جوک

قاه قاه قاه

ايول نويد جون .

اگه الان خودم رو به دستشويي نرسونم ... چيز ميشه !!

آب هويچ

خيلي باحال بودن . ممنون

ممنون نوید جان
خیلی باحال بودن
امشب داری کولاک می کنی نوید

خیلی با مزه بود نوید خان.
یه نفر مبلی از مبل فروشی می خرد. روی آن می نشیند ولی پایه ی آن
می شکند.روز بعد به همان فروشگاه می رود و به او می گوید
آقا آن مبلی که دیروز از شما خریده بودم، پایه اش شکست.
مبل فروش می گوید: حتماّ کسی روی آن نشسته!!!!!

یه روز یه پرتقاله خودشو به درو دیوار می زنه تا خو نی بشه!





می دو نم که این جوکه خیلی تکرار یه

یه گوسفند قرص اکس میخوره میره سر خیابون میگه دربست تا کشتارگاه

به یه نفر میگن اگه 40 تا کله و 40 تا پاچه توی یه دیگ باشه از کجا میفهمی کدوم پاچه مال کدوم کله است؟ میگه پاها رو قلقلک میدیم هر کدوم از کله ها که خندید اون پا مال اون کله است

به یه ترکه میگن چراسرتو خیس نکرده شامپو زدی؟میگه آخه روش نوشته بود
برای مو های خشک!

وااااای .. خیلی جوکهای باحالی بودن ...



به یه x مي گن عروسي پسرت كي هست؟ ميگه: اين دوشنبه نه، چهارشنبه بعدي !

===================

به غضنفر مي گن تو نمي خواي آدم شي؟ مي گه من از اين قرتي بازيها خوشم نمياد.

هواپيما داشت سقوط مي کرد همه داشتن جيغ ميزدن به جز غضنفر! ازش مي پرسن چرا تو ساکتي ؟ ميگه : ماله بابام که نيست بذار سقوط کنه

========================

به تركه مي گن بچه كجائي ؟ ميگه : بچه تهرون . . . مي گن : كجاي تهرون . . . مي گه : كيلومتر 700 ، جاده تهران - اردبيل

ایول بابا
خیلی قشنگ بودن
دستتون درد نکنه جمیعا

مرسی بچه ها!!

از یه زنی می پرسن فرق تو با حوا چیه؟
می گه هیچی فقط شوهر اون آدم بودولی شوهر من آدم نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!

Anikaو Mobina نوشته است:

از یه زنی می پرسن فرق تو با حوا چیه؟
می گه هیچی فقط شوهر اون آدم بودولی شوهر من آدم نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!

حتما شوهرش یه فرشته بوده

amin نوشته است:

Anikaو Mobina نوشته است:

از یه زنی می پرسن فرق تو با حوا چیه؟
می گه هیچی فقط شوهر اون آدم بودولی شوهر من آدم نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!

حتما شوهرش یه فرشته بوده

البته فرشته ای به نام عزرائیل!!!!!!

Anikaو Mobina نوشته است:

amin نوشته است:

Anikaو Mobina نوشته است:

از یه زنی می پرسن فرق تو با حوا چیه؟
می گه هیچی فقط شوهر اون آدم بودولی شوهر من آدم نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!

حتما شوهرش یه فرشته بوده

البته فرشته ای به نام عزرائیل!!!!!!

بده خانوما رو می فرسته بهشت

نه
از یک ترکه می پرسند:با کامپیوتر بلدی کار کنی؟
می گه: آره، خیلی بلدم
بهش می گن: پس روشنش کن
می گه:نه دیگه تا اون حد!!!

یه ترکه دنبال یه دزد می کنه، ازش جلو می زنه!!!!!

ممنون بچه ها دستتون درد نکنه جالب بودن

به غضنفر مي گن اذون بگو: مي گه همه چيز با يک نگاه شروع شد.

===========================

غضنفر زنگ مي زنه راديو مي گه الو آقا اونجا راديو است؟ مجري مي گه بله بفرماييد. مي پرسه آقا الان صداي من داره پخش مي شه؟ مجري مي گه بله بفرماييد. مي پرسه: يعني الان صداي من توي نونوايي هم داره پخش مي شه؟ مجري عصباني مي شه ميگه آره ديگه حرفتو بزن. غضنفر مي گه الو اکبر نون نخر مامانت خريده!

يه نفر دنبال جاي پارک مي گشت، هرچي بيشتر مي گرده کمتر پيدا مي کنه، بالاخره به خدا مي گه خدايا! اگر جاي پارک پيدا کردم قول مي دم نماز بخوانم، قول مي دم روزه بگيرم... همين طور داشت قول مي داد که يک دفعه يک جاي پارک پيدا مي کنه، مي گه: خدا جان! خيلي ممنون! شما لازم نيست زحمت بکشي، من خودم پيدا کردم.

================================

غضنفر با يك سرهنگه سوار هواپيما ميشن غضنفر رو به سرهنگه مي كنه ميگه ببخشيد شما گروهبانيد؟ سرهنگه ميگه نه . غضنفر همين سوال رو چند بار ميپرسه. آخر سرهنگه خسته ميشه ميگه بله ، بابا من گروهبانم ! غضنفر ميگه پس چرا لباس سرهنگارو پوشيدي؟

يه روز اصفهانيه تو مسابقات رالي شرکت ميکنه وسط راه مسافر سوار ميکنه!!!

=======================

غضنفر ميره رستوران، گارسون ميخواد بزارتش سر كار ميگه: غذاي امروز «كوجموتونو تياپوفو ساخارينو گلاسه» با «ليمو» است! غضنفر ميگه: «کوجموتونو تياپوفو ساخارينو گلاسه» با چي؟

اصفهانيه به پسرش ميگه: برو براي ناهار از خونه همسايه دو تا نون بگير، پسره ميره و برمي‌گرده ميگه: بابا همسايه نون نداد، اصفهانيه شاكي مي‌شه و ميگه: اه اه، خاك بر سر خسيسش كنن، برو از توي يخچال خودمون دوتا نون بيار.

========================================

يه روز يه اقايي با صداي بلند ميگه اصغر اقا بچه ات مرد, تركه از اون پنج طبقه خودشو پرت ميكنه پايين, به طبقه چهارم كه ميرسه به خودش ميگه اصلا من بچه ندارم كه, به طبقه سوم كه ميرسه ميگه من زن ندارم كه, به طبقه دوم كه ميرسه ميگه بخدا من اصغر نيستم !

یه روز 2 تا چینی به هم دیگه می خورن و می شکنن!



شاید تکراری باشد ولی....

یه روز یه مرده با عرق گیر و بیژامه اومد بیرون
ازش می پرسن:چرا با عرق گیر و بیژامه اومدی بیرون؟
می گه: مگه نمی گن شهر ما خانه ی ما!!



این جوک در پیک پارسال مبینا بود.

یه روز یه پرگاره سرش گیج می ره؛مستطیل می کشه!!