| قصه هاي مرجان | |
|
+16بهاره yasamiin nasim Assal Yasaman h@sti s@ba الهام ليلا دلارام amin nAvId magnoon diab Arakadrish MajidDiab Jany 20 مشترك |
|
نويسنده | پيام |
---|
Saghar عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 6513 Location : یه جایی میون مردم خاکی Registration date : 2008-12-24
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الأربعاء أبريل 01, 2009 5:51 pm | |
| | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الأربعاء أبريل 08, 2009 10:21 am | |
| وای چه بارونی!!!! رعد و برق و بارون چون میده بری زیرش وایسی و کلی برای خدا ناز بیای بهار اگه این رعد و برق وبارون هم نداشت چیزی نداشت | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الأربعاء أبريل 22, 2009 12:07 pm | |
| کسی از مرجان خبر نداره؟؟؟ اصلا همون بهتر که گم شده. | |
|
| |
Saghar عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 6513 Location : یه جایی میون مردم خاکی Registration date : 2008-12-24
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الأربعاء أبريل 22, 2009 4:18 pm | |
| مرجان تو دل ماست | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الخميس أبريل 23, 2009 6:32 am | |
| - Saghar نوشته است:
- مرجان تو دل ماست
ممنون | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الخميس مايو 28, 2009 4:36 pm | |
| دلم نمیخواد چیزی بنویسم هیچی | |
|
| |
Yasaman عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2411 Location : بندر بوشهر Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الجمعة مايو 29, 2009 6:02 pm | |
| چی شده ناناز عمه؟ این چند وقته بی حوصله و خسته به نظر میرسی گلم. نبینم خوشمل خانوم عمه ناراهن باشه هااااااااااااا | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان السبت مايو 30, 2009 7:04 am | |
| | |
|
| |
Yasaman عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2411 Location : بندر بوشهر Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الأحد مايو 31, 2009 11:54 am | |
| | |
|
| |
Saghar عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 6513 Location : یه جایی میون مردم خاکی Registration date : 2008-12-24
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الثلاثاء يونيو 02, 2009 4:48 am | |
| | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الإثنين يونيو 22, 2009 1:31 pm | |
| هستم...دوباره برای زندگی کردن.. برای ادامه دادن... هستم...من هستم...باید باشم... بودن کمترین حق من است... | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الإثنين يونيو 22, 2009 1:41 pm | |
| من به دنبال خودم میگردم توی این همهمه ها توی سری که نهفته است در این اسم غریب توی آن معنی سرخی که به اسمم دادند. من به دنبال خودم میگردم و هنوز بین یک میم و "ر" قلبتر از آن جان راهها فاصله است. من بیچاره در این فاصله ها گم شده ام. | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الخميس يوليو 16, 2009 9:13 am | |
| | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الخميس يوليو 30, 2009 12:22 pm | |
| این شعر نیست ،قصه نیست، اندیشه من است تکرار انعکاس صدای تو در من و افکار تاب خورده و در هم تنیده من است. | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الأربعاء سبتمبر 30, 2009 3:56 pm | |
| | |
|
| |
دلارام عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 4639 Location : تهران Registration date : 2007-12-02
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الأربعاء سبتمبر 30, 2009 5:15 pm | |
| پاییزه پاییزه، برگ از درخت می ریزه هوا شده کمی سرد، روی زمین پر از برگ دسته دسته کلاغها، میرن به سوی باغها همه میگن یکصدا، قار و قار و قار و قار ببخشید این مصرع آخرش یه کم ضایع بود فکر کنم شاعر دچار کمبود قافیه شده بوده یا اینکه یه دسته کلاغ روی درخت جلوی پنجره اتاقش نشسته بودن و با قار قار مفرط، اعصاب طرف رو چنگال کشی کرده بودن در حال ما که فرقی نداشت، چون تا روی زمین پر از برگ بیشتر حفظ نبودیم | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الثلاثاء أكتوبر 13, 2009 11:51 am | |
| مثل همیشه به موقع اومد..خودش میدونه کی باید بیاد. دوباره توی چشمم درخشید..هم او هم اشک... هیچ وقت تا این حد خالص خدا رو به خاطر داشتن چیزی شکر نکرده بودم... دوباره دارم قشنگ میشم...دوباره دارم میدرخشم.. دوباره بارون راه زمین رو پیدا کرده... | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الخميس نوفمبر 05, 2009 12:14 pm | |
| یه چیزی توی سینه م...ذق ذق میکرد. فکر کردم از اون لحظه هاییه که زبونم به ذهنم باز میشه . اما نشد.. هیچی نیومد...جز همین کلمات... | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الأربعاء ديسمبر 30, 2009 6:54 pm | |
| نگاهم در دور دست به تاریکی مانده بود. تکیه ام به نرده چوبی اسکله از رویایم نامحسوس تر بود. نسیم در گذر از من دلتنگی رها شده در نفسمم را با خود میبرد و مرا به بی خبری میسپرد. هیج اندوهی را یارای مقابله با نسیم نیست! اما سحر دمید...خورشید سر زد ...و من تکیه ام را به تو احساس کردم.
اين مطلب آخرين بار توسط Jany در الإثنين أبريل 12, 2010 12:23 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است. | |
|
| |
magnoon diab عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7074 Age : 659 Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...! Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الخميس ديسمبر 31, 2009 8:21 am | |
| | |
|
| |
بهاره عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7588 Location : قم Registration date : 2007-12-25
| |
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الأربعاء يونيو 09, 2010 10:48 am | |
| یکی بود یکی نبود زیرگنبد کبود ...!!؟؟؟ یاد قصه ای به خیر که اینجوری شر وع میشد یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیشکی نبود اون روزا زیر گنبد کبود قصه مون با بهشت فرقی نداشت گریه جایزه ای جز خنده نداشت بدی و بددلی عاقبت نداشت یاد قصه های بچگی به خیر یاد زیرگنبد کبود بی ریا به خیر... | |
|
| |
Saghar عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 6513 Location : یه جایی میون مردم خاکی Registration date : 2008-12-24
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الأربعاء يونيو 09, 2010 3:48 pm | |
| دلم گریه میخواد گریه واسه یه حس آشنا واسه جاذبه ی مفرطی که درقالب کلمات نمیگنجه وبیان نشدنیه نمیدونم قلم و قلب خوش نویست ازکجاجسارت ناب لمس وقایع را به دست آورده مرجان عزیزم ناقابلترین کلماتی که میتونستم دروصفت استفاده کنم همین ها بودن جدا شکیبایی ملموسی سایبان دل نوشته هاتن خوشحالم که حرف حرفشو درک میکنم و بهم احساس رضایت میدن.... خواستم بگم : ممنون گلم | |
|
| |
magnoon diab عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 7074 Age : 659 Location : چون ایران نباشد، تن من مباد...! Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الثلاثاء يونيو 15, 2010 3:56 pm | |
| | |
|
| |
Jany عضو باشگاه 1000 تایی
تعداد پستها : 2939 Location : قلب شما Registration date : 2007-12-05
| عنوان: رد: قصه هاي مرجان الأربعاء يونيو 16, 2010 10:47 am | |
| - Saghar نوشته است:
- دلم گریه میخواد
گریه واسه یه حس آشنا واسه جاذبه ی مفرطی که درقالب کلمات نمیگنجه وبیان نشدنیه نمیدونم قلم و قلب خوش نویست ازکجاجسارت ناب لمس وقایع را به دست آورده مرجان عزیزم ناقابلترین کلماتی که میتونستم دروصفت استفاده کنم همین ها بودن جدا شکیبایی ملموسی سایبان دل نوشته هاتن خوشحالم که حرف حرفشو درک میکنم و بهم احساس رضایت میدن.... خواستم بگم : ممنون گلم ممنون ولی حالا خبری هم نیست | |
|
| |
| قصه هاي مرجان | |
|