هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.


 
الرئيسيةالرئيسية  PortalPortal  جستجوجستجو  أحدث الصورأحدث الصور  ثبت نامثبت نام  ورود  

 

 خاطرات پسري به نام کوچول

اذهب الى الأسفل 
+11
s@ba
amin
Jany
Yasaman
HeLena
Assal
nAvId
دلارام
بهاره
h@sti
ليلا
15 مشترك
رفتن به صفحه : 1, 2, 3, 4, 5, 6  الصفحة التالية
نويسندهپيام
ليلا
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
ليلا


تعداد پستها : 1095
Registration date : 2007-12-21

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالسبت فبراير 02, 2008 8:46 pm

سلام ///

پیشاپیش گفته باشم که من فقط زحمت کپی پیست کردن این خاطرات رو از یه فاروم دیگه میکشم lol!

سری اول خاطرات رو به زودی میذارم ... فعلآ یه ذره صبر کنید Very Happy
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ليلا
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
ليلا


تعداد پستها : 1095
Registration date : 2007-12-21

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالسبت فبراير 02, 2008 9:01 pm

مقدمه
سلام کرده می باشم خاطرات پسري به نام کوچول 61 .. من سری دوم می باشم خاطرات پسري به نام کوچول 24 .. نه!..نه!...در واقع خاطرات من خاطرات سری دوم می باشد خاطرات پسري به نام کوچول 39 .به قول شاعر:
آهویی دارم که خوشکل می باشد فرار کرده از دستم می باشد
دوریش برایم... خاطرات پسري به نام کوچول 48
مثل این که قاطی شده می باشد.
یه لحظه..

آها خاطرات پسري به نام کوچول 286

به قول شاعر:
چشمامو روی هم گذاشته می باشم
تورو به یادم آورده می باشم............خاطره ها..


خودم
نام من کوچول می باشد. خاطرات پسري به نام کوچول 36 من دارای هشت سال می باشم. من پارسال کلاس اول بوده می باشم.پس هم اکنون باید کلاس دوم بوده بباشم.
خاطرات پسري به نام کوچول 59
پدر
من دارای یک پدر می باشم! خاطرات پسري به نام کوچول 47 که او را دوست داشته می باشم.او همیشه حرفهای حکیمانه به من زده می باشد.او دارای ته ریش می باشد خاطرات پسري به نام کوچول 38 .صدای نسبتا کلفتی داشته می باشد.مهربان می باشد(1-به پاورقی مراجعه کرده بباشید).او میان سال می باشد.

مادر
بی او تنها و غریب می باشم.روز های آفتابی من بی او سرد می باشد.او منبع احساسات می باشد .ضرباتی که به من بعضی وقتا نواخته می باشد دوست داشتنی می باشند. خاطرات پسري به نام کوچول 54
او دارای دست پخت خوبی می باشد.من او را دوست داشته می باشم. او میان سال می باشد.
ولی میانسالی او از پدر کمتر می باشد. خاطرات پسري به نام کوچول 39

خواهر

او آبجولی من می باشد. او جیگمل من می باشد. خاطرات پسري به نام کوچول 280 او از من بزرگتر می باشد.او کلاس اول راهنمایی می باشد. او مهربان می باشد. او خوش تیپ می باشد. او دارای پوستر "گلزار" می باشد. خاطرات پسري به نام کوچول 39
(الآن یه ضربه ی پس سری خورده می باشم مثل اینکه این را نباید گفته کرده بوده می باشم خاطرات پسري به نام کوچول 63 )

دخمل همسایه بغلی
موجودی فرازمینی می باشد. خاطرات پسري به نام کوچول 43 اصلا به شما چه که چه می باشد.؟؟ خاطرات پسري به نام کوچول 49

برادر دخمل همسایه بغلی
لوس ، گیر ، چاق ، ننر ،....و خلاصه اینا می باشد خاطرات پسري به نام کوچول 39 .من مجبور می باشم با او صمیمی بباشم.(2-پاورقی)
او همسن من می باشد. من همه ی کارهای اورا در مدرسه انجام داده می باشم خاطرات پسري به نام کوچول 57 .(3-پاورقی)

لیانشامپو خاطرات پسري به نام کوچول 39
نام شهر من می باشد. مردم این شهر مهمان نواز و کاراته کا می باشند! به قول شاعر شهر فرنگ می باشد لیانشامپو........از همه رنگ می باشد لیان شامپو...

دبستان شهدای لیانشامپو
این نام دبستانی می باشد که من (کوچول) و برادر دخمل همسایه بغلی(همون لوس ننر گیر چاق) در آن تحصیل کرده می باشیم.و در حال تحصیل می باشیم. خاطرات پسري به نام کوچول 51

دبستان و مدرسه ی راهنمایی یانگوم بزرگ
این نام مدرسه ی آبجولی من می باشد. خاطرات پسري به نام کوچول 215 اصلا من چرا این را مطرح کرده می باشم. خاطرات پسري به نام کوچول 37
نیشتان را بسته بباشید . خاطرات پسري به نام کوچول 49
در دبستان اینجا یکی دیگه هم در مقطع اول دبستان در حال تحصیل می باشد و او دخ.... خاطرات پسري به نام کوچول 57
اصلا به شما چه می باشد...؟؟ خاطرات پسري به نام کوچول 49

قصاب مدرسه
این همان پدر مدرسه می باشد . وقتی من دیر رسیده می باشم او مرا راه داده نمی باشد.بعدا خودتان با او بیشتر آشنا شده خواهید ببیاشید.(چی گفتم!!)





_____________________________________________
1-هیچی می خواستم یه چیزی گفته بباشم پشیمون شده می باشم. خاطرات پسري به نام کوچول 39
2-به علت مسائل استراتژیک خاطرات پسري به نام کوچول 39
3-همان 2 خاطرات پسري به نام کوچول 39
__________________
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
h@sti
میزبان
میزبان
h@sti


تعداد پستها : 426
Location : تهران
Registration date : 2008-01-09

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالأحد فبراير 03, 2008 11:38 am

لیلا چرا اینقدر تو باحالی ....... Razz Razz


خیلی باحال بود lol! lol!



منتظر بعدیش هستم عزیزم ..........
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
بهاره
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
بهاره


تعداد پستها : 7588
Location : قم
Registration date : 2007-12-25

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالأحد فبراير 03, 2008 1:50 pm

Laughing Laughing Laughing

باحال بود لیلا جان Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
دلارام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
دلارام


تعداد پستها : 4639
Location : تهران
Registration date : 2007-12-02

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالأحد فبراير 03, 2008 2:38 pm

Laughing Laughing Laughing Laughing
خیلی باحال می باشی کوچول
lol! lol! lol!
مرسی لیلا جونم
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ليلا
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
ليلا


تعداد پستها : 1095
Registration date : 2007-12-21

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالأحد فبراير 03, 2008 7:20 pm

سلام

ممنون دلارام جون ... بهاره جون و هستی جون Smile

منم وقتی دفعه ی اول خوندمش خیلی خوشم اومد گفتم اینجا بزارم Smile
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
nAvId
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
nAvId


تعداد پستها : 2240
Age : 35
Location : همه جاي ايران سراي من است
Registration date : 2007-12-04

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالأحد فبراير 03, 2008 8:31 pm

بابا ایولللللللللل

Laughing Laughing Laughing

چقدر قشنگ بود باباااا ... Laughing

چقدر هم این پسره غیرتیهههههه ... Laughing Laughing


ممنونم لیلا جان ... Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
Assal
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Assal


تعداد پستها : 1476
Age : 35
Location : تهران
Registration date : 2007-12-19

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالأحد فبراير 03, 2008 9:00 pm

Laughing Laughing Laughing Laughing Laughing

خیللللییی با نمک بود لیلا جان...

منتظر بقیه اش هستم....
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
HeLena
Admin
Admin
HeLena


تعداد پستها : 256
Registration date : 2008-01-27

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالإثنين فبراير 04, 2008 4:45 pm

خیلی ممنون داده می باشم. Shocked

ای جان...

چقدر از این عشق های دبستانی خوشم میاد..

به نظر میاد که یه داستان هندی پر سوز و گذار در انتظارمان می باشد. Laughing


کاش یکی هم عاشق برادر من می شد ,
و به جای من می رفت دانشگاه و ریپورت هامو می نوشت می باشد. tongue Shocked Laughing


ممنون لیلا جان ..

منتظر ادامه ی داستان هستیم.

راستی سریال هفتگی یا روزانه. albino .؟!
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ليلا
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
ليلا


تعداد پستها : 1095
Registration date : 2007-12-21

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالثلاثاء فبراير 05, 2008 8:07 pm

HeLena نوشته است:
خیلی ممنون داده می باشم. Shocked

ای جان...

چقدر از این عشق های دبستانی خوشم میاد..

به نظر میاد که یه داستان هندی پر سوز و گذار در انتظارمان می باشد. Laughing


کاش یکی هم عاشق برادر من می شد ,
و به جای من می رفت دانشگاه و ریپورت هامو می نوشت می باشد. tongue Shocked Laughing


ممنون لیلا جان ..

منتظر ادامه ی داستان هستیم.

راستی سریال هفتگی یا روزانه. albino .؟!

سریالش مثلآ هفتگی // اما هی مناسبت پیش میاد پخش نمیشه lol! lol!

خوشحالم که همگی خوشتون اومده



قسمت بعدی رو الا ن میذارم Very Happy
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ليلا
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
ليلا


تعداد پستها : 1095
Registration date : 2007-12-21

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالثلاثاء فبراير 05, 2008 8:17 pm

خاطره ی اول.......قسمت اول خاطرات پسري به نام کوچول 39

"دابس ...دابس...دوبس....دوبس....."
این پارازیت هایی که گوشهای شما حس کرده می باشد، همگی مربوط به ضبط روبرویی می باشد.
چقدر واقعا این تی وی تیر(پاورقی-1) همسایه بغلی با کیفیت می باشد.
من هر صبح با این صدا از خواب بلند شده می باشم. خاطرات پسري به نام کوچول 36
"خداوند خیرشان دهاااد"...نزدیک بود خواب مونده بباشم. خاطرات پسري به نام کوچول 44
پیوست------------------------------------------------------
ضبط همسایه بغلی
وسیله ای کاملا مفید می باشد برای بیدار کردن اهالی محله.....چه ظهر ها ....چه شبها..چه صبحها
(کلا شبانه روزی می باشد)
هنوز مشخص نمی باشد که صدا از خونه می باشد یا از ماشین.
در اسرع وقت به شما خبر داده می باشیم. خاطرات پسري به نام کوچول 63
----------------------------------------------------------------------
لباسهایم را پوشیده می باشم. تا به سمت دبستان حرکت کرده بباشم.
معمولا صبح ها حیاط را از پنجره نگاه کرده می باشم.(پاورقی-2)
پرده را کنار زده می باشم.
بهت و اندوه و نا امیدی و احساس دستشویی همه ی وجودم را به لرزه در آورده می باشد.
چقدر برف... خاطرات پسري به نام کوچول 24 (حدود دوسانت و نیم خاطرات پسري به نام کوچول 39 )(پاورقی - 3)
تلویزیون را روشن کرده می باشم.
الحمدالله بعد از ظهری ها تعطیل شده می باشند.(پاورقی - 4)
هواشناسی اعلام کرده می باشدکه سی و پنج سانت برف نشسته می باشد.
خب...احتمالا خط کششان بر حسب میلیمتر بوده می باشد. شاید هم قفط نوک قله ها را اندازه گیری کرده می باشند.
پدر : " کوچول ! "
کوچول : " بله "
پدر: " اگر فکر کرده می باشی که من در این بوران و کولاک بی سابقه که از سیبری هم وضع بد تر شده،، ماشین رو بیرون آورده می باشم، کور خونده می باشی "
کوچول : " خاطرات پسري به نام کوچول 258 "
مادر : "همون که پدرت گفته می باشد " ( پاورقی -5)
کوچول : " خاطرات پسري به نام کوچول 258 خاطرات پسري به نام کوچول 258 "
آبجولی :"من که بعد از ظهری می باشم...من که هتل می باشم....اصلا چه هتلی می باشد... خاطرات پسري به نام کوچول 39 و در این هنگام به صورت کاملا موذیانه به من خندیده می باشد"
کوچول : " خاطرات پسري به نام کوچول 50 خاطرات پسري به نام کوچول 39 "
دخمل همسایه بغلی : ".........."
ببخشید حواسم نبوده می باشد....اصلا او اینجا نبوده می باشد خاطرات پسري به نام کوچول 44
به سلامتی کوچول و حوضش ..تنها مونده می باشند.
من تهنااااااااااااااااااااااام خاطرات پسري به نام کوچول 68
به قول شاعر : دوباره دلم واسه غربت چشمام تنگ می باشد خاطرات پسري به نام کوچول 68
.
.
.
آیا کوچول به مدرسه رسیده می باشد؟؟
آیا تاکسی ها به او رحم کرده می باشند؟؟
آیا او از دست قصاب مدرسه جان سالم به سر خواهد برده بباشد..؟؟
خلاصه که ادامه داشته می باشد...
_______________________________________
1)گیر داده نباشید! خب نمی دونم اسمش چی می باشد خاطرات پسري به نام کوچول 39
2)در خاطرات بعدی علتش را ذکر خواهم گفته می باشم خاطرات پسري به نام کوچول 24
3)اصولا ما لیانشامپویی ها بنا به اشتباهات اصولی برف ندیده می باشیم.
4)دخمل همسایه بغلی بعد از ظهری می باشد. البته من هنوزم نمی دونم چرا بعد ازظهری ها تعطیل شده می باشند... خاطرات پسري به نام کوچول 57 ولی در صورت مشخص شدن موضوع ، در اسرع وقت اعلام کرده می باشم.
5)این الآن تایید بود
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ليلا
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
ليلا


تعداد پستها : 1095
Registration date : 2007-12-21

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالأربعاء فبراير 06, 2008 8:14 pm

کوچول آپدیت میباشد albino
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
دلارام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
دلارام


تعداد پستها : 4639
Location : تهران
Registration date : 2007-12-02

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالأربعاء فبراير 06, 2008 8:17 pm

Laughing Laughing Laughing
از این حرفا که این بچه می زنه بهش نمی خوره همچینا هم کوچول باشه هااااا
lol! lol!
من شدیدا هیجان دارم ببینم قسمت بعدی چی می شه Shocked Shocked
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ليلا
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
ليلا


تعداد پستها : 1095
Registration date : 2007-12-21

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالأربعاء فبراير 06, 2008 8:29 pm

دلارام نوشته است:
Laughing Laughing Laughing
از این حرفا که این بچه می زنه بهش نمی خوره همچینا هم کوچول باشه هااااا
lol! lol!
من شدیدا هیجان دارم ببینم قسمت بعدی چی می شه Shocked Shocked


نه دلارام جان ... کوچوله .. مغزش یکم زیادی بزرگ شده lol!
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
nAvId
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
nAvId


تعداد پستها : 2240
Age : 35
Location : همه جاي ايران سراي من است
Registration date : 2007-12-04

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالأربعاء فبراير 06, 2008 10:50 pm

Laughing

بابا میگم این بیش فعال نیست این کوچول ؟ !!! Laughing scratch


خیلی خیلی باحاله ... Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
Yasaman
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Yasaman


تعداد پستها : 2411
Location : بندر بوشهر
Registration date : 2007-12-02

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالخميس فبراير 07, 2008 4:12 am

دخمل همسایه بغلی : ".........."
ببخشید حواسم نبوده می باشد....اصلا او اینجا نبوده می باشد
به سلامتی کوچول و حوضش ..تنها مونده می باشند.
من تهنااااااااااااااااااااااام
به قول شاعر : دوباره دلم واسه غربت چشمام تنگ می باشد

....
اين تيكش خيلي باحال بود
Laughing Laughing Laughing

lol! lol! lol!
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.yassesefid.blogfa.com
Assal
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Assal


تعداد پستها : 1476
Age : 35
Location : تهران
Registration date : 2007-12-19

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالخميس فبراير 07, 2008 5:24 pm

Laughing Laughing Laughing Laughing

خییییلی با مزس این کوچولا...

من شدیدا منتظر قسمت بعدم...
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
ليلا
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
ليلا


تعداد پستها : 1095
Registration date : 2007-12-21

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالخميس فبراير 07, 2008 6:57 pm

nAvId نوشته است:
Laughing

بابا میگم این بیش فعال نیست این کوچول ؟ !!! Laughing scratch


خیلی خیلی باحاله ... Laughing

بیش فعال؟!
نیدونم ... فقط یه لطفی که در حق ما کرده اینه که خاطراتشو ثبت کرده Very Happy
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ليلا
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
ليلا


تعداد پستها : 1095
Registration date : 2007-12-21

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالخميس فبراير 07, 2008 7:03 pm

منم امیدوارم سری بعد خاطراتش زود بدستم برسه Very Happy
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Jany
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Jany


تعداد پستها : 2939
Location : قلب شما
Registration date : 2007-12-05

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالثلاثاء فبراير 12, 2008 3:23 pm

کوچول چقدر با نمک می باشد
از لیلا جان هم ممنون می باشم
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ليلا
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
ليلا


تعداد پستها : 1095
Registration date : 2007-12-21

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالثلاثاء فبراير 12, 2008 7:00 pm

Jany نوشته است:
کوچول چقدر با نمک می باشد
از لیلا جان هم ممنون می باشم


شما لطف داشته میباشید ... به افتخار حضور شما سری جدید خاطرات آپدیت میباشد lol!
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ليلا
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
ليلا


تعداد پستها : 1095
Registration date : 2007-12-21

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالثلاثاء فبراير 12, 2008 7:21 pm

خاطره ی اول------قسمت دوم خاطرات پسري به نام کوچول 39




تا در آپارتمان را باز کرده می باشم.با منظره ی باشکوهی روبرو شده می باشم. دخمل در حال پوشیدن چکمه هایش می باشد. خاطرات پسري به نام کوچول 156 احتمالا در حال رفتن به سمت برف بازی می باشد.با او خیلی آرام و خجالتولی سلام کرده می باشم. خاطرات پسري به نام کوچول 44 او هم خیلی آرام و خیلی خجالتولی تر با من سلام کرده می باشد. خاطرات پسري به نام کوچول 44 خاطرات پسري به نام کوچول 39
او به سمت پایین رفته می باشد . من هم پشت سرش رفته می باشم.(پاورقی-1). خاطرات پسري به نام کوچول 43
در حیاط را باز کرده می باشیم. احتمالا تا سر کوچه که می تونیم با هم باشیم. خاطرات پسري به نام کوچول 50
در حین باز کردن در با گروه اژدهای ارشاد روبرو شده می باشیم. خاطرات پسري به نام کوچول 68
پیوست------------------------------------------------------------------
معرفی گروه اژدهای ارشاد
سه شمشیر زن اصولی که همه جا مثل اجل معلق پیداشان شده می باشد. وظیفه ی آنها تار و مار کردن اشخاص زیر می باشد.
1)کسانی که دارای شلوارزیادی کوتاه می باشند.
2)کسانی که دارای شلوار زیادی بلند می باشند.
3)کسانی که رنگ لبشان قرمز خیلی پررنگ می باشد.
4)کسانی که پررنگ می باشند.
5)کسانی که کمرنگ می باشند.
6)از همه مهمتر کسانی که دارای چکمه می باشند.
---------------------------------------------------------------------------
گروه اژدهای ارشاد دور دخمل حلقه زده می باشند.(پاورقی-2) خاطرات پسري به نام کوچول 37
آنها با حرکات عجیب شمشیر، خواهان کشاندن دخمل به سمت ماشین تپلشان می باشند.ماشینشان شبیه به اسب می باشد. خاطرات پسري به نام کوچول 24
من با رشادت فراوان دخمل را از چنگ آنها نجات داده می باشم و به سمت خانه هدایت کرده می باشم.(پاورقی-3)
حالا من مانده می باشم با سه شمشیر زن ماهر. با یک حرکت سریع به سمت اتوبان در حال فرار می باشم.
آنها من را بی خیال شده می باشند. خاطرات پسري به نام کوچول 22
حالا مثل هر روز سر اتوبان می باشم.
تاکسی
تاکسی
مرگ مادرت....... تاکسی
یخ بستم................ تاکسی
که ناگهان……..پیر مردی دلش دارای رحم می باشد. و برای من نگه داشته می باشد. خاطرات پسري به نام کوچول 124
من سوار بر تاکسی شده می باشم.تاکسی دارای بخاری نمی باشد.من در حال تبدیل شدن به یک قندیل می باشم.
که ناگهان تاکسی می ایستد.
جلو را نگاه کرده می باشم.تا چشم کار کرده می باشد ماشین می باشد.من فقط نیم ساعت وقت داشته می باشم.
الآن کی ربع است که مابین ترافیک سنگین "خیابان بروسلی" می باشم.(پاورقی-4)
که ناگهان موبایلم زنگ خورده می باشد.(پاورقی-5)
پدر:" کوچول! کجا می باشی؟ رسیده می باشی..؟ چرا جواب داده نمی باشی.؟ کوچول؟ کوچول؟"
کوچول:"پدر جان !پدر جان! پدر جان! شما مهلت داده نمی باشی تا من هم حرف زده بباشم"
پدر:"کوچول! صدایت آمده نمی باشد"
کوچول:"پدر جان! پدر جان! پدر جان! من وسط ترافیک مانده می باشم."
پدر:"کوچول! من صدایت را داشته نمی باشم فقط این را بدان که ساعت کار مدارس یک ساعت دیر شده می باشد.پس خیالت راحت بباشد پسرم"
کوچول:"پدر با این که من صدایت را نداشته می باشم ولی الآن خودم از رادیو شنیده می باشم احتمالا همین رو می خواهی به من گفته بباشی……که مدارس دیر باز شده می باشند…
درسته پدر جان؟"
بیییییییییییییییییییییییییییییییییییب بییییییییییییییییییییییییییییییب بییییییییییییییییییییییییییییییییییییب(پاورقی-6)
به قول شاعر:
"چیزی نگفته بیاش
قسم نخورده بباش
تموم حرفات یه دروغ می باشد………کسی نگفته می باشد ….خودم دیده می باشم…
خونه ی عشق تو شلوغ می باشد…."(از رضا لیانشامپویی سلطان مشکی خاطرات پسري به نام کوچول 60 )

ادامه داشته می باشد…
__________________________________________________ _______

1-در لیانشامپو معمولا پسران دنبال دختران راه افتاده می باشند.البته گاهی این مسئله برعکس شده می باشد.
سردی و گرمی هوا می تواند بر این مسئله تاثیر فراوانی گذاشته بباشد. خاطرات پسري به نام کوچول 38
2-دخمل دارای چکمه می باشد.
3-خواستم جزئیات را گفته بباشم ولی به دلیل مسائل امنیتی پشیمان شده می باشم.
4-بروسلی از قهرمانان ملی ما می باشد.
5-تعجب نکرده بباشید در لیانشامپو نوزادان هم دارای موبایل می باشند.این خصوصیت یک شهر صنعتی می باشد.
6-این صدای قطع شدن می باشد.صدایی آشنا برای مردم لیانشامپو خاطرات پسري به نام کوچول 22
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Assal
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Assal


تعداد پستها : 1476
Age : 35
Location : تهران
Registration date : 2007-12-19

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالأربعاء فبراير 13, 2008 6:03 am

Laughing Laughing Laughing

به به چه شجاعتی...

lol! lol!

بازم ممنونم لیلا جان...

flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
دلارام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
دلارام


تعداد پستها : 4639
Location : تهران
Registration date : 2007-12-02

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالأربعاء فبراير 13, 2008 7:01 am

کوچول و خواهرش در حال توپ بازی Laughing

خاطرات پسري به نام کوچول 2d97nux
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ليلا
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
ليلا


تعداد پستها : 1095
Registration date : 2007-12-21

خاطرات پسري به نام کوچول Empty
پستعنوان: رد: خاطرات پسري به نام کوچول   خاطرات پسري به نام کوچول Icon_minitimeالأربعاء فبراير 13, 2008 7:10 am

Assal نوشته است:
Laughing Laughing Laughing

به به چه شجاعتی...

lol! lol!

بازم ممنونم لیلا جان...

flower

اصولآ کوچول شجاع میباشد afro در مایه های همان بروسلی Very Happy
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
خاطرات پسري به نام کوچول
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 6رفتن به صفحه : 1, 2, 3, 4, 5, 6  الصفحة التالية
 مواضيع مماثلة
-

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: قسمت خانه و خانواده :: قسمت ازدواج و خانواده-
پرش به: