نخوردم ...

هنوز هم گرسنه ام نشده ... پس چی ؟

Arakadrish نوشته است:

يه كم آبگوشت خشك كن بفرست

بايد جون داشته باشيم واسه تير انداختن يا نه ؟؟

پودر آبگوشت براتون میفرستم

آراک یکم از آب قمقمه بریز تو کاسه 3قاشقم پودر بریز..میشه آبگوشت شرمنده دیگه گوشت له شدشو خودم میخورم

MajidDiab نوشته است:

لیلا نوشته است:

MajidDiab نوشته است:

ما هم مقرتو به دشمن گرا می دیم با یه موشک برفستت قاطی باقالی ها
واسه ما نون خشک میدی ؟؟؟؟؟؟

آخه خوشتیپ من نون سنگگ تازه از کجا بیارم برات بفرستم

همینو بخور از گشنگی نرید جنازه هارو تیکه پاره کنید




نوید اوکی فهمیدم .. تو یه جاسوسی ..اونور خط میخوری؟ بگیریدش

نه مطمئن باش ما جنازه نمی خوریم
اصلا ما مرد این روزهای سختیم
بچه هایی اینجا هستن که 100 روز گرسنگی رو هم بدون اینکه خم به ابرو بیارن سپری کنن

اوه اوه .. باشه .. اصلآ نخور... کلاس میذاری واسه من ...




اراک از اون پودره به این ندیداا ...به نویدم ندید ... آخرش که به علف خوری افتادین..میگم بهتون

دستتون درد نکنه بابا مگه ما بزیم که علف بخوریم
این داش سلمان هم لوطی تر ایناست که تک خوری کنه
اینقدر حرف غذا زدیم که دشمن ریخت همه رو له کرد بابا
نوید بجنگ