هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.


 
الرئيسيةالرئيسية  PortalPortal  جستجوجستجو  أحدث الصورأحدث الصور  ثبت نامثبت نام  ورود  

 

 كلاس روانشناسي و مشاوره...

اذهب الى الأسفل 
+19
s@ba
Arghavan
ليلا
بهاره
meysam-r
Yasaman
magnoon diab
nAvId
Jany
maryashena
الهام
Assal
Arakadrish
MajidDiab
amin
Anika
دلارام
Ali
meysam
23 مشترك
رفتن به صفحه : الصفحة السابقة  1 ... 17 ... 30, 31, 32 ... 35 ... 40  الصفحة التالية
نويسندهپيام
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالجمعة فبراير 29, 2008 5:53 pm

s@ba نوشته است:
دلارام نوشته است:
s@ba نوشته است:
دلارام جون شما که گفتی من هم یاد تحقیقم افتادم ……. Crying or Very sad

خیلی چرت و پرته……… Sad

آقا معلم دارم دیوونه میشم……… باید تا بعد از عید تحویل بدم…….

اونم چی ……… نظر مسلمانان در مورد مثلث برمودا……. بعد تازه باید کنفرانسم بدم……. نزدیک 50 صفحه هست……. Crying or Very sad Crying or Very sad Crying or Very sad No No


من مطلب در این زمینه دارم
اگه خواستی بگو باهم همکاری می کنیم cheers Laughing


وابی خدایا این فرشته از کجا اومد.........

خیلی دوست دارم دلارام جون..........

تازه باید برم دانشگاه تهران هم مطلب جمع کنم............ چون خودش گفت کتاباش خیلی کم گیر میاد..............

ممنون میشم خیلی......... خیلی.............. I love you I love you I love you I love you I love you I love you I love you I love you I love you

سلام عزیزم منم یکی دوجا میسپرم اگه اطلاعاتی داشتم حتما برات میگذارم...
مواظب خودت باش خانمی flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Assal
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Assal


تعداد پستها : 1476
Age : 35
Location : تهران
Registration date : 2007-12-19

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالجمعة فبراير 29, 2008 7:15 pm

سلام میثم جان...

ممنون بابت درس هشتم...

عالی مثل همیشه...

flower

فقط منم مشکل دلارام و دارم... Sad

اصلا و ابدا اعتماد به نفس کنفرانس و ندارم...

از همون موقع که مدرسه می رفتمم همین جوری بودم...

یعنی جلوی دوستای خودم تو کلاس 20 نفری میمردم تا مثلا یه انشا بخونم...

همیشه حالم بد میشد...

الانم که مثلا رشتم مترجمیه...همش باید بریم اون جلو حرف بزنیم...

ولی من همیشه سعی می کنم یه جوری در برم...

رنگم میپره...زبونم بند میاد...

اصلا نمی تونم...

چیکار کنم؟؟

واقعا من باید چی کار کنم؟؟ Crying or Very sad
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
Assal
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Assal


تعداد پستها : 1476
Age : 35
Location : تهران
Registration date : 2007-12-19

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالجمعة فبراير 29, 2008 7:22 pm

Jany نوشته است:


"خودتان را به حساب بکشید قبل از اینکه به حساب کشیده بشوید"

.

واااای من اون روز خودمو کشتم این یادم بیاد...

یادم نیومد به جاش توضیح دادم... Rolling Eyes

مرسی مرجان جونم...
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
nAvId
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
nAvId


تعداد پستها : 2240
Age : 35
Location : همه جاي ايران سراي من است
Registration date : 2007-12-04

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالجمعة فبراير 29, 2008 7:31 pm

سلام ميثم جان ...

چند وقتي بود که اصلا حوصله نداشتم و فقط ميومدم توي فروم يه چرخي ميزدم و ميرفتم ... تاپيک ها رو ميخوندم و بهشون جوابي نميدادم ...
يعني اصلا هيچ چيي به ذهنم نميرسيد ...
اگه هم ميرسيد ، تنبليم نميذاشت ...
بعضي جاها هم داستانهاي خوب و قشنگي يهو عين برق به ذهنم ميرسيد و من هم به خاطر نداشتن حوصله ، اونها رو با همون سرعتي که اومدن ، رد ميکردم ...
يه سوال تا همينجاي بحث ...
بايد الان شرمنده باشم به خاطر اين رفتارم ؟
يعني به خاطر اينکه بي حوصله بودم ... بايد به خاطرش شرمنده باشم ؟ يا اينکه نه ، همونطور که من ميدونم و شما هم ميدوني ، جبر هم در اين اخلاقيات و افکار من دخيله ...
با توجه به اين اجبار ها ، دخالت من در ايجاد همچين حسي در خوردم چقدره ؟
جبر ها ... مثل :
جبر فلسفي : کارهايي که آدم انجامشون ميده ، ولي واقعا توي اونها نقشي نداره . مثل نفس کشيدن ...
جبر اخلاقي : کارهايي که آدم به حکم اخلاق ، اونها رو انجام ميده يا ترک ميکنه . مثل اينکه واجبه نماز بخونيم ، يا اينکه حرامه که شراب بخوريم ...
جبر حقوقي : اين هم اجباريه که قانون وضع کرده و اجراي اون ، احترام به همنوعانمون محسوب ميشه . مثل پرداختن ماليات و رعايت حق تقدم در رفت و آمدها و ...
جبر روان شناختي : اجباري که آدم تحت تاثير وضعيت رواني و حالات دروني خودش بهش تحميل ميشه . مثل اينکه وقتي خداي ناکرده مادر کسي فوت ميکنه براي اون شخص (هر چقدر هم که سنگدل و نا جنس باشه) رقت قلبي پيش مياد و مثلا به کسي آزاري نميرسونه و مهربون ميشه. يا مثلا وقتي کسي به سرمايه اي ميرسه ، يا مثلا وقتي که شوق ديدار عزيزانش رو داره ، از کرده بد ديگران نسبت به خودش چشم پوشي ميکنه ...
جبر جامعه شناختي : اين هم در حالتيه که اوضاع جامعه ، ما رو به کاري وا ميداره که چه بخوايم و چه نخوايم بايد انجامش بديم . يعني با جمع باشيم . مثل اينکه روز عاشورا ، يا بازاري ، چه بخواد و چه نخواد بايد مغازه رو تعطيل کنه ... يه مثلا وقتي ميخواي از مترو پياده بشي ، تحت تاثير فرهنگ مترو سواري (!) مجبور ميشي که تعارفات رو کنار بذاري و زودي سوار يا پياده بشي که بتوني توي اون مدت کمي که درها باز هستن ، به کارت برسي ...
و انواع جبرهاي ديگه که ميثم جان ، شما از من بهتر ميدوني ...

خب ...
با اين اوصاف ، من هنوز بايد شرمنده باشم که دير کردم ؟ با در نظر گرفتن اين مساله که من به خاطر نداشتن حوصله ، نتونستم حضور پيدا کنم ...
اينکه ميگم به خاطر نداشتم حوصله حاضر نشدم به اين دليله که اگه هم ميومدم ، نميتونستم حضور فعال داشته باشم ...
مثل همون موضوعي که شما توي درس امروزتون بيان کردين ...

حالا اينجا ... کارنامه من ... (از اونجايي که من هميشه اعتقاد به اين دارم که پيشگيري بهتر از درمانه ، پس اول دلايل رو مينويسم و بعد هم بازخوردهاش رو)

موضوع = عدم حضور در کلاس
دليل = نداشتن حوصله !
بازخورد = عقب موندن شديد از کلاس و به طبع اون ، احساس شرمندگي در حضور بعدي کلاس ...


خب ...
من الان دليل رفتارم رو ميدونم ...
حوصله نداشتم ...
حالا بايد بفهمم چرا حوصله نداشتم ... چي باعثش شده ؟
که آخرش نتيجه اون ، احساس شرمندگي در من بشه ...

من به فرض اينکه فهميدم بعضي از دلايل نداشتن حوصله چي بوده و چه چيز کلاس اين رو در من القا کرده ...
يا اينکه اصلا تقصير از کلاس بوده يا از خودم ...
خب ...
حالا من ميخوام بدونم نقش انواع جبر در اينجا چقدره ؟
من که از نظر شخص سوم (که همون مني هست که از دور تماشا ميکنه) نگاه ميکنم ، اکثر عوامل رو جبر محيطي ميبينم ...
و تقريبا هيچ چيزش به خودم برنميگرده ...

پس : من نبايد شرمنده باشم (يعني : بازخورد ، به جا نبوده ... درست نبوده)
در نتيجه : دليل من (بي حوصلگي) خيلي هم منطقيه ...
حالا که اينطور شد : من هر چقدر که بخوام ، ميتونم به خاطر "نداشتن حوصله" ، غيبت کنم ...

ميثم جان ... ميخوام يه نتيجه گيري از شما داشته باشم ... يعني شما در مورد حرفاي من قضاوت کني ...

در پايان ...

بررسي و تحليل حالتي که من در انتهاي بحث امروزم دارم ...

موضوع : شرمندگي شدييييييييد ... !
دليل : پر چونگي اين جانب ...
بازخورد : خورد شدن اعصاب شما ...

راهکار درست : خب ، کمتر چونه بزن نويييييييد ... ! Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
nAvId
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
nAvId


تعداد پستها : 2240
Age : 35
Location : همه جاي ايران سراي من است
Registration date : 2007-12-04

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالجمعة فبراير 29, 2008 7:34 pm

راستی میثم جان

ممنونم بابت توضیحاتی که در مورد سوال قبلیم دادی ...

سعی میکنم که رفتارم رو اصلاح کنم ...

منتها همونطور که قبلا هم گفتم ، توی اینطور مسائل خیلی مشکل دارم ..

ولی اگه واقعا بخوام که مشکلی نداشته باشم ، اصلا ندارم ... فقط بدیش اونموقع اینه که دیگه خیلی کم به نظر بقیه اهمیت میدم ... Rolling Eyes
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
nAvId
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
nAvId


تعداد پستها : 2240
Age : 35
Location : همه جاي ايران سراي من است
Registration date : 2007-12-04

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالجمعة فبراير 29, 2008 7:51 pm

راستی

یه چیز دیگه ...

الهام جان ...
باور کن قصد خاصی نداشتم ...

من که اون آخرش گفتم همه بچه ها توی این داستان نیستن ... چون قرار بود کلاص بین من و سلمان نصف بشه ...


بعدش هم اینکه ...
واقعا دیگه چیزی به ذهنم نمیرسید خب ... Rolling Eyes
ببخشید ...
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
magnoon diab
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
magnoon diab


تعداد پستها : 7074
Age : 659
Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...!
Registration date : 2007-12-05

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالسبت مارس 01, 2008 8:19 am

سلام استاد
چه جریمه راحتی
من اگه دیگه درس نخونم همیشه جریمه م اینه
این که خیلی خوبه
خیلی کیف داره حسن
آخ ببخشید بلاخره معلوم نشد این حسن کیه
استاد حسن کجا این بیچهوی زبون بسته کجا
حسن از بیچهو خطرناکه
الکی که نیست می گن
خیلی خطر داره حسن

موفق باشی
مجنون دیاب farao farao farao farao

meysam-r نوشته است:
magnoon diab نوشته است:
تق تق تق
اجازه استاد
من می تونم بیام داخل
آخیش کلاس تعطیله کسی نیست
کسی نیست اهای کسی نیست
من برم
اااااااا
سلام استاد شما کجا بودید
ببخشید اصلا حواسم نبود
حالا چرا جای میز و صندلیتون عوض کردید
نکنه به خاطر اون مارو عقربا بودش
آخیش دیدید استاد چقدر ناز بودن
دیگه الکی که نیست به من می گن محبوبه مارگیر
راستی استاد از این مرجان خبری دارید
چند روزه جیغ نزده دلم گرفته
استاد دستم به دامنتون یه کاری بکنید یه جیغ بزنه
خیلی خوش می گذره حسن
ببخشید استاد من نفهمیدم آخه اینجا اسم کی حسنه

چی استاد منو جواب دادن درس
من بلد نیستم
بازم برم سطل آب دست بگیرم
من رفتم آخر کلاس
فقط خیلی سنگینه
می تونم اباش رو تو سر مرجان خالی کنم
خیلی کیف می ده حسن
ببخشید اسم کی حسن بود

من دیگه باید برم تنبیه بشم
فعلا خداحافظ

شاگرد آروم کلاس محبوبه مارگیر farao farao farao farao farao

سلام گلم ...حسن کیه آبجی اینم مثل بیچهوست No

نه نه دیگه من یکی طاقت این یکی رو ندارم affraid

شوخی کردم...
نمی خواد دستت سطل آب بگیری بیا برو یه لیوان آب بیار بریز پای این گلدون که داره خشک میشه Laughing
اینم جریمه ات affraid
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Jany
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Jany


تعداد پستها : 2939
Location : قلب شما
Registration date : 2007-12-05

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالسبت مارس 01, 2008 9:04 am

خواهش میکنم عسل جون
حالا خوبه تو خودت رو کشتی یادت نیومد.من اگه چیزی
یادم بره دوباره هم دنیا بیام یادم نمیاد.
پس بیخود خودمو نمیکشم.بی خیالش میشم. Laughing Laughing Laughing Laughing
به خاطر همین بزرگترین توجیه اشتباهاتم اینه که یادم رفت.
همه هم میدونند که وقتی مرجان یادش رفته یادش رفته
اسمون هم به زمین بیاد یادش رفته. بحث بی بحث یعنی فایده نداره.
بابا مرجان یادش ر فته یه بار دوبار هم نه..هزار بار تا حالا چیزی یادش رفته Rolling Eyes Rolling Eyes Rolling Eyes Rolling Eyes

:l
Assal نوشته است:
Jany نوشته است:


"خودتان را به حساب بکشید قبل از اینکه به حساب کشیده بشوید"

.

واااای من اون روز خودمو کشتم این یادم بیاد...

یادم نیومد به جاش توضیح دادم... Rolling Eyes

مرسی مرجان جونم...
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Jany
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Jany


تعداد پستها : 2939
Location : قلب شما
Registration date : 2007-12-05

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالسبت مارس 01, 2008 9:07 am

قرار چوب کاری نداشتیم استاد Very Happy Very Happy Very Happy
ما که اون بالها رو از شما قرض گرفتیم.
حالا وقتی بهتون پس دادم خودتون بهتر از من میتونید بپرید
اونوقت وقتی مثل عقاب تیز پر توی اوجید یادی از این کفترای
پر بسته هم بکنید.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
s@ba
مشتاق
مشتاق
s@ba


تعداد پستها : 700
Location : تهران
Registration date : 2008-01-09

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالسبت مارس 01, 2008 9:39 am

سلام آقا معلم................ ممنون.......

می بینم که سرتون شلوغه...............

خوب پس می رم فقط غیبت نزنید ..........

تا سرتون خلوت شه من هم اومدم..........
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
h@sti
میزبان
میزبان
h@sti


تعداد پستها : 426
Location : تهران
Registration date : 2008-01-09

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالسبت مارس 01, 2008 11:32 am

سلام آقا میثم .................

امیدوارم که حالتون خوب باشه ............... cheers


ببخشید آقا میثم تو اولین فرصت اومدم شرمنده خیلی دیر جواب می دم ............... Embarassed Embarassed Embarassed


به نظر من تعداد جوابها و دیدنها توی تاپیک روانشناسی و مشاوره نشون میده که همه ی بچه ها دوست دارن که با یه نفر صحبت کنن یه دوست یه آشنا یه هم

صحبت ...............


شما هم خیلی خوب مثل یه پشتیبان یا یه استادی که تک تک بچه ها براشون مهمه براشون وقت میذارین .............
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
yasamiin
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
yasamiin


تعداد پستها : 2958
Age : 37
Location : *ايران*تهران*خاكم*وطنم*.-~*¨¨`*~-.¸,.-~*¨¨`*~-.¸
Registration date : 2007-12-18

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالسبت مارس 01, 2008 2:32 pm

meysam-r نوشته است:
yasamiin نوشته است:
: ساقيا امشب صدايت با صدايم ساز نيست....يا كه من بسيار مستم يا كه سازت ساز نيست...
ساقيا امشب مخالف مي نوازد ساز تو...يا كه من مست و خرابم يا كه تارت تار نيست


من اين شعرو خيلي دوست دارم اغلب وقتي دلم ميگيره با خودم زمزمه ميكنم Wink

بحث ساز و زخمه هایی که بهش میزنی و ناله ها ش که برای ما زیباست اما واقعا نشونه هایی از دل شکسته است ...

شعر قشنگیه...
اومیدوارم دلت همیشه شاد باشه گلم Laughing flower


ساقيا امشب صدايت با صدايم ساز نيست....يا كه من بسيار مستم يا كه سازت ساز نيست...
ساقيا امشب مخالف مي نوازد ساز تو...يا كه من مست و خرابم يا كه تارت تار نيست



مرسي ميثم جان flower
آره هر وقت دلم خيلي ميگيره ناخوداگاه اين شعر مياد تو ذهنم....ولي خدا نكنه كه دلي بشكنه...
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
nAvId
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
nAvId


تعداد پستها : 2240
Age : 35
Location : همه جاي ايران سراي من است
Registration date : 2007-12-04

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالسبت مارس 01, 2008 7:29 pm

اوستا ؟

حالا ما میایم ، شما نمیای ها ...

Rolling Eyes
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.werfriends.blogfa.com
الهام
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
الهام


تعداد پستها : 2828
Age : 35
Location : ایـــــران
Registration date : 2007-12-02

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالأحد مارس 02, 2008 3:03 pm

آقا معلم برای اینکه عصبانی بشی باید بگم bounce

علاوه بر اینکه غیبت کردم ...درس جدید رو هم نخوندم

آخیش انقدر خوبه

به به ...همش بخورو بخواب Laughing Laughing Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://toradoostdaram.blogfa.com
Jany
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
Jany


تعداد پستها : 2939
Location : قلب شما
Registration date : 2007-12-05

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالأحد مارس 02, 2008 3:11 pm

من حاضرم
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالإثنين مارس 03, 2008 12:36 am

Assal نوشته است:
سلام میثم جان...

ممنون بابت درس هشتم...

عالی مثل همیشه...

flower

فقط منم مشکل دلارام و دارم... Sad

اصلا و ابدا اعتماد به نفس کنفرانس و ندارم...

از همون موقع که مدرسه می رفتمم همین جوری بودم...

یعنی جلوی دوستای خودم تو کلاس 20 نفری میمردم تا مثلا یه انشا بخونم...

همیشه حالم بد میشد...

الانم که مثلا رشتم مترجمیه...همش باید بریم اون جلو حرف بزنیم...

ولی من همیشه سعی می کنم یه جوری در برم...

رنگم میپره...زبونم بند میاد...

اصلا نمی تونم...

چیکار کنم؟؟

واقعا من باید چی کار کنم؟؟ Crying or Very sad
سلام عسل جان
یک سری از حالت ها طبیعی هست چون بدن ما در برابر شرایط جدیدش با ترشح یک سری هورمون حالت آماده باش اعلام میکنه...

چطوری میشه این حالتها رو کم کرد...

فقط یک راه داره اونهم اینه که سعی کنیم خودمون رو در برابر اون شرایط قرار بدیم ...با تمرین کرن جلوی کسی مثل مدر یا پدر... یا جلوی آینه ...با تصور

اینکه تو اون شرایط قرر داریم کمک میکنه تا ما خیلی هم غریبه نباشیم با محیط و ما بهم نریزیم...

خوردن یه لیوان آب سرد ...
نفس عمیق و بسم الله یادت نره flower Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالإثنين مارس 03, 2008 12:46 am

nAvId نوشته است:
سلام ميثم جان ...

چند وقتي بود که اصلا حوصله نداشتم و فقط ميومدم توي فروم يه چرخي ميزدم و ميرفتم ... تاپيک ها رو ميخوندم و بهشون جوابي نميدادم ...
يعني اصلا هيچ چيي به ذهنم نميرسيد ...
اگه هم ميرسيد ، تنبليم نميذاشت ...
بعضي جاها هم داستانهاي خوب و قشنگي يهو عين برق به ذهنم ميرسيد و من هم به خاطر نداشتن حوصله ، اونها رو با همون سرعتي که اومدن ، رد ميکردم ...
يه سوال تا همينجاي بحث ...
بايد الان شرمنده باشم به خاطر اين رفتارم ؟
يعني به خاطر اينکه بي حوصله بودم ... بايد به خاطرش شرمنده باشم ؟ يا اينکه نه ، همونطور که من ميدونم و شما هم ميدوني ، جبر هم در اين اخلاقيات و افکار من دخيله ...
با توجه به اين اجبار ها ، دخالت من در ايجاد همچين حسي در خوردم چقدره ؟
جبر ها ... مثل :
جبر فلسفي : کارهايي که آدم انجامشون ميده ، ولي واقعا توي اونها نقشي نداره . مثل نفس کشيدن ...
جبر اخلاقي : کارهايي که آدم به حکم اخلاق ، اونها رو انجام ميده يا ترک ميکنه . مثل اينکه واجبه نماز بخونيم ، يا اينکه حرامه که شراب بخوريم ...
جبر حقوقي : اين هم اجباريه که قانون وضع کرده و اجراي اون ، احترام به همنوعانمون محسوب ميشه . مثل پرداختن ماليات و رعايت حق تقدم در رفت و آمدها و ...
جبر روان شناختي : اجباري که آدم تحت تاثير وضعيت رواني و حالات دروني خودش بهش تحميل ميشه . مثل اينکه وقتي خداي ناکرده مادر کسي فوت ميکنه براي اون شخص (هر چقدر هم که سنگدل و نا جنس باشه) رقت قلبي پيش مياد و مثلا به کسي آزاري نميرسونه و مهربون ميشه. يا مثلا وقتي کسي به سرمايه اي ميرسه ، يا مثلا وقتي که شوق ديدار عزيزانش رو داره ، از کرده بد ديگران نسبت به خودش چشم پوشي ميکنه ...
جبر جامعه شناختي : اين هم در حالتيه که اوضاع جامعه ، ما رو به کاري وا ميداره که چه بخوايم و چه نخوايم بايد انجامش بديم . يعني با جمع باشيم . مثل اينکه روز عاشورا ، يا بازاري ، چه بخواد و چه نخواد بايد مغازه رو تعطيل کنه ... يه مثلا وقتي ميخواي از مترو پياده بشي ، تحت تاثير فرهنگ مترو سواري (!) مجبور ميشي که تعارفات رو کنار بذاري و زودي سوار يا پياده بشي که بتوني توي اون مدت کمي که درها باز هستن ، به کارت برسي ...
و انواع جبرهاي ديگه که ميثم جان ، شما از من بهتر ميدوني ...

خب ...
با اين اوصاف ، من هنوز بايد شرمنده باشم که دير کردم ؟ با در نظر گرفتن اين مساله که من به خاطر نداشتن حوصله ، نتونستم حضور پيدا کنم ...
اينکه ميگم به خاطر نداشتم حوصله حاضر نشدم به اين دليله که اگه هم ميومدم ، نميتونستم حضور فعال داشته باشم ...
مثل همون موضوعي که شما توي درس امروزتون بيان کردين ...

حالا اينجا ... کارنامه من ... (از اونجايي که من هميشه اعتقاد به اين دارم که پيشگيري بهتر از درمانه ، پس اول دلايل رو مينويسم و بعد هم بازخوردهاش رو)

موضوع = عدم حضور در کلاس
دليل = نداشتن حوصله !
بازخورد = عقب موندن شديد از کلاس و به طبع اون ، احساس شرمندگي در حضور بعدي کلاس ...


خب ...
من الان دليل رفتارم رو ميدونم ...
حوصله نداشتم ...
حالا بايد بفهمم چرا حوصله نداشتم ... چي باعثش شده ؟
که آخرش نتيجه اون ، احساس شرمندگي در من بشه ...

من به فرض اينکه فهميدم بعضي از دلايل نداشتن حوصله چي بوده و چه چيز کلاس اين رو در من القا کرده ...
يا اينکه اصلا تقصير از کلاس بوده يا از خودم ...
خب ...
حالا من ميخوام بدونم نقش انواع جبر در اينجا چقدره ؟
من که از نظر شخص سوم (که همون مني هست که از دور تماشا ميکنه) نگاه ميکنم ، اکثر عوامل رو جبر محيطي ميبينم ...
و تقريبا هيچ چيزش به خودم برنميگرده ...

پس : من نبايد شرمنده باشم (يعني : بازخورد ، به جا نبوده ... درست نبوده)
در نتيجه : دليل من (بي حوصلگي) خيلي هم منطقيه ...
حالا که اينطور شد : من هر چقدر که بخوام ، ميتونم به خاطر "نداشتن حوصله" ، غيبت کنم ...

ميثم جان ... ميخوام يه نتيجه گيري از شما داشته باشم ... يعني شما در مورد حرفاي من قضاوت کني ...

در پايان ...

بررسي و تحليل حالتي که من در انتهاي بحث امروزم دارم ...

موضوع : شرمندگي شدييييييييد ... !
دليل : پر چونگي اين جانب ...
بازخورد : خورد شدن اعصاب شما ...

راهکار درست : خب ، کمتر چونه بزن نويييييييد ... ! Laughing

سلام نوید جان همه حرفات رو مو به مو خوندم شرمنده دیر کردم...

میدونی جبر هایی که گفتی یکییشون باعث شد دیر بیام Laughing

شوخی کردم...

این دیدگاهی که شما گفتی همون دیدگاه اشعریون هست(پیروان ابوموسی اشعری)

که ضربه ی بزرگی هم به مسلمونا زده...

دیدگاهی که همه چیز رو در اختیار جبر و شانس میدونه و خود انسان مثل یک عروسک خیمه شب بازی فقط دست و پاهاش رو تکون میده...

مثالهایی رو که زدی قبول دارم ولی همه شو ن در یک شرای خاص بوده...

تعریف رفتار هیچ کردوم از این مثال ها نیست ...

رفتار تمام عمل ها و عکس العملهای نهادینه شده در وجود ماست...

کسی که هنگا م فوت مادرش مهربونه شما یا من هیچ وقت نمی گیم اون رفتارش مهربانانه است...

رفتار مقطعی نیست...این که مقطعی نیست هم خوبه هم بده...

اگر رفتار ما خوب و قابل قبول و از روی فکر باشه عالیه چون همیشه با ماست واسه همین ائمه ما همشون به رفتار خوب و حسنات اون تاکید دارن...

اما اگه رفارمون بد و از روی تعصبات بی فکری کج فکری باشه چون در ما نهادینه شده خیلی سخته عوض کردنش...

این که شما حوصله نداشتی اگه تو تمام کارات هم همینطوره یعنی بعد از مدتی دلسرد میشی بر میگرده به بحث هدف گزاریت...
یا اگه نه مقطعی بوده که بحثی نیست توش flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالإثنين مارس 03, 2008 12:58 am

nAvId نوشته است:
راستی میثم جان

ممنونم بابت توضیحاتی که در مورد سوال قبلیم دادی ...

سعی میکنم که رفتارم رو اصلاح کنم ...

منتها همونطور که قبلا هم گفتم ، توی اینطور مسائل خیلی مشکل دارم ..

ولی اگه واقعا بخوام که مشکلی نداشته باشم ، اصلا ندارم ... فقط بدیش اونموقع اینه که دیگه خیلی کم به نظر بقیه اهمیت میدم ... Rolling Eyes

نظر بقیه رو به اندازه اون نقششون تو زندگی در نظر بگیر...

به زندگیت مثل یه سناریوی فیلم نگاه کن ...

خودت نقش اولی و کارگردان

پدر ومادرت نقش های مکمل ...

خواهر و برادر و دوستان صمیمیت نقش های فرعی

دوستانی که تو مسیر زندگیت میان ومیرن رو سیاهی لشکر بدون...

باید خوب بلد باشی کارگردانی کنی به هرکسی به اندازه نقشش و تاثیرش بها بده Laughing flower

ان شاء الله تونستم حرفم رو بگم
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالإثنين مارس 03, 2008 3:58 am

این نکته ای که بالا به نوید جون گفتم رو خانم ها خیلی توج کنن خیلی وقتها بخصوص تو زندگی مشترک افرادی که اصلا نقش اساسی تو زندگیشون

ندارن رو دخالت میدن و زندگی رو جهنم میکنن...

مثلا زن سبزی فروش محلشون میگه شوهر شما آدم دهن بینیه اونم باور میکنه و میاد شر به پا می کنه...

به هرکسی قده نقشش بهاء بدین... affraid
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالإثنين مارس 03, 2008 4:03 am

magnoon diab نوشته است:
سلام استاد
چه جریمه راحتی
من اگه دیگه درس نخونم همیشه جریمه م اینه
این که خیلی خوبه
خیلی کیف داره حسن
آخ ببخشید بلاخره معلوم نشد این حسن کیه
استاد حسن کجا این بیچهوی زبون بسته کجا
حسن از بیچهو خطرناکه
الکی که نیست می گن
خیلی خطر داره حسن

موفق باشی
مجنون دیاب farao farao farao farao

meysam-r نوشته است:
magnoon diab نوشته است:
تق تق تق
اجازه استاد
من می تونم بیام داخل
آخیش کلاس تعطیله کسی نیست
کسی نیست اهای کسی نیست
من برم
اااااااا
سلام استاد شما کجا بودید
ببخشید اصلا حواسم نبود
حالا چرا جای میز و صندلیتون عوض کردید
نکنه به خاطر اون مارو عقربا بودش
آخیش دیدید استاد چقدر ناز بودن
دیگه الکی که نیست به من می گن محبوبه مارگیر
راستی استاد از این مرجان خبری دارید
چند روزه جیغ نزده دلم گرفته
استاد دستم به دامنتون یه کاری بکنید یه جیغ بزنه
خیلی خوش می گذره حسن
ببخشید استاد من نفهمیدم آخه اینجا اسم کی حسنه

چی استاد منو جواب دادن درس
من بلد نیستم
بازم برم سطل آب دست بگیرم
من رفتم آخر کلاس
فقط خیلی سنگینه
می تونم اباش رو تو سر مرجان خالی کنم
خیلی کیف می ده حسن
ببخشید اسم کی حسن بود

من دیگه باید برم تنبیه بشم
فعلا خداحافظ

شاگرد آروم کلاس محبوبه مارگیر farao farao farao farao farao

سلام گلم ...حسن کیه آبجی اینم مثل بیچهوست No

نه نه دیگه من یکی طاقت این یکی رو ندارم affraid

شوخی کردم...
نمی خواد دستت سطل آب بگیری بیا برو یه لیوان آب بیار بریز پای این گلدون که داره خشک میشه Laughing
اینم جریمه ات affraid
سلام عزیزم...
وای حسن affraid
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالإثنين مارس 03, 2008 4:04 am

Jany نوشته است:
قرار چوب کاری نداشتیم استاد Very Happy Very Happy Very Happy
ما که اون بالها رو از شما قرض گرفتیم.
حالا وقتی بهتون پس دادم خودتون بهتر از من میتونید بپرید
اونوقت وقتی مثل عقاب تیز پر توی اوجید یادی از این کفترای
پر بسته هم بکنید.

سلام عزیز دلم تعارف نبود حقیقت بود...
شاد باشی گلم flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالإثنين مارس 03, 2008 4:06 am

s@ba نوشته است:
سلام آقا معلم................ ممنون.......

می بینم که سرتون شلوغه...............

خوب پس می رم فقط غیبت نزنید ..........

تا سرتون خلوت شه من هم اومدم..........

سلام صبا جون ...

این چه حرفیه هرگل یه بویی داره و واسه باغ بون همه شون عزیزن flower Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالإثنين مارس 03, 2008 4:07 am

h@sti نوشته است:
سلام آقا میثم .................

امیدوارم که حالتون خوب باشه ............... cheers


ببخشید آقا میثم تو اولین فرصت اومدم شرمنده خیلی دیر جواب می دم ............... Embarassed Embarassed Embarassed


به نظر من تعداد جوابها و دیدنها توی تاپیک روانشناسی و مشاوره نشون میده که همه ی بچه ها دوست دارن که با یه نفر صحبت کنن یه دوست یه آشنا یه هم

صحبت ...............


شما هم خیلی خوب مثل یه پشتیبان یا یه استادی که تک تک بچه ها براشون مهمه براشون وقت میذارین .............

سلام هستیه گلم

خوش اومدی ...
مبودی دلم تنگ شده بود...

ممنون نظر لطفته...
قد یه سر سوزن هم که بدرد بخور باشم کافیه...
بازم سر بزن یا حق flower
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالإثنين مارس 03, 2008 4:09 am

yasamiin نوشته است:
meysam-r نوشته است:
yasamiin نوشته است:
: ساقيا امشب صدايت با صدايم ساز نيست....يا كه من بسيار مستم يا كه سازت ساز نيست...
ساقيا امشب مخالف مي نوازد ساز تو...يا كه من مست و خرابم يا كه تارت تار نيست


من اين شعرو خيلي دوست دارم اغلب وقتي دلم ميگيره با خودم زمزمه ميكنم Wink

بحث ساز و زخمه هایی که بهش میزنی و ناله ها ش که برای ما زیباست اما واقعا نشونه هایی از دل شکسته است ...

شعر قشنگیه...
اومیدوارم دلت همیشه شاد باشه گلم Laughing flower


ساقيا امشب صدايت با صدايم ساز نيست....يا كه من بسيار مستم يا كه سازت ساز نيست...
ساقيا امشب مخالف مي نوازد ساز تو...يا كه من مست و خرابم يا كه تارت تار نيست






مرسي ميثم جان flower
آره هر وقت دلم خيلي ميگيره ناخوداگاه اين شعر مياد تو ذهنم....ولي خدا نكنه كه دلي بشكنه...

یاسمین جون خوش اومدی دل منم الان این شعر و یه دفعه خواست Laughing
دارم زمزمه می کنم

ساقيا امشب صدايت با صدايم........... Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
meysam-r
عضو باشگاه 1000 تایی
عضو باشگاه 1000 تایی
meysam-r


تعداد پستها : 1071
Registration date : 2007-12-28

كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Empty
پستعنوان: رد: كلاس روانشناسي و مشاوره...   كلاس روانشناسي و مشاوره... - صفحة 31 Icon_minitimeالإثنين مارس 03, 2008 4:12 am

الهام نوشته است:
آقا معلم برای اینکه عصبانی بشی باید بگم bounce

علاوه بر اینکه غیبت کردم ...درس جدید رو هم نخوندم

آخیش انقدر خوبه

به به ...همش بخورو بخواب Laughing Laughing Laughing

همش یه کلمه بهت گفتم خواهری یه چایی برام بریز ها ...

لنگه کفش که پرت می کنی... affraid

غیبت می کنی... affraid

دلمم میسوزونی... affraid

بابا نخواستم عزیزم تو بیا سر کلاس چشمم کور دندم نرم چایی که هیچ نسکافه میریزم برات...

یه وقت فکر قلب ضعیفه من نباشی ها No

خوشحالم از حضورت خانمی Laughing
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
كلاس روانشناسي و مشاوره...
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 31 از 40رفتن به صفحه : الصفحة السابقة  1 ... 17 ... 30, 31, 32 ... 35 ... 40  الصفحة التالية
 مواضيع مماثلة
-

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: قسمت خانه و خانواده :: قسمت ازدواج و خانواده-
پرش به: