هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.


 
الرئيسيةالرئيسية  PortalPortal  جستجوجستجو  أحدث الصورأحدث الصور  ثبت نامثبت نام  ورود  

 

 كلاس روانشناسي و مشاوره...

اذهب الى الأسفل 
+19
s@ba
Arghavan
ليلا
بهاره
meysam-r
Yasaman
magnoon diab
nAvId
Jany
maryashena
الهام
Assal
Arakadrish
MajidDiab
amin
Anika
دلارام
Ali
meysam
23 مشترك
رفتن به صفحه : الصفحة السابقة  1 ... 6, 7, 8 ... 23 ... 40  الصفحة التالية
نويسندهپيام
الهام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
الهام


تعداد پستها : 2828
Age : 35
Location : ایـــــران
Registration date : 2007-12-02

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالسبت ديسمبر 29, 2007 7:55 pm

نقل قول :
سلام الهام خانم ...تازه خلاصه اش كردم ...راههاي درمان با ادعيه ها و آيات قرآن رو ترسيدم بگذارم يه موقع نپسندين...هر سوالي بود در خدمتم

حتما این راهها رو هم بنویسید ...چرا نپسندیم؟
یه سوال دیگه...گفته بودید از محیط و مکان پر تنش باید دوری کرد...اگه امکانش نباشه چی؟ Rolling Eyes
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://toradoostdaram.blogfa.com
الهام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
الهام


تعداد پستها : 2828
Age : 35
Location : ایـــــران
Registration date : 2007-12-02

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالسبت ديسمبر 29, 2007 8:03 pm

نقل قول :
آبجي الهام مگه اون 4 نخود ترياكي كه واست پيچيده بودم لاي زر ورق ، افسردگي رو از سرت نپروند ؟؟

شب يادم بنداز ، دوز بالاتر بهت ميدم

خندون ببينمت ...

داداش مگه قول ندادی دیگه دنبال اینکارا نری؟حرفات یادت رفته...؟ Very Happy

منم امیدوارم همه ی شما رو خندون ببینم Laughing Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://toradoostdaram.blogfa.com
nAvId
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
nAvId


تعداد پستها : 2240
Age : 35
Location : همه جاي ايران سراي من است
Registration date : 2007-12-04

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالسبت ديسمبر 29, 2007 8:04 pm

دلارام نوشته است:
میثم جان خداییش حال کردی؟
این نوید گل سر سبد همه با استعدادای کلاسه، خداییش کی جز نوید می تونه اینقدر خوب تصور و تجسمش رو بیان کنه همچین که من خیال کنم واقعا واسش نسکافه درست کردم که بخوره و گرم بشه؟
آفرین نوید، استعدادت رو تحسین می کنم
فقط یادت باشه سر کلاس میثم زیاد شلوغ نکنی، آخه هر فرومی که یه دکتر باهوش و دلسوز مثل میثم نداره، باید قدر کاراش رو بدونیم
میثم جان به خاطر اون مطالبی که راجع به افسردگی نوشتی ممنون، اونایی که گفتی رو هم بی زحمت بنویس
هر کس خوشش اومد و لازم داشت استفاده می کنه، هر کس نخواست هم نمی خونه، من منتظر نوشته هاتم
نوید کارت درسته lol!

Embarassed

دلارام جان ...

همچین گفتی الان دارم همچنان رشد میکنم ، اون هم با چه سرعتیییییییی ... !!! cheers

اوووووخ ... Exclamation Sad

دلارام : وااااا ... باز چکار کردی ... ؟

من : هیچی به خدا ... فقط ... سرم خورد به سقف ... !!!

Laughing

ممنونم از لطفت Smile

=================

والا استعدادمون رو از داداش سلمانمون داریم به ارث ... Smile

داش سلمان ... زندگی رو به نیم بند چپ سیبیلت خوشه ...
سوت بلبلی رو برو تو کارش ...

lol!

باکش پر پره ... تا خود نیویورک هم میبرتت ...
فقط قربون دستت داداش ...
یه دو لیتر روغن بغل میخوره ... زحمتش رو بکش ... قربون دستت ...
و الا وسط راه همچین گیر پاژ کنه کف ملت ببره ...
اونوقت چی ؟ این ماییم که با مخ و مخچه میشیم گل آسفالت خیابون ... ! Laughing

================

داش مجید ....

خب ... میدونی ؟

دیدم چند روزی خیلی مشغولی ...
نه ... مشغولی دیگه ... خودت خبر نداری ...
من که میبینمت ، میفهمم خودم ...
اینجا هم که کلاس روانی ... نه ببخشید ... روانشناسی ... !!! Laughing
من هم که دیگه اوستا ... Cool
بابا میثم کیلو چند ؟ Laughing

سلمان (مبصر کلاس) : به احترام استاد ، برپا ... !

من : اوخ ... اومد ... نشنید که Shocked [ در گوش مجید گفتم !]
مجید : نمیدونم والا ... آخه یه چیزی هست که ...
من : بیخیال بابا ... فهمیدم ... هیسسسس ...

lol!

================

میثم جان ... ما ارادت داریم خدمتتون ...

شرمنده ننمای ...

میگم ادبیاتی هم هستم هااااااااااا Laughing

این رو دلارام خوب میدونه ...

مگر نمینماید همینگونه که می بگویم همی ، دلارام جانا ؟ lol!
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
الهام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
الهام


تعداد پستها : 2828
Age : 35
Location : ایـــــران
Registration date : 2007-12-02

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالسبت ديسمبر 29, 2007 8:17 pm

نوید جان داستانت رو خوندم خیلی جالب بود
ما دست کم گرفته بودیمت lol!

اما نه حتما بزرگ شدی یه چیزی میشی اما قبلش سعی کن دور دزدی رو خط بکشی آخه خجالت داره
اونم از کشتی های مردم
واقعا خودت خجالت نمیکشی اصلا این وقت شب تو فروم چیکار میکنی؟
تو الان باید روی عرشه باشی pirat
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://toradoostdaram.blogfa.com
nAvId
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
nAvId


تعداد پستها : 2240
Age : 35
Location : همه جاي ايران سراي من است
Registration date : 2007-12-04

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالسبت ديسمبر 29, 2007 11:10 pm

چشم ...

ما سعی میکنیم از سرقت دست بکشیم ...

ولی خب ... ببین .. یه چیزی ...

الان ؟
این وقت شب ؟
روی عرشه ؟

آخه چیزی مشخصه خانم ناخدا ؟

!!!

lol!
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
magnoon diab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
magnoon diab


تعداد پستها : 7074
Age : 659
Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...!
Registration date : 2007-12-05

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 3:34 am

آقا اجازه
ببخشید مثل اینکه بازم دیر اومدم
اما برای دیر اومدنم دلیل دارم
راستی داشتم فراموش می کردم عید گذشته تون مبارک
دلیل اولش یادتون توجلسه گذشته گفتم به مهمونی اجباری دعوت شدم اما اینبار میزبانی اجباری بود از صبح تا شب مهمون داشتیم فکر تنها کسی که نیومد خواجه حافظ بود اونم اگه می تونست حتما میومد
دلیل دومش نتیجه مسابقه کشتی کجه فهمیدم مسابقه بین آندر تیکر وباتیستا بود که متاسفانه باتیستا باخت خدائیش نا جوانمردانه باخت حتی به نشونه اعتراض حدودا ده دقیقه رفتم رو حیاط ایستادم اما چیزی جز سرما و صداهای اعتراض مامانم که می گفت دختر سرما می خوری نصیبم نشد
اما در مورد عینک من هیچ وقت چنین جسارتی نمی کنم دست به عینک شما بزنم اما در مورد مرجان قول نمی دم (چه شانسی آوردم هیچ یک از معلمینم این قسمتو نمی بینن حتما داد وفریادشون هوا می رفت دل معلمام از دستم خون بود و چه بلاهایی سرشون نیاوردم اما اجازه بدیدچند تا از کارا ما توضیح بودم استاد ببخشید گلاب به روتون روم به دیوار حبس کردن معلم ادبیاتم حدودا نیم ساعت تو توالت مدرسه
پنچر کردن چهار چرخ ماشین معلم ریاضی
ریختن ریکا تو باک بنزین موتور معلم فیزیک)
اخ فراموش کردم استاد موضوع درس امروز چی بود اینو می دونم که عمرو دیاب تکه آهان یادم اومد در مورد بازی فردا پرسپولیس وسپاهان بود راستی کی می بره من که می گم پرسپولیس بیخود نیست که می گن یه پرسپولیس ایران یه تیم پر از دلیران
آقا اجازه می تونم بنشینم برم آخر کلاس من از اول دبستان تا پیش دانشگاهی که می رفتم همیشه جام آخر کلاس بود

راستی استاد می شه در مورد بچه بیش فعال توضیح بدید
و علائم این بچه ها چیه

موفق باشید
مجنون دیاب farao farao
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 12:19 pm

magnoon diab نوشته است:
آقا اجازه
ببخشید مثل اینکه بازم دیر اومدم
اما برای دیر اومدنم دلیل دارم
راستی داشتم فراموش می کردم عید گذشته تون مبارک
دلیل اولش یادتون توجلسه گذشته گفتم به مهمونی اجباری دعوت شدم اما اینبار میزبانی اجباری بود از صبح تا شب مهمون داشتیم فکر تنها کسی که نیومد خواجه حافظ بود اونم اگه می تونست حتما میومد
دلیل دومش نتیجه مسابقه کشتی کجه فهمیدم مسابقه بین آندر تیکر وباتیستا بود که متاسفانه باتیستا باخت خدائیش نا جوانمردانه باخت حتی به نشونه اعتراض حدودا ده دقیقه رفتم رو حیاط ایستادم اما چیزی جز سرما و صداهای اعتراض مامانم که می گفت دختر سرما می خوری نصیبم نشد
اما در مورد عینک من هیچ وقت چنین جسارتی نمی کنم دست به عینک شما بزنم اما در مورد مرجان قول نمی دم (چه شانسی آوردم هیچ یک از معلمینم این قسمتو نمی بینن حتما داد وفریادشون هوا می رفت دل معلمام از دستم خون بود و چه بلاهایی سرشون نیاوردم اما اجازه بدیدچند تا از کارا ما توضیح بودم استاد ببخشید گلاب به روتون روم به دیوار حبس کردن معلم ادبیاتم حدودا نیم ساعت تو توالت مدرسه
پنچر کردن چهار چرخ ماشین معلم ریاضی
ریختن ریکا تو باک بنزین موتور معلم فیزیک)
اخ فراموش کردم استاد موضوع درس امروز چی بود اینو می دونم که عمرو دیاب تکه آهان یادم اومد در مورد بازی فردا پرسپولیس وسپاهان بود راستی کی می بره من که می گم پرسپولیس بیخود نیست که می گن یه پرسپولیس ایران یه تیم پر از دلیران
آقا اجازه می تونم بنشینم برم آخر کلاس من از اول دبستان تا پیش دانشگاهی که می رفتم همیشه جام آخر کلاس بود

راستی استاد می شه در مورد بچه بیش فعال توضیح بدید
و علائم این بچه ها چیه

موفق باشید
مجنون دیاب farao farao
سلام مجنون جان
من خوشم مياد از آدم هاي شيطون... Laughing خيالت راحت ته كلاس بنشين ...ولي اگه عصباني بشم نويد خان سطل آب رو سرش نگه داشت شما بايد بشكه آب نگه داريها Laughing

اما راجع به سوالت حتما توضيح ميدم خودش يه جلسه كلاسه... Laughing
انقدر هم اين مرجان جون رو اذيت نكن Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 12:20 pm

نويد جان من نوكرتم ...همين Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 12:26 pm

الهام نوشته است:
نقل قول :
سلام الهام خانم ...تازه خلاصه اش كردم ...راههاي درمان با ادعيه ها و آيات قرآن رو ترسيدم بگذارم يه موقع نپسندين...هر سوالي بود در خدمتم

حتما این راهها رو هم بنویسید ...چرا نپسندیم؟
یه سوال دیگه...گفته بودید از محیط و مکان پر تنش باید دوری کرد...اگه امکانش نباشه چی؟ Rolling Eyes
ببين الهام جان
تو بايد يه شناخت از خودت پيدا كني...
بعضي وقتا ما خودمون محيط رو پر تنش مي كنيم...
محيط زندگيت رو خودت فقط ميتوني عوض كني...
محيط اطراف ما چيزي جز بينش ما از يه سري آدم ها و اشياء نيست...
با چند تا تغيير تو رفتارات و ديدت ميتوني جهنمي رو بهشت كني Laughing
همه اون كارها به خصوص بحث خواب و تغذيه رو انجام بده...(اگه داروي خاصي مصرف ميكني به بروشورش يا دكترت مراجعه كن مممكنه از عوارض جانبي اون دچار تنش ميشي...
منم بخش استرس و تنش رو برات ميگذارم Laughing
ممنون از حضورت
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
magnoon diab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
magnoon diab


تعداد پستها : 7074
Age : 659
Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...!
Registration date : 2007-12-05

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 12:36 pm

ببخشید استاد میشه سطل آب سر مرجان خالی کنم
برای خالی کردن آب هم دلیل دارم
دلیلشو از خود مرجان بپرسید
من فقط یه اشاره می کنم در مورد بازی هستش
ببخشید استاد در مورد اذیتت کردن مر جان هم بهتون قول نمی دم
در مورد آخر کلاس هم اشکال نداره با بغل دستیمون حرف بزنم
از کمکتون هم ممنونم

مجنون دیاب farao farao

meysam-r نوشته است:
magnoon diab نوشته است:
آقا اجازه
ببخشید مثل اینکه بازم دیر اومدم
اما برای دیر اومدنم دلیل دارم
راستی داشتم فراموش می کردم عید گذشته تون مبارک
دلیل اولش یادتون توجلسه گذشته گفتم به مهمونی اجباری دعوت شدم اما اینبار میزبانی اجباری بود از صبح تا شب مهمون داشتیم فکر تنها کسی که نیومد خواجه حافظ بود اونم اگه می تونست حتما میومد
دلیل دومش نتیجه مسابقه کشتی کجه فهمیدم مسابقه بین آندر تیکر وباتیستا بود که متاسفانه باتیستا باخت خدائیش نا جوانمردانه باخت حتی به نشونه اعتراض حدودا ده دقیقه رفتم رو حیاط ایستادم اما چیزی جز سرما و صداهای اعتراض مامانم که می گفت دختر سرما می خوری نصیبم نشد
اما در مورد عینک من هیچ وقت چنین جسارتی نمی کنم دست به عینک شما بزنم اما در مورد مرجان قول نمی دم (چه شانسی آوردم هیچ یک از معلمینم این قسمتو نمی بینن حتما داد وفریادشون هوا می رفت دل معلمام از دستم خون بود و چه بلاهایی سرشون نیاوردم اما اجازه بدیدچند تا از کارا ما توضیح بودم استاد ببخشید گلاب به روتون روم به دیوار حبس کردن معلم ادبیاتم حدودا نیم ساعت تو توالت مدرسه
پنچر کردن چهار چرخ ماشین معلم ریاضی
ریختن ریکا تو باک بنزین موتور معلم فیزیک)
اخ فراموش کردم استاد موضوع درس امروز چی بود اینو می دونم که عمرو دیاب تکه آهان یادم اومد در مورد بازی فردا پرسپولیس وسپاهان بود راستی کی می بره من که می گم پرسپولیس بیخود نیست که می گن یه پرسپولیس ایران یه تیم پر از دلیران
آقا اجازه می تونم بنشینم برم آخر کلاس من از اول دبستان تا پیش دانشگاهی که می رفتم همیشه جام آخر کلاس بود

راستی استاد می شه در مورد بچه بیش فعال توضیح بدید
و علائم این بچه ها چیه

موفق باشید
مجنون دیاب farao farao
سلام مجنون جان
من خوشم مياد از آدم هاي شيطون... Laughing خيالت راحت ته كلاس بنشين ...ولي اگه عصباني بشم نويد خان سطل آب رو سرش نگه داشت شما بايد بشكه آب نگه داريها Laughing

اما راجع به سوالت حتما توضيح ميدم خودش يه جلسه كلاسه... Laughing
انقدر هم اين مرجان جون رو اذيت نكن Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
الهام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
الهام


تعداد پستها : 2828
Age : 35
Location : ایـــــران
Registration date : 2007-12-02

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 1:03 pm

meysam-r نوشته است:
الهام نوشته است:
نقل قول :
سلام الهام خانم ...تازه خلاصه اش كردم ...راههاي درمان با ادعيه ها و آيات قرآن رو ترسيدم بگذارم يه موقع نپسندين...هر سوالي بود در خدمتم

حتما این راهها رو هم بنویسید ...چرا نپسندیم؟
یه سوال دیگه...گفته بودید از محیط و مکان پر تنش باید دوری کرد...اگه امکانش نباشه چی؟ Rolling Eyes
ببين الهام جان
تو بايد يه شناخت از خودت پيدا كني...
بعضي وقتا ما خودمون محيط رو پر تنش مي كنيم...
محيط زندگيت رو خودت فقط ميتوني عوض كني...
محيط اطراف ما چيزي جز بينش ما از يه سري آدم ها و اشياء نيست...
با چند تا تغيير تو رفتارات و ديدت ميتوني جهنمي رو بهشت كني Laughing
همه اون كارها به خصوص بحث خواب و تغذيه رو انجام بده...(اگه داروي خاصي مصرف ميكني به بروشورش يا دكترت مراجعه كن مممكنه از عوارض جانبي اون دچار تنش ميشي...
منم بخش استرس و تنش رو برات ميگذارم Laughing
ممنون از حضورت


نه ....جواب من این نبود........
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://toradoostdaram.blogfa.com
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 1:34 pm

الهام نوشته است:
meysam-r نوشته است:
الهام نوشته است:
نقل قول :
سلام الهام خانم ...تازه خلاصه اش كردم ...راههاي درمان با ادعيه ها و آيات قرآن رو ترسيدم بگذارم يه موقع نپسندين...هر سوالي بود در خدمتم

حتما این راهها رو هم بنویسید ...چرا نپسندیم؟
یه سوال دیگه...گفته بودید از محیط و مکان پر تنش باید دوری کرد...اگه امکانش نباشه چی؟ Rolling Eyes
ببين الهام جان
تو بايد يه شناخت از خودت پيدا كني...
بعضي وقتا ما خودمون محيط رو پر تنش مي كنيم...
محيط زندگيت رو خودت فقط ميتوني عوض كني...
محيط اطراف ما چيزي جز بينش ما از يه سري آدم ها و اشياء نيست...
با چند تا تغيير تو رفتارات و ديدت ميتوني جهنمي رو بهشت كني Laughing
همه اون كارها به خصوص بحث خواب و تغذيه رو انجام بده...(اگه داروي خاصي مصرف ميكني به بروشورش يا دكترت مراجعه كن مممكنه از عوارض جانبي اون دچار تنش ميشي...
منم بخش استرس و تنش رو برات ميگذارم Laughing
ممنون از حضورت


نه ....جواب من این نبود........
شما بگو چه جوابي مد نظرت بود...
اگه تو ذهنت فرار از موقعيت (مكاني هست كه تنش توش هست)؟ اصلا ديگه سر كلاس نيا...
No ياد بگير كه فرار ماله آدم هاي حقير و كوچيكه...اگه بايست و مبارزه كن...
حالا دقيق بگو چه جوابي ميخواستي؟ Laughing
تا بهت بگم Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Assal
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Assal


تعداد پستها : 1476
Age : 35
Location : تهران
Registration date : 2007-12-19

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 3:38 pm

سلام آقا میثم....شرمنده که هم کم کم میام...هم نظر نداده و سوال نپرسیده می رم....من اصلا آدم ساکت یا مظلومی نیستم...ولی نمی دونم چرا دیگه حوصله ندارم حرفمو بزنم یا حتی سوالمو بپرسم....نه فقط تو فروما...کلا....ولی خیلی خوشحالم که تو این جمع گرم و شیرین هستم....واقعا مباحث خوبی رو مطرح می کنین....اگه اجازه بدین من پیش majnoon diab بشینم... lol!

راستی یه سوال...شما همه جا برای همه چی گفتین باید اعتماد به نفسمونو بالا ببریم...ولی آخه چه جوری؟؟؟

یه سوال بی ربط دیگه هم بپرسم؟؟؟
چه جوری می شه فهمید که آدم عاشق یه نفره یا داره براش دل می سوزونه؟؟؟؟ Crying or Very sad
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
nAvId
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
nAvId


تعداد پستها : 2240
Age : 35
Location : همه جاي ايران سراي من است
Registration date : 2007-12-04

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 4:34 pm

میثم جان در مورد تشخیص اینکه طرف از چه روحیه ای برخورداره ...

در مورد سمت چپ و بالا و سمت راست مطالبی چند بیان فرمودین ...

اما در مورد پایین ... فکر نکنم زیاد اتفاق بیفته ...

ولی من خودم فکر کنم با یه شوق زیادی مستقیما توی چشم طرف نگاه کنم ... نه هیچ طرف دیگه ای ...

الان این چطوری میشه تحلیلش ؟

=====================

یه چیز دیگه ...

من با حرف مجید کاملا موافقم ... مبنی بر اینکه هر کسی رو شما تحلیلش کنین ...

من که اصلا و تحت هیچ شرایطی ناراحت نمیشم ... بالاخره حقیقته ... باید باورش کرد ... !

اگه هم واقعا اینطوری نیستیم ، بدونیم که در رفتار اجتماعیمون از طرف یه روانشناس این طوری هستیم !

حالا اگه خواستیم میتونیم بعدا خودمون رو همونطور که میخوایم اصلاح کنیم ...

خوبه دیگه ... نه ؟

=====================

میثم جان ، شما گفتی :
" والد انتقادگر مضر هست دوتا از پيام هاي اون كه تو وجود همه ما هست و مانع رسيدن ما به خواسته هامون ميشه:
1- درخدمت ديگران باش
2- مورد تائيد باش "

خب این بده که در خدمت خلق خدا باشی ؟
پس دولت خدمت گذار به چی میگن ؟
من که واقعا دوست دارم به دیگران کمک کنم ...
و اصلا هم جلوی رشد منو نمیگیره ...
اتفاقا خیلی هم بهش کمک میکنه ... چون من چیزایی رو که نمیدونم و از من خواسته شده ، میرم دنبالش تا جواب طرف مقابلم رو بدم و این به

نظرم خیلی باید خوب باشه ... اینطور نیست ؟
و مورد تایید بودن ...
فکر نکنم کار بدی باشه ... اینکه مورد تایید دیگران باشی ... ! یعنی شما میگی بده که مردم از دست ما راضی باشن ؟

خواهش میکنم یه خورده بیشتر توضیح بدین ...

ممنون

=====================

چطور میشه تعادل میان عقل و احساس رو برقرار کرد ؟

یه مطلبی گذاشتم توی تاپیک " ع ش ق ! " که فکر کنم مربوط میشه به همین موضوع ... عقل و احساس ...

اگه میشه اون رو هم بخونین و نظر کاملتون رو اینجا بدین در مورد تعادل میان عقل و احساس ...

=====================

در جلسه چهارم کلاس ... میثم جان ، شما یه تعریفی داشتی از والد حمایتگر :

"اين بخش به ما كمك مي كند تا باخود و ديگران مهربان باشيم،با ديگران همدردي كنيم با آنها ارتباط برقرار كنيم و موقعيتي ايجاد كنيم كه آنها با

ما صحبت كنند. "

خب این الان در تضاد با نفی خوبی والد انتقادگر با توجه به تعریف مختصر شما در مورد اون نیست ؟
یعنی نمیشه گفت همدردی و کمک به دیگران ، همون در خدمت مردم بودنه ؟
خب داریم بهشون کمک میکنیم دیگه ...

====================

ببین میثم جان ...

والد انتقاد گر از نظر من و با این تعریفی که شما کردی ، نباید خیلی هم بد باشه ... البته ، نه همه جا !

گاهی اوقات لازمه کار روی یه منوال خاصی پیش بره ...

لازمه با بعضی افراد مثل یه روبوت برخورد بشه ... چون هر دفعه که چیزی بگی ، یه ساز دیگه میزنن و روز از نو ، روزی از نو ...

والد انتقادگر توی زندگی من نقش زیادی داشته ؛ چون در دوران کودکیم ، قدرت هر گونه تصمیم گیری از من گرفته شده ، خیلی سعی داشتم کنترلش کنم و همچنان سعی میکنم ... ولی خب ... خیلی هم موفق بودم

... منتها ، هنوز هم هست دیگه ...

ولی پشیمون نیستم از گاهی اوقات که سراغم میاد .. گاهی لازمه آدم یه روبوت بشه ، سخت و فولادی ... !

====================

ممنونم میثم جان ...

من توی قسمت آشنایی گفتم که خیلی سوال میپرسم ...

اگه تا حالا ندیدی ، به خاطر این بوده که زمینه ش نبوده ...

حالا دارم برات ... من خیلی از سوال پرسیدن خوشم میاد ... خیلی زیاد ... lol!

در ضمن ، یه تقاضا ... اگه بحث والد حمایتگر و والد انتقادگر رو ادامه بدی ، دیگه خیلی آقایی ... Smile
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
Jany
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Jany


تعداد پستها : 2939
Location : قلب شما
Registration date : 2007-12-05

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 4:37 pm

کلی از کلاس عقبم.
نماینده ام هم که فقط مشغول شلوغ بازیه.
یا باید ته کلاس بشینه یا بشکه اب رو دستش نگه داره.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 10:51 pm

Jany نوشته است:
کلی از کلاس عقبم.
نماینده ام هم که فقط مشغول شلوغ بازیه.
یا باید ته کلاس بشینه یا بشکه اب رو دستش نگه داره.
مرجان جان ناراحت نباشي كشي يانجا عقب نمي افته از درس Laughing من هواتو دارم...
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 11:01 pm

nAvId نوشته است:
میثم جان در مورد تشخیص اینکه طرف از چه روحیه ای برخورداره ...

در مورد سمت چپ و بالا و سمت راست مطالبی چند بیان فرمودین ...

اما در مورد پایین ... فکر نکنم زیاد اتفاق بیفته ...

ولی من خودم فکر کنم با یه شوق زیادی مستقیما توی چشم طرف نگاه کنم ... نه هیچ طرف دیگه ای ...

الان این چطوری میشه تحلیلش ؟

ببين اين يه امر درونييه وقتي كه از طرف بدون اينكه حواسش نباشه بپرسي همه واسه پاسخ دادن به اين سه جهت نگاه مي كنند...
البته بستگي داره اون طرف سوال كننده چقدر سريع و ماهرانه بپرسه سوالهارو(سه جهت بيشتر نداره)
روي كسي امتحان كن ...اين و من نمي گم از آنتوني رابينز هست به طور تجربي ثابت شده است Laughing
=====================

یه چیز دیگه ...

من با حرف مجید کاملا موافقم ... مبنی بر اینکه هر کسی رو شما تحلیلش کنین ...

من که اصلا و تحت هیچ شرایطی ناراحت نمیشم ... بالاخره حقیقته ... باید باورش کرد ... !

اگه هم واقعا اینطوری نیستیم ، بدونیم که در رفتار اجتماعیمون از طرف یه روانشناس این طوری هستیم !

حالا اگه خواستیم میتونیم بعدا خودمون رو همونطور که میخوایم اصلاح کنیم ...

خوبه دیگه ... نه ؟
من توي جمع مخالفم ..اگه تك تك بخواين ..بصورت خصوصي بهتون ميگم...اصلا كار درستي نيست...من قبل از هرچيزي دوست شما هستم... Laughing

=====================

میثم جان ، شما گفتی :
" والد انتقادگر مضر هست دوتا از پيام هاي اون كه تو وجود همه ما هست و مانع رسيدن ما به خواسته هامون ميشه:
1- درخدمت ديگران باش
2- مورد تائيد باش "

خب این بده که در خدمت خلق خدا باشی ؟
پس دولت خدمت گذار به چی میگن ؟
من که واقعا دوست دارم به دیگران کمک کنم ...
و اصلا هم جلوی رشد منو نمیگیره ...
اتفاقا خیلی هم بهش کمک میکنه ... چون من چیزایی رو که نمیدونم و از من خواسته شده ، میرم دنبالش تا جواب طرف مقابلم رو بدم و این به

نظرم خیلی باید خوب باشه ... اینطور نیست ؟
و مورد تایید بودن ...
فکر نکنم کار بدی باشه ... اینکه مورد تایید دیگران باشی ... ! یعنی شما میگی بده که مردم از دست ما راضی باشن ؟

خواهش میکنم یه خورده بیشتر توضیح بدین ...

ممنون
با مثال ها و احساس ها و تبعات اين امر توضيح ميدم جلسه بعد

=====================

چطور میشه تعادل میان عقل و احساس رو برقرار کرد ؟

یه مطلبی گذاشتم توی تاپیک " ع ش ق ! " که فکر کنم مربوط میشه به همین موضوع ... عقل و احساس ...

اگه میشه اون رو هم بخونین و نظر کاملتون رو اینجا بدین در مورد تعادل میان عقل و احساس ...
اينم به چشم=====================

در جلسه چهارم کلاس ... میثم جان ، شما یه تعریفی داشتی از والد حمایتگر :

"اين بخش به ما كمك مي كند تا باخود و ديگران مهربان باشيم،با ديگران همدردي كنيم با آنها ارتباط برقرار كنيم و موقعيتي ايجاد كنيم كه آنها با

ما صحبت كنند. "

خب این الان در تضاد با نفی خوبی والد انتقادگر با توجه به تعریف مختصر شما در مورد اون نیست ؟
یعنی نمیشه گفت همدردی و کمک به دیگران ، همون در خدمت مردم بودنه ؟
خب داریم بهشون کمک میکنیم دیگه ...

====================

ببین میثم جان ...

والد انتقاد گر از نظر من و با این تعریفی که شما کردی ، نباید خیلی هم بد باشه ... البته ، نه همه جا !

گاهی اوقات لازمه کار روی یه منوال خاصی پیش بره ...

لازمه با بعضی افراد مثل یه روبوت برخورد بشه ... چون هر دفعه که چیزی بگی ، یه ساز دیگه میزنن و روز از نو ، روزی از نو ...

والد انتقادگر توی زندگی من نقش زیادی داشته ؛ چون در دوران کودکیم ، قدرت هر گونه تصمیم گیری از من گرفته شده ، خیلی سعی داشتم کنترلش کنم و همچنان سعی میکنم ... ولی خب ... خیلی هم موفق بودم

... منتها ، هنوز هم هست دیگه ...

ولی پشیمون نیستم از گاهی اوقات که سراغم میاد .. گاهی لازمه آدم یه روبوت بشه ، سخت و فولادی ... !

====================

ممنونم میثم جان ...

من توی قسمت آشنایی گفتم که خیلی سوال میپرسم ...

اگه تا حالا ندیدی ، به خاطر این بوده که زمینه ش نبوده ...

حالا دارم برات ... من خیلی از سوال پرسیدن خوشم میاد ... خیلی زیاد ... lol!


در ضمن ، یه تقاضا ... اگه بحث والد حمایتگر و والد انتقادگر رو ادامه بدی ، دیگه خیلی آقایی ... Smile
خوشحالم كه با علاقه و توجه مطالب رو ميخوني و سوالاتت رو ميپرسي جلسه بعد تمام سوالاتت پاسخ داده ميشه... Laughing
من مخلص همه بچه درس خونا هستم Laughing

آقايي از خودته
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالأحد ديسمبر 30, 2007 11:05 pm

A$$AL نوشته است:
سلام آقا میثم....شرمنده که هم کم کم میام...هم نظر نداده و سوال نپرسیده می رم....من اصلا آدم ساکت یا مظلومی نیستم...ولی نمی دونم چرا دیگه حوصله ندارم حرفمو بزنم یا حتی سوالمو بپرسم....نه فقط تو فروما...کلا....ولی خیلی خوشحالم که تو این جمع گرم و شیرین هستم....واقعا مباحث خوبی رو مطرح می کنین....اگه اجازه بدین من پیش majnoon diab بشینم... lol!

راستی یه سوال...شما همه جا برای همه چی گفتین باید اعتماد به نفسمونو بالا ببریم...ولی آخه چه جوری؟؟؟

یه سوال بی ربط دیگه هم بپرسم؟؟؟
چه جوری می شه فهمید که آدم عاشق یه نفره یا داره براش دل می سوزونه؟؟؟؟ Crying or Very sad

سلام باشه بشين عزيزم هرجا دوست داري فقط مواظب باش با لباسهاي محافظتي بشين اين مجنون قابل اعتماد نيست Laughing
هر دو سوالت رو مفصل پاسخ ميدمLaughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
magnoon diab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
magnoon diab


تعداد پستها : 7074
Age : 659
Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...!
Registration date : 2007-12-05

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 31, 2007 5:19 am

نه استاد کار خطرناکی نمی کنم Evil or Very Mad Evil or Very Mad
فقط یک عنکبوت سیاه پلاستیکی دارم قرار بود بگذارم تو تخت مرجان اونم الان همرامه می گذارمش تو کیف بچه ها Twisted Evil Twisted Evil

موفق باشی
مجنون دیاب farao farao

meysam-r نوشته است:
A$$AL نوشته است:
سلام آقا میثم....شرمنده که هم کم کم میام...هم نظر نداده و سوال نپرسیده می رم....من اصلا آدم ساکت یا مظلومی نیستم...ولی نمی دونم چرا دیگه حوصله ندارم حرفمو بزنم یا حتی سوالمو بپرسم....نه فقط تو فروما...کلا....ولی خیلی خوشحالم که تو این جمع گرم و شیرین هستم....واقعا مباحث خوبی رو مطرح می کنین....اگه اجازه بدین من پیش majnoon diab بشینم... lol!

راستی یه سوال...شما همه جا برای همه چی گفتین باید اعتماد به نفسمونو بالا ببریم...ولی آخه چه جوری؟؟؟

یه سوال بی ربط دیگه هم بپرسم؟؟؟
چه جوری می شه فهمید که آدم عاشق یه نفره یا داره براش دل می سوزونه؟؟؟؟ Crying or Very sad

سلام باشه بشين عزيزم هرجا دوست داري فقط مواظب باش با لباسهاي محافظتي بشين اين مجنون قابل اعتماد نيست Laughing
هر دو سوالت رو مفصل پاسخ ميدمLaughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 31, 2007 9:36 am

magnoon diab نوشته است:
نه استاد کار خطرناکی نمی کنم Evil or Very Mad Evil or Very Mad
فقط یک عنکبوت سیاه پلاستیکی دارم قرار بود بگذارم تو تخت مرجان اونم الان همرامه می گذارمش تو کیف بچه ها Twisted Evil Twisted Evil

موفق باشی
مجنون دیاب farao farao

meysam-r نوشته است:
A$$AL نوشته است:
سلام آقا میثم....شرمنده که هم کم کم میام...هم نظر نداده و سوال نپرسیده می رم....من اصلا آدم ساکت یا مظلومی نیستم...ولی نمی دونم چرا دیگه حوصله ندارم حرفمو بزنم یا حتی سوالمو بپرسم....نه فقط تو فروما...کلا....ولی خیلی خوشحالم که تو این جمع گرم و شیرین هستم....واقعا مباحث خوبی رو مطرح می کنین....اگه اجازه بدین من پیش majnoon diab بشینم... lol!

راستی یه سوال...شما همه جا برای همه چی گفتین باید اعتماد به نفسمونو بالا ببریم...ولی آخه چه جوری؟؟؟

یه سوال بی ربط دیگه هم بپرسم؟؟؟
چه جوری می شه فهمید که آدم عاشق یه نفره یا داره براش دل می سوزونه؟؟؟؟ Crying or Very sad

سلام باشه بشين عزيزم هرجا دوست داري فقط مواظب باش با لباسهاي محافظتي بشين اين مجنون قابل اعتماد نيست Laughing
هر دو سوالت رو مفصل پاسخ ميدمLaughing
امان از دست تو شیطون Laughing Laughing Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 31, 2007 2:17 pm

جلسه پنجم

والد انتقادگر هم جنبه مثبت داره هم منفی...اما تو روانشناسی چون تاثیرات بخش منفی اون مورد نظره واسه همین که من از این به بعد هرجا گفتم والد انتقادگر منظورم بخش منفی اون هست...

بخش مثبتش مثل پیام های فوری مربوط به احتیاط و سلامتی هست...
منظورم از اینکه گفتم والد انتقادگر بده ...توضیح دادم بدون اینکه فکر کنی و شرایط خودت و اطرافیانت رو بسنجی سراغ انجام مثلا خدمت به دیگران میره...
خدمت به دیگران بد نیست اصلا:
دولت خدمت گزار هم خدا خیرش بده ان شاء الله...

چه اتفاقی می افته که والد انتقادگر اختیار زندگی یک فرد رو بدست میگیره و کلمات و رفتارش رو کنترل میکنه ؟ به مثالها دقت کن ...
1-معلمی که از بچه گی پدر و مادرش بهش سخت گرفتن و عادت کرده و ادم سخت گیری هست و از شلوغی بدش میاد تمام سعیش تو کلاس اینه که نظم رو حاکم کنه...(این نظم خودش خدمته ) اما چون به طور اتوماتیک تمام توجهش معطوف به برقراری نظم میشه و از وظیفه اصلیش که درس دادنه غافل میشه...جو حاکم بر کلاس هم متشنج و شاگرهاش همیشه ناراضی هستند...

2-رئیسی که جو موجود در اطرافش اون رو به کار سخت وا می داره....به طور ناخودآگاه تمام هم و غمش میشه فقط کار کردن ...فرصتی نه برای خودش داره نه برای خانواده اش...انقدر سرش مشغوله که حتی غذاش رو هم سرپا میخوره...همیشه هم تو فکر و ذهنش از فعالیت خودش ناراضیه...همیشه درحال دویدن و رسیدن به آینده است زمان حال رو از دست میده و لذتی رو که باید از زندگی ببره نمی تونه حس کنه...
3- خانم خانه داری که از مادرش یاد گرفته که باید نقش هاش رو خوب ایفا کنه...همیشه تو فکر و ذهنش پره از این فکر که من باید بتونم مادری ایده آل، همسری فداکار، آشپزی توانا و عاشقی بی همتا باشی...و همیشه از خودت احساس ننارضایتی داره ...(خودش این وسط گم هست...همه ی زندگی رو غرق در برآوردن خواسته های دیگرانه...مطمئنن مورد تائیده...این خوبه؟)
4-دختری که از پدرش یاد گرفته که با احتیاط باشه دنیا پر از گرگه...خوبه که در مقابله با اطرافیان با احتیاط باشه... اما این پیام مدام روابطش رو با دیگران تحت تاثیر قرار میده که دیگران میخواهن ازت سوء استفاده کنند...
پیا مهای درونی والد انتقاد گر ما رو بدون هیچ آرامشی تشویق به تلاش بیشتر و بیشتر میکنه در حالی که این تلاش های ما درجهت دست یابی به اهداف واقع بینانه و منطقی نیستند... این پیام ها پشت سرهم و پی در پی در مغز فرد صادر و به تکرار اشتباه او دامن میزنه...به طوری که فرد ارتباطش با دنیای اطرافش کم میشه و غرق در برآوردن خواسته های والد انتقاد گر هست و واقعیت ها رو نمی بینه...مثلا اون دختر رو تو مثال 4 رو به سمت بدبینی میکشونه و نمی تونه مسائلی که مایه اطمینان و اعتماده رو در اطرافیانش ببینه...
9 تا از مهمترین پیام ها رو براتون با مثال میگم...(اینها رو که بشناسید وقتی در مغزتان صادر میشود میتوانید به آنها فکر کنید و اصلاحش کنی)

1-اگر میخواهید کاری درست انجام شود، فقط بیاد خودتان انجامش دهید؟
نمی دونم تا حالا با این افراد برخود داشتین یا نه...یا اینکه خودتون اینطوری هستین که مسئولیت همه کارها رو خودشون بعهده میگیرن و کار دیگران قبول ندارن و به تبع در کارهای گروهی ناموفق هستن و فشار کارهاو بار مسئولیت اونها رو همیشه خسته میکنه...

2-وقتی تصمیمی گرفتی باید تا آخر آن بروی
این پیام توانایی حل مشکلات رو از فرد میگیره ...
دختری که به خاطر پسری که پی برده به درد زندگیش نمی خوره تمام زندگیش رو تباه کرده و از خانواده طرد شده ...همچنان بر اینکه باید دوام بیاورد و راهش را ادامه دهد اصرار می کند و این موضوع باعث میشه تا بیشتر و بیشتر زندگیش بر بریزد...
یا فردی که از شغلش ناراضی است و در محیط کاری نامناسبی کار میکند هیچ تلاشی برای تغییر شرایط نمی کند...چون پیغام های ذهنش همواره او را به ادامه تلاشش وادار میسازد...

3- بعد از هر شادی غم است...(
همون باوری که بچه ها تو تاپیک غم نوشته بودن...اماکن به علت غیر قانونی بودنش دکانشون رو تخته کرده) No Laughing
Laughing
این باور که پدر مادرهای ما یاد دادن که اگه امروز خوشحال و شادی این پایدار نیست...
(اگر امروز بخندی فردا باید گریه کنی )
این پیام درسته احتیاط توش هست اما باعث میشه تا ما از امروز لذت نبریم و همیشه نگران از دست دادن شادی و گرفتار بلا شدن بشیم...
مثلا: خانمی که رفته ماه عسل به جای اینکه تو این موقعیت خوشحال باشه و سعی در استفاده از موقعیتش بکنه...همش به این فکره که اگه این دوست داشتن بین خودش و همسرش از بین بره چی میشه...

4- جدی باش
این کاملا مشخصه بعضی از افراد با خودشون هم قهر هستن ، با هر شوخی مخالفند
تصورش رو بکنین پدر یا مادری یه همچین اخلاقی داشته باشن بقیه افراد چه مصیبتی دارن با این فرد(منظور افراط هست ها)


5-سخت کوش باش

این افراد معتقد هستن که هرچی کار میکنن تمومی نداره و زمانهای استراحتشون رو هم به کار میگذرونن.

6- کارها رو نمی توانی درست انجام بدهی
این پیغام بین جوونهای کشور ما متداول به همین دلیله که با اینکه از لحاظ هوش و استعداد بالاتر از کشورهای دیگر آسیایی هستیم همچنین منابع بیشتری داریم ...ولی چون اعتماد به نفس پایینی داریم پیشرفت نمی کنیم...

7-در خدمت دیگران باش
اگه لیست کارهای این افراد رو نگاه کنی 9/99 درصد کارهاشون مربوط به انجام کارهای دیگران هست و برای خودشون هیچ زمانی رو اختصاص نمی دن(این با خدمت کردن آگاهانه فرق داره) همه افراد رو راضی نگه میدارن در صورتیکه زمانهایی ما در مقابل خواسته های دیگران بایستیم و نه بگوییم ... اما پیام والد انتقادگر این قدرت را از فرد میگیرد.

8- مورد تائید باش
این پیام شخصیت فرد رو به طور کامل از بین میبره و فرد رو تبدیل به عروسک خیمه شب بازی میکنه...
تمام انرژی فرد برای کسب رضایت دیگران صرف میشود...قدرت تصمیم گیری، فکر کردن، اعتماد به نفس فرد رو تخریب میکنه...دیگران دیکته می کنند که فرد چه بکند چه بپوشد ...چه بخورد...با چه کسی ازدواج کند...چه درسی بخواند...به چه شغلی مشغول شود( این با مشورت کردن فرق داره ها)

9- مورد توجه باش
این پیام مثل پیام قبل هست فرقش در این که در این پیام فرد به هر قیمتی میخواهد دیگران به او توجه کنن...که متاسفانه افرادی که دچار اعتیاد می شوند...دخترانی که به سادگی تسلیم خواست های پسران میشوند و یا با وسوسه دوستان به گروههای نامناسب می پیوندند.
بقیه سوالاتون باشه واسه بعد نه چشم مونده نه دست استادتون قراضه شد دیگه No Sleep Sleep Sleep
منتظر بقیه نظرات و سوالهاتون هم هستم...
هر سوال خوب یه امتیازه
الهام Like a Star @ heaven
نوید Like a Star @ heaven
سلمان Like a Star @ heaven
و دلارام Like a Star @ heaven
امتیاز گرفتن ها
این jany هم امتیاز منفیهاش تکمیله Laughing Laughing Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Jany
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Jany


تعداد پستها : 2939
Location : قلب شما
Registration date : 2007-12-05

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 31, 2007 3:20 pm

آقا به خاطر خدا منفی ندید. شما که گواهی قبول کرده بودید.
من دارم خودمو می رسونم
اگه خدا خواست و اخر هفته اینده کلاس بین الملل من تموم شد و
آقای محترم رئیس آموزش دل درد نشد که کلاس اعتبارات بگذاره اونم 50 ساعت،
سر کلاسا که میام هیچ ،حسابی هم سئوال پیچتون می کنم. آخه میدونید یه عالمه سئوال دارم که باید
بپرسم تا بفهمم خدای نکرده دیوونه یا افسرده نیستم .فعلا که هر جلسه رو کپی میکنم تو فایلام . وقت پیدا کنم بخونم.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Anika
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Anika


تعداد پستها : 1395
Registration date : 2007-12-03

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 31, 2007 5:08 pm

میگم اسم ما تو لیست نبود! Sad اشکالی نداره حق دارین ولی گذرا همه ی مطالبو می بینم و تا حدودی دستم اومده
ولی همیشه تو هر کلاسی اول گوش می دم بعد نظر می دم یا سوال می پرسم. کلا کم حرفم ولی نا گفته هام
زیادن!به هر حال حمل بر بی توجهی ما نباشه اگر پیغام ندادیم. اول اینکه چند روز سر ما خورده بودم(آنیکا) و بعد
مشغله های دیگه خیلی زیاد شدن.به هر حال .من سالها پیش کتاب وضعیت آخر(..هریس..اگه اشتباه نکنم) رو خوندم و با والد- کودک- بالغ آشنا
شدم. کتابی بود که سال 68 اینطورا تازه ترجمه شده بود و یکی از معلمهای عالیقدر کلاس زبانم(شکوه) آنرا معرفی کرد.احساس کردم
این مباحث برایم آشناست. در واقع شاید اولین بار در ایران این کتاب به این موضوع پرداخت. راستی من همیشه شب امتحان درسامو
بطور جدی می خونم!!!! در طول ترم همیشه میرم سراغ کتابا و مباحث جنبی در همان رابطه و موضوع درسی!! Smile farao flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 31, 2007 10:46 pm

Anikaو Mobina نوشته است:
میگم اسم ما تو لیست نبود! Sad اشکالی نداره حق دارین ولی گذرا همه ی مطالبو می بینم و تا حدودی دستم اومده
ولی همیشه تو هر کلاسی اول گوش می دم بعد نظر می دم یا سوال می پرسم. کلا کم حرفم ولی نا گفته هام
زیادن!به هر حال حمل بر بی توجهی ما نباشه اگر پیغام ندادیم. اول اینکه چند روز سر ما خورده بودم(آنیکا) و بعد
مشغله های دیگه خیلی زیاد شدن.به هر حال .من سالها پیش کتاب وضعیت آخر(..هریس..اگه اشتباه نکنم) رو خوندم و با والد- کودک- بالغ آشنا
شدم. کتابی بود که سال 68 اینطورا تازه ترجمه شده بود و یکی از معلمهای عالیقدر کلاس زبانم(شکوه) آنرا معرفی کرد.احساس کردم
این مباحث برایم آشناست. در واقع شاید اولین بار در ایران این کتاب به این موضوع پرداخت. راستی من همیشه شب امتحان درسامو
بطور جدی می خونم!!!! در طول ترم همیشه میرم سراغ کتابا و مباحث جنبی در همان رابطه و موضوع درسی!! Smile farao flower
سلام چون ما (روانشناسا) معتقديم روحيه تو سلامتي جسمي تاثير بسزايي داره به شما و مبينا خانم يه امتياز ميدم تا سرماخوردگيتون خوب بشه Like a Star @ heaven Like a Star @ heaven
ولي سر كلاس ها بياين من خصوصي درس ميدم بهتون بقيه سرما نخورن Laughing
تاپ استيودنت من نباشه تو كلاس ميشه No
ممنون از حضورتون Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 7 Icon_minitimeالإثنين ديسمبر 31, 2007 10:47 pm

Jany نوشته است:
آقا به خاطر خدا منفی ندید. شما که گواهی قبول کرده بودید.
من دارم خودمو می رسونم
اگه خدا خواست و اخر هفته اینده کلاس بین الملل من تموم شد و
آقای محترم رئیس آموزش دل درد نشد که کلاس اعتبارات بگذاره اونم 50 ساعت،
سر کلاسا که میام هیچ ،حسابی هم سئوال پیچتون می کنم. آخه میدونید یه عالمه سئوال دارم که باید
بپرسم تا بفهمم خدای نکرده دیوونه یا افسرده نیستم .فعلا که هر جلسه رو کپی میکنم تو فایلام . وقت پیدا کنم بخونم.
باشه اين دفعه رو گذشتم...ولي جون من اين عينك مرجان رو بده بهش Laughing
همه درساش عقب افتاده
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
كلاس روانشناسي و مشاوره...
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 7 از 40رفتن به صفحه : الصفحة السابقة  1 ... 6, 7, 8 ... 23 ... 40  الصفحة التالية
 مواضيع مماثلة
-

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: قسمت خانه و خانواده :: قسمت ازدواج و خانواده-
پرش به: