سوال

جنگ بابای من خیلی جالب در مورد جنگ میگه.......

میگه باغیرتاش رفتن......... البته موندن اما کم.....

میگه اگه اون آدم هایی که من تو جنگ دیدم بودن الان مردم اینجوری نبودن.........

نمی دونم چی بگم...

ولی من میرم می جنگم نه برای این دولت نه از زور اونا بلکه برای حقی که به این ملت دارم و هنوز رو دوشم داره سنگینی می کنه.............

s@ba نوشته است:

جنگ بابای من خیلی جالب در مورد جنگ میگه.......

میگه باغیرتاش رفتن......... البته موندن اما کم.....

میگه اگه اون آدم هایی که من تو جنگ دیدم بودن الان مردم اینجوری نبودن.........

نمی دونم چی بگم...

ولی من میرم می جنگم نه برای این دولت نه از زور اونا بلکه برای حقی که به این ملت دارم و هنوز رو دوشم داره سنگینی می کنه.............

پدرت حرفای قشنگی میزنه ...






صبا جان برو جلو دارمت

ايول صبا ...

دست بابات درد نكنه ...

خوب شيردختري تربيت كرده ...

من مثل همیشه آخرم ولی اگه برای نجات و دفاع از کشورم
فقط توانایی این رو داشته باشم که یک سنگ ریزه پرتاب کنم اون کار را هم میکنم تا اخرین لحظه عمرم
همه ما شاید از زندگی و اوضاع فعلی راضی نباشیم
ولی هیچ چیز نمیتونه ما را از عشق بزرگی به نام ایران
جدا کنه
ایران من
نگاه آلوده ناپاکان از تو دور باد
دودمان دشمنانت در اتش
وقدم های دلیرانت استوار
که ما هنوز هم با یاد آرش و رستم هایت
زندگی میکنیم و سرهایمان را به واسطه افتخار به جا مانده از
دلیرانت بالا میگیریم
جان من فدای نام تو باد

ليلا نوشته است:

s@ba نوشته است:

جنگ بابای من خیلی جالب در مورد جنگ میگه.......

میگه باغیرتاش رفتن......... البته موندن اما کم.....

میگه اگه اون آدم هایی که من تو جنگ دیدم بودن الان مردم اینجوری نبودن.........

نمی دونم چی بگم...

ولی من میرم می جنگم نه برای این دولت نه از زور اونا بلکه برای حقی که به این ملت دارم و هنوز رو دوشم داره سنگینی می کنه.............

پدرت حرفای قشنگی میزنه ...






صبا جان برو جلو دارمت

ممنون لیلا جان فقط این دفعه از جبهه برگشتی ..........

این لباس من خیلی گشاده بهت میدم بده مامانم تنگ کنه........

آخه آبروم رفت............

همه بهم می خندن...........

Arakadrish نوشته است:

ايول صبا ...

دست بابات درد نكنه ...

خوب شيردختري تربيت كرده ...

ممنون

پس آقا سلمان می ذارید منم بیام خط مقدم............؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آخه اونجا صفاش یه جور دیگه هست.....................

s@ba نوشته است:

ليلا نوشته است:

s@ba نوشته است:

جنگ بابای من خیلی جالب در مورد جنگ میگه.......

میگه باغیرتاش رفتن......... البته موندن اما کم.....

میگه اگه اون آدم هایی که من تو جنگ دیدم بودن الان مردم اینجوری نبودن.........

نمی دونم چی بگم...

ولی من میرم می جنگم نه برای این دولت نه از زور اونا بلکه برای حقی که به این ملت دارم و هنوز رو دوشم داره سنگینی می کنه.............

پدرت حرفای قشنگی میزنه ...






صبا جان برو جلو دارمت

ممنون لیلا جان فقط این دفعه از جبهه برگشتی ..........

این لباس من خیلی گشاده بهت میدم بده مامانم تنگ کنه........

آخه آبروم رفت............

همه بهم می خندن...........

چه بانمک میشی با این لباسا ..بچه ها دلشون نمیگیره بس که میخندن

Jany نوشته است:

من مثل همیشه آخرم ولی اگه برای نجات و دفاع از کشورم
فقط توانایی این رو داشته باشم که یک سنگ ریزه پرتاب کنم اون کار را هم میکنم تا اخرین لحظه عمرم
همه ما شاید از زندگی و اوضاع فعلی راضی نباشیم
ولی هیچ چیز نمیتونه ما را از عشق بزرگی به نام ایران
جدا کنه
ایران من
نگاه آلوده ناپاکان از تو دور باد
دودمان دشمنانت در اتش
وقدم های دلیرانت استوار
که ما هنوز هم با یاد آرش و رستم هایت
زندگی میکنیم و سرهایمان را به واسطه افتخار به جا مانده از
دلیرانت بالا میگیریم
جان من فدای نام تو باد

مرجان عزیزم

خیلی خوشم اومد....نظرای منم مثل خودته....

ایــــــــــــــران یعنی عـــــــشــــــــــــــــــق

ایران یعنی عشق
یعنی حرمت و احترام ایرانی

الهام نوشته است:

Jany نوشته است:

من مثل همیشه آخرم ولی اگه برای نجات و دفاع از کشورم
فقط توانایی این رو داشته باشم که یک سنگ ریزه پرتاب کنم اون کار را هم میکنم تا اخرین لحظه عمرم
همه ما شاید از زندگی و اوضاع فعلی راضی نباشیم
ولی هیچ چیز نمیتونه ما را از عشق بزرگی به نام ایران
جدا کنه
ایران من
نگاه آلوده ناپاکان از تو دور باد
دودمان دشمنانت در اتش
وقدم های دلیرانت استوار
که ما هنوز هم با یاد آرش و رستم هایت
زندگی میکنیم و سرهایمان را به واسطه افتخار به جا مانده از
دلیرانت بالا میگیریم
جان من فدای نام تو باد

مرجان عزیزم

خیلی خوشم اومد....نظرای منم مثل خودته....

ایــــــــــــــران یعنی عـــــــشــــــــــــــــــق

همیشه عاشق دوران جنگ زمانی که امام خمینی بود بودم ................


دوست داشتم اونجا باشم ...................


به نظرم اونا خیلی چیزایی رو درک کردن که حتی ما فکرشم نمیکنیم .................


دوست داشتم اگر میرفتم شهید میشدم ..................


مثل داییم سر نماز ...................


با یه ترکش ....................


اما الان نمی دونم الان همه چی رنگ و بوی سیاست کاذب گرفته ..................


بسته به اون زمان داره ..................

به خاطر مردمم آره ...............