مثلا قرار بود قشنگترين ارسالي كه واسم مقدور باشه بذارم !!
با خودم قرار گذاشته بودم اينقدر پرت و پلا سر هم كنم واسه اون قلباي مهربونتون ... از خنده روده بر بشين !
اما نميشه ، نميتونم !
بي تعارف بگم ...
جشن تولد گرفتن و ... شمع و كادو و فوت كردن و ذوق زده شدن و رقص دلنشين بادكنك ها ... خيلي وقته از عالم واقعيت به
سرزمين خاطره هاي من سفر كرده !
خيلي وخ بود كسي با دادن هديه هاي رنگ و وارنگ و چيدن كيك و شيريني ، از شدت هيجان اشك هام رو در نياورده بود !!
ميخواستم خوب بنويسم ... اما نشد
برگ زرد و خش خش و هوهوي باد و دلتنگي ارمغان پاييزه ... كسي كه سراغي از بهار گمشده ، به ديده هاي منتظري هديه ميده
بايد دستاي زندگي بخشش رو بوسيد ... با تلالو مهربون نگاش خنديد و از چشمه ي محبتش ، سراسيمه نوشيد
دارم گرماي بهار رو از نور ملايم و طلايي محبت تون حس ميكنم ... بايد قشنگترين تعبيرها رو براي ترسيم خوشحالي و قدرشناسيم
بكار بگيرم اما ... ظاهرا اين تار و تمبور صاحاب مرده اين نوبه رو قصد غزلخوني نداره !!
ميگن آينه دنيا رو قشنگ ميبينه چون چشاش از ديدن خودش محرومن !!
احساس آينه اي شما از من تصوير قشنگي ارايه ميده اما از بروز دادن خوبي خودش سر باز ميزنه !
بايد بنويسم ، خوب و دلنشين اما نميتونم ...
اينكه بشيني جلوي يك منظره ي عفن و رقت انگيز و بهشتي زيبا ترسيم كني يا ، صداي كلاغها و بوفها ، توي گوشت باشه اما تو
ترانه اي دلنشين بخوني ، نميگم ناشدنيه اما ... واسه من امري محاله !!
كاش يه مناسبت ديگه بود ... تولد شيرين و دوس داشتني هر كدوم از شما ... و نه من !!
كاش اصلا براي هيچ مناسبتي كه ... بويي و خاطره اي از من داره مجبور به نوشتن نبودم !
متاسفانه قشنگترين نوشته ها هم براحتي در برابر بي ارزشي موضوع ، به ورطه ي تباهي ميفتن .
چجوري بنويسم و قشنگ بنويسم ، وقتي ميخوام براي جشن تولد خودم بنويسم ؟
مگه پاره هاي شب رو هم با روشنايي سروكاري هست ؟
اين همه روده دراز باشه بابت عذر خواهي و توضيح اينكه چرا نتونستم و نميتونم شادي بخش و مسرت بخش بنويسم
و اما تشكر ... كه صد در صد از ادا و انجامش عاجزم
مرجان عزيز ...
شمع و كيك و شيريني و شعله ي محبتي كه توي جشن تولدم روشن كردي همه يه طرف ، اون چيزي كه براي من ارزشي
مثالي داره ، محبت و لطفيه كه به من داشتي و باهاش سرزمين تاريكستونم رو روشن كردي !!
خورشيد محبتت داغ و درخشان و انوار محبتت هميشه جاويدان باشه
ممنون ... ممنون ... ممنون
مجيد جان گلم ...
پف كردم ريشم سوخت !!
من كه سهل ام ، فن هاي ولتاژ هم نميتونه شعله ي درخشان محبت و خوبي شما ها رو خاموش كنه !!
اتفاقا به پاي هم پير شديم ... من و .. عمر و ... آرزوهام !!
هر كدوم براي تسخير بقيه اسب تازوند و كمند چرخوند اما ... جالب اينجاست كه هنوز هيچ كدوممون باور نكرديم كه
پيروزي توي اتحاد بود ، نه تفريق !!
ايشالا شيريني خورون جشن عروسي ساراي خوشكلت !!
دستت درد نكنه ... آقايي مجيد جون .
محبوبه ي شيرين و شيطون ...
هي ميگم اين قلباي شما منبع نور و مهربوني ... بفرماييد ، اينم عكسش ... محبوبه جان گذاشته !
خيلي قشنگ و نازه هديه هات ...
بخصوص اون دوتا تربچه اي كه درحال شيطوني ان
چيزه ... ممم ... باقلوا نميدي نمياري بزنيم به بدن ؟
ايولا ... دستت درست آبجي كوچولو
دلارام دوس داشتني و مهربون ...
اون گلاي سفيد و قشنگي كه بهم هديه دادي ... ميدوني چقدر از خاطره هاي شيرين زمان بچگيم رو واسم تداعي كرد ؟
يادش بخير ... اول دوم ابتدايي بيشتر نبودم ... همراه الهام ميرفتيم كوه و دشت و دمن ...
يه گلاي سفيدي بود درست مثل همونا ، اسم قشنگي داشت كه الان يادم نمياد !
لبه ي پيرهنامون رو بالا ميگرفتيم و توشون رو پر ميكرديم از اون گلاي ناز ...
مثل دوتا پرنده ي رها شوق بچگونه مون رو پر ميداديم تو هواي دلنشين و بهاري صحرا و ...
مستانه بناي دنبال هم دويدم رو ميذاشتيم !!
يادش بخير ... چه سالهايي بود ...
چه گلايي بود و چه خاطراتي ...
چار تا بچه ... ممم ...
اگه بدونم مثل تو خوب و مهربون ميشن ، آرزو ميكنم هر چارتاشون دختر باشن
خيلي خوشحالم كردي ... ممنونم
و بازم ممنونم داداش مجيد گل و گلاب
...
بهاره ي خوب و نازنين ...
اميدوارم قلب پاكت هميشه غرق در سرور و مسرت باشه ... لبخد از لبات پاك نشه و ...
قلبت ، هميشه از همراهي با كسايي كه بهت غرور و امنيت ميبخشن شادمان و در آرامش باشه
ممنونم كه بهم لطف داشتي و قابلم دونستي
مچكرم ...
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی _____ تو سراينده ي اسرار خدايي باشي
تا مگر بر كشي افسوس و غمي را ز دلي _____ مرحم ماتم و درد همه مردم باشي
طفلك حافظ پشيمون شد از شعر گفتن !!
عسل جان ...
خواهر گلم ... ممنون ، وجود تو و بقيه ي گل هاي اين خونه خودش بهترين هديه است .
نيم قرن زندگي كردم و قدر يه چشم بهم زدن چيزي دسگيرم نشد !!
خودمونيم زندگي كردن دركنار شماها ... يه قرن هم درازا داشته باشه باز انگار يه ثانيه است ...
هميشه لحظه هاي ناب ، خيلي كوتاه به نظر ميرسن ...
لحظه هايي مثل بودن در كنار شماها
دستت درد نكنه ... هديه ي بي نظيري بود
خود حواس پرتم ...
چيزه ...
نسيم خانوم ...
ممنونم ... لطف كرديد . ايشالا خودتون و دسته گل نازنينتون هميشه سالم و سلامت باشين و
از داشتن خواهرايي مثل مرجان و محبوبه حالي ببرين
دستتون درد نكنه ... ممنون
آنيكا خانوم ...
ممنونم . دست شما و مبيناي نازنين درد نكنه ... واقعا خوشحالم كردين .
ايشالا خدا گل باغچه ي زندگيتون رو روز به روز قشنگتر و خوشبوتر كنه .
دستتون درد نكنه ... ايشالا تولد مبيناي عزيز ...
ميثم عزيزم ...
ممنون كه به يادم بودي ...
من به همون ستاره گنده هه كه داره ميدرخشه قانعم !!
يا به يه سفر كوچولو به اعماق كوير !!
تو مهربوني ميثم ... دستت درد نكنه
خوشحالم كردي
ممنون ميلاد جان ...
اوووووه ... اون همه سال ؟؟
باور كن به همين 25 تا قانعم !!
كي حوصله داره اون همه بشينه و سالهاي عمرش رو بشمره ؟
ممنونم ازت ... موفق باشي
هستي جان ؟
مباركم مبارك ___ دمب خودم سه چارك !!
ها ؟
كلي خنديدم ... دستت درد نكنه
برقرار باشي ايشالا ...