جوک

دلارام نوشته است:

amin نوشته است:

دختر ايراني !: هرگز بيني هايشان عمل کرده نيست . - موهايشان خدادادي طلائي است و مادر زادي مش داره . - وقتي از کنار هم رد ميشن هرگز به هم چپ چپ نگاه نمي کنند. - تمام زيور آلاتشان طلاوجواهرات اصل است. - تا قبل از ازدواج هر گز ابروهايشان را بر نمي دارند. - بدون اجازه خانواده شان هيچ جا نميرن . - وقتي باهاشون دوست شدي هفته دوم بايد بري خواستگاري . - هميشه سر به زير هستن و به هيچ غريبه اي نگاه نمي کنند - **
قسمتي از سفرنامه ي پينوکيو به ايران

بهت پیشنهاد می کنم بیشتر مواظب خودت باشی
یهو دیدی یه لنگه کفشی، ماهیتابه ای، چیزی.....
دننننننگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ......!

خب همین دلارام جان دیگه ...

همین دیگه ...

من برای چی دارم آشپزی میخونم به نظرت ؟

من که طرز تهیه ماهی تابه رو گفتم بهت بابا ...

من تسلیم ...

خداییش تسلیم ...

نیازی به خشونت نیست ...

تو پسر خوبی هستی نوید جان
تو کاملا در امانی
اما این امین جنسش شیشه خورده داره
یه کم ناهمواری داره که با چند تا ضربه صاف می شه

دلارام نوشته است:

تو پسر خوبی هستی نوید جان
تو کاملا در امانی
اما این امین جنسش شیشه خورده داره
یه کم ناهمواری داره که با چند تا ضربه صاف می شه

منظورت که من نیستم
این امین که میگی کیه؟؟

amin نوشته است:

دلارام نوشته است:

تو پسر خوبی هستی نوید جان
تو کاملا در امانی
اما این امین جنسش شیشه خورده داره
یه کم ناهمواری داره که با چند تا ضربه صاف می شه

منظورت که من نیستم
این امین که میگی کیه؟؟

خدا مرگم نده امین جان
مگه تو بدجنسی؟
معلومه که تورو نمی گم
یه پسره بود از توی کوچه رد شد اسمش امین بود، خیلی بد جنس بود
هی جوکای بودار می گفت
من اونو گفتم
وگرنه تو که آقایی، آقا
امان از فوضولی

می دونستم منظورت من نیستم
کیه بود این یارو
عجیبه
شما هم خانومی خانوم
بریم آشپزخونه خودم وردستت میشم که خسته نشی
بریم نیمرو یا تمام رو درست کنیم جماعت حالشو ببرن
امر دیگه باشه در خدمتیم

الا يا ايهاالساقي ادر کاسا و ناولها ... که عشق آسان نمود اول، ولي افتاد تالار و شام و عاقد و عکاس و آرايشگر و فيلم و لباس و تاج و کفش و کيف و ساک و سکه و شمش و پلاک و شمعدان و ساعت و زنجير و سرويس طلا... آنهم از آن سرويس خوشگلها... و از اين جور مشکلها

به يارو ميگن بابات چكاره س؟
باباش آخوند بوده ميگه: كمربند مشكي قرآن داره

خیلی خیلی بامزه بود بهاره جون

حالا پیش خودمون بمونه گروه نوا لیون، گروه نانسیون


تعدادشون داره میزنه بالا


ولی کیفیت مهم است نه کمیت

معلم تاریخ با عصبانیت از شاگرد پرسید: یزد گرد سوم رو چه کسی کشت؟



شاگرد که خیلی ترسیده بود گفت:آقا به خدا من اون رو نکشتم!!!

دکتر:آقاکجایتان درد می کنه؟



معلم جغرافی: سمت شمال شرقی سرم!!!

معلم به احمد گفت: احمد، یه جمله درست کن که توش چای باشه.



احمد گفت: آقا اجازه،قوری!!!

محمدبه عباس گفت: تو هر وقت درخونه سر یخچال می ری ، چی می خوری؟



عباس گفت: کتک!!!

آموزگار دستور فارسی گفت: ((من میلیو نر هستم))چگونه جمله ای هست؟



دانش آموز گفت:دروغ محض!!!

معلم معلم به رضا می گه: آقا رضا ،بگو ببینم فیل کجا پیدا میشه؟



رضا می گه:آقا فیل اونقدر بزرگه،که هیچوقت گم نمی شه!!!

معلم به حسین گفت: با کلمه ی بهداشت جمله بساز.



شاگرد پس از کمی فکر، گفت: پدر دوستم در باغ خود 2 تا درخت به داشت!!!

معلم به شاگردش گفت: بچه تو چه قدر نادانی، اسکندر وقتی اندازه ی تو بود، نصف دنیا رو می شناخت.



شاگرد گفت: آخه آقا ، اون معلمش ارسطو بود!!!

خانم معلم از شاگردش خواست که اسم ((ناهید))را در یک جمله ی مفید بکار ببرد.



شاگرد گفت:مادرم به بازار رفت.



معلم گفت:کلمه ی ناهید پس کجاست؟



شاگرد گفت:خانم اجازه،آخه اسم مادرم ناهیده!!

مادر منصور،به منصور گفت: منصورجان، صدای شکستن چی بود؟



منصور گفت:مادر یادت هست همیشه نگران شکستن گلدان شیشه ای بودی؟



مادر گفت:خوب چی شده؟



منصور گفت: هیچی، دیگه نگران نباش!!!!

مادربه پرویز گفت: پرویز،مگه تو زبان نداری که دستت رو تا وسط سفره دراز می کنی؟



پرویز گفت: چرا، اما زبانم به وسط سفره نمی رسد!!!

ترکه لامپش میسوزه، بهش پماد سوختگی می زنه!

مدیر مدرسه ای پدر دانش آموزی را احضار کرد و به اون گفت: آقا این پسر شما ز یاد غیبت می کند.


پدر دانش آموز که از سواد چندانی بر خور دار نبود گفت: آقای مدیر بنده شرمنده ام، بفر مایید


غیبت چه کسی را کرده تا پدرش را در بیاورم !!!!

امین گفت: آقا اجازه! نمره ی صفر ارزشی دارد؟


معلم گفت: نه.


امین گفت: پس لصفا" یکی از آن صفر هارو کنار نمره ی 2 من بگذار ید!!!

آموزگار داشت درباره ی انواع دندان ها صحبت می کرد .


از فرهاد پرسید : آ خرین دندانی که در دهان انسان ها پیدا می شه چه دندانی است؟


فرهاد گفت: آقا دندون مصنوعی!!

تقی گفت: آقا اجازه، شما به خاطر کاری که کسی انجام نداده باشد اورا تنبیه می کنید؟


معلم گفت: نه


تقی گفت: پس آقا اجازه،ما دیشبی تکالیفمونو انجام ندادیم!!!