كلاس روانشناسي و مشاوره...

سلام استاد من برگشتم
اصلا جایی نرفته بودم که برنگردم
راستی استاد به لیست کسایی که می خواستم صدای جیغ شون در بیارم یکی اضافه شد
اونم نسیم خانم گل خودمونه بهتر بگم دختر عمه گل خودم
دارم فکر می کنم چطوری می شه صدای جیغ نسیم رو دراورد

فعلا درگیر فکر کردن هستم اما برمی گردم

شاگرد آروم و محجوب کلاس مجنون دیاب

meysam-r نوشته است:

magnoon diab نوشته است:

سلام استاد
من اومدم با کلی شیطنت
جونم بگه براتون دیدم چند روزیه شما نیستید منم گفتم برای چی بیام کلاس
کلاس بدون شما اصلا صفا نداره
استاد روش تازه ای برای جیغ زدن مرجان پیدا کردم
وقتی خوابه،خواب شیرین می رم یه پارچ آب سرد سرش خالی می کنم
هم جیغ می زنه و هم امکانی که سکته کنه هست
این بهتر نیست راستی بیچهو مارام هم آزادشون کردن
دیدم گناه دارن

خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی گناه دارن حسن
استاد با اجازه من می تونم برم استراحت کنم هنوز بیست دقیقه ای نیست که رسیدم خونه
فعلا با اجازه اما

بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر می گردم
هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه


شاگرد آروم و محجوب کلاس مجنون دیاب

سلام عزيزم

خوبي خانمي؟

آخه شيطون بلا كجا ميذاري ميري فكر دل منم باش



الهي بمير واسه مرجان


منتظرم برگردي عزيزم

سلام استادممنون
بله من یه کوچولوی 4 ساله دارم امیدوارم بتونم در کلاساتون شرکت کنم چون هر موقع که او خوابه من میتونم بیام کلاس بازم ممنونم

nasim نوشته است:

سلام استادممنون
بله من یه کوچولوی 4 ساله دارم امیدوارم بتونم در کلاساتون شرکت کنم چون هر موقع که او خوابه من میتونم بیام کلاس بازم ممنونم

نسیم جون اسم پسرتون چیه؟ منم یک دختر ناز دارم اسمش مبینا ست البته 10 سالشه و تو قسمت جوک اگه سر بزنی متوجه مطالبش می شی. مدتی نیومده تو فرم ولی بزودی خواهد آمد. و لیلا جون هم یک پسر کوچولو بنام علی دارن(اگه اشتباه نکنم)

شماره 6 هم اومد

سلام استاد
نه خسته...خوبي؟
دلم براتون تنگ شده بود.

استاد منو هم قرمز كن قربون دستت، منم آماده و حاضرم

Anika نوشته است:

nasim نوشته است:

سلام استادممنون
بله من یه کوچولوی 4 ساله دارم امیدوارم بتونم در کلاساتون شرکت کنم چون هر موقع که او خوابه من میتونم بیام کلاس بازم ممنونم

نسیم جون اسم پسرتون چیه؟ منم یک دختر ناز دارم اسمش مبینا ست البته 10 سالشه و تو قسمت جوک اگه سر بزنی متوجه مطالبش می شی. مدتی نیومده تو فرم ولی بزودی خواهد آمد. و لیلا جون هم یک پسر کوچولو بنام علی دارن(اگه اشتباه نکنم)

واااااااي چه عالي.......
چقدر ماماناي خوب داريم ما تو فروم....
واااااااااي من نميدونستم ليلا جونم پسر دارن

ســـــــــــــــــــــــــــــلام استـــــــــــــــــــــــاد (( م.ر))

منم اين دورو ورا مي پلكما استاد يه وقت غيبت نزنين برام....

استاد قضيه اين رنگا چيه؟

سلام آنيكا جون
اسم پسر من ابوالفضل است اميدوارم خدا دختر گلتو واست نگه داره

nasim نوشته است:

سلام آنيكا جون
اسم پسر من ابوالفضل است اميدوارم خدا دختر گلتو واست نگه داره

آخه نازی! خدا حفظش کنه.

آقا معلم ...صندلي داغ منتظرته!!!!

سلام آقا میثم .............


خوبین خسته نباشین ............


ببخشید دیر کردم ............


واقعا دیگه دارم کلافه میشم دوست دارم فقط این ترم تموم شه ..........



هنوز که حظور غیاب نکردین ؟ کردین ؟

من حاظرم .........


دیر به دیر میام اما همیشه میام .........

magnoon diab نوشته است:

سلام استاد من برگشتم
اصلا جایی نرفته بودم که برنگردم
راستی استاد به لیست کسایی که می خواستم صدای جیغ شون در بیارم یکی اضافه شد
اونم نسیم خانم گل خودمونه بهتر بگم دختر عمه گل خودم
دارم فکر می کنم چطوری می شه صدای جیغ نسیم رو دراورد

فعلا درگیر فکر کردن هستم اما برمی گردم

شاگرد آروم و محجوب کلاس مجنون دیاب

meysam-r نوشته است:

magnoon diab نوشته است:

سلام استاد
من اومدم با کلی شیطنت
جونم بگه براتون دیدم چند روزیه شما نیستید منم گفتم برای چی بیام کلاس
کلاس بدون شما اصلا صفا نداره
استاد روش تازه ای برای جیغ زدن مرجان پیدا کردم
وقتی خوابه،خواب شیرین می رم یه پارچ آب سرد سرش خالی می کنم
هم جیغ می زنه و هم امکانی که سکته کنه هست
این بهتر نیست راستی بیچهو مارام هم آزادشون کردن
دیدم گناه دارن

خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی گناه دارن حسن
استاد با اجازه من می تونم برم استراحت کنم هنوز بیست دقیقه ای نیست که رسیدم خونه
فعلا با اجازه اما

بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر می گردم
هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه


شاگرد آروم و محجوب کلاس مجنون دیاب

سلام عزيزم

خوبي خانمي؟

آخه شيطون بلا كجا ميذاري ميري فكر دل منم باش



الهي بمير واسه مرجان


منتظرم برگردي عزيزم

ممنون عزیز با نسیم خانم آشنا شدم ممنون گلم واسه همه چی

اقا اجازه سلام

هنوز کلاس شروع نشده؟

nasim نوشته است:

سلام استادممنون
بله من یه کوچولوی 4 ساله دارم امیدوارم بتونم در کلاساتون شرکت کنم چون هر موقع که او خوابه من میتونم بیام کلاس بازم ممنونم

خیلی خوبه اسمش رو مینویسم اگه سوالی در رابطه با بچه ها دارین من درخدمتم

Yasaman نوشته است:

شماره 6 هم اومد

سلام استاد
نه خسته...خوبي؟
دلم براتون تنگ شده بود.

استاد منو هم قرمز كن قربون دستت، منم آماده و حاضرم

سلام سلام به یاسی مهربونم
رسیدن به خیر خانم خانما

سال نو مبارک

چشم حتما شماهم قرمز خواهید شد

yasamiin نوشته است:

ســـــــــــــــــــــــــــــلام استـــــــــــــــــــــــاد (( م.ر))

منم اين دورو ورا مي پلكما استاد يه وقت غيبت نزنين برام....

استاد قضيه اين رنگا چيه؟

سلام یاسمین جون

عزیزم میای در کلاس رو میزنی فرار میکنی نکنه میخوای مثل امیر کبیر پشت در درس یاد بگیری

وقتی قرمز شدی متوجه میشی خانمی

yasamiin نوشته است:

دلم براي جنگهاي لوله خودكاري
دلم براي شيطنت هاي بچگي
و ايستادن هاي مكرر
پشت در دفتر
دلم براي معلمهايي كه عاشقانه آزردنم
و عشق هايي كه بي بهانه آذردنم
و از همه بيشتر
دلم براي خدا تنگ شده است

خیلی قشنگ بود منو یاد این جمله انداخت

وقتی کلاس اول بودیم خواندیم: آن مرد در باران آمد



اکنون میفهمم تا آن مرد نیاید ، باران هم نخواهد بارید...

ممنون عزیزم خیلی قشنگ بود ...

yasamiin نوشته است:

ميثم جون به نظرت اگه دلمون واسه بچه گيامون تنگ بشه چيكار بايد بكنيم...
خيلي سخته آدم دلش هواي موقعيتيو بكنه كه ديگه بر نميگرده...

من که خودم چشمامو میبندم دوباره بر می گردم به اون سن به اون کلاس ها سر های تراشیده بوی کتاب و دفتر نو لبخندهای مهربونه معلم ها و حتی تلخی تنبیه شون رو تصور میکنم و دوباره جون میگیرم...

واسه من هم تازگی داره با این که خودم اومدم جای اونها ...گاهی بین همین حضور سرکلاس حرفای بعضی هاشون رو تازه حلاجی می کنم و متوجه میشم...

کاریش نمی تونی بکنی... باید یادت باشه یه روزی همن موقعیت الانت هم مثل همین موقعیت های دیروزت به گذشته میپیونده و غیر قابل دسترسه پس امروز رو عشقه آبجی خانمم

الهام نوشته است:

آقا معلم ...صندلي داغ منتظرته!!!!

سلام خواهری

وای یه دنیا ممنون از خبر دادنت داشتم شرمنده میشدم پیشتون

h@sti نوشته است:

سلام آقا میثم .............


خوبین خسته نباشین ............


ببخشید دیر کردم ............


واقعا دیگه دارم کلافه میشم دوست دارم فقط این ترم تموم شه ..........



هنوز که حظور غیاب نکردین ؟ کردین ؟

من حاظرم .........


دیر به دیر میام اما همیشه میام .........

سلام خانمی خوش اومدی عزیز

عیبی نداره مطمئنم به خوبی از پسش بر میای درک می کنم شرایط سختیه...

نه دارم تازه یکی یکی گل هام رو جمع می کنم

maryashena نوشته است:

اقا اجازه سلام

هنوز کلاس شروع نشده؟

سلام عزیز نه هنوز نتونستم بچه های زیادی غیبت دارن

گلای من کجان

1-هلنا

2-سلمان

3-نوید

4-الهام

5-دلارام

6یاسمن
7آنیکا

8مبینا

9ارغوان

10محبوبه

11مرجان

12عسل

13بهاره

14یاسمین

15لیلا

16امین

17مجید

18هستی
19صبا

20نسیم
21مریم

22 علی

از 22نفر 16تا گل سرخ اومدن


یه شکوفه بهاری هم داریم نفر 23 هست اسمش ابولفضل هست پسر گل نسیم خانمه

بقیه کجا هستن خیلی دیر شده ها

[quote="meysam-r"]

yasamiin نوشته است:

وقتی کلاس اول بودیم خواندیم: آن مرد در باران آمد



اکنون میفهمم تا آن مرد نیاید ، باران هم نخواهد بارید...

...

خيلي جالب بود ميثم جان....
البته بايد رو اين جمله خوب فكر كنم...
ولي فكر كنم خوشم بياد....
مرسي....

meysam-r نوشته است:

yasamiin نوشته است:

ميثم جون به نظرت اگه دلمون واسه بچه گيامون تنگ بشه چيكار بايد بكنيم...
خيلي سخته آدم دلش هواي موقعيتيو بكنه كه ديگه بر نميگرده...

من که خودم چشمامو میبندم دوباره بر می گردم به اون سن به اون کلاس ها سر های تراشیده بوی کتاب و دفتر نو لبخندهای مهربونه معلم ها و حتی تلخی تنبیه شون رو تصور میکنم و دوباره جون میگیرم...

واسه من هم تازگی داره با این که خودم اومدم جای اونها ...گاهی بین همین حضور سرکلاس حرفای بعضی هاشون رو تازه حلاجی می کنم و متوجه میشم...

کاریش نمی تونی بکنی... باید یادت باشه یه روزی همن موقعیت الانت هم مثل همین موقعیت های دیروزت به گذشته میپیونده و غیر قابل دسترسه پس امروز رو عشقه آبجی خانمم

راست ميگي ميثم جان از گذشته فقط ياداوري خاطرهاش براي آدم ارزشمنده...
جز اين اگه باشه آدن حال رو از دست ميده....

..راست ميگي...اين لحظه همون حسرت فرداست...



مرسي ميثم جان