| باشگاه خانوادگي | |
|
+20mass0ood yasamiin REZA RAYAN HeLena amin h@sti s@ba Assal الهام دلارام Yasaman magnoon diab nAvId Jany bita_forever leila MajidDiab Arakadrish alistarwaker ليلا 24 مشترك |
|
نويسنده | پيام |
---|
ليلا عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1095 Registration date : 2007-12-21
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الخميس يناير 24, 2008 1:26 pm | |
| - h@sti نوشته است:
- سلام سلام کسی نمی خواد من مادرش پسرش دخترش ببابابزرگش و ................شم
قرعه به نام کی هست؟
شما با این انتخاب برنده ی یک دستگاه 206 هستید!!!!!! جانم؟! شما بیا زن عموی من باش .. 206 بده من | |
|
| |
nAvId عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2240 Age : 35 Location : همه جاي ايران سراي من است Registration date : 2007-12-04
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الخميس يناير 24, 2008 6:08 pm | |
| خواهر ؟ !!! بابا با ما هم ؟ با همه آره ، با من هم آره ؟ !!! از شما دیگه انتظار نداشتم به خدا ... برای یه دونه برادرت داری پاپوش درست میکنی ؟ من بهت بدی کردم ؟ کسی بهت چیزی گفته ؟ چند روزی رفته بودیم خیر سرمون دنبال سند این زمین که این گوشه افتاده ... ! ببین چه ها که نکردن برامون ... نبودیم ، برای ما غیابی زن گرفتن ، تازه ، برام دو تا بچه هم بریدن گذاشتن کنار ... !!! جل الخالق ... دیگه ، آره دیگه ... اشکال نداره ... خواهر ، ما به شما چشم امیدی داشتیم ... ! اینا رو ول لش ... حال خواهر زاده ما چطوره ؟ بیا ... برات یه دونه اسباب بازی خوشگل گرفتم ... برو باهاش بازی کن و حظ کن ... ! نگاه کن ، ببین برات یه تفنگ M16 خریدم ... تازه ، نارنجک انداز هم داره ... برو بازی کن دایی جون ... برو ... فقط سرش رو بگیر طرف این خونه مجید اینا ... | |
|
| |
Arakadrish مشتاق
تعداد پستها : 986 Location : كاخك Registration date : 2007-12-04
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الخميس يناير 24, 2008 6:54 pm | |
| - ليلا نوشته است:
راستی میبینی .. بچه ها که هی بزرگتر میشن ..هرکدوم میرن سر خونه زندگیه خودشون ...
خونه ی حوض فیروزه ای می مونه و آدمای قدیمیش!
حاجی تصمیم گرفتم برم تصدیق بگیرم ... چطوره؟ تو تصديق شده هستي ... !! پشتت به صلاله ي انور و مطهر نيست كه هه ... كدبانو و هنرمند نيستي... از كمش توبه !! چاييت هميشه رو به را ني ... كه هه !! يه دسته گل ناز دلنشين نداري ... ماشا ا... بچه شير (لبخند) تصديق ميخواي چيكار ؟؟ | |
|
| |
ليلا عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1095 Registration date : 2007-12-21
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الخميس يناير 24, 2008 7:09 pm | |
| | |
|
| |
ليلا عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1095 Registration date : 2007-12-21
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الخميس يناير 24, 2008 7:14 pm | |
| | |
|
| |
ليلا عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1095 Registration date : 2007-12-21
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الخميس يناير 24, 2008 7:17 pm | |
| | |
|
| |
s@ba مشتاق
تعداد پستها : 700 Location : تهران Registration date : 2008-01-09
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الخميس يناير 24, 2008 8:22 pm | |
| | |
|
| |
Arakadrish مشتاق
تعداد پستها : 986 Location : كاخك Registration date : 2007-12-04
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الخميس يناير 24, 2008 10:14 pm | |
| قل قل قل ...
....
فوف ف ف ... دود مواج قليون تموم اتاق رو ورميداره !!
عسل بابا ... كجايي دخترم ؟ ... اين ديوان حافظ بابا رو نديدي ؟
عسل تو اتاق كناريه ... داره يه ژاكت زمستوني ميبافه ...
...
جانم آقا جون ... الان ميام ... !! جنگي ميل بافتني ها و گوروه هاي نخش رو لاي هم ميپيچه و بلن ميشه ...
هستي كنار پنجره نشسته است ... يه كاغذ سفيد بزرگ رو گذاشته روي ديوان و داره با ذغال ... منظره ي حياط رو طراحي ميكنه
هستي ، آقا جون ديوانش رو ميخواد ... بده ببرمش ... هستي تكون نميخوره
چشم عسل به منظره ي روي كاغذ ميفته ... خيلي زنده به نظر مياد ... بدون گفتن هيچ كلمه اي از اتاق ميره بيرون ...
آقا جان ... هستي داره طراحي ميكنه ... منظره ي حياط رو ... !!
اهه .. اهه ... حاجي با صداي گرفته و سرفه توي گلو ميگه : هستي دختر با سليقه ايه ... طراحي هاش حرف نداره ...
سرش رو ميچرخونه و يه ديوار كناري خيره ميشه ... روي ديوار يه قاب عكسه ... يه طراحي از خودش و حاج خانوم.
هستي ، اين رو چند سال قبل كشيده
بذار راحت باشه عسل بابا ... برو صبا رو بيدار كن ... بياين بشينين اينجا براتون از اون قديم نديما خاطره بگم ...
خاطره ي اون روز برفي ... | |
|
| |
Assal عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1476 Age : 35 Location : تهران Registration date : 2007-12-19
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الخميس يناير 24, 2008 10:25 pm | |
| من عاشق خاطره های شمام....
از اون قدیم قدیما.....
گوشم با شماست آقا جون..... | |
|
| |
الهام عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2828 Age : 35 Location : ایـــــران Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الجمعة يناير 25, 2008 7:28 am | |
| عسل جون ...پاشو برو برای عمه یه استکان چای بیار... من عمه ت هستم ...از اون عمه بدجنسا | |
|
| |
h@sti میزبان
تعداد پستها : 426 Location : تهران Registration date : 2008-01-09
| |
| |
h@sti میزبان
تعداد پستها : 426 Location : تهران Registration date : 2008-01-09
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الجمعة يناير 25, 2008 12:16 pm | |
| آقاجون ممنون از توجهت که وقتی شیش دنگ حواسم به اون چیزی که دلم می خواهد از حال وهوام خارجم نمی کنی راستی حافظ بالای اون طاقچه کنار شمعدونیاست اگر هم یه لحظه صبر کنی میام و با عسل و صبا از خاطرات قدیم لذت ببریم | |
|
| |
s@ba مشتاق
تعداد پستها : 700 Location : تهران Registration date : 2008-01-09
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الجمعة يناير 25, 2008 12:17 pm | |
| صبا دوان دوان در حالی که برفها روی سر و صورتش ریخته و 16 m دایی نویدش تو دستشه بلند از اتاق بغلی آقا جون میگه: آقا جون دوباره نامردی کردی قصه رو بدون من داشتی شروع می کردی؟ اومدم | |
|
| |
nAvId عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2240 Age : 35 Location : همه جاي ايران سراي من است Registration date : 2007-12-04
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الجمعة يناير 25, 2008 4:01 pm | |
| سلام دایی جون ... چطوری ؟ میبینم که با اون M16 خوشگلت کلی صفا کردی هاااااااا ... بیا ... این هم روغن برای تمیز کاریش ... این هم مسواکش ... اگه قول بدی توی خونه باهاش شلیک نکنی هاااااا ... میدونی چی میشه ؟ آها ... آفرین ... روزی یه خشاب بهت فشنگ میدم و هفته ای هم 3 تا نارنجک برای اسباب بازی خوشگلت ... یادگار دوران جنگ ویتنامه ... حالا خونه این مجید اینا رو خوب آبکش کردی ... بگیر طرف خونه دلارام اینا ... خواهر عجب دختری داری هااااااااا ... میبینی چقدر حرف گوش کنه ؟ به داییش رفته ... حرف گوش کن و زرنگ و باهوش ... از بچگی عاشق توپ و تانک ... ببین دایی جون ... این دفعه رفتم سفر ، برات یه تانک " مر کاوا " میگیرم باهاش حال این بچه های محل رو بگیری حسابی ... همه کف کنن ... تازه با سیستم ماهواره ایش برات میگیرم که مجهز باشه ... سفارش میدم یه اسکادران هوایی هم هوات رو داشته باشه که اگه کسی بهت چپ نگاه کرد ، دودمانش رو به باد بده ... میگم بیان همین کنار خونه یه تانکر گازوئیل همیشه بیان و پر کنن که سوخت کم نیاری ... خوبه دایی جون ؟ میبینی چقدر دایی هوات رو داه ؟ حالا برو برای داییت یه لیوان نسکافه داغ بیار که خیلی دلم هواش رو کرده ... باریکلا ... اومدی هااااااااااا ... | |
|
| |
Assal عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1476 Age : 35 Location : تهران Registration date : 2007-12-19
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الجمعة يناير 25, 2008 4:44 pm | |
| - الهام نوشته است:
- عسل جون ...پاشو برو برای عمه یه استکان چای بیار...
من عمه ت هستم ...از اون عمه بدجنسا چشم عمه جان... شما امر کن... فقط تورو خدا عصبانی نشو..... | |
|
| |
Assal عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1476 Age : 35 Location : تهران Registration date : 2007-12-19
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الجمعة يناير 25, 2008 4:57 pm | |
| عمه جان این چایی برای شما.... این قلیونم ماله آقا جون.... | |
|
| |
nAvId عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2240 Age : 35 Location : همه جاي ايران سراي من است Registration date : 2007-12-04
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الجمعة يناير 25, 2008 5:04 pm | |
| حالا صبا جان ... دایی ... بده من اون M16 رو ... فعلا باید خلع سلاحت کنم ... بریم بشینیم پای صحبتای خان عمو ... برامون قصه دارهههههههههه ... آی قصه قصه قصه ، نون و پنیر و پسته ... خان عموووووووو .... ما هم اومدیم ... قربون قد و بالات خان عمو ... ما سراپا گوشیم ... | |
|
| |
دلارام عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 4639 Location : تهران Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الجمعة يناير 25, 2008 5:34 pm | |
| | |
|
| |
s@ba مشتاق
تعداد پستها : 700 Location : تهران Registration date : 2008-01-09
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الجمعة يناير 25, 2008 5:38 pm | |
| دایی اگه تانک مرکاوا رو بدی چشم خونه ی آقا مجید رو خراب می کنم
اما دلارام نه چون تو تیلبارون پسرای محل کمک بسیاری کرد | |
|
| |
دلارام عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 4639 Location : تهران Registration date : 2007-12-02
| |
| |
s@ba مشتاق
تعداد پستها : 700 Location : تهران Registration date : 2008-01-09
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الجمعة يناير 25, 2008 6:04 pm | |
| | |
|
| |
دلارام عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 4639 Location : تهران Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الجمعة يناير 25, 2008 6:10 pm | |
| داییتم می خوای تیر بارون کنی؟ مامانت کجاست بیاد ببینه بچش از دست رفت یه واژه هایی رو خوبه یاد بگیری مثلا اینکه به دلارام نگی دلالام اما یه کلمه هایی بده، جیزززه مثل ترور مثل قتل عام حالا بیا با هم تمرین کنیم بعد از من بگو دددددددد لاااااااااا رررراااااا مممممم | |
|
| |
ليلا عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1095 Registration date : 2007-12-21
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الجمعة يناير 25, 2008 7:09 pm | |
| | |
|
| |
ليلا عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1095 Registration date : 2007-12-21
| عنوان: رد: باشگاه خانوادگي الجمعة يناير 25, 2008 7:17 pm | |
| - Arakadrish نوشته است:
- قل قل قل ...
....
فوف ف ف ... دود مواج قليون تموم اتاق رو ورميداره !!
عسل بابا ... كجايي دخترم ؟ ... اين ديوان حافظ بابا رو نديدي ؟
عسل تو اتاق كناريه ... داره يه ژاكت زمستوني ميبافه ...
...
جانم آقا جون ... الان ميام ... !! جنگي ميل بافتني ها و گوروه هاي نخش رو لاي هم ميپيچه و بلن ميشه ...
هستي كنار پنجره نشسته است ... يه كاغذ سفيد بزرگ رو گذاشته روي ديوان و داره با ذغال ... منظره ي حياط رو طراحي ميكنه
هستي ، آقا جون ديوانش رو ميخواد ... بده ببرمش ... هستي تكون نميخوره
چشم عسل به منظره ي روي كاغذ ميفته ... خيلي زنده به نظر مياد ... بدون گفتن هيچ كلمه اي از اتاق ميره بيرون ...
آقا جان ... هستي داره طراحي ميكنه ... منظره ي حياط رو ... !!
اهه .. اهه ... حاجي با صداي گرفته و سرفه توي گلو ميگه : هستي دختر با سليقه ايه ... طراحي هاش حرف نداره ...
سرش رو ميچرخونه و يه ديوار كناري خيره ميشه ... روي ديوار يه قاب عكسه ... يه طراحي از خودش و حاج خانوم.
هستي ، اين رو چند سال قبل كشيده
بذار راحت باشه عسل بابا ... برو صبا رو بيدار كن ... بياين بشينين اينجا براتون از اون قديم نديما خاطره بگم ...
خاطره ي اون روز برفي ... حاجی دلم میخواد برام فال بگیری.... فال حافظ.. از اون قدیم قدیما مراد دلمونو میگفت ...یادته که؟ دلم گرفته ... | |
|
| |
ليلا عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 1095 Registration date : 2007-12-21
| |
| |
| باشگاه خانوادگي | |
|